فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴٬۳۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
شمس الدین کاشانی سراینده شهنامه چنگیزی یا همان تاریخ منظوم مغول از شعرای قرن هشتم هجری است. اطلاع ما از احوال و آثار احتمالیِ او بسیار اندک است. آنچه روشن است حضور او در دربار غازان خان ،(694-703ه .ق) و سلطان محمد خدابنده، الجایتو، (703-716 ه.ق) است. شمس کاشی شهنامه چنگیزی را که به نظم شده بخشی از جامع التواریخ است به پیشنهاد غازان خان و تایید و حمایت خواجه رشید فضل الله همدانی (645-718 ه.ق) به نظم در آورده است. اولین بار ادگار بلوشه، مستشرق فرانسوی، شمس کاشی را در جلد سوم فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی پاریس معرفی کرد، پس از او منوچهر مرتضوی در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و سپس کتاب مسائل عصرایلخانان به معرفی شمس کاشی بر پایه نسخه پاریس پرداخت. از آن پس اندک اشاره ها راجع به شمس کاشی و شهنامه چنگیزی همه بر پایه نوشته های مرتضوی است. مقاله حاضر بر اساس نسخ خطی موجود از شهنامه چنگیزی و اطلاعاتی که از وی در جُنگ ها و تذکره های خطی و چاپی است به معرفی شمس کاشی و اثر او می پردازد. همچنین هویت شمس کاشی صاحب شهنامه چنگیزی را با شمس الدین کاشی شاعر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که با هم خلط شده است تفکیک می نماید.
زبان رمز در آثار حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان از مهم ترین ویژگی های بیانگر باورهای عارف است و به همین سبب اهمیت ویژه ای دارد. حلاج از عرفایی است که رمزهای زبانی آثار و سخنان او، زبان وی را از زبان معمول متمایز می کند. دستیابی به رویکردهای فکری و تجربیات او مرهون تحلیل و تفسیر این رمزها است. این نوشتار پس از توضیح رمز و رابطة مستقیم آن با تجربة عرفانی و تبیین دیدگاه حلاج دربارة زبان رمزی، رموز زبانی حلاج را در سه بخش حروف، کلمات و تصاویر، با روش توصیفی تحلیلی بررسی می کند. در این مقاله نقش رمز در زبان حلاج، ارتباط زبان رمزی حلاج با تجربه های روحانی او و نقش آن در شناخت تجربه ها و باورهای وی بررسی می شود. با توجه به تفاوت ظریف شطح و رمز، کشف رموز زبان حلاج، می تواند نوع تجارب و حقیقت باورهای او را آشکار کند. رمز و شطح، اصلی ترین و پراهمیت ترین بخش سخنان حلاج است و در زبان او بسیار به شطحیات توجه شده است؛ به همین سبب بررسی و تحلیل انواع رمز در سخنان او ضرورت دارد.
بازشناسی دگردیسی فکری عاطفی فروغ فرخزاد در بستر گزاره های پرسشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به زندگی، دست نویس ها و سروده های اکسیر اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه پیشنیان به صورت دست نویس برای ما به یادگار گذاشته اند، هر کدام گنجینه ای است که باید در نگهداری و شناسایی آن کوشید. با وجود آن که در سال های اخیر کوشش و کاوش های فراوانی دربارة شناسایی دست نویس های کم شناختة نفیس و ارزنده انجام گرفته، ولی هنوز کار ناکرده بسیار است و آثار دست نویس شدة بسیاری در کتابخانه های عمومی و خصوصی در گوشه و کنار جهان نهفته که برای تصحیح و شناسایی آن اقدامی صورت نگرفته است. یکی از این آثار ارزشمند، دیوان شاعری ناآشنا و در عین حال توانا به نام میرزا عظیمای اصفهانی متخلّص به «اکسیر» است. محمّد عظیم اکسیر اصفهانی معروف به میرزا عظیما (متوفّی1169ق) شاعر پارسی گوی شبه قارّه است که به دلیل دوری از وطن در خمول و گمنامی باقی مانده است. وی در سال 1135ق به هند رفت و در بنگاله ساکن شد و همان جا درگذشت. از دیوان وی که بیش از 9000 بیت بوده، تنها سه دست نویس باقی مانده است: یکی در کتابخانة مجلس شورای اسلامی و دیگری در کتابخانة ملّی ایران و دیگری در کتابخانة موزة بریتانیا محفوظ است. این مقاله بر آن است تا برای نخستین بار به معرّفی شاعر، زندگی، دست نویس ها و مضامین اشعار وی بپردازد.
