فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷٬۱۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
الفنون الأدبیة و أعلامها فی النهضة العربیة الحدیثة از جمله مهم ترین آثار أنیس الخوری المقدسی است که در آن به تحلیل فنون نثری و أعلام آن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم می پردازد. این جستار می کوشد با بررسی این کتاب بر اساس معیارهای تألیف کتاب آموزشی، نقاط مثبت و منفی این اثر را به عنوان پژوهشی در حوزة تاریخ ادبیات تبیین کند. در این بررسی ابتدا تحلیل بیرونی اثر شامل معرفی کلی مؤلف و اثر، خاستگاه تاریخی و اجتماعی اثر، و مؤلف و موضوعات اصلی و کانونی اثر صورت خواهد گرفت. سپس ویژگی های شکلی و محتوایی کتاب بررسی خواهد شد. از مهم ترین مواردی که در بخش محتوایی بررسی می شود رویکرد تحلیلی و روش نقدی نویسنده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رویکرد نویسنده در این کتاب رویکرد علمی فنی و روش نقدی او فنی و جامعه شناختی است. از جمله نقاط ضعف کتاب فقدان هماهنگی میان عنوان کتاب و مباحث اصلی آن است. همچنین از جمله نقاط قوت کتاب ارائة روشمند فنون نثری و اعلام آن و دربرگرفتن حجم بالای دیدگاه های نقدی و تحلیلی در کنار مسائل تاریخی است.
پژوهشی در شرح حال و آثار واله داغستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی قلی خان واله داغستانی، از شاعران قرن دوازدهم هجری است که درسال 1124ه .ق. بین یک خانواده داغستانی در اصفهان متولّد و در سال 1146 ه .ق. عازم هند شد. او در هند وارد دربار پادشاهان گورکانی گردید و تا سال 1170ه . ق. که درگذشت به مشاغل درباری و نظامی اشتغال داشت. دیوان به جا مانده از واله مجموعاً شامل 12 قصیده، 199 غزل، 8 قطعه، 5 مثنوی، 476 رباعی، 20 دوبیتی و 36 تک بیتی است که جمعاً بالغ بر 3170 بیت فارسی و مقداری اشعار ترکی و اردو می شود. بیشتر اشعار او در قالب غزل و رباعی سروده شده است. واله در سرودن قصیده به شیوه انوری در غزل به شیوه حافظ و نظیری نیشابوری و در مثنوی به به اسلوب نظامی گنجوی توجه داشته است. بیشتر اشعار واله عاشقانه و در فراق معشوقه اش خدیجه سلطان - که موجب واله شدن او گردید - سروده شده است. وی دختر عموی واله بود و از کودکی با هم بزرگ شده بودند. حمله افغانان و تسلط نادر بر اصفهان موجب جدایی واله از او و شیفتگیش و نهایتا مهاجرت اجباری به هند شد. شرح این هجران جگرسوز هم در اشعار او بازتاب گسترده ای دارد هم در آثار معاصرانش مثل مثنوی ""واله و سلطان"" فقیر دهلوی. واله در هند علی رغم امکان زندگی مرفه، بسیار درویشانه و ساده می زیست و با فقرا حشر و نشر داشت. او شاعری شیعه مذهب بود و اشعاری در مدح امام علی(ع) و هجو برخی از افراد هم عصر خود دارد. ضمناً تشابه اسمی او با چند شاعر دیگر موجب شده است برخی فهرست نویسان دچار اشتباه شده، اشعار واله های دیگر را نیز به نام او ثبت کنند. در این نوشتار درصدد زدودن غبار از چهره این شاعر شیرین سخنیم.
