فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در حادثه عظیم دفاع مقدس، همچنان که در همه شئون زندگی مردم ایران تأثیر گذاشته است، با ورود به عرصه آث ار هنری و ادبی، نظام ارزشی خاص ی را نیز تبیین کرده است و هنرمندان دفاع مقدس، اصیل ترین وظیفه خود را حراست از این نظام ارزشی می دانند. از این رو هرگونه تغییر و تبدیل در این ارزش ها، واکنش هنرمندان را سبب شده و رفته رفته جریانی به نام «اعتراض» را پدید آورده است. در ای ن میان شعر و سینمای دفاع مقدس در یک همگرایی آشکار، مضمون اعتراض را جان مایه آثار خ ود قرار داده است. در ای ن جستار میان رشته ای، ای ن همگرایی در دو ق سم اعتراض های اج تماعی و اع تراض های سیاسی نشان داده شده است. برای بررسی عنصر اعتراض در هنر دفاع مقدس، در این مقاله علاوه بر یادکرد چهره های مختلف شعر و سینما، بر آث ار نامورترین سینماگر دف اع مقدس، «ابراهیم حاتمی کیا» و مش هورترین شاعر مضمون اعتراض در شعر دفاع مقدس، یعنی «علی رضا قزوه» تأکید شده است.
شعر عرفانی و صوفیانه در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره ی مشروطیت به دلیل رواج تجددگرایی و فراگیری تفکرات اجتماعی ِمتأثّر از غرب، تصوف و به پیروی از آن، شعر عارفانه به گوشه ای خلوت از جامعه پناه برد؛ اما به رغم به حاشیه رانده شدن عرفان و تصوف، در آثارِ سرایندگانِ این دوره، شعرهای عارفانه ی بسیاری وجود دارد. این مقاله بر آن است تا وضعیت شعرِ عرفانی را در دوره ی مشروطیت، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این مقاله مهم ترین زمینه ها و عواملِ عرفان گریزی و تصوّف ستیزی روشن فکرانِ عصر مشروطه و نیز برخی از دلایل به حاشیه رانده شدنِ شعر عرفانی در این دوره، موردِ بررسی قرار می گیرد و با سیری در آثارِ سرایندگان برجسته ی این دوره، بازتابِ مضامین عرفانی و تغییرات و دگردیسی های صورت گرفته در مفاهیمِ آن بررسی میگردد. این سرایندگان به سه گروه صوفیان، عالمان دینی و ادیبان، تقسیم بندی شده اند. شاعرانِ ادیب نیز در سه گروه، تقسیم بندی شده اند: برخی از آنان در عین سرودن شعرهای انقلابی، به پیروی از سّنت شعر کلاسیک فارسی، اشعار عارفانه نیز میسرایند؛ برخی، گاه، نیم نگاهی به اشعار عارفانه دارند و دسته سوم، در تعارض با اندیشه های صوفیانه به نقد و نفی تصوف می پردازند. مهم ترین انتقاد آنان به تصوف، توصیه های صوفیان به فردگرایی، سیاست گریزی، خودشکنی، جهان وطنی، خردستیزی، گوشه گیری زنان از اجتماع، رواج روحیه ی تسلیم و رضا و کم توجّهی به کسب و کار است. این بررسی نشان می دهد که تصوف در عصر مشروطیت، رونق و رواج گذشته ی خود را از دست داد؛ اما اندیشه ها و مضامین عارفانه از ذهن و ضمیر بسیاری از شاعران این دوره بیرون نرفت و به اشکال مختلف،حضور خود را در بخشی از اشعار این دوره حفظ کرد.
