فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
در آیین مزد یسنا ایزدان و فرشتگان نگهبان آسمان و زمین و هرآن چه نیک ونغز و از آفریدگان پاک مزدا به شمار می آید، سمت ردی یا سروری دارند. در اکثر آثار دینی زرتشتی و متون پهلوی نیز رد به معنای پیشوای دینی زرتشتی و رهبر روحانی به کار رفته است. در شاهنامه فردوسی هم رد از لغات پرکاربردی است که فرهنگ نویسان برای آن معانی مختلفی چون دانا، خردمند، دلیر و پهلوان را ذکر کرده اند؛ اما نکته مهمی که اکثر شارحان به آن نپرداخته اند، پیوند رد و موبد و علّت کاربرد زیاد این دو واژه درکنار یکدیگر در مشهورترین حماسه ملّی ایران است. رد در شاهنامه در بیشتر موارد، همچون متون اوستایی و پهلوی، همان دستور است که در سلسله مراتب مذهبی ایران باستان جایگاه مهمی داشته است، بنابراین ردان و موبدان هر دو از اعضای جامعه دینی محسوب می شدند. نگارندگان مقاله می کوشند با تکیه بر شاهنامه فردوسی، نقش و جایگاه رد و پیوند آن با موبد را درسه فصل بررسی کنند: 1. واژه شناسی رد 2. رد در شاهنامه 3. پیوند رد و موبد.
راهبردها و تفکرات جنگی ایرانیان در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بزرگترین اثر حماسی و ملی زبان فارسی شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی است که بخش مهمی از امور و کیفیات گذشته قوم ایرانی را در بر میگیرد. همان طور که می دانیم موضوع اصلی حماسه شرح نبردها و دلاوریهای گذشته اقوام مختلف است. شرح نبردها در شاهنامه، با افسانهها آمیخته شده و چهره ای اسطورهای و خارق العاده پیدا نموده است. یکی از اجزاء مهم جنگ، شیوههای نبرد است که امروزه به آن تاکتیک گفته میشود.
شاهنامه مملو از نکات و دستورهای جنگی بوده که بیشتر آنها با مفاد نظام نامه ها و کتاب های شیوة کارزار فعلی که در نتیجة تجارب جنگ های متعدّد دنیا تدوین شده، مطابقت دارد.
در این پژوهش ابتدا تعاریفی از جنگ،حماسه، انواع، علل و اصول نه گانه جنگ و تطبیق آن با شاهنامه ارائه کرده، آنگاه به جنگ و روش های نبرد در شاهنامه می پردازیم. سپس این جنگ ها و روش ها مطابق اصول و روش های جنگی امروز نامگذاری می گردد. تطبیق این روش های تاکتیکی، نشان از راهبردی بودن روش های جنگی شاهنامه می دهد.
بررسی تأثیر شاهنامه بر سام نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه، اثر سترگ و بی همتای استاد طوس از دیرباز تاکنون مورد توجه و تتبّع سخن سرایان ادب فارسی بوده و هر کسی به نوعی از این خوان نعمت بهره برده است. در این میان سرایندگان منظومه های پهلوانی به این کتاب به عنوان شاهکار ادب حماسی نگریسته، از آن همچون الگویی کمک گرفته و یا به زعم خود درصدد هم طرازی و پهلو زدن به فردوسی برآمده اند. سراینده سام نامه نیز یک از همین شعراست که نه تنها شاهنامه را به طور کامل خوانده و در سرودن سام نامه به آن نظر داشته؛ بلکه بخش هایی از آن را نیز در اثر خود آورده است. نویسنده در این پژوهش سعی دارد، نشان دهد که چگونه سراینده سام نامه در قسمت هایی چون انتخاب داستان، نوع حوادث، شیوه روایت، پردازش شخصیت، گزینش مضامین و حتی انتخاب کلمات قافیه کاملاً از شاهنامه تقلید کرده و الگو گرفته است؛ امّا به خاطر نداشتن هنر کافی در صحنه آرایی میدان های جنگ و ناتوانی از توصیف شایسته تخیّلات خود و عدم تسلّط کافی بر زیر و بم ها و فراز و نشیب سخن و نزدیک شدن به زبان و سلیقه مردم عادی، نتوانسته پا در جای پای فردوسی گذارد و اثری چون شاهنامه خلق کند.
