در مجموعه داستان پسرک بومی (1350) با رویکرد احمد محمود به سبک و مضامین جدید در کنار دغدغه های قدیمی و آشنای او رو به رو هستیم. داستانهایی نظیر «چشم انداز» و «اجاره نشینان» نمونه هایی از این تلاش در نوآوری است.
شهر کوچک ما
چاه های نفت خوزستان یک یک «دهان نفتی» خود را باز می کنند و دگرگونی های مخربی را در زندگی مردم بومی اطراف خود پدید می آورند، گویی می خواهند «ریزه ریزه شهرها را ببلعند».
در ذهن راوی نوجوان داستان، که ناظر بریده شدن نخلهای پشت خانه خود و تبدیل نخلستان به میدانگاهی وسیع و پوشیده از شن و ماسه آغشته به نفت بوده است، چاه نفت موجودی سیری ناپذیر است که قصد دارد خانه های آنها را نیز ببلعد. پدر راوی و دیگر ساکنان شهر کوچک، برای دفاع از خانه های خود و درگیری تن به تن با خارجیانی که قصد تخریب خانه های آنها را دارند. در جلسه ای هم قسم می شوند. اما، با لو رفتن جلسه و دستگیری افراد و ضمانت دادن آنها، دیگر تخریب خانه ها اجتناب ناپذیر است. آفاق، همسر یکی از همسایگان راوی، که، با از بین رفتن نخلستان، محل امن تردد و قاچاق پارچه را از دست داده است، اولین قربانی است که با گلوله های مامورین به قتل می رسد.چند روز بعد، خانواده راوی و همسایگان آنان در حال تخلیه منازل خویش اند که «پوزه»ی بولدوزر به درون خانه های آنان رانده می شود و خانه ها را به تلهایی از خاک تبدیل می کند، در حالی که کبوتر سفید راوی بر فراز خرابه های خانه در جستجوی کبوترخان است...
دانشمند محترم، آقای دکتر محمد دبیر سیاقی، تاکنون دیوان منوچهری را دو بار تصحیح کرده اند. تصحیح نخست ایشان در سال 1326 منتشر شد و پس از آن چهار بار، با تغییراتی، در سال های 1338، 1347، 1356 و 1363، مجددا به چاپ رسید. در سال 1370، تصحیح دیگری از این دیوان به همت انتشارات زوار منتشر شد که، درصفحه دو، نوبت چاپ آن چاپ اول قید شده است. بعد از این تاریخ نیز این تصحیح یک بار دیگر به چاپ رسید که ظاهرا این تجدید طبع بدون هیچ گونه تغییری بوده است. طبق احصای بنده، تصحیح دوم کتاب نسبت به چاپ سوم از تصحیح اول – که دراختیار نگارنده است – 38 بیت اضافه دارد. تعدادی از این ابیات مربوط به نسخه ای از دیوان منوچهری است که در سال 1051 نوشته شده و در اختیار برادر مرحوم دهخدا بوده، ولی در اصل به خود دهخدا تعلق داشته است؛ یادداشتی بر برگ اول آن و نکته ای که در زیر می آید این مطلب را تایید می کند. آقای دکتر دبیر سیاقی تفاوت ها و اضافات این نسخه را، در صفحات سی و هفت تا پنجاه از تصحیح اول دیوان (1363)، نقل کرده اند.
آقای دبیر سیاقی، پس از چاپ تصحیح اول کتاب، نمونه هایی چاپی آن را به نظر مرحوم استاد فروزانفر رسانده بودند و ایشان درباره تعدادی از ابیات دیوان حدس هایی زده بودند که ایشان این تصحیحات را، در چاپ های بعدی، به متن کتاب برده اند. سپس، یادداشت ها و «حدس ها»ی مرحوم دهخدا را نیز از حواشی نسخه خود استخراج کرده و غالب آنها را در متن کتاب درج کرده اند. منتقل کردن این گونه تصحیحات حدسی و گاه ذوقی به متن، در تدوین متن های انتقادی، بی شک با روش مرسوم تصحیح انتقادی و علمی متون سازگاری ندارد. یک متن انتقادی عینی فقط باید به نسخه هایی متکی باشد که مصحح بر اساس آنها کتاب را تصحیح می کند. هر گونه حدس و احتمال درباره صورت کلمات و عبارات متن، ناگزیر، باید در حاشیه قید شود. تنها در مواردی که، در نتیجه سهو القلم کاتب، غلطی آشکار در متن پیدا شده یا کلمه ای، هنگام کتابت، از قلم افتاده باشد مصحح می تواند متن را تغییر دهد. اما، در مورد دیوان منوچهری و «تصحیحات» مرحوم دهخدا نکته دیگری هست و آن این که دهخدا نسخه مورخ 1051 را در اختیار داشته و مقدار زیادی از آنچه را در حاشیه نسخه خود آورده، و به عنوان «تصحیح» دهخدا به چاپ های تصحیح اول دیوان راه یافته، از این نسخه نقل کرده است. نمونه این گونه منقولات را در صفحات سی و هفت تا پنجاه و سه مقدمه چاپ پنجم می توان دید. احتمالا وی به بعضی نسخه های دیگر دیوان یا به جنگ ها و مجموعه های دیگری نیز دسترسی داشته است و صورت های مضبوط در این نسخه ها را در ذهن داشته و در حاشیه نسخه خود از دیوان منوچهری نقل کرده است. این نکته در مورد تصحیحاتی که دهخدا در اشعار منقول در لغت فرس اسدی انجام داده، و آقای دکتر دبیر سیاقی آنها را به متن چاپ خود از لغت فرس منتقل کرده اند، نیز کاملا صدق می کند. نگارنده، هنگام تصحیح لغت فرس اسدی، متوجه شد که تمام این «تصحیحات» منقول از نسخه های دیگر لغت فرس یا از فرهنگ های دیگر است که دهخدا، بدون هیچ گونه قیدی و اشاره ای، در حاشیه نسخه چاپی خود نقل کرده بوده است...