جلوه های رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات معاصر ایران، جلوهگاه ابداعات و تحولاتی ژرف در حوزههای لفظ و معنا است. این تحولات گاه در توانمندی اندیشهورزان ریشه دارد و گاه در اقتباسهای مستقیم و غیرمستقیم از ادبیات جهان سیمین بهبهانی، نماینده آن دسته از شاعرانی است که با فاصله گرفتن از نگرش سنتی، رویکرد اصلاح طلبانهای را در پیش گرفتهاند و در این مسیر نیمنگاهی هم به ادبیات اروپایی داشتهاند. دراین جستار، جلوههای رمانتیسم در چهار مجموعه شعر جای پا، چلچراغ، مرمر و رستاخیز از سیمین بهبهانی به روش توصیفی -تحلیلی بررسی شده است. نگارندگان یافتههای تحقیق را با عنوانهای فردیت (احساس گرایی، حزن و اندوه، نوستالژی (یاد معشوق، دوران کودکی، نقد مدنیت، تحسر بر زوال ایدهآلها)، اساطیر، سادگی و گریز از فخامتهای سنتی، مذمت سرمایهداری، همدلی با طبیعت، دینگرایی شهودی یا رویکرد عاطفی و شهودی به دین، اروتیسم، رمانتیسم اجتماعی (همدلی با محرومان و رنجهایشان، فمنیسم)، شور انقلابی ( ستیز بااستبداد، آزادی، آرمان گرایی) دسته بندی کردهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که گرچه اکثر مؤلفههای رمانتیسم در شعر سیمین بهبهانی هم دیده میشود ولی یکسره بر آن منطبق نیست و در این میان برخی از مؤلفهها بر آن افزوده شده و برخی از مؤلفهها به گونهای متفاوت مطرح شده است. میتوان گفت رمانتیسم شعر سیمین بهبهانی، رمانتیسمی ایرانی است.
تحلیل تقابل رویکردهای زنان در ادبیات داستانی با تأکید بر داستان های دفاع مقدس
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی، در دوران معاصر نقش مهمی در تحولات اجتماعی و فرهنگی دارند و حضور پررنگ آنها در اجتماع نیز در بسیاری از داستان ها انعکاس یافته است. در این مقاله، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی تلاش بر این است که به بررسی چهار گروه از زنان یعنی زنان سنت گرا، طرفدار فرهنگ ایرانی، غرب گرا و زنان سرگردان در پنج رمان معاصر پرداخته شود. در این داستان ها معمولاً زنان سنتی، زنانی هستند که به کارهای درون خانه می پردازند و دغدغه های آنها همان مسائل درون خانه است. زنان طرفدار فرهنگ ایرانی، زنانی اند که از حیطه خانه بیرون آمده اند، به فعالیت های اجتماعی و سیاسی می پردازند و دفاع از آرمان ها و آموزه های فرهنگ ایرانی را وظیفه خود می دانند. گروهی دیگر، زنان غرب گرا هستند که به اظهار نظر درباره مسائل کشور می پردازند، از فرهنگ غرب حمایت می کنند، خواهان اصلاحات اساسی در وضعیت زن ایرانی هستند و به وضع موجود معترض اند. زنان سرگردان، نه مانند زنان غرب گرا شیفته فرهنگ غرب هستند و نه مانند زنان سنتی و طرفدار فرهنگ ایرانی، فرهنگ بومی را پذیرفته اند؛ بلکه در بین این دو فرهنگ سرگردان هستند.
