فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقد اجتماعی ادبیّات که آثار ادبی را روبنا و محصول امور زیربنایی مادّی می داند، انعکاس مبتکرانه واقعیّت اجتماعى را وجه ممیزّه اثر ادبی می داند. هوشنگ گلشیری نویسنده ایرانی، منسوب به حزب توده و بدر شاکر السّیّاب، شاعر عراقی جوان و نوگرای منسوب به کمونیسم، آثار فراوانی دارند که در حوزه نقد اجتماعی ادبیّات قابل بررسی است. ابتدا نقد جامعه شناسی ادبیّات و مبانی آن، به طور اجمالی تعریف شده؛ سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی روسی و روش توصیفی - تحلیلی، رمان برّه گمشده راعی اثر هوشنگ گلشیری و حفّار القبور سروده بدر شاکر السّیّاب از دیدگاه نقد اجتماعی ادبیّات بررسی شده است. نتایج پژوهش، بیانگر این است که نویسنده و شاعر یادشده، صرف نظر از فاصله زمانی - مکانی و باوجود تفاوت در دیدگاه و سلیقه فردی، به دلیل تجربه شرایط یکسان، تکیه بر بیداری و آگاهی طبقاتی را به مثابه راهکارهایی برای برون رفت از مشکلات در پیش گرفته اند. گلشیری نیز با استفاده از گفتگوی کارناوالی و سیّاب با تکیه بر لایه های متفاوت شعر نو، افزون بر نقد نظام سرمایه داری و نمودهای آن؛ ازجمله استعمار و استثمار، آن ها را مسبّب مشکلاتی همچون جنگ، بحران های فردی - اجتماعی، فقر طبقات فرودست و استبداد داخلی حکومت ها دانسته اند که ادیبان را از نوید به آینده ای روشن بازداشته است.
مولانا و لوکلزیو: دو روایتگر جستجوی اسرارآمیز طلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
"جستجوی گنج همواره به عنوان یکی از درونمایه های اصلی بسیاری از روایات ادبی مطرح بوده و مطالعات فراوانی که در زمینه محتوای عرفانی یا اسطوره ای آثار ادبی صورت گرفته موید همین مهم است. در واقع پرداختن به درونمایه گنج، خواه به شکلی بدیهی، خواه به طور مضمونی، یکی از محورهای اساسی روایات ادبی بوده و به راحتی نمی توان آن را نادیده گرفت. به علاوه این درونمایه همواره به عنوان یکی از سرچشمه های غنی تحلیل های ادبی شمرده شده است. مقاله حاضر به طرح این مهم می پردازد که چگونه جستجویی اسطوره ای موجب پدید آمدن ابعاد عرفانی در روایت می شود. از اینرو، در این مقاله تحلیل گستره درونمایه گنج و جستجوی آن در دو روایت، جوینده طلا اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو و جوینده گنج در مصر اثر مولانا با رویکردی تطبیقی مورد توجه نگارنده قرار گرفته است. این اسطوره بنیادین تنها روایت سفری طاقت فرسا جهت دستیابی به گنج نیست بلکه از ورای آن به نیاز انسان در جهت یافتن ریشه ها، ذات و اصالت خویش نیز می باشد.