دایره واژگان (Diction) و نقش آن در شتاب روایت شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شاهنامه با وجود اطناب و کندی، در موارد زیادی نیز با ایجاز و شتاب همراه شده است. بررسی ابیات شاهنامه نشان می دهد، یکی از عوامل مهم ایجاد شتاب در این روایت، به کارگیری شگردهایی در عرصه داستان پردازی مانند حذف بخشی از کنش داستانی، ارجاع به گذشته، بیان واحد حادثه تکرار شده، افزایش عناصر و اجزا و شخصیت های داستان و بهره گیری از فضاهای جادویی است؛ امّا از سوی دیگر انتخاب دایره واژگان ( Diction ) نیز در تسریع روایت شاهنامه نقش مهمّی بر عهده دارد. بررسی دایره وازگان به کار رفته در شاهنامه نشان می دهد که فردوسی در دو سطح قاموسی و ادبی، از تأثیر واژگان در تسریع روایت خود بهره برده است که از این دو، سهم وازگان قاموسی (اسم ها، فعل ها، صفت ها و قیدها) از واژگانی که در کاربرد ادبی استفاده شده اند (تشبیه، استعاره و کنایه) بیشتر است.
بررسی قصّه های «دیوان» در شاهنامه فردوسی (بر اساس نظریه ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقدهای زیادی وجود دارند که بر کارکردهای ساختاری استوارند. ساختارگرایان همواره در پی آن بودند که به الگوهای روایتی مشخص دست یابند تا به کمک آنها، قصهها و داستانها را مورد بررسی قرار دهند. از بین آثار به وجود آمده، کار ولادیمیر پراپ از همه مهمتر بود؛ وی با تجزیه و تحلیل قصههای روسی پریان، نموداری شامل سی و یک خویشکاری ارائه کرد و معتقد بود، این الگو را میتوان در مورد سایر قصههای عامیانه و حتی رمانها به کار برد. روش پراپ بعدها توسط محققّان دیگر مورد استفاده قرار گرفت و گاهی نقدهایی بر آن وارد شد.
شاهنامه فردوسی از جمله آثاری است که در آن داستانها و داستانوارههای فراوانی دیده میشود. از جمله آنها، داستانهایی است که در آنها دیوان از نقشورزان اصلی هستند. در این مقاله سعی شد تا نمودار خویشکاریهای پراپ و روش ریختشناسانه وی در داستانهای دیوان پیاده شود تا مشخص گردد، نظریه پراپ تا چه اندازه بر این داستانها انطباق دارد. بررسیها و تجزیه و تحلیل این داستان ما را به این نتایج رسانده است که قصههای دیوان در شاهنامه قابل بررسی با کارکردهای ریختشناسانه پراپ است و توالی کارکردهای مورد نظر پراپ نیز در این داستانها دیده می شود. حرکتهای موجود در این داستانها از نظر موضوع و محتوا، بیشتر از نوع اول حرکتهای پراپ یعنی «بسط از طریق خویشکاری H-I (جنگ و کشمکش) هستند و خویشکاری «طلسم» یا «افسون» در اکثر داستانها حضور دارد. در برخی داستانهای دیوان، بعضی کارکردها تکرار شدهاند که این امر علاوه بر تاکید بر اهمیت حادثهای که رخ میدهد و توانایی های خاص قهرمان، نوعی حالت تعلیق در قصه به وجود میآورد.
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.
مبارک فال (نسخه نویافته سن ژوزف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی و چاپ شاهنامه نسخه سن ژوزفِ بیروت (احتمالاً کتابت اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم) رویداد مبارکی در متن شناسی شاهنامه است. این دست نویس مهم در کنار سایر نسخه های معتبر مانند فلورانس (614)، لندن (675)، طوپقاپوسرای (731)، لنینگراد (733)، قاهره (741) و ترجمه عربی بنداری می تواند در کار تصحیح حماسه ملی ایران مفید باشد. نگارنده در مدت هفت ماه، تصحیح خویش از شاهنامه (اصفهان، شاهنامه پژوهی،1379، پنج جلد) را با ضبط های این نسخه نویافته مقایسه کرده و حدود هفتصد مورد اختلاف یافته است. در این مقاله، صد و شش مورد از این تفاوت ها برای آگاهی شاهنامه پژوهان ذکر و بررسی می شود تا شاید در رسیدن به متنِ نزدیک به اصلِ شاهنامه به کار آ
آموزه های اخلاقی و منش فرماندهی شخصیت های شاهنامه فردوسی (مطالعه موردی: داستان فرود سیاووشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه سراسر پند و حکمت است. بدون شک ویژگی های ٍِِِ اخلاقی، کردار و رفتار (منش پهلوانی) در نتیجة جنگ ها تعیین کننده است. گزینش و انتخاب درست فرماندهان برای مسئولیت های گوناگون در پیشبرد اهداف سازمان و موفقیت یا عدم موفقیت فرماندهان یا مدیران نقش اساسی دارد. فردوسی در داستان فرود سیاوشان برخی از صفات نیک و بد فرماندهان و پهلوانان را بیان می کند؛ از سویی این صفات باعث بروز عکس العمل های متفاوتی می شود که نتیجة جنگ را رقم می زند و نشان دهندة ارتباط آن با صدور دستورات نظامی است. این پژوهش به صورت توصیفی و از نوع کیفی است و هدف از آن بیان جنبه های اخلاقی شخصیت های پهلوانان در موقعیت های گوناگون و ارتباط آن با رفتار و اخلاق فرماندهان است. در این مقاله پس از ذکر خلاصة داستان، برخی از این گونه برخوردها و رفتارها را در داستانی از شاهنامه فردوسی و در قالب چند نکتة آموزنده مدیریتی بیان می کنیم.