رویکردی به مدرنیته در شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های اخیر و در پی ارتباط ایرانیان با ممالک غربی و تلاش برای مدرنیزه کردن ایران در عرصه های مختلف صنعتی، نظامی، آموزشی و فرهنگی و همچنین آشنایی روشن فکران ایرانی با اندیشه ورزان غربی، اندیشه های مدرن در همة عرصه های زندگی ما ایرانیان از جمله هنر و ادبیات تأثیر بسیار شگرفی بر جای می گذارد. شعر امروز ایران نیز در دورة مشروطه با نوجویی های شاعرانی چند، راه خود را به سوی تغییر و تحول آغاز می نماید، تا اینکه «نیمایوشیج» به عنوان «پدر شعر نو» پارسی، سنگِ بنای جدیدی در عرصة شعر فارسی می گذارد که بعدها هم فکران و پیروان او این راه را ادامه می دهند؛ اما با پیچیده تر شدن مناسبات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و آشنایی برخی از روشنفکران و مترجمان با شعر مدرن جهان، عده ای از شاعران پا را از سنت شکنی های نیما فراتر می گذارند و یک سره ساختار شعر نیمایی را بر هم می زنند و در پی ایجاد جریان های تازه ای در شعر امروز برمی آیند. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که آیا آشنایی منوچهر آتشی (سورنا) با ادبیات مدرن غرب باعث تأثیرپذیری وی از آن نوع ادبیات و بازتاب آن اندیشه ها و ویژگی ها در شعر و اندیشه اش شده است یا خیر؟ و اگر پاسخ مثبت است، این آشنایی تا چه حد بر شعر آتشی تأثیرگذار بوده است؟
نتیجه گیری مقاله آن است که آشنایی منوچهر آتشی با ادبیات و شاعران غرب بر شعر و اندیشة او تغییرات محسوس و بنیادینی به وجود آورده است؛ به گونه ای که با بهره گیری از این نگاه و بینش تازه نسبت به جهان، او تبدیل به یکی از شاعران پیشرو این عرصه در شعر فارسی شده است و این تأثیرات هم در سطوح زبانی(صوری) و هم در سطوح محتوایی شعر او چشم گیر است.
گزینش مخاطب درون متنی شعر مشروطه (بر پایة نگرش های اجتماعی- سیاسی)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگیهای ادبیات مشروطه، تغییر حیطة مخاطب است. مقاله حاضر بر آن است تا به اثبات این نظریه بپردازد که تغییر حیطة مخاطب در ادبیات مشروطه، تنها محدود به مخاطب برونمتنی نبوده، مخاطب درونمتنی را نیز شامل میشود. پرسشی که این پژوهش میکوشد به آن پاسخ دهد این است: نگرشهای جدید اجتماعی- سیاسی در روزگار مشروطه چه نقشی در گزینش مخاطب درون متنی و شیوة خطاب داشته است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، نگرشهای نوین اجتماعی- سیاسی عصر مشروطه در هفت بررسی شده و در هر بخش تأثیر محورهای یاد شده بر گزینش مخاطب درونمتنی در دیوان چند شاعر برجستة دورة مشروطه، تحلیل شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که در بحبوحة انقلاب مشروطه، تحولات اجتماعی- سیاسی، منجر به ظهور مخاطبان جدیدی در عرصة شعر شد و شیوة رویارویی با بعضی مخاطبان را تغییر داد؛ اما ناکام ماندن این انقلاب و بازگشت دوباره به حکومت فردی (دیکتاتوری رضاخان) باعث گرایش شاعران به سوی مخاطبان شناخته شدة ادبیات کلاسیک گردید.
بررسی تحلیلی رمانتیسم سیاه در سروده های نصرت رحمانی
حوزههای تخصصی:
وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر دوره، تأثیر مستقیم بر دیدگاه های شاعران بر جا می گذارد. ادبیات رمانتیک، از نوع سیاه و بدبینانه آن به عنوان یک گونه ادبی، پس از یک دهه تحرک و تنش در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران پا به عرصه وجود گذاشت؛ در واقع گونه ای اعتراض به پیامدهای ویرانگر کودتای سال 1332 بود که بسیاری از فعالیت های فرهنگی و سیاسی را به یکباره در افول مطلق فرو برد. شاعران در این عصر، اعتراضات خود را با وجود اختناق و سانسور گسترده، به گونه های مختلف، گاه به صورت نیمه آشکار و زمانی به شیوه غیر مستقیم بیان کردند. سمبولیسم، یکی از شیوه های ناآشکار برای مبارزه با سانسور بود؛ اما ادبیات سیاه و رمانتیک گونه ای مبارزه آشکار و پنهان و البته تا حدی منفی با انسداد سیاسی بود که عصیان و اعتراض شاعر را با تمرکز بر پیامدهای مخرب ناشی از کودتا در حوزه مسائل سیاسی اجتماعی و فرهنگی بازگو می کرد. در این مقاله سعی بر آن است تا به بررسی برخی از عوامل پیدایش این گونه ادبی و بازتاب آن در شعر «نصرت رحمانی» به عنوان شاعر شعر سیاه پرداخته شود.