تاثیرپذیری اندیشة اقبال از شخصیت پیامبر اسلام(ص) و حضرت ابراهیم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجلی مضامین و معانی بلند قرآنی و بازتاب سیرة انبیاء الهی در آثار شاعران ونویسندگان از چنان شمول و گستردگی برخوردار است که همواره از ابعاد گوناگون نیاز به واکاوی، تحلیل وبررسی دارد. در همین راستا متفکر عارف و شاعر نامدار پاکستانی علامه محمد اقبال به عنوان ادیبی هنرمند و سرایندة اشعار فارسی با قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی ارتباطی تنگاتنگ داشته است. این ارتباط در سرتاسر دیوانش به وضوح مشاهده می شود به نحویکه بیانگر عمق تأثیرپذیری اندیشة وی ازکلام الهی و سیرة پیامبران است. او کوشیده است با کمک این منابع، الگوی کاملی از انسان مسلمان و جامعة اسلامی ارائه دهد؛ در الگو پردازی های او زندگانی پیامبر اعظم (ص)و حضرت ابراهیم (ع)نقش کلیدی و حساسی را بازی می کنند. اقبال در تبیین حیات این دو بت شکن بزرگ تاریخ، از منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن، احادیث شریف و تاریخ اسلام استفاده کرده و از آن ها تأثیر پذیرفته و نوآوریهای زیبایی خلق کرده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تاثیر شخصیت این دو پیامبر در اندیشه اقبال و چگونگی بازتاب این تاثیر در دیوان اشعار وی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و تتبع در دیوان اشعار اقبال، به منظور دستیابی به اهداف فوق صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این است که اثر پذیری اقبال از شخصیت این دو پیامبر اولوالعزم، ذیل چهار مقولة الهامی بنیادی، تطبیقی، تأویلی و گزارشی می گنجد و اغلب این قالب ها در راستای تعلیم اخلاق مورد استفاده قرار گرفته اند.
سنایی و اخلاق حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق یکی از عمده ترین دغدغه های جامعه بشری است؛ زیرا هیچ نهاد و حرفه ای نیست که قادر باشد فارغ از اخلاق که مرزهای سلوک و رفتارهای بهنجار را معین می کند، به حیات مشروع خود ادامه دهد. اخلاق هم خاستگاه دینی و عرفانی دارد و هم متأثر از عرف، فرهنگ، تاریخ و سایر پدیده های اجتماعی است. درواقع، بین این مفاهیم و پدیده های اجتماعی و اخلاق تعامل دایمی وجود دارد که باعث می شود در طول زمان، اصول و ارزش ها و هنجارهای جامعه صیقل بخورد و الگو های موجه و مقبول رفتارهای فردی و اجتماعی شکل بگیرد. به قواعدو قوانین اخلاقی ورفتاری که بایدافراد در حین انجام فعالیت های شغلی رعایت نمایند، دراصطلاح اخلاق حرفه ای اطلاق می شود. درحقیقت، اخلاق حرفه ای یک فرایند تفکر عقلانی است که هدف آن حفظ و اشاعه ارزش ها در جامعه در زمان مناسب است. این مقاله بر آن است تا به مفهوم اخلاق حرفه ای عرفا و ابعاد گوناگون آن از دیدگاه سنایی در حدیقةالحقیقهبپردازد. بنا به دیگاه سنایی، عرفان همواره وسیله ای برای تبلیغ اخلاق، علم و کوشش بوده است. فردیکهآداباخلاقیرارعایتمی کند،خواسته هایخود را بهنفعدیگرانتعدیلمی کندو باتقویتوپرورشابعادمعنوی،هموارهدرراهخدمتبه همنوعاناقداممی نماید. سنایی تأکید می کند که خداوند متعال برترین زیبایی و مشخص کننده ملاک نهایی اخلاق است. در این نظام روشنی بخش، تقرب به خدا و کسب رضایت او، دستیابی به عدالت فراگیر اجتماعی، آزادی، و حرمت انسان آرمان اخلاق است. بیشترین سود برای بیشترین کسان نیز ازجمله اهداف زندگی اجتماعی در ساحت های فردی، شغلی، و اجتماعی است.
