فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
رویین تنی اسفندیار پاکدین و رواج دهندة دین مزدایی که بنابر ادبیات ایران باستان و متن های پهلوی و شواهد ذکر شده در وِجَر کرد دینی و سپس تأکید بر آن در زند وندیداد، به همت و دُعای اشو زرتشت و تقدیم ناری مقدس به او صورت پذیرفته، دارای ریشه ای بنیادین در فرهنگ ایران باستان بوده و زیربنای آن بر اساس منطقِ باورپذیریِ دینی و اندیشه های مزدیسنایی استوار است؛ در هیچ یک از متون اوستایی و پهلوی زردشتی کمترین نشانی ازآسیب پذیری چشم اسفندیار وجود ندارد. رویین تنی اسفندیار نیز در شاهنامه ـ علی رغم آن که افسانة تیرگز و چشم اسفندیار از جلوة خاصی برخوردار است ـ مورد تردید است. می توان احتمال داد «داستان آسیب پذیری چشم اسفندیار» از طریق راویان و ناقلان سنت های شفاهی کهن ماوراءالنهر و خراسان بزرگ و سیستان که محل پرورش داستان های اساطیری و حماسی بود، رواج پیدا کرد و سپس به تدریج با تغییر و تحولات گوناگونی به صورت یک روایت حماسی مدوّن که مجزّا و مستقل از خدای نامه بود، انعکاس یافت و مأخذی مورد وثوق و قابل استفاده برای نویسندگان شاهنامه های منثور شد. این داستانِ منفرد به شاهنامة ابومنصوری و سپس از آن طریق و یا به صورت جداگانه در کنار سایر مآخذِ فردوسی به شاهنامه راه یافت.
دین و اسطوره در اندیشه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی بنیاد سترگ حماسه سرای این مرز و بوم می باشد و در تجسم اسطوره های ایرانی جهت احیای هویت فرهنگی و ملی و اعتلا بخشیدن به ارزشهای انسانی و آرمانی بر مبنای آئین مذهبی، مقام اول را به خود اختصاص می دهد. اگر چه شاهنامه به سه قسمت اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود، ولی وی بینش اسطوره ای خود را – ولو به صورت خفیف و کم رنگ تر - در بخش پهلوانی و تاریخی نیز تعمیم می دهد. باور برخی متفکرین و اندیشمندان علم اساطیر این است که اسطوره و دین همانندی های بسیاری دارند. نگاه فردوسی در شاهنامه به اسطوره و دین تلفیقی از واقع بینی و آرمان گرایی است. او بین اسطوره های اهریمنی و اهورایی فرق می نهد و بر آن است تا حقایق ماورایی را در زبان رمزی و تمثیلی و در قالب اسطوره بیان نماید. ناهمسانی الگوهای اساطیری ایران و سایر ملل در دو حوزه دین و اخلاق تجلی می کند. در اساطیر یونان خدایان منفعل و دارای صفات پست می باشند. ولی در اندیشه فردوسی مهر جاودانگی بر پیشانی اسطوره های درخشان و مثبت چون فریدون، سیاوش، گیو، کیخسرو و ... نهاده می شود و نیز اعتقاد او به خدای واحد بر مبنای دین ابراهیمی قطعا یکی از علل ماندگاری شاهنامه بر تارک اساطیر جهان می باشد.
جلوه های آرمانشهر و شهریار آرمانی فردوسی با جستاری در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه اولین بار واژه «یوتوپیا» را تامس مور، نویسنده و فیلسوف انگلیسی ساخته است، بشر از دیرباز در برابر ناکامی ها، بیدادگری ها و ناهمواری های زندگی سعی کرده است طرح شهری آرمانی را تصویر کند. انگیزه بشر از طرح این شهر خیالی این بوده است که از دردها و رنج های خود بکاهد و معایب و محاسن جوامع را بازگو کند. در کانون بشری، شاعران، فیلسوفان و نویسندگان زیادی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، نظامی و... با طرح این موضوع به ویژگی ها و چگونگی شکل گیری آن پرداخته اند. در ایران باستان نیز جلوه هایی از شهریاران آرمانی مانند جمشید، فریدون، کیخسرو و سیاوش و آرمان شهرهایی مانند گنگ دژ و سیاوشگرد دیده می شود که در شاهنامه فردوسی منعکس است. در این مقاله به نمونه هایی از این جلوه ها به ویژه در داستان سیاوش اشاره شده است.