علم سنجی، خوشه بندی و نقشة دانش تولیدات علمی ادبیات تطبیقی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی از یک سو، مطالعة ادبیّات در محدودة کشوری خاص و از سویی دیگر، مطالعة ارتباطات بین ادبیّات و سایر حوزه های دانش بشری است. این حوزه در ایران، مانند هر کشور دیگری مورد توجّه پژوهشگران آن قرار گرفته است و روز به روز به حجم بروندادهای آن افزوده می شود. با عنایت به اینکه لازمة مدیریت هدفمند علم و دانش، حصول شناخت و ارزیابی مستدل از وضعیت کنونی یک حوزه علمی است، این پژوهش با هدف ارزیابی و علم سنجی،
خوشه بندی و ترسیم نقشة دانش ادبیّات تطبیقی در ایران، بر اساس تولیدات علمی آن انجام گرفته است. جامعة مورد مطالعه، تمام مدارک این حوزه در تمام قالب های اطّلاعاتی است و روش پژوهش، بر اساس تحلیل هم واژگانی متون
می باشد. یافته های به دست آمده شامل: ارزیابی کلّی از انتشارات، نرخ رشد مدارک ، همکاری و هم نویسندگی، روابط میان رشته ای، تعیین مجلاّت هسته، مفاهیم داغ و پر استفاده، خوشه بندی مفاهیم و ترسیم نقشة دانش است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که روند انتشارات این حوزه در هفت سال اخیر رو به ازدیاد است و نرخ رشد آن معادل 34/15% محاسبه گردید. در این میان، رشد مقاله ها بیش از سایر مدارک است. در این پژوهش مشخّص گردید، بیش از 65% مقاله ها در ده مجلّه منتشر می شود. هم چنین در این پژوهش مشخّص شد، همکاری و هم نویسندگی در سطح ضعیفی است. بر اساس خوشه بندی مفاهیم ، مشخّص شد که مدارک این حوزه در ایران، در 19 خوشة اطّلاعاتی دسته بندی
می شوند و بیشتر مفاهیم در محور مقایسة ادبیّات فارسی و عربی بوده است. ترسیم نقشة این حوزه نیز نشان داد، روابط پیچیده ای بین مدارک و متون این حوزه در ایران در جریان است.
اقتباس ادبی در سینمای ایران (مطالعه موردی، چهل ودو فیلم اقتباسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 112
حوزه های تخصصی:
چگونگی اقتباس از آثار ادبی یکی از موضوعات مهم در حوزه ی مطالعات سینمایی است و نظریات گوناگونی در این زمینه پدید آمده است. آنچه در بیشتر این مباحث می بینیم، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر سینماست، درحالی که در مطالعات ادبی، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر ادبیات دارای اهمیت است. نکته دیگر آن است که نظریات مطرح شده در حوزه ی اقتباس، بر اساس فیلم های خارجی شکل گرفته است و گاهی در تطبیق میان آن نظریات و آنچه در سینمای ایران رخ داده است، تمایزاتی دیده می شود و لازم است نظریه ای بومی در این حوزه ارائه گردد. در پژوهش حاضر، اقتباس در سینمای ایران از دو منظر متن تصویری (فیلم سینمایی) و متن نوشتاری (داستان) بررسی شده است و بر اساس اقتباس های صورت گرفته، نظریه ای تازه ارائه گردیده است. با بررسی فیلم های اقتباسی سینمای ایران می توان گفت اقتباس دارای دو رویکرد اصلی است: رویکرد نخست، اقتباس بر اساس منبع ادبی و رویکرد دیگر اقتباس بر اساس عناصر داستانی است. در روش نخست، حضور عناصر سازنده ی متن نوشتاری در ساخت فیلم سینمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، درحالی که در روش دوم، آنچه مهم است، نظر فیلم ساز در ساخت اثر است. در این رویکرد، فیلم ساز مضمون کلی متن نوشتاری را در فیلم مورداستفاده قرار می دهد و به دیگر عناصر سازنده ی متن داستانی می تواند توجه زیادی نکند یا آن ها را بر اساس نظر خود تغییر دهد.
جامی و حافظ
"ققنوس" و "فینیق" در اشعار نیما و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و علی احمد سعید (آدونیس)، از شاعران برجستة معاصرِ فارسی و عربی هستند که دستی بر اسطوره و رمزگرایی دارند. یکی از این اسطوره ها «ققنوس» و «فینیق» است که از مشترکاتِ اساطیر ایرانی و سامی هستند. در این مقاله از شیوة توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی استفاده شده است؛ به این ترتیب که نخست، طرح اولیه و ویژگی های اساطیری ققنوس و فینیق، براساس منابع اسطوره ای ایرانی و سامی بیان گردیده و سپس، به مسئلة بازتولید این اسطوره ها در قالب شعر نو فارسی و عربی پرداخته شده است. در گام بعدی، این دو اسطوره از نظر وجوه تشابه و تفاوت و چگونگی کاربردشان در جهت بیان مسائل سیاسی- اجتماعی عصر نیما و آدونیس مقایسه شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که نیما و آدونیس، اسطورة «ققنوس» و «فینیق» را به طور نمادین و با وجه شبهی تازه، متفاوت با اشعار پیشینیان، در سروده های خود به کارگرفته اند که هم رمز و نمادی برای خود شاعر است و هم جهت القای مفاهیمِ سیاسی- اجتماعی مدّنظر ایشان به کارگرفته شده است؛ به نوعی که هر دو شاعر، از این اسطوره برای مضمونی واحد و رسالتی مشابه بهره برده اند.