ادبیات انقلاب اسلامی
نیمای معترض؛ تأویل هرمنوتیکی «کک کی»
حوزههای تخصصی:
«کک کی» از آن دسته شعرهای نمادین نیماست که تاریخ سروده شدنشان ذیل شعر ذکر نشده
است؛ امّا نیماپژوهان آن را میان دو شعر «برف» و «پاس ها از شب گذشته» قرار داده اند که به ترتیب دارای تاریخ های 1334 و زمستان 1336 هستند.
ساختار، پیام و محتوای شعر نیز بر این امر صحّه می گذارد.
نگارنده در مقالة حاضر، به روشی برگرفته از آراء شلایر ماخر با مطالعه آثار
نیما و دربارة نیما و اوضاع و شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سال های پس از کودتا
تا پایان عمر نیما، به تأویل «کک کی» پرداخته است. وی در مورد شعرهای نمادینی که شاعر در آنها
سعی در ابلاغ پیامی اجتماعی- سیاسی دارد، تلاش برای دست یافتن به معنای مورد نظر
مؤلّف را از وظایف تأویلگر می داند؛ ضمن این که به سبب تراوش معنی از نماد و
اهمیّت افق معنایی تأویلگر، بر امکان تأویل های مختلف از این گونه شعرها، با
انگیزه های زبان شناختیِ محض، تأکید می ورزد.
واژه گزینی های شعری قیصر امین پور از منظر تحلیل گفتمان انتقادی
حوزههای تخصصی:
هنرمندان به شیوه های مختلف، نگرش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه می کنند. قیصرامین پور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزش های دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمان های جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست می زند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امین پور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانه اش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان می کند. از آنجا که کلمات، آیینة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژه گزینی در اشعار قیصر امین پور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امین پور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایه های زیرین معانی واژگان آشکار می شود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
تحلیل تقابل سنت و مدرنیته در رمان اجتماعی پس از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
رمان اجتماعی، عرصه ای مناسب برای بازنمایی و بازآفرینی واقعیت اجتماعی در آیینه
ادبیات است. چالش میان سنت و مدرنیته از مضامینی است که از دورة مشروطه در ادبیات
فارسی بازتاب یافته و در هر دوره به شکلی متناسب با تحولات اجتماعی آن دوره بازنمایی
شده است. پس از انقلاب اسلامی، رمان اجتماعی رشد کمی و کیفی قابل توجهی پیدا کرد و
کمتر رمانی در این دوره وجود دارد که مضامین اجتماعی در آن طرح نشده باشد. مسئله
اصلی این پژوهش، بررسی تقابل مفاهیم سنت و مدرنیسم در رمان های اجتماعی پس از
انقلاب اسلامی است. هدف از پژوهش، بررسی و مقایسه تطبیقی رویکرد نویسندگان به این
موضوع، در دهه شصت، هفتاد و هشتاد شمسی است.
این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده
است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در رمان های دهه شصت این تقابل به شکلی آشکار و
بارز، به ویژه در اعتراض به صنعتی شدن، مظاهر مادی مدرنیته و از دست رفتن سنت ها دیده
می شود، اما در دهة هفتاد و هشتاد، این تجربه درونی شده و به شکل تردید، سرگردانی
و گاه سنت گرایی بروز یافته است. در عین حال، پذیرش تحولاتی که در دهة شصت، یک
چالش محسوب می شد، در دهة هفتاد و هشتاد، نشان دهندة حرکت روبه رشد مدرنیته به خصوص
در جامعة شهری و طبقة تحصیل کرده است.