طرح یک فرضیه در تاریخ زندگانی ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوطاهر طرسوسی یکی از راویان ادیب و زبان آور ادب فارسی است که تا به امروز با عنوان راویِ دو روایت منتشرشده داراب نامه و ابومسلم نامه نامبردار شده است. پیش تر در زمینه هویت تاریخی ابوطاهر و حضور او در دربار سلطان محمود غزنوی فرضیه ای ارائه شد. پژوهش حاضر می کوشد تا برای نخستین بار با به دست دادن شواهد و اسنادی نویافته از روایت دیگر طرسوسی، یعنی نسخه فارسی حماسه قران حبشی، احتمالات دیگری در طول فرضیه نخستین طرح کند. برآیند این مقاله، در سه بخش شاهنامه بزرگ، منار گیتی نما و آبشخورهای دوگانه همراه با ذکر دلایلی چند تحلیل شده است و نتایج این جستار بر حضور ابوطاهر طرسوسی در فاصله تاریخی اواخر سلسله غزنوی تا اواسط سلطنت غوریان دلالت دارد. بنا بر شواهد این مقاله، قران حبشی یکی از آخرین روایت های ابوطاهر طرسوسی بوده و شخصیت قهرمان و عیّار آن تبلوری آرمانی از کردارهای سلطان صاحب قران غیاث الدین محمد غوری است که از جانب مادر «حبشی» خوانده می شده است.
دیدار رودکی و مذکّر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازشناخت نادره زنان در «صفوة الصفا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«صفوة الصفا» کتابی عرفانی است که «ابن بزّاز» در قرن هشتم آن را در شرح کرامات شیخ صفی الدّین اردبیلی (650- 735 ه.ق) تألیف نمود. این کتاب که در اواخر دوره مغول نگارش یافته، همواره به عنوان یک سند تاریخی به شمار می رفته است؛ زیرا بیانگر ویژگی های عرفان و تصوّف این دوره به ویژه غرب ایران بوده است. احراز هویت شخصیت های این کتاب که برخی تاکنون به هیچ نحو بررسی نشده اند، اطلاعات ما را درباره زنان صوفی و عارف پیش از صفویه افزایش می دهد. در این جستار با غور و استقصایی که مبتنی بر کتاب «صفوة الصفا»ست، نقش موثّر زنان در این دوره نمایانده شده است. زنانی که برخی از آنان جزء عارفان و مریدان شیخ صفی بودند و برخی علاوه بر گرایش های عرفانی به دلیل تأثیرگذاری بر حکومت و اجتماع، در تاریخ این دوره حائز اهمیت اند. در این پژوهش پس از مقدمّه، با ذکر نمونه هایی از حکایت های «صفوة الصفا» که به زنان غالباً ناشناخته اشاره دارد، پانزده زن در دو حوزة عرفان و سیاست شناسانده شده اند و نیز به بررسی جایگاه و نقش زن در آن دوره با توجه به دو مقوله عرفان و سیاست پرداخته شده است.
