فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
روانشناسی شخصیت کاووس در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های ژرفا بخشیدن به داستان و تقویت تأثیر آن بر مخاطب، پردازش درست و قوّتمند شخصیت است. فردوسی سخن سرایی داستان شناس است که در عصر برون گرایی و کلّی نگری شاعران خراسان، خود و خواننده را با جزئیّات روحی قهرمانانش همراه و درگیر می سازد این پژوهش به تحلیل روانشناسانة شخصیت کاووس در شاهنامه می پردازد. فردوسی با استفاده از هر دو شیوة مستقیم و غیرمستقیم؛ یعنی با بهره گرفتن از توصیف، گفت وگو، اظهار نظر شخصی، معرّفی توسّط خود شخصیت و یا از طریق دیگر قهرمانان مرتبط با داستان، هر شخصیت را به خواننده می شناساند. کردار و رفتار شخصیت نیز از دیگر راه های رسیدن به ویژگی های او است. کاووس در روایت اپیزودیک شاهنامه، با یک شخصیت همه جانبة اصلیِ نسبتاً پویا و خاکستری به خواننده معرّفی می شود. از نظر روانشناسی و بر مبنای نظریة آیزنک، کاووس برون گرای ناپایدار صفراوی مزاج است؛ با تأثیر «نهاد» در ساختار شخصیتی اش. کاووس بعضی ویژگی های روان رنجورخویان و روان پریش خویان را نیز دارد. او به صورتی قابل تأمّل، به دلیل عملکرد منفی، نقش وراثت و محیط را در شکل گیری شخصیتش خنثی می کند.
اهمیت گویش ها و لهجه های محلی در تبیین و تصحیح متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون عرفانی همچون دیگر متون، گاهی به عبارت یا کلمه ای بر می خوریم که با مراجعه به فرهنگ های لغت، امکان دریافت معنای مناسب برای آن وجود ندارد، همچنین گاهی مصحّحان متون عرفانی در خواندن متن و ارائه صورت مناسبی از یک واژه در می مانند و تصحیح قیاسی بر مبنای قواعد نحوی و بلاغی نیز راه به جایی نمی برد. در این مقاله، با توجه به خاستگاه اجتماعی عارفان و مخاطبان عمومی کتاب ها و مقالات عرفانی کوشیده ایم برای حلّ مشکلاتِ فهم و تصحیح متون عرفانی به زبان ها و گویش ها و آداب و رسوم محلی رجوع کنیم. بر مبنای این روش، به تصحیح و تبیین چند واژه و اصطلاح در آثار عطار نیشابوری و مولوی بلخی همچنین در کتاب هایی چون کشف المحجوب، رونق المجالس، اسرار التوحید و رساله سپهسالار پرداخته ایم. در بخش اول مقاله، معانی و کاربردهای کهن واژگان و تعابیر «پندام» در رساله سپهسالار، «نفارد» در فیه مافیه، «کمال» در بیتی از الهی نامه و «جفت» در بیتی از مولوی تبیین شده است. در بخش دوم، اصالت ضبط های دستنویس های کهن مانند «سبر» در کشف المحجوب، «سبیج کوفته»، «جار کرد» و «تابدانی» در منتخب رونق المجالس را تبیین کرده ایم. در بخش سوم، با توجه به اهمیت اطلاعات گویشی در تصحیح قیاسی به تصحیح عبارتی از اسرار التوحید پرداخته ایم که در هیچ یک از نسخه های موجود این کتاب صورت مناسبی نداشته است.
