مهدی اخون ثالث به راستی« کلاسیک ترین شاعر متجدد» در شعر معاصر فارسی است. زیرا زبان شعری او به رغم تمامی ناقدان شعر و ادب، دارای ویژگی کهن گرایانه می باشد. زبان شعری اخوان از سه سرچشمه پدید آمده است: نخست، زبان سبک خراسانی، دوم شعر نیما و نهایتا شعر ایرج میرزا. هرچند که بهره وری از این سه منبع به طور یکسان صورت نپذیرفته چنانکه وی در بهره گیری از زبان کهن و بعضی از شیوه های زبانی نیما راه افراط را در پیش گرفته است و به نظر می رسد عامل مهم در گرایش اخوان به زبان گذشته و بیان حقانیت کار نیما، باور و گمان او به این نکته است که هر چیز نو در ادبیات باید حتما سابقه ای در ادب گذشته داشته باشد بعضی از ویژگیهای زبان در شعر اخوان به اختصار عبارت است از: باستانگرایی، استفاده از واژگان و ترکیبات عربی، اشاره به دانش ها، حرفه ها و مناسبت های خاص و...
بررسی کتب تذکره شاعران نکات مهمی را در حوزه زبانشناسی فارسی‘تاریخ ادبی‘ وضعیت سیاسی و اجتماعی ادوار گذشته معلوم می دارد. به همین جهت تذکره شعرای مرآت الخیال مورد بررسی قرار گرفته و ضمن شرح حال مؤلف به موضوعاتی در خصوص تذکره نویسی اشاره شده است. از آنجایی که بخش عمده یی از کتاب شامل دوره ظهور و رواج سبک هندی است همچنین به علت تقارن زمانی مؤلف با برخی از شعرایی که از آنان نام برده شده نیز رعایت ترتیب زمانی ظهور هر یک از آنان می توان زمینه های پیدایش سبک هندی و تحول زبانی و معنوی آن را دریافت . در این مقاله سعی شده ضمن معرفی کامل تذکره مورد نظر‘جستجویی نیز در باب تذکره نویسی در ایران و هندوستان شده باشد.
تدوین دستورزبان فارسی تاریخی اروپایی ایرانی دارد . اوایل قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم چندین دستور فارسی به زبانهای اروپایی منتشر شد . این دستورها توسط خاورشناسان و گاهی هم با همکاری ایرانیان داخل و خارج از کشور تنظیم می شد. انتشار آنها پاسخی است به نیاز روز افزون مطالعات ایرانی بود که در مراکز مهم خاورشناسان اروپا انجام می گرفت . میرزا صالح شیرازی و ویلیام پرایس بالاتفاق در شیراز و در لندن ‘ میرزا ابراهیم در لندن و الکساندر شودزکو(خودزکو)در پاریس ‘ بیشترین جد و جهد را در این زمینه مبذول داشتند. بخش اول این مقاله به بررسی و تشریح روند تاریخی دستور زبان فارسی در نیمه اول قرن نوزدهم می پردازد.
در این مقاله با بیان تفات متن کلاسیک و م درن، موقعیت مخاطب در برابر متن مدن با مخاطب متن کلاسیک مقایسه شده است. با تغییر عوامل حاکم بر آفرینش و قرائت متن، مفهوم بلاغت نیز تغییر می کند. در بلاغت جدید تأویل حاکم است و در بلاغت سنتی شرح و بلاغت گوینده جای خود را به بلاغت خواننده می دهد. ضمن طرح مباحث نظری در این باره شعر فارسی از حیث نسبت خواننده با آن بررسی و نشان داده شده که ادراک شعر عرفانی و شعر نو اصیل فارسی بلاغت خواننده را می طلبد و در کل شعر معاصر فارسی از این دیدگاه به سه دسته تقسیم می شود: 1- شعرهای تک معنایی که گفتگو با آنها برای خوانندگان غالباً ساده است. 2- شعرهای تفسیر پذیر که تنها یک تفسیر دارند. 3-شعرهای تأویل پذیر که ابهام معنایی گشتره ای دارند.