امروزه اصول و معیارهای نقد ادبی در نقد معاصر عرب تحول اساسی پیدا کرده است ؛ به گونه ای که بحث بر سر تطبیق اصولی معین و از پیش پذیرفته، جای خود را به بحث درباره اصول و مبانی جدید نقد داده است. نگارنده در این نوشتار با تاکید بر سیر تحولات شعر عربی و چهار مرحله کلاسیک، رومانتیک، واقع گرایی سوسیالیستی و رمزگرایی، به بررسی این امر و تاثیر جریان های عمده فکری و اجتماعی در نقد معاصر عربی می پردازد.
رضا سید حسینی ‘مکتبهای ادبی‘ج اول‘چاپ یازدهم؛ج دوم‘چاپ دهم‘تهران‘ا.نگاه‘1376(209ص). در این بخش(برای بخش اول به شماره پیشین همین مجله مراجعه شود)نیز ما به طور اصولی و منظم به بررسی و بحث((مکتبهای ادبی))‘که در جلد دوم ارایه شده اند‘می پردازیم و در آن سمبولیسم در اواخر قرن نوزده شروع می کنیم و مطلب را با اگزیستالیسم و سرانجام با دگردیسی رمان در اواسط قرن بیستم به پایان می رسانیم. نکات جالبی که به طور جسته و گریخته از متن گردآوری شده‘موضوع پایانی کار است و درآن دقت عمل مؤلف از خلال چندین نمونه ترجمه و عناوین ترجمه معادل های فرانسوی نشان داده است .
ابوهلال عسکری در میان علمای نقد و بلاغت قبل و هم عصر خود‘اولین کسی است که مباحث نقد و بلاغت را در کتاب الصناعتین درهم آمیخته ‘ویژگی بلاغت و پیام رسانی هر سخن را مورد نقد قرار داده‘معتقد است که متکلم برای الهام بخشی وتآثیر بر روح و روان مخاطب ‘ علاوه بر نیاز به ابزار فنی‘ نیازمند آن است که خداوند موهبتی طبیعی وفطری در او به ودیعه نهاده باشد‘ وگرنه سخنش به تکلف و تصنع متصف می گردد. به همین جهت برای تلائم میان لفظ و معنای ذاتی وتجربه شعوری وبار احساسی که بایستی مورد تعبیر قرار گیرد‘می گوید: لفظ نباید متکلفانه بر زبان جاری شود ‘ بلکه بایستی از اعماق جان نشأت گرفته‘ بطور طبیعی بر زبان جاری شده ‘ و متکلم در ارائه آن دچار مشقت و خستگی نگردد؛ در غیر این صورت نه خیری بر الفاظ مترتب است و نه لطفی بر معانی. لذا سعی ما در این نوشته این است که به بیان ویژگیهای سخن مطبوع ومتکلف از دیدگاه ابوهلال بپردازیم و بیان داریم که الفاظ ومعانی برای الهام بخشی از چه شرایطی بایستی برخوردار باشند.