بررسی تطبیقی اندیشه های اصلاحی سیّد جمال الدّین اسدآبادی و سِر سیّد احمد خان(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیات تطبیقی- ادبیات شرقی
حوزه های تخصصی:
نقش محدودیت ها و قابلیت های زبانی در شکل گیری ادبیات منظوم: تحلیل اشعاری از حافظ و شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان و ادبیات، قلب نحوی، حافظ، شعر، مطابقه، شکسپیر، آرایش واژگانی
تاثیر مولانا رومی بر شاعران هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جلال الدین محمد بن محمد بن حسین بلخی ورومی مردی عارف و عاشق، آلودگی دنیای رنگ و بو را با نور عرفان زدوده، اهل ظلمت را در کوی حیرت نشانده، سخن عشق را طوری سراییده که غلغله معرفت برخاست. در این مقاله کوتاه سعی بر این است که علت تاثیر پذیری شاعران فارسی زبان هندی را از او بیان کنیم. پس برای نمونه نیم نگاهی بر آثار بعضی از شاعران فارسی گوی هند افکنده این موضوع را در اشعار آنان بررسی می کنیم.
سنّت قصه پردازی و موقعیّت گوسانها در نقل روایات پهلوانی
حوزه های تخصصی:
وجود نام های مشترک و روایت های همانند در اوستا و حماسه های هند نشان از قدمت داستان های اساطیری و حماسی ایران، دست کم از زمان همراهی و همزیستی اقوام هند و ایرانی، یعنی بیش از دو هزار سال پیش از میلاد مسیح دارد. برخی نشانه ها از نوع جانوران شگفت، پرندگان خارق العاده و روایتهای مختلف از اسطورة دموزی واینانا، نماینده مشترکاتی با اقوام هند و اروپایی و ساکنان بین النهرین است. اشاره های هرودوت، کتزیاس و گزنفون در کتابها و گزارشهای خارس میتیلینی بارسالار اسکندر حکایت دارد که داستانهای دینی، پهلوانی و غنایی در مراکز فرهنگی و گنجینه های شاهان ایرانی نگهداری شده است.
روایتهای دیگری چون داستان رستم و سهراب، به آسمان رفتن کاوس نیز نشان از نقلهایی دارد که گوسانهای قصه پرداز در مناطق مختلف شاید با اندکی تغییر، غالباً به صورت منظوم و با آواز می خوانده اند. این روایتها که بیشتر تمثیل های غنایی پهلوانی است. در شاهنامه نیز در داستان خسروپرویز و باربد نمونه هایی دارد.
گوسانها با این که از میان تودة مردم برخاسته و بیشتر برای آنها روایت پردازی می کرده اند در میان برجستگان و حکومتگران هم از موقعیتی خاص برخوردار بوده و غالباً به مجالس آنان رفت و آمد داشته اند. در این گفتار کوشش شده است تا به اهمیت این روایتگران بدیهه سرا اشاره شود و مقام و موقعیّت آنان در جامعه مشخّص گردد.