منهج ابن الأنباری فی شرح ألفاظ المعلقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظراً للمکانه المرموقه للمعلقات فی الأدب العربی، فضلاً عن استشهاد اللغویین والنحویین والمفسرین بأبیاتها فی العلوم المختلفه اللغویه، وخاصه النحویه والتفسیریه، واحتوائها علی کثیر من الألفاظ الجاهلیه وغریبها، اهتم بها کثیر من الشراح، ومنهم ابن الأنباری فی شرحه «شرح القصائد السبع الطوال الجاهلیات». وانسیاقا من هذا یقوم هذا البحث علی محاوله استخلاص المنهج الذی تمیّز به ابن الأنباری فی کتابه ذاک فی شرح ألفاظ المعلقات مستخدماً المنهج التوصیفی- التحلیلی. وقد اتّضح من البحث أن ابن الأنباری اهتمّ بألفاظ المعلقات وخاصه غریبها کما أنه لم یأل جهداً فی بیان القضایا الصوتیه والصرفیه. ومن هذا المنطلق سیحصل قارئ هذا الشرح علی کثیر من معانی الألفاظ الغریبه وشرحها، ومرادفاتها، وقضایا خاصه بها من جوانب مختلفه صرفیه وصوتیه. إنّ إکثار ابن الأنباری فی شرحه للألفاظ من ذکر الشواهد یدل علی علمه الغزیر واطلاعه الواسع علی اللغه والنحو. وإنّ من أهمّ القضایا الصوتیه والصرفیه التی ذکرها فی شرحه هی: الإشاره إلی تذکیر لفظهٍ ما أو تأنیثها، وبیان معنی الکلمات وتوضیحه من خلال تصریف الألفاظ المذکوره، والإشاره إلی إطاله الحرکات والإبدال والإدغام والإعلال، وتوضیح دلاله المشتقات، وتخفیف اللفظ، وبیان ما فی اللفظه من المدّ والقصر وکیفیه کتابتها.
نقدی بر کتاب با چراغ و آینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با چراغ و آینه دومین اثر شفیعی کدکنی درباره جنبه های گوناگون شعر معاصر فارسی است. این اثر، به گفته مؤلف، تکمله ادوار شعر فارسی است. کتاب مذکور مجموعه ای است از تاریخ ادبیات، نقد ادبی، و ادبیات تطبیقی. در این مقاله، جنبه های گوناگون ساختاری و محتوایی اثر، شامل ویژگی های برجسته و برخی کاستی های احتمالی آن، مانند عنوان اثر، کامل نبودن معیارهای کار، اختصار و ایجاز، ابهام برخی موضوعات، ارجاع ناتمام به برخی از منابع تحقیق، به روز نشدن برخی مقالات، احاله به آینده و تبیین نشدن اصطلاح معاصر بررسی شده است. کاستی هایی که رفعشان می تواند سودمندی کتاب را افزون کند. درنهایت، مواردی نیز به منزلة پیشنهاد ارائه شده است.
قاضی نظام الدین اصفهانى و هم آوایى با عربى سُرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به سرچشمه مضامین شعری سرایندگان، و نشان دادن اثرپذیری آنان از یکدیگر، هرچند کاری است ارجمند؛ ولی به سبب همانندی اندیشه های بشری سخت دشوار می نماید. در این میان، آنچه دیریاب است - امّا ناممکن نیست - نمودنِ همسان اندیشی ها و همسان سرایی هاست.
در مقاله حاضر، نگارندگان پس از مقدّمه ای کوتاه در بیان مسلّماتِ زندگى و آثار این دانشورِ ادیب و شاعر ذولسانین اصفهان در قرن هفتم هجری، با استناد به دست نویس های آثارِ او و با روش توصیفی - تحلیلی نشان داده اند که قاضى نظام الدّین اصفهانى، در میان شاعران عربى سُرا، سخت تحت تأثیرِ متنبّى است؛ هرچند در شعرِ او نمونه هایى از همسان گویى با شاعران دیگر - از جمله سیّد حمیرى، ارّجانى و... - هم یافت می شود.
