فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۸۱ تا ۲٬۵۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
119-148
حوزه های تخصصی:
غزل فارسی و غزلواره انگلیسی (Sonnet) در طول حیات پُرفرازو نشیب خود تصویرهای مختلفی از معشوق را به نمایش گذاشته اند. طی این دوران، شرح و توصیف معشوق در غزل واسوخت فارسی و نیز غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی (Anti-Petrarchan Sonnet) دستخوش تغییر شدند به گونه ای که معشوق دیگر موجودی اثیری و بی نقص به حساب نمی آمد و عاشق از نکوهش و تحقیر معشوق ابایی نداشت. پژوهش حاضر با بهره از شیوه ای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقیِ آمریکایی و نیز بر اساس نظریه بوطیقای تاریخی وسلوفسکی مبنی بر اشتراکات ادبیات جهان فارغ از تاثیروتاثّر مستقیم و تکامل تاریخی-فرهنگیِ ادبیات ها، درصدد مقایسه و موازنه غزل واسوخت فارسی با غزل ضدپترارکیِ انگلیسی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این دو شیوه غزل سرایی از نظر محتوایی کاملا شبیه به هم هستند امّا آبشخور و علل اصلی ظهور آنها فراخور محیط اجتماعی-فرهنگیِ با یکدیگر فرق می کنند؛ شعر واسوخت فارسی ماحصل یکپارچگیِ سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی در عهد صفویان و متاثّر از فرهنگ هندی و با تکیه بر عینیّت گرایی و نزدیکی به توده مردم شکل گرفت، درحالی که غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی متاثّر از ذائقه متنوع آن سرزمین و تقریبا همزمان با غزلواره پترارکی و در همان بستر ظهور کرد. برای تبیین بهتر موضوع نیز غزل هایی از وحشی بافقی (939-991 ق) و ویلیام شکسپیر (1564-1616 م) مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
علاقه الشخصیه بالمکان المغلق والمفتوح وتشکیل الفضاء الروائی؛ حامل الورده الأرجوانیه نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
34 - 9
حوزه های تخصصی:
الروایه کبناء تتشکّل من عناصر سردیه تدعمها ومن هذه العناصر عنصر المکان. هناک من اعتبره من الأعمده الأساسیه فی الروایه ومنهم من اتخذه عنصراً فرعیاً یخدم باقی العناصر ویقوم بقیامها کالزمن والشخصیات وغیرها من العناصر. تناول هذا البحث المکان وتأثیره على الشخصیه فی روایه "حامل الورده الأرجوانیه"للکاتب اللبنانی أنطوان الدویهی. ومن أهداف هذا المقال تبیین کیفیه تشکیل الفضاء الروائی عبر حرکه الشخصیات فی المکان وصراع التقاطبات الضدیه. وتمّ اختیار هذه الروایه کنموذج تحلیلیّ لکونها حامله للدلالات المکانیه المکثّفه مثل السجن، وحاول هذا البحث أن یزیح الستار عن غموض مفهوم الفضاء الروائی وکیفیه تشکیله. والمنهج المتّبع فی هذا البحث، هو البنیویه التکوینیه ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن هذه الروایه أظهرت التقاطبات الضدیه المکانیه وتسرب هذا التقابل إلى الشخصیه کذلک فکان هناک علاقه متبادله بینهما فی التأثیر والتأثر، وأدى إلى تشکیل فضاءین مختلفین (القمع/ الحریه) فی هذه الروایه.
بررسی تطبیقی تصویر آفرینی در وصفیات خلیل مطران و قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای به بررسی، تحلیل و تطبیق توصیفهای خلیل مطران و قاآنی شیرازی از جلوه های مختلف طبیعت در اشعارشان می پردازد و در نهایت به این مهم دست می یابد که هر دو شاعر از طبعی لطیف، گفتاری شیرین و ذوقی سرشار و قدرتی شگفت در وصف طبیعت برخوردارند. برخی از توصیفات طبیعت در دیوان دو شاعر رنگی از اشرافیت دارد و به نظر می رسد که مطران در توصیف برخی از عناصر طبیعت از ادبیات فارسی و قاآنی از ادبیات عربی تأثیر گرفته است؛ این امر بویژه در تلمیحات و صنایع لفظی و بدیعی بخوبی خود را نشان داده است.