نگاهی به هزار بیت دقیقی و سنجشی با سخن فردوسی (3)
حوزه های تخصصی:
بررسی توالی ابیات در شاهنامه فردوسی ( داستان رستم و اسفندیار )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با عنایت به اینکه از دیرباز شاهنامه تقریباَ یگانه اثری بود که به شیوه ای مطلوب می توانست هم ایرانیان را از گذشته خودشان آگاه کند و هم آنها را سرگرم نماید ، مورد توجه و اقبالی همگانی واقع گردید . ازن اثر سترگ گویی آینه ای بود که هر گس چهره گذشته خود را در آن مشاهده می کرد . به همین روی علاوه بر افزودن ، کاستن و جا به جاییهایی که حکیمی فردوسی شخصاَ در متن شاهنامه اعمال کرد . بویژه فاصله سالهای 384 ه - ق که نظم نخستین شاهنامه به پایان رسید تا سال 400 ه . ق که نسخه نهایی آن آماده شد - خوانندگان و کاتبان شاهنامه نیز که مختصر ذوقی داشتند به عمد یا سهو دخالتهایی متناسب ذوق و اندیشه خود در شاهنامه به عمل آوردند و بدین ترتیب دشواریهایی در یافتن متن صحیح شاهنامه به وجود آمد ...
تاثیر شاهنامه در فرهنگ و هنر ایران
حوزه های تخصصی:
تاملاتی درباره منابع و شیوه کار فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دشوارترین و پیچیدهترین مباحث شاهنامه شناسی، مسئله منبع یا منابع فردوسی و شیوه استفاده وی از آنهاست. اشاره آشکار فردوسی، کمترین تردیدی بر جای نمیگذارد که منبع اصلی او، شاهنامه ابومنصوری بوده است، اما این که متن مذکور، یگانه مأخذ نظم شاهنامه بوده و یا فردوسی از منبع/ منابع دیگری نیز بهرهمند شده است، پرسشی است که در بخش نخست مقاله بر پایه چند دلیل عقلی و متنی مورد بررسی قرار گرفته و پس از رسیدن به احتمال تعدد مآخذ فردوسی، به استناد نمونههایی از مقدمه شاهنامه ابومنصوری و "غرر اخبار ملوکالفرس و سیرهم" ثعالبی نشان داده شده است که در بحث مفهوم و حدود امانتداری فردوسی در سرایش شاهنامه، باید موضوع حذف و انتخاب داستانها و تغییر جزئیات روایات را هم به دیده داشت. در پایان نیز بحث ابهامآمیز ناقص و بیترتیب بودن هزار و چند بیت دقیقی در شاهنامه، به رغم اشتراک منبع وی و فردوسی مطرح شده است. هم چنین در میان این سه بخش اصلی به موضوعاتی چون: دوچهرگی اسکندر در شاهنامه، سال و ترتیب فرمانروایی اشکانیان، اختیاری یا فرمایشی بودن کار دقیقی، زمان ورود ادبیات دقیقی به شاهنامه و... به عنوان مباحث مرتبط با مأخذشناسی شاهنامه و شیوه کار فردوسی اشاره شده است.
ضحاک در اوستا و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
خداشناسی ایرانیان به روایت شاهنامه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگاهی دیگر به افسانه زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه زال و رودابه در بستری از تقابل دوگانهBinaryopposition جریان دارد. تقابل بین زابلستان به محوریت زال، و کابل به محوریت مهراب. زال و زابل در پرتو فره ایزدی و گزاره های اهورا مزدایی معنا می شوند و مهراب و کابل با گزاره های اهریمنی. زیرا مهراب از تبار ضحاک ماردوش است. عناصر داستان اعم از اشخاص و حوادث در جریانی از تقابل دوگانه حرکت می کنند. اجزاء این تقابل دو گانه، گاه با هم در تعاملinteraction هستند و گاه در تضادparardox، یعنی زیر ساخت واحد دارند و رو ساخت متکثر. اشخاص محوری داستان عبارتند از سام، منوچهر، زال، رودابه، سهراب، سیمرغ(شخصیت فراتاریخی) و حوادث محوری عبارتند از: تولد زال، پرورش زال، طردِ زال از سوی سام. مجموعه اشخاص و حوادث، هر یک به فراخور موقعیت کار کردی و هویت ذاتی خود ساختار افسانه زال و رودابه را می سازند.