نگاهی به ویژگی های نحوی زبان فارسی اثر میهن دخت صدیقیان
حوزه های تخصصی:
بیدل و سبک هندی
توقیعات کسری انوشیروان
تشبیه، تشبیه تمثیل، تمثیل یا مجاز مرکب
حوزه های تخصصی:
نگاهی تازه به داستان کیکاووس بر اساس نظریه ساخت شکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت آیات و روایات در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان ،تحت تأثیر آثار قبل خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین، به خود هویتی متنی بخشیده است.اگراین متن نوین را بشکافیم، می توان به وضوح و البته با دقت و تأمّل، ارجاعاتی به آثار قبل آن دید.اگر خواسته باشیم به عبارتی دیگر توضیح دهیم، این است که هر نویسنده ای در بنیان و اساس آرا و افکارش می توان ،اندیشه ها و تفکّرات افکار دیگر نویسندگان و ادبا و شعرا را دید.همین دیدگاه بینامتنیت نام دارد که در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده ی آرا و اندیشه های متون قبل خویش است. در این باره، بلوم می گوید که هنرمند متأخّر همیشه در اضطراب تاثیرگذاری از هنرمند پیشین است که مبادا کارش به کپی برداری محض تبدیل شود.بسیاری از شعرا و ادبا در حین کاربرد مضامین، افکار، حکایات، تمام اهتمام خود را در این مصروف می دارند که از الفاظ و تراکیب و عبارات قرآنی بهره می گیرند .یکی از این نویسندگان زبر دست ،سعدی شیرین سخن است که در حدّ وسیع از آیات وحی و احادیث اهل بیت علیهم السلام در گلستان همیشه خوشش از قرآن و نهج البلاغه استفاده کرده است. این پژوهش با هدف نمایاندن بینامتنیت قرآنی و نهج البلاغه در گلستان صورت گرفته است تا در پایان بتوان با رنگ و روی قرآنی و سخنان مولا علی ابن ابی طالب علیه السلام در گلستان سعدی بیش از پیش آشنا شد.
تطبیق مبحث حروف کتاب نهج الادب رامپوری هندی با مباحث حروف دستور زبانهای فارسی در ایران (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین مباحث الحروف فی کتاب نهج الأدب لرامبوری الهندی وکتب قواعد اللغة الفارسیة فی إیران)
حوزه های تخصصی:
کتاب نهج الادب، تالیف نجم الغنی رامپوری (1339 ه. ق.) است. این کتاب در حکم دایره المعارفی است که تمامی مباحث دستوری را با توضیح و تفصیل بسیار و مثال ها و شواهد متعدد، با استفاده از حدود 300 کتاب، رساله و فرهنگ، در سه باب در خود جای داده است. باب سوم این کتاب، به مبحث حروف اختصاص داده شده است؛ که در آن، پس از تعریف حرف و تقسیم بندی آن به دو دسته حروف مبانی و اصطلاحی، ویژگی های هشت حرف مختص زبان عربی توضیح داده شده است. حروف همزه و الف نیز از ذهن نقاد این نویسنده دور نمانده است.در مقاله حاضر، برای تطبیق مباحث مطرح شده در کتاب با مباحث دستوری جدید، از کتاب های معتبر دستوری، آواشناسی و فرهنگ های گوناگون تالیف شده در ایران استفاده و سعی شده است مباحث و مثالهایی ارایه شود که امروزه در زبان فارسی دیده و شنیده می شوند.چکیده عربی:ألّف نجم الغنی رامبوری عام 1339ق کتابه المسمی بنهج الأدب. هذا الکتاب یمثل موسوعة، تشمل فی ثلاثة أبواب، کافة مباحث علم النحو، بالإضافة إلی الشروح الوافیة، والأمثلة، والشواهد الکثیرة باستخدام 300 کتاب، ورسالة، وقاموس. تم اختصاص الباب الثالث بمبحث الحروف إذ یوضح خصائص ثمانیة حروف تخص اللغة العربیة بعد تعریف الحرف وتقسیمه إلی حروف المبانی، وحروف المعانی. یمثل مبحث مخارج الحروف فی هذا الکتاب علم الصوتیات، وینم عن دقة الکاتب ووفرة معلوماته. یبدأ الفل الأهم فی مبحث الحروف من فصل تصرفات الحروف، إذ یوضح الکاتب من هذا الفرع فصاعدا التغییرات التی تتم فی الحروف والکلمات. حاول هذا المقال لدراسة مقارنة بین هذه المباحث ومباحث علم النحو الحدیثة، استخدام الکتب النحویة، والصوتیة، والمعاجم المختلفة المؤلفة فی إیران، کما حاول أن یقدم المباحث والنماذج الرائجة فی اللغة الفارسیة الحدیثة.