شادی آبادی و شرح او بر دیوان انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی سرفصل درس متون نظم و نثر رشتة زبان و ادبیات عربی در مقطع کارشناسی و ضرورت بازنگری در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرفصل درسی به منزلة یکی از ارکان اصلی آموزش، در کنار راه بردهای تدریس و کتاب های مناسب، می تواند نقش به سزایی در تحقق و پیش برد اهداف هر درس داشته باشد. یکی از دروس پایة رشتة زبان و ادبیات عربی در مقطع کارشناسی، که نقش کارامدی در تقویت مهارت های ترجمه، خواندن، ذوق ادبی، و سبک شناسی دارد، درس «متون نظم و نثر عربی» است. برای این درس هر چند سال یک بار از سوی شورای برنامه ریزی درسی وزارت علوم سرفصلی پیش نهاد می گردد، ولی با توجه به نارضایتی برخی از استادان این رشته، به نظر می رسد سرفصل موجود با اهداف مورد انتظار این درس هم خوانی کامل را ندارد. از این رو نویسندگان در پژوهش حاضر می کوشند با استفاده از نظر استادان، به نقد و آسیب شناسی سرفصل این درس بپردازند و در نهایت سرفصلی متناسب با این درس پیش نهاد دهند. برخی از یافته های پژوهش نشان داد که سرفصل موجود بسیار کلی است و شایسته است در دو بخش نظم و نثر به طور جداگانه طراحی گردد.
دو شاعر با یک تخلص، عرشی یزدی و عرشی اکبر آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به بررسی و تحلیل زندگی و شعر دو شاعر سده های دهم و یازدهم هجری بپردازد که با فاصله زمانی نسبتاً کوتاهی با یکدیگر می زیسته اند و هر دو یک تخلّص داشته اند. طهماسب قلی بیگ یزدی از شاعران ایرانی و از نوادگان دختری اسماعیل میرزا فرزند شاه طهماسب صفوی است که عرشی تخلّص می کرد و در اواخر سده دهم هجری می زیست. میر محمد مؤمن متخلّص به عرشی و مخاطب به نادرالعصر نیز سراینده، عارف و خوشنویس سده یازدهم هجری و فرزند میر عبدالله مشکین قلم متخلص به وصفی، شاعر و خوشنویس کرمانی تبار است که آثار متعدد منظوم و منثوری از خود به جا گذاشته است.
نگاهی به کتاب عربی اول دبیرستان بر اساس الگوها و ملاک های تحلیل و سازمان دهی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش هر زبانی، موانع و ویژگیهای خاص خود را دارد، بدون شک، آموزش زبان عربی در مدارس ایران از این قضیه مستثنی نیست. برخی از موانع یادگیری زبان عربی، به نحوة سازمان دهی محتوای کتابها باز میگردد؛ به ویژه، آموزش زبان عربی در پایة اول دبیرستان، بنا به برخی دلایل از جمله وارد شدن دانشآموز به یک مقطع جدید، کار دشواری به نظر میرسد. در صورتی که اگر اجزای مختلف محتوای کتابها شناخته و دسته بندی شود؛ درک و انتقال آن ساده تر خواهد بود. از این رو، میتوان گفت تحلیل محتوای کتاب عربی اول دبیرستان میتواند گام مهمی در شناخت نقاط ضعف و قوت این کتاب باشد. هدف مقالة حاضر این است که با تکیه بر تکنیک تحلیل محتو که یک روش پژوهشی برای توصیف عینی، منظم و کمّی محتوای ظاهری ارتباطات است و در آموزش زبان، برای بررسی های مربوط به محتوای کتاب های درسی به کار برده می شود، کتاب عربی سال اول دبیرستان را بر اساس الگوهای تحلیل محتوا و ملاکهای سازماندهی محتوا بررسی نماید. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی بوده و نتایج مقاله بیانگر این حقیقت است که با در نظر گرفتن این الگوها و ملاک ها، این کتاب تا حد زیادی در اجرای صحیح اصول برنامهریزی درسی و سازماندهی محتوا موفق بوده است.