نقش ارتباطات انسانی در شکل گیری تراژدی ایرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات گسترده در شاهنامه ایجاب می کند از وجوه گوناگون به این ارتباطات نگاه کنیم. تراژدی با توجه به تعریف آنکه مرگ انسان ایده آل و نیک و مثبت داستان است که از بهروزی به تیره روزی می افتد، این سؤال را در ذهن می آورد که ارتباطات انسانی چگونه پیش می رود که مرگ این انسان را موجب می شود. از آنجایی که در سرزمین آرمانی ایران ارتباطات بر مبنای خرد شکل می گیرد پس چگونه است که تراژدی ها به وقوع می پیوندند.
در این مقاله با توجه به نظریه های مختلف ارتباطاتی و مولفه های ارتباط انسانی تراژدی ایرج بررسی می شود و به این سؤال پاسخ می دهد که غیر از ارتباطات انسانی چه عوامل دیگری در شکل گیری تراژدی مؤثر هستند. در این مقاله پژوهشگران به این نتیجه دست می یابند که غیر از خرد عوامل دیگری نیز در شکل دهندگی ارتباطات انسانی مؤثر است. عواملی که ارتباط را می تواند به سمت تعاملی یا تقابلی پیش ببرد و پله پله قطعه های یک تراژدی را تکمیل کند.
در این نوشتار از روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی و کمی استفاده شده و جامعة آماری، 177 بیت داستان ایرج از شاهنامة جوینی است.
محورهای «آز» و کنشهای شخصیتهای آزمند در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آز در اوستا ?zi یا ?zay و در پهلوی ?z، به معنی زیاده خواهی، میل شدید، شهوت و نیز نام دیوی تبهکار است که در اساطیر زروانی و زردشتی، قدرتمندترین همدست اهریمن در نبرد با اهورامزدا به شمار می آید. در بندهش بر زیاده خواهی و سیری ناپذیری؛ در مینوی خرد بر فریبندگی؛ و در آموزه های زردشتی بر خود کامگی آن تاکید شده است. آز هماورد خرد است و از خشم، شهوت، دروغ، فریب، بی خردی و ... آدمیان، تناور می گردد و با نیکی، راستی، مهرورزی و خردمندی، ضعیف و لاغر. آز در شاهنامه، دیوی ستمکار، اساس بدیها، بن مایه بعضی از پیکارها، عامل کنش تعدادی از شخصیتها و پدیدآورنده بسیاری از کشتارهاست. فردوسی با تکیه بر باورهای اساطیری و متون دینی، محورهای مختلف آز را پیرنگ داستانهایش قرار داده و بر اساس آن، کنشهای شخصیتها را سامان بخشیده است. این مقاله با توجه به هدف، انگیزه و کنشهای ذهنی، گفتاری و رفتاری شخصیتهای آزمند، محورهای آزار را به پنج دسته تقسیم کرده: (1 قدرت؛ (2 خودکامگی؛ (3 رشک؛ (4 شهوت؛ (5 تنگ چشمی / خست؛ و در هر یک از محورها به تحلیل آنها پرداخته است. آز قدرت، بیش از همه، مورد توجه فردوسی بوده و پیچیده ترین و دشوارترین ساختار و نیز شوم ترین آثار را دارد. آز قدرت و خودکامگی اساس صبغه سیاسی - اجتماعی دارند و آز رشک، شهوت و تنگ چشمی، جنبه ضداخلاقی.
ژرف شناختی شخصیت «رستم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
رستم و سهراب، شورانگیزترین داستان شاهنامه (نظرخواهی درباره فردوسی و شاهنامه او)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه و فرهنگ عامه
حوزه های تخصصی: