رباعیّات خیّام از پرجاذبه ترین آثار ادبی ایران و جهان و از ناشناخته ترین آنهاست. در این مقاله، رباعیّات خیّام با هدف آماده سازی برای تحلیل های روانشناختی، از زاویة گسترة قابلیّت انتساب به شخص خیّام و از زاویة تفسیرپذیری مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، 20 رباعی از مجموعة رباعی های منسوب به خیّام که بیشترین اجماع را دارند، بررسی و تحلیل روانشناختی شدند. نخست وضعیّت استثنایی رباعیّات خیّام در گسترة ادبیّات فارسی مطرح گردید. سپس مهم ترین نکات مورد اختلاف در باب آن ارائه شد. باورهای مذهبی، لاادری بودن، پوچ نگری و لذّت جویی، چهار مورد از این مجموعه هستند. در این میان، نگاه خاصّ خیّام به «مرگ» و «مَی» بررسی شد و در نهایت، گسترة تفسیرپذیری رباعیّات و چند رباعی محوری از آن میان بررسی شد. سه الگوی تفسیری برای تحلیل های مختلف، از جمله تحلیل روان شناختی ارائه گردید. این الگوها که بیان مستقیم، هدفمند و تلویحی نام گرفتند، رباعیّات خیّام را پذیرای تحلیل های روانشناختی مختلف می کنند. بخشی از سردرگمی نویسندگان مختلف در باب آثار خیّام، ناشی از تلاش آنها برای قرار دادن این آثار در چهارچوب خاصّی است که عموماً تناسب کافی با آن ندارند. ارائة الگو های تفسیری مختلف، راهی برای کاهش سوگیری های گمراه کننده و نزدیک شدن به واقعیّت های شخصیّت و آثار خیّام است.
هدفاین پژوهش واکاوی تأثیر مدرنیته بر جایگاه پدر/شوهر در خانواده با روشتحلیل محتوا بر مبنای نظریجامعه شناسی در ادبیات و با تکیه بر رمانهایشوهرآهوخانم، چشمهایش، سمفونی مردگان، مادرم بی بی جان، درازنای شب، سپیده دم ایرانی، جزیرة سرگردانی و ساربان سرگردان است که حوادث آنها، نشان دهندة تحولات خانواده بین سالهای 1357-1300 است. بسامد شخصیتهای پدر سنتی و مدرن، ویژگیهای آنها، نوع نگرش شخصیت پدر به تغییرات خانواده و علل تحول شخصیت پدر از سنتی به مدرن، برخی از مسائل بررسی شده در این پژوهش است. نتایج پژوهش نشان می دهد حوادث سیاسی، اصلاحات دولت در زمینة مسائل خانواده، مسائل شغلی، سفر به خارج از کشور و دانشگاه، مهمترین عوامل ایجاد دگرگونی در نقش پدر در خانوادة سنتی ایرانی بوده است. از نظر بسامد، بیشتر شخصیتهای پدر، سنتی و جزو طبقة متوسط قدیم جامعه (بازاریان) بودند. بسامد شخصیتهای پدر مدرن جامعه نیز قابل توجه بود که آنها نیز جزو طبقة متوسط جدید(کارمندان وابسته به دولت و تحصیل کردگان) بودند. در این میان شخصیتهای پدر دارای اندیشه های سنتی تعدیل شده نیز وجود داشت که جزو طبقه های مختلف جامعه بودند. همچنین نویسندگان نشان داده اند جایگاه پدر در دورة پهلوی در حال تغییر کردن بوده است. البته آنچه در این داستانها نشان داده شده، تغییرات سطحی جایگاه پدر در خانواده بوده است که تا حدود زیادی سطحی بودن مدرنیزاسیون دورة پهلوی را بیان می کند.