زایش اسطوره های ترمیمی در سنت اساطیری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی اساطیر اقوام و ملل مختلف می توان به یک عده اساطیر پایه باورمند بود. این اساطیر، نمونه و منشاء پیدایش اساطیر متأخرترند. معمولاً خودِ اساطیرِ پایه یا بخشی از عناصر سازندة آن بنا به انگیزه های مختلف در معرض فراموشی قرار می گیرند؛ اما این اساطیر هرگز به طور کامل محو و نابود نمی گردند، بلکه در طول تاریخ و در فرایند غبار زدایی از حافظة ناخودآگاه جمعی در ضمن روایت های دیگرِ اساطیری مورد بازآفرینی و احیا قرار می گیرند؛ مانند احیای «جام جم » در اسطورة کیخسرو. با بررسی اساطیر متأخر می توان بخش های فراموش شدة اساطیر پایه را مانند تکه های پراکنده کنار هم چید و به چنـد و چون آن اساطیر دست یافت. در این مقاله روایت اساطیری جمشید به عنوان اسطوره ای پایه برای زایش اسطوره های ترمیمی مورد مطالعه قرار گرفته است.
اندیشه سیاسی فردوسی
منبع:
فرهنگ پژوهش شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
سیمای شهرها و کاربری آیینی آنها در ایران باستان (بر مبنای شاهنامة فردوسی و روایات تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام فکری ایرانیان، بنا کردن شهرهای آبادان برای پادشاهان اهمیت داشته است تا آن جا که در کتب تاریخی، جغرافیایی و شاهنامة فردوسی، بنای شهر یا شهرهایی به پادشاهان نسبت داده شده است. بر این مبنا، با محوریت قرار دادن دو دسته از متون، یعنی متون و روایات تاریخی و جغرافیایی از یک سو و شاهنامة فردوسی، به عنوان اثری ادبی که حاوی اطلاعات ارزشمند تاریخی است، از دیگر سو کوشیدیم تا در این مقاله با جمع آوری و طبقه بندی نمونه های مختلف و تحلیل و تأمل در آنها به واکاوی الگوی حاکم بر بنای شهرها در ایران باستان بپردازیم و مشخصات بنیادی شهرها و جایگاه برجستة آن را در ذهنیت گذشتگان، توضیح و تبیین کنیم. چارچوب کلی برای بررسی این مسأله در بخش نخست تحقیق، تبیین اهمیت شهر و ساختن بناهای مختلف در نظام ذهنی گذشتگان است. در بخش دوم، کوشیده ایم تا با استخراج نمونه های مختلف، مباحث مربوط به احداث شهرها به ویژه کارکردهای آیینی شهرها، ساختار ظاهری شهرها و وجه تسمیة آنها را روشن سازیم و سپس با رویکردی مقایسه ای و با تکیه بر تفاوت روایات تاریخی و شاهنامه فردوسی، بنیادی ترین علل مؤثر در اختلاف روایات این دو دسته متون را مورد تأمل و بررسی قرار دهیم.