پدیدارشناسی و سنخ شناسی مخالف خوانی های احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شکل های بودن ، اندیشیدن و آفریدن، مخالف خوانی است که در چالش با «دیگری» آشکار می شود. مخالف خوانی قرائت و بدخوانی کنش و ساختار اندیشه های آفریده دیگری است . مهم ترین فرضیه های تحقیقی ِ مقاله این است که آشکارترین وجه پدیدارشناختی شعر معاصر ایران ، مخالف خوانی است و احمد شاملو بارزترین شاعری است که با روش های مخالف خوانی ، نه تنها به ساختارهای نو دست می یابد؛ بلکه این روش ها را در سایر فعالیت های فرهنگی خود استمرار می دهد. این مقاله از دو بخش تشکیل شده است . در بخش نخست، مفهوم مخالف خوانی به شکل پدیدارشناختی توصیف می شود که چگونه براساس تقابل ، گفت وگو و تخاصم شکل می گیرد و به فهم و آفرینش ساختارهای زبانی ، فرهنگی و زیبایی شناختی منجر می شود. در بخش دوم ، براساس مبانی نظری بهدست آمده، به سنخ شناسی انواع مخالف خوانی های احمد شاملو می پردازد. این مقاله به این نتیجه رسیده است که شاملو مخالف خوانی های خود را به چهار روش آشکار می کند: واژگون سازی ، بازی با ساختارها، تابوستیزی و اسطوره سازی
حوزه های پنج گانة اقلیمی نویسی در ادبیات داستانی معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
تقسیم بندی نویسندگان و آثارشان بر اساس جغرافیای مکانی و زادگاه آنان فقط زمانی پسندیده و درست است که ویژگی های مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد، وگرنه نام گذاری سبک و مکتب بر آثار گروهی از نویسندگان با تکیة صرف بر تعلّق اقلیمی شان به یک منطقه، امری بی معنا خواهد بود و نویسنده اعتقادی به آن ندارد. داستان های اقلیمی، داستان هایی هستند دارای مشخّصه های مشترک و هماهنگ و در پیوند با یک اقلیم خاص و نیز متناسب با خاستگاه نویسندگان آنها و تأثیری که از آن محیط اقلیمی خاص پذیرفته اند. همین گونه تأثر ها از محیط اقلیمی و بازتاب آن در داستان هاست که سبب اشتراک میان آثار چند نویسندة هم اقلیم با یکدیگر و در عین حال تمایز با آثار دیگر نویسندگان اقلیمی سایر اقلیم ها می شود. در این مقاله، نویسنده پس از بیان سابقة مکتب بندی های متعدد در داستان نویسی معاصر ایران و نقد آنها، به ارائة یک تقسیم بندی تازه، دقیق و روشمند از داستان نویسی اقلیمی، بر اساس معیارهای مشخص و شناخته شده می پردازد و بر این اساس، پنج حوزه یا شاخة داستان نویسی اقلیمی شمال، جنوب، خراسان، غرب (کرمانشاه) و آذربایجان را در ادبیات داستانی معاصر ایران- از مشروطه تا انقلاب اسلامی- مشخص می کند.
تأثیر سمبولیسم در شیوه های بیانی اندیشه های نیما یوشیج
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با مطالعه برخی رویکردهای سیاسی شاعران سمبولیست اروپایی و بازخوانی نحوه تعامل «نیما» با جریان های روشنفکری زمانه خود، به دنبال آن خواهیم بود تا نشان دهیم که جهت گیری های سیاسی نیما و نوع رابطه او با ایدئولوژی ها و گفتمان های روشنفکری زمانه، قرابت فراوانی با رویکردهای کلی حاکم بر اندیشه و عمل سمبولیست های اروپایی دارد. به عبارت دیگر سمبولیست بودن نیما – البته نه به عنوان تنها مؤلفه - تأثیر فراوانی بر نوع موضع گیری ها و انتخاب های سیاسی او داشته است. در این میان، گفتمان های روشنفکری حاکم بر زمانه و نوع مواجهه نیما با این گفتمان ها نیز نقشی تعیین کننده در تقویت این جهت گیری ها ایفا کرده است.