پنجره از نگاه بودلر و سپهری
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل عناصر داستانی در دو داستان«زنی که مردش را گم کرد!» و « به کی سلام کنم؟»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
62 - 79
حوزه های تخصصی:
داستان، آفرینشی هنری است که ذهن خلّاق نویسنده با الهام گرفتن از زندگی درونی و بیرونی بشر و آنچه پیرامون اوست، با عناصری بنیادین خلق می شود. عناصر داستان، شالوده و ساختار اصلی یک داستان را تشکیل می دهد که بررسی و شناخت این عناصر، مخاطب را در شناخت بهتر نویسنده اثر راهنمایی می کند؛ زیرا نویسنده بنا به فراخور افکار و اندیشه های خود، از عناصر داستانی بهره می گیرد و نتیجه ی این امر، خلق آثاری متفاوت با درون مایه و مضمونی تأثیرگذار است. صادق هدایت و سیمین دانشور از نویسندگان معاصری هستند که در تجربه های نویسندگی، اغلب مسائل و مشکلات گریبان گیر زنان را از موضوعات و مضامین اصلی داستان های خود قرار داده اند. مقاله حاضر نمودهای این مفهوم جامعه شناسانه و روان شناسانه را در عناصر دو داستان «زنی که مردش را گم کرد!» و «به کی سلام کنم؟» بررسی و تحلیل می نماید. دلیل انتخاب این دو نویسنده، تناسب موضوع در این دو داستان رئالیستی است. در این نوشتار، در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی کمی و کیفی ضمن بررسی تطبیقی عناصر داستانی، مباحث زن، جامعه، سیاست، آموزش، اقتصاد و غیره به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود و آشکار می گردد که در این دو اثر ، فقر موضوع محوری و تلاش برابری برابری اجتماعی پیام اصلی نویسندگان است.
الگوبرداری یا خلاقیت در بازآفرینی کمدی الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمدی الهی دانته و سیرالعباد الی المعاد سنایی دو الگوی سفر معنوی و روحانی به درونی ترین لایه های نفس و عوالم پس از مرگ آدمی است. شناخت و معرفت فلسفی و دینیًًََُُِ، قوه تخیل، مکاشفه عرفانی، توجه به واقعیت موجود و آنچه باید بعد از این تحقق یابد، در این دو اثر چنان با هم گره خورده اند که اجازه داوری خردمندانه درباره حالت خواب یا بیداری، هوشیاری یا ناهوشیاری مولف را به مخاطب نمی دهد. آیا سنایی الهام بخش دانته در کمدی الهی است؟ چرا با وجودی که ارداویراف نامه، رساله الغفران معری از شرق و اودیسه هومر و بخش هایی از انجیل از غرب، متون الهام بخش دانته در شاهکار ادبی اش بوده است، ولی هم سویی های سیر العباد الی المعاد سنایی با کمدی الهی بیش از سایر متون است؟ البته جدا از اینکه سنایی بیشتر آفریدگار تحول سبکی و دانته آفریدگار تحول زبانی است و شاید شهرت و محبوبیت جهانی دانته در کمدی الهی به عنوان یک شاهکار ادبی مانع ارزیابی این اثر با سیر العباد الی المعاد سنایی گردد که چندان برجسته نیست.این جستار با تحلیل کمدی الهی به عنوان اثری که واقعیت و خیال را درآمیخته است، ضمن مقایسه آن با کتاب های همسان خود درگذشته، بیشتر تاکید بر بیان عوامل درونی زمینه ساز آن دارد و کوششی در حوزه ادبیات تطبیقی است.
نقش نی در شعر مولانا و خلیل جبران
حوزه های تخصصی:
سعدی و اساطیر ایرانی
حوزه های تخصصی:
نویسنده این مقاله با اشاره به بهره جویی سعدی از شاهنامه در آوردن نام اساطیر در اشعار و حکایات وی به برخی از این نمونهها اشاره می کند و علاوه بر این به استفاده از فضای حماسی، نام و اوصاف جنگافزارها، استفاده از وزن شاهنامه در داستانها و حکایات منظوم و اوزان حماسی غزل و بیانهای حماسی در اوزان دیگر میپردازد و سپس نثرهای حماسی سعدی را معرفی نموده و در پایان اشارهای به شاهنامهخوانی در گلستان سعدی دارد.