ایجاد تعادل میان اسلام و تصوف و انطباق اعمال تصوف با ظاهر شریعت یکی از دغدغه های مهم عرفا و اولیاء شبه قاره ی هند بوده است. سیداحمد خان سِرهِندی معروف به مُجَدِّد اَلْفِ ثانی، با ارائه برداشت و تفسیری جدید از تصوف، سعی در برقراری آشتی میان شریعت و طریقت دارد. این مقاله آراء عرفانی او را با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به آثار وی بررسی کرده است. او در آثار خود، به ویژه در سراسر مکتوبات، نشان می دهد که طریقت و شریعت مکمل یکدیگرند و اختلاقی میان آن دو نیست. او علمای راستین را کسانی می داند که هم به ظاهر شریعت می پردازند و هم به منتهای مقامات تصوف رسیده اند. سرهندی، با ارائه تعریفی جدید از شریعت حقیقی و دامنه اش، آن را چیزی می داند که علمای راسخین بدان دست یافته اند، شریعتی که تعارضیجبا طریقت نداشته و دربردارنده آن نیز است. او با بر شمردن مراحل سیر وسلوک، هدف از آن را از بین بردن موانع بر سر راه رسیدن به خدا و نیل به فناء فی الله و بقاء بالله می داند.
این مقاله از بخش سعدی کتاب تاریخ ادبیات فارسی نوشته هرمان اته خاورشناس آلمانی استخراج شده که معروفترین اثرش همین کتاب تاریخ ادبیات فارسی است. وی سعدی را با عنوان بزرگترین شاعر پندآموز ایران و معتدل تر از سایرین در عقاید عرفانی معرفی میکند و در ادامه به تاریخ زندگی و معرفی آثار وی می پردازد. ااین خاورشناس در ادامه مقاله خود شروح معروف جهان دررابطه با آثار سعدی و در پایان نیز مآخذ کلی لاتین در باب سعدی و همچنین ترجمههای معروف لاتینی آثار سعدی را معرفی مینماید.