گفتاری در روش شناسی نقد اسطوره شناختی: نقدی بر آفرین سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاوش با جایگاه اساطیری و رازناکش، یکی از شخصیت های مهم در اساطیر و حماسه های ایرانی است. این شخصیت تاکنون موضوع تحقیقات فراوانی هم در داخل و هم خارج ایران بوده است. در چند سال اخیر، کتابی با عنوان آفرینِ سیاوش به قلم خجسته کیا منتشر شده است که حاوی دیدگاه هایی چالش برانگیز و کم سابقه درمورد سیاوش است. با توجه به جایگاه مهم سیاوش در ادبیات حماسی و نیز مطالعات اسطوره شناختی، در این نوشتار با نگاهی به روش شناسی نقد اسطوره شناختی، به نقد و بررسی این کتاب می پردازیم و در خلال این بررسی ها، با محکِ نوع نگرشِ کیا به اسطوره و نیز شخصیت سیاوش، سعی شده تا چند و چونِ نگاه علمی به مقوله اسطوره نیز تبیین شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که اِشکال عمده و بنیادین این کتاب، قیاس ها و نگرش های صرفاً روساختی در نگرش به داستان سیاوش است و این در حالی است که در نقد اسطوره شناختی باید از چنین قیاس ها و نگرش هایی پرهیز کرد.
عباس خلیلی، پیشرو سبکی جدید در ژورنالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقدی بر فرهنگ امثال و حکم روسی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون در زبان فارسی کتاب های گوناگونی با عناوینی چون ضرب المثل ها ی زبان فارسی، امثال و حکم فارسی، فرهنگ عوام، اصطلاحات زبان فارسی، فرهنگ لغات عامیانه، فرهنگ امثال فارسی، زبان کوچه، و غیره تألیف شده است. به طور کلی، از نقصان ها و اشکال های اساسی و مهم در نگارش این گونه کتاب ها تفکیک نشدن انواع گونه ها ی ادبی مشابه، یا به تعبیر دیگر، تفکیک نشدن انواع گوناگون عبارت های زبانی و خلط آن ها با یک دیگر است. به نظر می رسد دلیل اصلی این مسئله، مطرح نشدن «علم فرازیولوژی» به عنوان شاخة مستقلی از علم زبان شناسی در بین زبان شناسان فارسی زبان باشد. بر همین اساس، عبارت های زبانی اشاره شده و گونه های مشابه آن ها در زبان فارسی اغلب از دیدگاه فرهنگ شناسی، فولکلورشناسی، سبک شناسی، ادبیات شناسی، مردم شناسی، و غیره بررسی شده و طبعاً صاحب نظران هریک از این رشته های علمی با نگاه ویژه ای که مخصوص آن رشته است عبارت های زبانی ذکرشده را ارزیابی کرده و هریک از آنان فقط به جنبه های خاصی از آن عبارت ها توجه کرده اند. در این کار تحقیقی بر آنیم تا ضمن نقد فرهنگ امثال و حکم روسی فارسی مشکلاتی را که به سبب مطرح نشدن علم «عبارت شناسی» به منزلة علمی مستقل در زبان فارسی بر سر راه فرهنگ نویسان و پژوهش گران این حوزه قرار دارد بررسی کنیم. این پژوهش به روش کتاب خانه ای انجام گرفته و درنهایت، علم عبارت شناسی به عنوان معادل فارسی به جای علم فرازیولوژی پیشنهاد شده است.