بازخوانی زندگانی میرزا عبدالقادر بیدل براساس تذکرة مرآت واردات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تذکره نگاران دامنة زادگاه بیدل را از بخارا تا اکبرآباد، از لاهور تا بنگاله و پتنه، و از اکبرنگر (راج محل) تا قریة خواجه رواش کابل گسترانیده اند و تبار او را به سه قبیلة بَرلاس، اَرلاتو اَرلاس منتسب کرده اند؛همچنین درخصوص چگونگی زندگی و ممدوحان او تا پیش از سال 1096 ق، اتفاق نظر ندارند؛این در حالی است که تذکرة مرآت واردات، مطالبی درخصوص زندگانی بیدل ذکر می کند که تطبیق آن با آثار بیدل، تذکره ها، شخصیّت های تاریخی و جغرافیای آن زمان هندمی تواند گره برخی از ابهامات زندگی او را باز کند. این مقاله در پی آن است با نگاهی به آثار و نوشته های بیدل، تذکره ها و کتاب های تاریخی، صحّت و اعتبار ادعاهای صاحبِمرآت واردات راروشن سازد. روش تحقیق به صورت اسنادی و با استفاده از امکانات کتابخانه ای است که در آن از دستاوردهای علمی پژوهشگران دیگر هم استفاده شده است. پراکندگی آراء تذکره ها و بیدل پژوهان درخصوص زندگی بیدل، اهمّیت و ضرورت این تحقیق را مشخّص می کند و نتیجة حاصل از آن، رفع ابهام اززندگی بیدل و ترسیم بخشی از خطِ سیر زندگانی اوست که تولد در راج محل/ اکبرنگر، پیوستن به صحبت میرزاسلیمان، و پس از آن درآمدن در سلک ملازمان اعظم شاه بن عالمگیر از آن جمله است.
معرفی تحلیلی و مقایسة سه سیرت نامة محمود بن عثمان دربارة دو تن از مشایخ معروف فارس در قرن هشتم (شیخ ابواسحاق کازرونی و شیخ امین الدین بلیانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن هشتم هجری قمری در خطّه کازرون سه سیرت نامه به قلم محمودبن عثمان، درباره دو عارف نامدار فارسِ قرن پنجم و هشتم هجری قمری یعنی شیخ ابواسحاق کازرونی و شیخ امین الدّین بلیانی، نوشته، ترجمه و خلاصه شد. با توجّه به کمتر شناخته شده بودن و در عین حال اهمّیّت کتاب های فردوس المرشدیّه فی اسرار الصمدیّه، انوارالمرشدیّه فی اسرارالصمدیّه و مفتاح الهدایه و مصباح العنایه و عدم وجود منبعی به جز همین سه اثر درباره احوال نویسنده و نیز شیوه خاصّ محمود بن عثمان در سیره نویسی، در این مقاله کوشش شده تا سیمای عارفان و مؤلفان کتاب ها در آیینه سیرت نامه ها و ارتباط محمود بن عثمان با شیخ ابواسحاق کازرونی و شیخ امین الدّین بلیانی روشن شود، سپس به بررسی و مقایسه تطبیقی سبک نگارش، کاربرد اشعار شعرای مختلف در سیره ها، باب های مشترک، عقاید و مضامین مشترک، جایگاه والای زن ، کرامات و نیز نوع و جهت کرامات موجود در سیرت نامه ها پرداخته می شود.
سیر وسلوک عرفانی در اندیشه شیخ احمد سرهندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد تعادل میان اسلام و تصوف و انطباق اعمال تصوف با ظاهر شریعت یکی از دغدغه های مهم عرفا و اولیاء شبه قاره ی هند بوده است. سیداحمد خان سِرهِندی معروف به مُجَدِّد اَلْفِ ثانی، با ارائه برداشت و تفسیری جدید از تصوف، سعی در برقراری آشتی میان شریعت و طریقت دارد. این مقاله آراء عرفانی او را با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به آثار وی بررسی کرده است. او در آثار خود، به ویژه در سراسر مکتوبات، نشان می دهد که طریقت و شریعت مکمل یکدیگرند و اختلاقی میان آن دو نیست. او علمای راستین را کسانی می داند که هم به ظاهر شریعت می پردازند و هم به منتهای مقامات تصوف رسیده اند. سرهندی، با ارائه تعریفی جدید از شریعت حقیقی و دامنه اش، آن را چیزی می داند که علمای راسخین بدان دست یافته اند، شریعتی که تعارضیجبا طریقت نداشته و دربردارنده آن نیز است. او با بر شمردن مراحل سیر وسلوک، هدف از آن را از بین بردن موانع بر سر راه رسیدن به خدا و نیل به فناء فی الله و بقاء بالله می داند.