ادبیات کهن: نام دارترین پهلوان، نام جوترین قهرمان
حوزه های تخصصی:
بررسی و تحلیل کتاب شناسی فردوسی از سال 1357 تا سال 1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل کمی و کیفی پژوهش های فردوسی شناسی پرداخته و هدف آن توصیف، تحلیل و طبقه بندی کلیة کتاب هایی است که پس از انقلاب اسلامی در زمینة فردوسی و شاهنامة او نگاشته شده است. دستاورد های این پژوهش نشان دهندة آن است که تمام آثار و تألیفات فردوسی شناسی را می توان در سه دستة اصلی: پژوهش های بنیادی، کاربردی و توسعه ای، و در 14 شاخة جزیی تر قرار داد. درگروه اول نویسندگان به تبیین و تحلیل مسائل مفهومی در شاهنامه پرداخته اند؛ درگروه دوم زمینه های پژوهش را دربارة شاهنامه و فردوسی، به طریق علمی ـ پژوهشی، فراهم آورده اند و در گروه سوم پژوهش های دیگران را دربارة فردوسی و شاهنامه، در ابعاد مورد نظر، توسعه بخشیده اند. چشم انداز پژوهش نشان دهندة آن است که بیشترین پژوهش ها با روش تحلیلی انجام یافته است. روش این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که با تکیه بر منابع کتابخانه ای انجام شده است.
تحلیل کارکرد کهن الگوها در بخشی از داستان بهرام چوبین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرگذشت قومی و ملّی ما شاهنامه فردوسی، نسیجی گرانقیمت، بافته از تار و پود اسطوره، حماسه و تاریخ است که برخی کوشیده اند آن را به سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی تقسیم کنند؛ اما در هم تنیدگی این سه قسمت چنان است که تعیین حدّ و مرز و جداسازی آن از یکدیگر امری ناممکن می نماید. برای نمونه آنچه ایشان آن را بخش تاریخی شاهنامه می دانند، مزیّن به طرازی زربفت از اندیشه اساطیری و مفاهیم نمادین و کهن الگویی قومی و بدوی ایرانیان و همچنین دارای رنگ و بویی حماسی است. یکی از این داستانها، داستان تاریخی- افسانه ای بهرام چوبین است که در بخشی از آن «کهن الگوی فرایند فردیت روانی» نمودی برجسته یافته است. در این بخش، بهرام به پیشروی گوری، وارد قصری نمادین می شود و با آنیمای پری پیکر مستور در ناخودآگاهی خویش ملاقات میکند و در پی این ملاقات، تحوّلی عظیم در شخصیت وی پدید میآید؛ چنان که سودای پادشاهی در سر میپروراند و به دنبال این سودا بر هرمزد شاه میشورد و چندگاهی نیز بر تخت حکومت ایران مینشیند. اما این پادشاهی دیری نمیپاید و بهرام محکوم به مرگ میشود؛ زیرا از یک سو به شاه که بن مایه ای مقدس و الهی در نظام فکری ایران کهن است، بیحرمتی کرده است و از دیگر سوی هنجار پهلوانی را شکسته و فراموش کرده است که پهلوان هرچند هم نیرومند باشد، تنها فرّه پهلوانی دارد و سریر پادشاهی از آن کسی است که از فرّه شاهی برخوردار باشد.
بررسی تطبیقی عناصر آیینی و جنگاوری در شاهنامه و سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سازه های بنیادین آثار حماسی، وجود بن مایة جنگ است. جنگ در این آثار، محوری برای شکل گیری شبکة درهم تنیده ای از عناصر است که بسته به نوع آثار، دارای بسامد و گستردگی های متنوعی است و یکی از جنبه های مرتبط با این بن مایه،که در هیچ اثری قابل تقلید و پیروی نیست، جلوة وصف پیکارها، آوردگاه ها و جنگاوران است. سمک عیار (585ه.ق) یکی از داستان های بلند حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی و نخستین نمونه از آثار پرتعداد این جریان ادبی است که پیوندی آشکار با شاهنامه دارد. این مقاله کوشیده است، در راستای ترسیم طرح و الگویی در باب تقسیم بندی گزاره های حماسی، نخست با ارائة الگویی چهارگانه از تلمیحات شاهنامه ای موجود در سمک عیار، تأثیر شاهنامة فردوسی بر این اثر را، نمایان سازد و سپس عناصر کاربردی جنگ در سمک عیار را در چهار بخش انسانی، آیینی، عینی و رفتاری، همراه با ذکر نمونه هایی تطبیقی از شاهنامه، بررسی کند. هدف از این پژوهش، نمایاندن بازتاب میراث حماسی شاهنامه در سمک عیار و توصیف ساختار حماسی-پهلوانی این اثر است.