واکاوی «کهتری و مکانیسم های جبرانِ» شخصیتِ «معصومه» در رمان «سهم من» با تکیه بر روان شناسی آدلری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
55 - 75
حوزه های تخصصی:
«آلفرد آدلر» بنیان گذار روان شناسی فردی و یکی از نخستین منتقدانِ برجسته نظریه پسیکانالیز و آفریننده یک حرکت مکتبی به موازات آن است . آدلر انسان را موجود اجتماعی تعریف می کند از دید آدلر مسائل روان شناسی با ترجمه مسئله ارتباط بین انسان ها قابل حل می باشد. احساس حقارت و عقده حقارت دو اصطلاح مشهور روان شناسی فردی است. آدلر احساس حقارت را نیرویی می داند که به انسان عنایت شده است تا بدین وسیله رو به جوانب مثبت زندگی حرکت کند و رشد و تکامل یابد از سوی دیگر تاکید کرده است که شرایط نامساعد محیطی می تواند این احساس حقارت را به عقده حقارت منتهی کند. آدلر مفهوم جبران کاذب را در قلمرو روان شناسی برجسته ساخته که فرد برای تعادل بخشی روان خود از آن بهره می جوید. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به نقد روانکاوانه رمان «سهم من» پرداخته می شود و نگارنده با توجه به نظریه آدلر برای تبیین سبک زندگی، به علل پیدایی عقده حقارت و مکانیسم های جبران شخصیت اصلی رمان «معصومه» خواهد پرداخت. یافته های پژوهش نشان می دهد محیط از عوامل اصلی به وجود آمدن عقده حقارت، در شخصیت اصلی بوده است که از شرایط محیطی نامساعد خانواده و رفتار دیالکتیک مادر و پدر با فرزندان نشات گرفته است بر این اساس احساس حقارت در وی شدت گرفته و پیدایش صورت عصبی در معصومه اشکال گوناگون عدم تعادل روانی را به وجود آورده است؛ لذا، برای تعادل بخشی تخیلی روان گسسته خود، جبران کاذب را در پیش گرفته که به بروز مشکلات عدیده در وی منتهی شده است
نقش «تربیتی خود» در اندیشه های ادبی و عرفانی مولوی و اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی رمان رؤیای تبَّت فریبا وَفی و عروس فریبکار مارگارت اَتوود از منظرِ فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
159 - 190
حوزه های تخصصی:
پژوهش های تطبیقی، در حوزه ادبیات ویژه زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. فریبا وَفی در رمان رؤیای تبَّت و مارگارت اِلِنُور اَتوود (Margaret Elenor Atwood) در رمان عروس دُزد (The Robber Bride) با نگاهی انتقادی، می کوشند تا تصویری واقعی از وضعیت زنان جامعه خود ارائه دهند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، با مبنا قرار دادن مؤلفه های نقدِ زن محور، به بررسی و تطبیق دو رمان و تبیین دیدگاه های دو نویسنده، به مسائل زنان می پردازد. بررسی تطبیقی این دو رمان، از آن جهت حائز اهمیت است که در بازتاب مسائل زنان، همانندی های متعددی در فُرم و محتوای آن دیده می شود. این جُستار، در پیِ پاسخ گویی به دو سوال اساسی است: مهم ترین وجوه اشتراک دیدگاه های وَفی و اَتوود، در بازنمایی مسائل زنان چیست؟ با توجه به همسانی های متعدد دو اثر در فُرم و محتوا، آیا وَفی از اَتوود متأثِّر بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که فریبا وفی و مارگارت اَتوود، با تأکید بر نقش محوری زنان و برجسته نمودن کُنش های روایی آنان، انتقاد از نظام مردسالار، گزینشِ عامدانه آینه در معنای نمادین هویت زنانه، بهره گیری از بسامد مکرر و آینده نگرِ روایی جهت بازنمود آشفتگی ذهنی زنان، کاربرد برخی از واژگان و توصیفات خاصِ زبان زنانه و برگزیدن سبکِ تعاملی گفتگومحورِ زنانه، تصویری گویا از وضعیت زنان جامعه خود ارائه داده اند. با وجود مؤلفه های مشترک محتوایی و فُرمی و تقَّدم زمانی اَتوود، می توان احتمال داد که وَفی از اَتوود به عنوان یک نویسنده صاحب سبک و پیشرو در داستان پردازی و مسائل زنان، تأثیر پذیرفته است.
صوره الشخصیه المثقفه فی القصه القصیره الإیرانیه: گلی ترقی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
51 - 70
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدارسه إلقاء الضوء على صوره الشخصیه المثقفه فی القصه القصیره الإیرانیه، وذلک من خلال الترکیز على المجامیع القصصیه للکاتبه الإیرانیه گلی ترقی، وهی "أنا أیضاً غیفارا"(من هم چگوارا هستم) (1348ش/ 1969م)، و"الذکریات المبعثره" (خاطره های پراکنده) (1371ش/ 1992م)، و"مکان آخر" (جایی دیگر) (1379ش/ 2000م)، و"عالمین" (دو دنیا) (1381ش/ 2002م)، "الفرصه الثانیه" (فرصت دوباره) (1393ش/2014م). وتسعى الدراسه إلى تقسیم الشخصیات المثقفه إلى فئات حسب رؤى هذه الشخصیات وأقوالها، ومواقفها من الجمهور والسلطه، وما تتلقاه من ردود تنبثق من مجابهه بین قطبی ما یسمى بثنائیه الأصاله والحداثه. کما تکشف الدراسه عن غیاب النضج المعرفی لدى الشخصیه المثقفه وتأرجحها بین القطبین الحداثه والأصاله بوصفهما سمتین أساسیتین لهذه الشخصیه. کما تراءى للباحثین أن الشخصیات المثقفه فی قصص ترقی القصیره تضطر فی کثیر من الأحیان إلى إداره ظهرها إلى قناعاتها الفکریه الحداثیه، لأسباب أهمها: القمع الذی تمارسه السلطه السیاسیه والشارع ضد هذه الشخصیه، وخضوعها لاستمراریه الحیاه، وتفضیل مصالحها الشخصیه على هواجسها الإصلاحیه. وانقسمت الشخصیات المثقفه فی ضوء ما تقدم إلى (1) الشخصیه التی لا یهمها مصیر المجتمع، (2) الشخصیه المهمشه، (3) الشخصیه الخائنه لقناعاتها، (4) الشخصیه العاجزه عن الارتباط بالناس.
تحلیل تطبیقی نقد نظام اجتماعی مردسالار در شعر سیمین بهبهانی و فهمیده ریاض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
97 - 140
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان و روشنفکران، ریشه عقب ماندگی و مشکلات زنان را در نظام اجتماعی مردسالار دانسته اند. لذا سال ها قبل جنبش آزادی زنان در ایران و پاکستان شکل گرفت که یکی از هدف های آن مبارزه با نظام اجتماعی مردسالار بوده است. در این میان زنان اهل قلم به مقوله ی تبعیض و بی عدالتی نسبت به زن واکنش نشان داده و آثاری را با این مضمون پدید آورده اند. سیمین بهبهانی شاعر ایرانی و فهمیده ریاض شاعر پاکستانی درونمایه ی نقد نظام اجتماعی مردسالار و بیان مشکلات زنان در این جوامع را در اشعار خویش دستمایه ی مضمون سازی قرارداده اند. در اشعار زنانه ی دو شاعر یاد شده، مشکلات و مسایل زنان و انتقاد از نظام اجتماعی مردسالار با بسامدی قابل توجّه بازتاب یافته است لذا در این پژوهش بازتاب موضوع یادشده در شعر دو شاعر ایرانی و پاکستانی به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی با بهره گیری از برخی اصول و آموزه های جامعه شناسی ادبیات واکاوی و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از آن است که انتقاد از نظام اجتماعی مردسالار یکی از گفتمان های اصلی شعر سیمین بهبهانی و فهمیده ریاض است که در قالب مضامینی؛ همچون سلب آزادی های اجتماعی، ازدواج اجباری، جواز چندهمسری مردان و ... بازتاب یافته و به تصویر کشیده شده است؛ با این تفاوت که نقد های اجتماعی سیمین بهبهانی آمیخته با نوعی رمانتیسم، احساساساتی و سطحی؛ اما انتقادات فهمیده ریاض عمیق، متفکرانه، تند و همراه با دلالت های آشکار وپنهان سیاسی است.