نگاهی دیگر به تاریخ وفات ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه نسفی درباره سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهمترین رکن عرفان و وجه ممیزه آن از دیگر نظامهای معرفتی دانست. بر این اساس این موضوع همواره در کانون توجه اهل عرفان و تصوف قرار داشته است و به همین دلیل بخش معظمی از متون عرفانی به تبیین چگونگی سیر و سلوک اختصاص یافته است. وجود طرحهای متنوع و متعدد در باب مراحل و منازل سلوک نشان دهنده وجود سنتها، مشربها، نظامهای تربیتی و تجارب عرفانی گوناگون در عرفان اسلامی است بنابراین بررسی و تحلیل مبانی نظری و بنیانهای فکری عرفا درباره سیر استکمالی نقش بسیار مهمی در شناخت موضوعات مذکور دارد. عزیزبن محمد نسفی به عنوان عارفی مبتکر و نوآور در باب موضوعات خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی، دیدگاههای مهمی درباره سیر و سلوک بیان کرده است. این مقاله، دیدگاههای مذکور را بررسی و تحلیل کرده و از خلال آنها بنیانهای فکری نسفی در باب سیر استکمالی را تبیین ساخته است. گرچه نسفی طرحهای متعددی از سلوک به دست داده است امّا بنیان همه این طرحها بر دو رکن استوار است: 1. توجه به درون سالک؛ 2. توجه به بیرون سالک. علاوه بر آن در طرحهایی که وی ارائه کرده است «به فعل رساندن بالقوه ها» برای رسیدن به کمال اهمیت ویژه ای دارد.
تحلیل الگوی اسطوره ای- عرفانی از شخصیت رابعه عَدَویه با تکیه بر روایت تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موتیوها و اندیشه های اسطوره ای، در طول تاریخ بشر برای بقای خود به قالب های گوناگون درمی آیند، یکی از این ساحت ها و جهان ها، جهان عرفان است. بن مایه ها و وجوه مشترک جهان اسطوره و عرفان در مبانی شناخت، تأویل پذیری، تقدس زمان و مکان و... امکان هم گرایی، ارتباط و تعامل این دو جهان را بسترسازی می کند. جستار حاضر با توجه به یکی از محورهای کانونی جهان اساطیر، مرکزیت زن و الگوی مادرتباری و همبسته های معنایی آن به تحلیل زندگی و شخصیت رابعه عدویه، که عشق را وارد گفتمان عرفان زاهدانه کرد، می پردازد. اهمیت اندیشه رابعه روی آوردن به عشق و شور در برابر زهد و ریاضت است، این پژوهش به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی این شخصیت می پردازد. جستار حاضر، با تکیه بر روایت عطار در تذکره الاولیا تبیین می نماید، که چگونه رابعه پس از گذر از مراحل رازآموزانه قهرمانی، به عنوان ایزدبانو و زهدان مادر کبیر طرح می شود، رابعه در این الگوی و در خویش-کاری زنانه خویش، شخصیتی دوگانه و متناقص را به نمایش می گذارد، او تلفیقی است، از باکره گی و زایندگی؛ رابعه هم دوشیزه است، و هم مادر مردان بزرگی چون حسن بصری و حلاج؛ او هم به مطربی پرداخته و هم عارفی است، که در تبلور وجه زنانه خویش، عشق را در پیکره عرفان زاهدانه جاری ساخت، رابعه در کمال رقت قلب به شدت مهیب و مخوف است. رابعه پس از گذراندن آیین تشرف، در حرکت به سوی مرکز(کعبه) و در رسیدن به تعادل، تکامل و وحدانیت، خود به مرکزی بدل می شود، برای عارفان عصر خویش.
تاریخ و شمار سفرهای حجّ خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استاد عباس اقبال و قلم ژورنالیستی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل انزوای عارف قزوینی بر اساس اسناد نویافته از مناسبات او با معاصرانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط عارف قزوینی در جایگاه «شاعر ملی ایران» با برخی از نامدارترین چهره های عصر خویش و فراز و نشیب این مناسبات و دگرگونی آرای عارف درباره ی برخی از آنها، روحیات و عقاید او را به روشنی آینگی می کند. بدبینی، سوءظن، واکنش های عصبی و پرخاشگرانه که با حساسیت و صداقت بسیار در آمیخته، اساس شخصیت و مواجهه ی عارف با دیگران را شکل می دهد؛ هم از این روست که دوستی ها و دشمنی های عارف گذرا و متزلزل است و موجبات انزوا و مردم گریزی او از یک سو و آزردگی و کدورت دوستانش از سوی دیگر را فراهم می آورد. بر این همه باید روحیه ی انقلابیِ یک سونگر و میهن پرستی بی مرزِ عارف و نگاه اغراق آمیزِ حاصل از این اندیشه ها را نیز افزود که منشِ دشمن تراش او را تشدید کرده است.
این مقاله از خلال نامه ها، خاطرات و دیگر نوشته های عارف، آرای او را درباره ی حسن تقی زاده، اشرف الدین گیلانی، احمد کسروی، ملک الشعرای بهار، وحید دستگردی و رضاخان بیان می دارد و ریشه های نزاع و خصومت میان عارف و آنان را به بحث می گذارد و از این رهگذر علل تنهایی و انزوای محبوب ترین شاعر عصر مشروطه در دهه ی پایانی زندگی اش را عیان می کند.
عباس اقدام (تحقیق و بررسی آثار و خدمات عباس خلیلی در حوزة زبان و ادب فارسی و عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبّاس خلیلی از نویسندگان و ادیبان دورة پهلوی است؛ وی زادة عراق است و تباری ایرانی دارد. تسلّط وی به زبان فارسی و عربی از او مردی مطّلع و آگاه در حوزة فرهنگ و ادب فارسی و عربی ساخته است. با
بررسی های به عمل آمده مشخّص شد که فعّالیّت های ادبی و فرهنگی وی بازتابی منطقه ای داشته و مختصّ ادبیّات فارسی نیست. خلیلی از طریق فعّالیّت های مطبوعاتی زحمات فراوانی برای توسعه و گسترش روشنفکری در دورة پهلوی کشیده و روزنامة «اقدام» نماد این خدمت وی به جامعة روشنفکری ایران است. اشعار و
نوشته های او به فارسی برآمده از رویدادهای اجتماعی آن روزهای ایران است. فعّالیّت های ادبی او نظیر ترجمة 17000 بیت از شاهنامه به عربی و نیز ترجمه، شرح، تحقیق و سرایش شعر به عربی از دیگر فعّالیّت های ادبی خلیلی به شمار می آید.
شمس تبریزی، غیبت یا شهادت؟ (با تکیه بر منابع کهن به ویژه مکتوبات مولانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان «شمس تبریزی، غیبت یا شهادت؟» به پایان کار شمس الدّین محمّد بن علی بن ملک داد تبریزی می پردازد؛ یعنی می خواهد نشان دهد که آیا او به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا به شهادت رسید. اختلاف در این مورد به روزگار خود مولانا برمی گردد و از آن زمان تاکنون ذهن بیشتر مولوی شناسان را به خود مشغول ساخته است.
علی دشتی، بدیع الزّمان فروزانفر، ذبیح الله صفا، ابوالقاسم انجوی شیرازی، محمّدرضا شفیعی کدکنی، سیروس شمیسا، محمّدعلی موحّد، توفیق هاشم پور سبحانی، عبدالکریم سروش، عبدالباقی گولپینارلی، هلموت ریتر، آنِ ماری شیمل و محمّد شبلی نعمانی درباره ی سرانجام شمس ابراز عقیده کرده اند. این عقاید را در چهار رویکرد طبقه بندی کرده ایم که در مقاله به آن می پردازیم.
روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. داده ها به شیوه ی کتابخانه ای و سندکاوی با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شده اند.
نتیجه نشان می دهد خلاف حدس و گمان ها و تردیدهای برخی از پژوهشگران که شهادت شمس را نپذیرفته اند، شمس الدّین تبریزی به شهادت رسیده و در این ماجرا علاءالدّین محمّد، فرزند بزرگ مولانا جلال الدّین، به عنوان متهم اصلی نقش عمده ای در این قضیه داشته است. از این رو پس از حلّاج، عین القضات و سهروردی، می توان شمس را چهارمین شهید عشق نامید.