نگاهی پژوهشی به نصوص حیة من الأدب العربی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان از دیرباز تا کنون، علاقه مند به کندوکاو در حوزة زبان و فرهنگ عربی بوده اند؛ این امر، علاوه بر ضرورت ها و پیش زمینه های دینی زبان عربی، تا حدود زیادی ناشی از گرایش ایرانی ها به شناسایی و بحث دربارة امور زیبایی شناسی و هنری است؛ از این رو کم کم شاهد شکل گیری تدوین آثاری در این زمینه و به دنبال آن، شکل گیری فرصت های نقد هستیم. در حوزة زبان و ادبیات، نقد به معنای داوری، ارزیابی، و بیان نقاط ضعف و قوت صرفاً محدود به آثار هنری و آفرینش های ادبی نیست؛ بلکه آثاری که به بررسی این محصولات می پردازد یا مجموعه هایی که گلچینی از آن ها را در خود گرد می آورد نیز در چهارچوب نقد واقع می شود. نصوص حیّة من الأدب العربی المعاصر یکی از مجموعه هایی است که آثار منظوم و منثوری را از ادبای معاصر عربی در خود جمع کرده است. این کتاب به قلم فرامرز میرزایی، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی سینای همدان، به نگارش درآمده است. نگارنده در جستار حاضر بر آن است تا با نگرشی منتقدانه ابعاد شکلی و محتوایی اثر را ارزیابی کند؛ با این هدف که بیان امتیازات و کاستی های این اثر، بتواند راه گشای تدوین اثری بهتر در چاپ های بعدی یا نمونه های مشابه شود.
نقد و بررسی مناهج النقد الأدبیّ الحدیث: رؤیة إسلامیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار منتشرشده در زمینة نقد ادبی دو دسته اند: دستة اول آثاری است که جنبة پژوهشی دارد و با بررسی زوایای گوناگون نقد ادبی و بر اساس یکی از شیوه های نقد ادبی به ارزیابی آثار می پردازد. دستة دوم کتاب هایی است که با طرح بعضی از مباحث اصولی و اساسی نقد ادبی صبغة آموزشی دارد. مناهج النقد الأدبی الحدیث از نوع دوم است که در این مقاله، به سبب جهت گیری مناسب با دیدگاه های اسلام و فرهنگ کشورهای اسلامی و محتوای علمی، برای ارزیابی و نقد برگزیده شد. پس از بررسی های ظاهری و محتوایی و یادآوری برجستگی ها و برتری های این کتاب نسبت به آثار دیگر و ذکر بعضی از نارسایی ها، پیشنهادات اصلاحی ای ارائه شد که به نظر می رسد پس از بررسی و اصلاح، کتابی مناسب و مطابق با اهداف درسی برای تدریس در دورة کارشناسی خواهد شد.
شباهت های عرفانی آثار احمد جام با شش اثر عرفانی پیش از خود و ردّ نظریة امّی بودن وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از صفاتی که برخی مقامات نویسان به احمد جام نسبت داده اند «امّی بودن» وی است. آنان، با انتساب چنین صفتی به شیخ جام، همة گفته های او را برگرفته از الهام ربّانی و کشف و شهود عارفانه می دانند. اگر، بنا به نوشتة این مقامات نویسان، همة آثار و نوشته های احمد جام متأثر از «الهامات غیبی» باشد، این همه شباهت میان آثار او با نوشته های مشایخ متقدم چه می شود؟ و چگونه می توان این مشابهت ها را توجیه کرد؟ آیا مقامات نویسان، با این همه اصرار به نقش «الهام» در آثار شیخ، تلویحاً نخواسته اند که او را با «نبی امّی» برابر سازند؟ و از این راه بر مقامات و کرامات شیخ نزد آیندگان بیفزایند؟
در این مطالعه کوشیده ایم، ضمن مقدمه ای دربارة «الهام و وحی دل» عارفان، به سؤالات یادشده پاسخ دهیم. بدین منظور، آثار منثور شیخ جام را با شش اثر عرفانی متقدم سنجیدیم و به بررسی و تحلیل تشابهات تفسیری تأویلی و هم چنین تشابهات عرفانی این آثار پرداختیم و با نمودن وجوه تشابه به اثبات این نکته پرداختیم که احمد جام، بر اثر مطالعه و تحقیق، با میراث عرفانی پیش از خود کاملاً آشنا بوده و آثار او ترکیبی است از الهامات الهی و متأثر از گفته ها و نوشته های مشایخ پیشین.