مقایسه دوسویه شعر حسن هنرمندی و حافظ ابراهیم (نقد و پردازش اصول رمانتیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
111-131
حوزه های تخصصی:
رمانتیسم، مکتبی مبتنی بر تخیل، احساس، یأس، ناامیدی واحساسات فردی است که به ناله های عاشقانه اصالت می بخشد و دارای رویکرد خاصی نسبت به مرگ و مرگ طلبی می باشد. از آنجا که مکتب رمانتیسم در جهان غرب ظهور یافت، مسلماً تأثیر آن ابتدا در میان نویسندگان و شعرای غرب و سپس در ایران و جهان عرب متجلی شد. در این میان، افرادی نظیر حسن هنرمندی و حافظ ابراهیم نمایشگر این تأثیرپذیری از مکتب رمانیسم قلمداد می شوند. حافظ ابراهیم، یکی از نمایندگان مکتب کلاسیک است، اما در میان اشعارش قصایدی دیده می شود که در آنها از مفاهیم رمانتیسم مانند طبیعت، حزن و اندوه، عشق، تنهایی... سخن می گوید. زیبایی های طبیعت را به تصویر می کشد و برای تسکین دردهایش به آن پناه می برد. او مرگ را اتفاق شیرین می داند و آن را تنها راه غلبه انسان های شریف بر نیرنگ های روزگار معرفی می کند. از سوی دیگر، حسن هنرمندی به عنوان نماینده رمانتیسم ایران به موضوعاتی؛ نظیر ناامیدی، وحشت، مرگ، ناکامی، عشق و...که همگی از موضوعات اصلی این مکتب می باشند، پرداخته است.
بی گاه شدن شعر و داغ هملت: مخالف خوانی هارولد بلوم و تی. اس. الیوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این جستار می کوشد با بررسی و مقایسه نظریه اضطراب تأثیر هارولد بلوم و مفهوم سنّت در نگاه تی. اس. الیوت، و با تمرکز بر خوانش این دو از نمایشنامه هملت، تصویری تطبیقی از رویکرد این دو منتقد به چگونگی آفرینش ادبی به دست دهد. صحنه آفرینش ادبی در نگاه بلوم ستیزه جویی حماسی است میان شعرا، پر از خشم و هیاهو، و در عین حال بزنگاه بدخوانی خلاقانه. بیگاه شدن شعر در واقع وضعیت شاعر مدرن است که گریزی از سنّت ادبی متقدمین ندارد. به رغم نوآوری های نظری بلوم، ایده اصلی او همانندی های زیادی با توصیف الیوت از سنّت و قریحه فردی دارد. در نگاه هر دو، آفرینش ادبی محصول دیالکتیک حضور و غیاب است، با این تفاوت که بلوم وجه ستیزه جویانه و اضطراب آور روابط بین شعرا را برجسته می کند. بیش از هر متن دیگر، خوانش بلوم و الیوت از هملت نمایانگر مخالف خوانی شان است. شاید بتوان گفت که بلوم هم اضطراب تأثیر از الیوت داشته است.