پیوست ها و گسست های ساختاری در غزل مولانا
حوزه های تخصصی:
غزل مولانا در بلنداییاست که نقل و نه بعد از آن، نظیریبرایش یافت نمیشود. شعریساختمند که بر محور عمودیزبان قوام یافته و از طریق روایت گریو تمثیل گوییو پرورش استعاره به وحدت و انسجام رسیده است، اما استحکام غزل مولانا بر موسیقیاستوار است، و اگرچه وحدت معناییو موسیقاییدارد و مضمون هایتخیلیو رنگارنگ، ولینوعیگسست در تار و پود زیرینش دیده میشود. مقاله میکوشد نشانه هاییاز پیوست ها و گسست هایساختاریدر غزل هایاو را بیابد.
نقد و نظر: نقد داستان «جای خالی سلوچ» (نوشته محمود دولت آبادی)
حوزه های تخصصی:
باز شده وقت سخن پروری
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان امیر خسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امیرخسرو دهلوی، طوطی زبان آورِ هند، از شاعران بنام پارسی گوی (651 هند- 725دهلی) است، شکی نیست که بزرگ ترین شاعر شبه قارة هند امیرخسرو است که برخی وی را سعدی هندوستان نامیده اند. او در نظم و نثر پارسی توانایی کامل داشت و از استادان این فن به شمار می رود. دیوان غزلیات امیرخسرو بارها در شبه قاره و ایران به چاپ رسیده است. چاپ های تهران م. درویش و سعید نفیسی مورد عنایتِ اقبال صلاح الدین در تصحیح بعدی از دیوان غزلیات امیرخسرو در لاهور قرار گرفت که به سبب نایافت بودن آن در ایران، محمد روشن همان کارِ اقبال صلاح الدین را با ویراست جزئی به چاپ رسانید. این تصحیح که امروزه به عنوان منبع پژوهش پژوهشگران مورد استفاده است، خطاهایی درکتابت و اشکالات اساسی کوچک و بزرگی دارد که پس از بررسی ژرف در دیوان و تطبیق با نسخه های بسیار معتبر، بازنگری و تصحیح دوبارة آن ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش نمونه هایی از این گونه اشکالات همراه با ابیات و اشعار نویافته نمایانده شده است.
تاملی انتقادی بر کتاب بیان از دکتر سیروس شمیسا
حوزه های تخصصی:
بررسی زمانمندی روایت در رمان سالمرگی بر اساس نظریّة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان در روایت یکی از مباحث مهمّ است که در دهه های أخیر مورد توجّه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. از این میان، نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریّة زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلّفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجّه است. ژنت نظریّة زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. این پژوهش که به روش ساختارگرایانه انجام شده، نشان می دهد از میان مؤلّفه های روایت، زمانمند بودن آن در رمان «سالمرگی» چشمگیرتر است. در این رمان، نویسنده برای بنای پیرنگ مورد نظر خود توالی خطّی زمان را بر هم می زند و با شکست زمان کنونی در صدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایت بر می آید. اصغر الهی از تکنیک های روایت گذشته نگر و آینده نگر در راستای ایجاد خلأ و تعلیق در داستان و همزمان گرهگشایی به واسطة همین نابهنگامی ها بهره می جوید. نویسنده در مواردی برای انتقال سریع پیام خود از شتاب مثبت به وسیلة حذف بُرش زیادی از زمان رخداد بهره می برد. در برخی موارد از شتاب ثابت و مثبت استفاده می کند، امّا به طور کُل، به نسبت حجم اختصاص یافته به متن در مقابل زمان رخداد، رمان دارای شتابی منفی است. از بسامد بازگو جز در موارد اندکی در رمان استفاده نشده است و در مقابل، از بسامد مفرد و مکرّر فراوان استفاده شده است. می توان گفت بسامد مکرّر در این رمان تکرار معنی دار وقایع از سوی نویسنده است. لازم به ذکر است که این دو گونه بسامد موجد تعلیق در رمان نیز شده است.