قرن ششم هجری عصر درخشان علمی و ادبی و هنری ایران زمین و به وجود بزرگانی چون خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق، خاقانی، نظامی، نجم الدین کبری و بسیاری دیگر از اندیشه مندان و گویندگان آراسته است. در این عصر، تنی چند از سلاطین و وزرا و دولتمردان حامی علم و ادب بوده اند. در در همین اوان بود که در بلخ، نیشابور، هرات و اصفهان مدارس نظامیه تاسیس شد و شاهکارهای هنری و معماری به جای مانده از این دوران نیز نظرگیر است.
مع الوصف، این قرن، از نظر اجتماعی و سیاسی، یکی از قرون تاریک و پر آشوب تاریخ سرزمین ماست. امرا و سلاطین عموما فاسد، بی رحم، شرابخواره، عیاش، بی حفاظ، سفاک، و متعدی به جان و مال مردم بوده اند. دارالملک اصفهان یکی از مراکز آشوب و فتنه بوده است. این احوال هم در متون تاریخی معتبر و هم در جای جای اشعار شاعران بازتاب یافته است. دواوین شاعران، به دلیل توجه آنان به مسائل فرهنگی و اجتماعی، از این حیث حایز اهمیت است. یکی از این آثار، دیوان جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی است که از اشارات تاریخی و اجتماعی سرشار و روشنگر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران به خصوص اصفهان، زادگاه شاعر، در آن روزگار است. آنچه از ناامنی و کشت و کشتار و نهب و غارت و منازعات فرقه های مذهبی و ویرانگری و قحط و خشکسالی در اشعار این شاعر انعکاس یافته نمونه هایی است جان آشوب از اوضاع پریشان و نابسامان آن ایام. در این مقاله، بر آنم که، با ذکر اشارات شاعر، به بررسی سوانح روزگار و زندگی او بپردازم ...
حکیم ابوالمجد مجدود (حسن) بن آدم سنایی غزنوی، شاعر دوران ساز دوره دوم غزنوی، در ادب فارسی مقامی والا دارد؛ با این وصف، هنوز برخی از زوایای زندگی او در تاریکی مانده و درباره آثاری از او آگاهی کافی در دست نیست. یکی از دلایل این فقر چند اثر هست که عده ای از دانشمندان آنها را از خامه حکیم می دانند و عده ای دیگر در انتساب آنها به او تردید نشان می دهند و حتی گاهی آنها را به ضرس قاطع به دیگرانی نسبت می دهند که در وجود خارجیشان یقین کامل نداریم. از جمله این آثار است منظومه طریق التحقیق.
در این گفتار، نویسنده کوشیده است روشن کند که منظومه طریق التحقیق از حکیم سنایی است و کسانی که آن را به شاعری صوفی مشرب به شهرت احمد بن حسن بن محمد نخجوانی نسبت داده اند به خطا رفته اند. این انتساب را با اول مرحوم احمد آتش، دانشمند مشهور ترک، مطرح ساخته سپس محقق محترم دکتر بواوتاس سوئدی در رساله دکتری خود پرورانیده و ضمیمه طریق التحقیق در سال 1937 به نشر سپرده است. اشکالاتی که ایشان برای انتساب این منظومه به حکیم غرنه بر شمرده اند به شرح زیر است:
1. در تذکره لباب الالباب، این اثر از حکیم غزنوی خوانده نشده است.
این ایراد موجه به نظر نمی رسد؛ زیرا که عوفی، در تذکره خود، نه فقط از طریق التحقیق به نام حکیم غزنوی یاد نکرده بلکه ذکر آثار او را کلا از قلم انداخته و این رساله را به نام شاعر دیگری هم ننوشته و به نقل صرف یک قصیده از سنایی بسنده کرده است. بنابراین، نام نبردن از طریق التحقیق این گمان و شک را پدید نمی آورد که این منظومه را از قلم حکیم نمی دانسته است ...