ادبیّات تطبیقی و سینمای ایران (جستاری در مفهوم کنایه در درام اجتماعی جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2020.2733.1770
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی زمینه های پژوهشی فراوانی را فراروی پژوهشگران باز کرده است، یکی از این زمینه ها، مطالعات میان رشته ای است. ارتباط میان سینما و ادبیّات به مثابه دو هنر بشری، بر کسی پوشیده نیست و کارگردانان نمایش های اجتماعی برای مخاطب پسندترکردن درام خود، گفتگوها (دیالوگ ها) را با کنایه های شیرین و به جا پرمغزتر می کنند تا جنس گفتگوها به محاورات مردم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و مطالعه سمعی- بصری و تحلیل محتواست، بدین صورت که درام یادشده با استفاده از لوح فشرده بررسی شده، سپس گفتگوهای آن را یادداشت برداری کرده و درنهایت تحلیل شده است. برمبنای مکتب های ادبیّات تطبیقی، رویکرد این جستار به مکتب آمریکایی است که درپی تدوین قواعد ثابت و محدودی نیست. دلیل گزینش درام پیش گفته نوع اندیشه هنری کارگردان، ویژگی دراماتیک آن و سبک خاصّ کارگردان بوده است. در درام جدایی نادر از سیمین، بیش از آنچه انتظار می رود با گفتگو هایی که مردم در زندگی روزمرّه خود استفاده می کنند، روبه رو هستیم. کنایه در این درام در سه مقوله کنایه قاموسی، کنایه زبانی و کنایه ابداعی بررسی شده است. کنایه ها در این اثر، نه آن چنان شاعرانه و دور از ذهن هستند و نه سطحی و یک دست؛ یعنی با توجّه به موقعیّت هر شخصیّت و روند داستان کنایه ها به کار می روند. در هفتاد و شش کنایه ای که در این درام به کار رفته، چهل و سه کنایه از گونه زبانی، بیست و سه مورد قاموسی و هشت مورد ابداعی هستند. درام یادشده بیش از آنکه به بیان لایه های پنهان و شفاف سازی عقده های اجتماعی و ارائه راهکار بپردازد، به مسائل روزمرّه اجتماعی پرداخته است.
تطبیق کاربرد رنگ در داستان های منظوم و منثور فارسی و عربی (مطالعه موردی: اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون، شاعران و نویسندگان در آثار خویش، به صورت نمادین یا صریح، عاطفه و احساس خود را با رنگ به تصویر می کشند؛ به گونه ای که با نگاهی روان شناسانه به آثار آنان می توان پیرامون شخصیت ایشان، به نتایج قابل توجّهی دست یافت. در همین راستا، پژوهش مذکور تلاش کرده است با دو رویکرد توصیفی- تحلیلی و آماری، کاربرد رنگ ها را در اسکندرنامه نظامی و مقامات حریری مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. نتایج، حکایت از آن دارد که نظامی در اسکندرنامه 380 بار از رنگ بهره برده است، 261 بار به طور مستقیم و 119 بار به شکل غیر مستقیم و با واژه هایی مانند تیره، روشن، قیرگون و... در این اثر، رنگ سیاه و مشتقات آن با 107 بار تکرار، 57 مورد مستقیم و 50 مورد غیر مستقیم، بیشترین بسامد را دارد. کاربرد رنگ، اغلب به صورت تشبیه، استعاره و کنایه برای تعبیر از حالات درونی انسان بوده است که با نظرات روان شناسان معاصر پیرامون رنگ های مختلف، مطابقت بسیار دارد. حریری نیز در مقامات خود، 37 بار به رنگ های گوناگون اشاره کرده است که رنگ زرد با 14 بار تکرار، بالاترین بسامد را دارد. برخلاف اسکندرنامه، کاربرد رنگ در مقامات، بیشتر جنبه نمادین و کنایی دارد که اغلب از طبیعت رنگ ها سرچشمه گرفته است؛ مانند دلالت سپیدی بر امید و سیاهی بر نومیدی و سیه بختی یا رنگ زرد ممکن است در جایی نماد اندوه و بیماری و مرگ باشد و در جایی دیگر نمادی از شادی و سعادت. افزون بر این ها نوشتار پیش رو با ارائه نمودار، بسامد رنگ ها را در این دو اثر، به نمایش گذاشته است.
تمثّل الأنا العربیه والآخر الإیرانی (عضدالدوله البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباته السعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 114
حوزه های تخصصی:
أدّی موضوع دراسه صوره الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصوره أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصوره المنعکسه للشعوب الأجنبیه علی الآثار الأدبیه وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءه الآخر و الأسباب المؤثّره فی تکوین الصوره. الدراسات الصورولوجیه تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافه، الحضاره، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیه بالغه بین البحوث الأدبیه. بالنظر لهذه الأهمیه تمّت فی المقاله الموجوده دراسه صوره عضدالدولهالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباته السعدی شاعری العرب بغیه الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیه و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجه الدراسه أنّ تکوین صوره الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیه بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیه المعارضه والمصالح الفردیه ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصه، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءه الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفه السیاسیه، الاجتماعیه والاقتصادیه.
بررسی داستان تمثیلی شکست ناپذیریِ چوبهایِ به هم پیوسته در ادب عربی و فارسی
حوزه های تخصصی:
یکی از این داستانهای تمثیلی، گزارش «توصیه پدر به همبستگی فرزندان با ت مثیل زورآزمایی آنان در شکستن چوبهای به هم پیوسته» است. هدف این پژوهش، نمایاندن سرچشمه های منثور و منظوم این روایت در ادب عربی و فارسی است. پس از بازگویی و مقایسه مآخذ با نگاهی ساختار شناسانه، طرح داستان در هر یک از این روایتها تشریح و مشخص شد که هر یک از آنها تا چه اندازه به نقلهای نخست داستان وفادارتر بوده است. توصیف و تحلیل دیگر وجوه اشتراک و افتراق این روایتها نیز به تفصیل انجام شده است. مهمترین نتیجه این بررسی که بر اساس شیوه مقایسه ای تطبیقی به انجام رسیده، این است که پیام اصلی همه روایات (دعوت به اتحاد و دوری از تفرقه) یکسان است؛ اگرچه طرح داستان در مآخذ عربی و فارسی یکسان پیش نرفته است. هم چنین قدیمترین مأخذ این داستان در ادب عربی کتاب «وصایا الملوک»، و در ادب فارسی کتاب «راحه الصدور» است.
دراسه مقارنه للتبئیر السردی من وجهه نظر جیرار جینیت (روایتی سنه البَلبَله و موسم الهجره الی الشمال، نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
51 - 67
حوزه های تخصصی:
یعتبر التوحید بین الروایه و مرکز الرؤیه من العناصر البدیهیه فی کتابه القصص، لأنَّ التبئیرهو إختیار مرکز الرؤیه الذی یشاهد عن طریقه الشخصیّات و الأحداث الروائیه، فهذه العملیّه تبرّر تعدّد الأصوات فی الروایه و تمزج فی مسیرتها زوایا الرؤیه المختلفه و تتغیر دائماً من رؤیهٍ إلی أخری. هذه الدراسه ناقشت و فسّرت أنواع التبئیرﺍﻟﺴﺭﺩی فی روایتی سنه البَلبَله للکاتب عباس معروفی وموسم الهجره الی الشمال للکاتب الطیب صالح، وفقاً لنظریه البؤره عند جیرار جینیت، النظریه التی ترتبط مباشراً بتیار الوعی، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی، معتمداً علی مدرسه الأدب المقارن و قد بیّنت أسالیب الأصوات و تعدّدها وعرضت أحاسیس شخصیّات الروایه و أفکارها عن طریق تیار الوعی و حدّدت أنَّ وجهه النظر لجیرار جینیت حول التبئیر فی الروایتین، ترتبط مباشره بتیار الوعی و هذا التلائم یظهر فی روایه سنه البلبله أکثر وضوحاً.
سیمیوطیقا التوتر فی روایه طوق الحمام لرجاء عالم علی ضوء منهج جاک فونتانی وکلود زلبربیرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
41 - 64
حوزه های تخصصی:
السیمیوطیقا عباره عن نظریه عامه للأدله وسیرها داخل الفکر، ویعد الهدف الأساسی من المنهج السیمیوطیقی اقتحام النصّ الأدبی مثل الروایه، والاطلاع علی خفایاه وتمییز خصائصه؛ لیستخرج السیمیوزیس منها أسس النقد التحلیلی وأرکانه. وبهذا تعتمد سیمیوطیقا التوتر علی فصل الرغبه عن الإمکان والتحقق، وهو قائم علی جدلیه القوه والمدی، هذا من ناحیه ومن ناحیه أخری، التوتر یمثل مکاناً تخییلیّاً أنتجه تفاعل حالات الذات والوجدان مع عالم الأشیاء فی امتداده الزمانی والمکانی والکمی. اعتمدت هذه الدراسه علی المنهج الوصفی التحلیلی ونحن هنا بصدد دراسه روایه طوق الحمام ونقدها علی ضوء منهج سیمیوطیقا التوتّر مع دراسه أهمّ العناصرالسیمیوطیقیه التی نراها فی الروایه وبین شخصیات المجتمع المکی فی عصر ما بعد الکولونیالیه. توصّل البحث إلی أنّ هذه الدراسه فی سیمیوطیقا التوتّر أدّت إلی ظهور التوتّر الموجود بین شخصیات وحوادث الروایه بحیث قد یصل التوتّر إلی حدّ لا یفهم المتلقی معه الحوادث الموجوده فی الروایه وکلام الشخصیات فیها، أو قد یفهم معنی آخر یختلف عن قصد الکاتبه. ویتعیّن من البحث أنّ التصورات النظریه فی الروایه حسب سیمیوطیقا التوتر قد یؤدی إلی تحدید بعض القیم الأساسیه فی توتر الثقافه والحضاره لتحدید الشده والمدی بهما. واستنتجنا أنّ الأبعاد الأساسیه والمنظور الداخلی والخارجی والزمان والمکان والقیم الکونیه والمجرده من شخصیات وحوادث الروایه خاصه الأبعاد الفرعیه والذات المدرکه والمتلفظه قد أسهمت کثیراً فی توتر الثقافه والحضاره المکیتین.
«بررسی مقایسه ای دعا از منظر مولانا و کاترین پاندر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
285 - 310
حوزه های تخصصی:
«دعا» به معنی طلب و درخواست کردن است. براساس نظریات معنویان جهان، «دعا» به عنوان یکی از بهترین راه های ارتباط با خدا و از برترین عبادات معرفی شده است. از آنجا که «دعا» در بهداشت روانی افراد مؤثر است، پژوهش ها و مطالعات مقایسه ای در این حوزه از ضروریات معرفتی به شمار می آید و در ایجاد آرامش روحی و روانی افراد به صورت کاربردی مطرح می شود که یکی از نتایج آن، کاهش اضطراب و نزاع در جامعه است. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه «دعا» از منظر مولانا و کاترین پاندر پرداخته است تا با بررسی مقایسه ای قدرت دعا از منظر مولانا در کتاب مثنوی معنوی به عنوان نماینده عرفان اسلامی با نظرات کاترین پاندر در کتاب قدرت دعا به عنوان نماینده عرفان مسیحی، درخصوص شباهت ها و تفاوت های اندیشگانی این دو عارف به نتیجه ای پایدار دست یابد. بررسی های بعمل آمده نشان داد که پاندر و مولانا از جهات بسیاری همچون لزوم اخلاص و موهبت الهی بودن دعا با یکدیگر اشتراک دارند اما مهم ترین اختلاف نظر آن ها در ماهیت دعاست زیرا توجه مولانا در دعا به امور معنوی و توجه پاندر به امور مادی است.
مطالعه تطبیقی پوچی و شیء وارگی در دو رمان بیگانه اثر آلبرکامو و بوف کور اثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوچی مفهومی است مهم که در آثار بسیاری از اندیشمندان دوران مدرن مطرح شده است. آلبر کامو یکی از نویسندگانی است که در آثار خود به این مفهوم توجه داشته و در آثارش به مفاهیمی همچون عصیان، تکرار و مرگ پرداخته است. رمان بیگانه یکی از اصلی ترین آثار کامو می باشد که در آن به مفهوم پوچی در بطن زندگی مدرن توجه شده است. از سویی دیگر مفهومی وجود دارد که به آن شی وارگی گفته می شود که با مفهوم پوچی تفاوت هایی مهم و اساسی دارد. نگارندگان در این تحقیق به بررسی و مطالعه ی تطبیقی مفهوم پوچی با شی وارگی در دو اثر بیگانه آلبر کامو و بوف کور صادق هدایت پرداخته اند. نگارندگان در این تحقیق به این نتیجه می رسند که اگرچه رمان بوف کور صادق هدایت اثری قابل توجه است اما نمی توان آن را یک اثر پوچ گرایانه قلمداد کرد و بیشتر می توان آن را اثری در وضعیت شی وارگی تحلیل و بررسی کرد. این در حالی است که اثر بیگانه آلبر کامو را می توان نمونه ی کامل یک اثر پوچ گرایانه معرفی کرد. به نظر می رسد معمولا خوانندگان و حتی منتقدان بین مفهوم پوچی و شی وارگی دچار سوء تعبیر و اشتباه می شوند. هر قدر که پوچی مفهومی ایجابی و دارای کنش فعال و بینش روشن در گفتگو با دیگر آثار و تفکرات است، شی وارگی مفهومی جبری، سلبی و فاقد بینش وکنش مشخص با دیگر تفکرات و موضوعات است.
تبلور اندیشه رمانتیک در ساختار کرونوتوپیک حکایات عرفانی بررسی تطبیقی داستان ماهان از هفت پیکر نظامی گنجوی و وسوسه آنتونیوس قدیس از گوستاو فلوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعاریفی که در کتابهای تخصصی از رمانتیسم ارائه میشود، برای این مکتب محدوده زمانی و مکانی مشخصی تبیین شده، در دوره ای خاص و در جغرافیایی معلوم شکل گرفته، به اوج رسیده، سپس رنگ باخته است. تعابیری همچون پیشرمانتیک یا پسارمانتیک گواهی است دالّ بر صحت این مدعا. در داستانهای رمانتیک، ساختار کرونوتوپیک یا فضازمان، آنگونه که باختین آن را تبیین کرده، مانند پاره ای دیگر همچون روایت یا توصیف، تابع بایسته های رمانتیسم است؛ یعنی پیرو مضامینی مانند تنهایی، تردید، ناخرسندی از زمانه، همچنین خیالپردازی. بررسی تطبیقی ساختار فضازمان حکایت ماهان از هفت پیکر نظامی که هدفش خودشناسی است، با یکی از آثار رمانتیک فرانسه، یعنی وسوسه آنتونیوس قدیس، اثر فلوبر که آن نیز هدفی جز ترسیم روند رستگاری شخصیت ندارد، نشان میدهد که شباهتهای فراوانی میان بایسته های مکتب رمانتیسم در داستان فلوبر و مضامین به کاررفته در اثر نظامی وجود دارد. در این مقاله، با تاکید بر ساختار فضازمان، نشان خواهیم داد که این شباهتها، هرچند به دلیل وجود پاره ای شاکله ها و، به رغم دوری فرهنگها و ادوار ادبی، به گونه ای متفاوت نامگذاری میشود، با این حال، نشان از مضامینی دارد که، باوجود چندین سده اختلاف، داستان عرفانی فرانسوی را به همتای خود در ایران نزدیک میسازد و گواهی دال بر وجود شیوه ای همسان در بازنمایی اندیشه ها و دغدغه های مشترک نوع بشر، به ویژه در گستره عرفان و خودشناسی
بررسی تطبیقی لفظ و معنا در امثال کردی ایلامی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
121 - 143
حوزه های تخصصی:
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کُرد و عرب بوده است. تأثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی –توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.