فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۵۲۶ مورد.
زبان و ادبیات: مثنوی سرایی از آغاز تا قرن دوازدهم هجری
حوزه های تخصصی:
رباعی و موضوع مرگ در رباعیات مولانا
حوزه های تخصصی:
رباعی، یکیاز قالب هایشعریاست که ابداع آن را در زبان فارسیدانسته اند. از آن جا که در این قالب، مفهومیمنحصر گنجانده میشود و وزنیخاص در آن بکار میرود، کاربرد آن را در زبان فارسیکمتر از دیگر قالب هایشعریمیبینیم. مولانا نیز در خیل اشعارش، به سرایش رباعیپرداخته و در این باره مهارتیویژه را بکار بسته است. در این مقاله به بررسیمساله مرگ و آن سویمرگ و اندیشه هایمولانا در این باب میپردازیم. بدین ترتیب با اندیشه هایویدرباره مرگ، که میان انسان ها مشترک است، حیات بعد از مرگ و حیات آخروی، که جایمحاسبه اعمال این جهانیاست، آشنا میشویم.
شرط مانیفست
حوزه های تخصصی:
با یادهای عزیز گذشته ده نامه از مهدی اخوان ثالث به محمد قهرمان
حوزه های تخصصی:
ساخت شبکه ای غزل کلاسیک فارسی (مطالعة موردی: غزل سنائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد اثبات وجود ساخت شبکه ای در غزل کلاسیک فارسی است. در ابتدا به تعریف مفهوم ساخت شبکه ای پرداخته ایم و در ادامه نشان داده ایم که در غزل تمهیدات و مؤلفه هایی وجود دارد که می توان مجموعة آنها را در قالب دو گروه «سازه های زبانی» و «سازه های موسیقایی» جای داد. تکرار، ارجاع، هم آیی، هم معنایی، تضاد، جایگزینی و شمول معنایی، از تمهیدات مربوط به سازه های زبانی، و وزن، قافیه، ردیف، تجنیس، ردها، ترصیع و موازنه از سازه ها و تمهیدات موسیقایی هستند. مجموع این مؤلفه ها در درون غزل شبکه های ارتباطی چندلایه ای را پدید می آورند که منجر به پدیدآمدن نظامی درونی می شود. ما از این نظام درونی به «ساخت شبکه ای» تعبیر می کنیم. این مقاله نشان می دهد که ارتباط در محور عمودی غزل کلاسیک وجود دارد.
پیوست ها و گسست های ساختاری در غزل مولانا
حوزه های تخصصی:
غزل مولانا در بلنداییاست که نقل و نه بعد از آن، نظیریبرایش یافت نمیشود. شعریساختمند که بر محور عمودیزبان قوام یافته و از طریق روایت گریو تمثیل گوییو پرورش استعاره به وحدت و انسجام رسیده است، اما استحکام غزل مولانا بر موسیقیاستوار است، و اگرچه وحدت معناییو موسیقاییدارد و مضمون هایتخیلیو رنگارنگ، ولینوعیگسست در تار و پود زیرینش دیده میشود. مقاله میکوشد نشانه هاییاز پیوست ها و گسست هایساختاریدر غزل هایاو را بیابد.
نحول و تکامل مستزاد
راویان شعر پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
از جمله سنتهای شعر پارسی که ریشه در ادبیات سامانی و شعر ستایشی و درباری دارد و حتی میتوان پیشینه آن را تا ادبیات پیش از اسلام و بهویژه آیین گوسانی پارتی نیز باز پس برد، روایت شعر است. در ادب عرب نیز روایت، پیشینه¬ا¬ی دراز دارد و یگانه راهی بوده است که یادگارهای ادبی اعراب را از دوره جاهلی به روزگار اسلامی رسانیده است. روایت در پارسی، خوانده شدن شعر بر زبان راویان خوشآوازی بوده است که از سوی شاعر، عهده¬دار گزارش سخن او بوده¬اند. در این مقاله پیشینه روایت شعر در ایران، زمینه¬های پیدایش آن، نامهای برجای مانده از راویان، کارکردهای آنان و سرانجام، دگرگونیهای راه یافته در مفهوم روایت بررسی شده است. در بخشی از مقاله نیز به پیشینه روایت در ادب عرب و پژوهش در سرچشمه روایت پارسی و پیوند آن با ادب عربی پرداخته شده است.
مضمون آفرینی و نکته پردازی در غزل (از قرن 9 به بعد)
منبع:
خرداد ۱۳۸۵ شماره ۴۶
حوزه های تخصصی:
جمال شناسی قصیده پارسی
حوزه های تخصصی:
شعر و جهان اخوان
حوزه های تخصصی:
هنرپردازی در شریطه
حوزه های تخصصی:
یکی از قالب های کلاسیک شعر فارسی ((قصیده))است که از دیرباز کاربرد فراوانی جهت ابراز عقیده شاعران داشته است و یکی از انواع آنها قصیده((مدحیه))به شمار میرود.قصاید را از دیدگاه عناصر تشکیل دهنده آن میتوان به پنج بخش عمده تقسیم بندی نمود: 1. تشبیب(نسیب= تغزل) 2. تخلص(گریزازتشبیب به نام ممدوح) 3. متن 4. شریطه 5. تخلص(نام هنری شاعر) چنانکه از عنوان این مقاله برمی آید بحث ما بر روی ((شریطه)) (دعای تأبید) است که معمولاً در مقطع بیشتر قصاید رایج است . شریطه آنست که شاعر برای ممدوح خود عمر جاودانی طلب کند و یا متضمن دعا برای ممدوح و نفرین برای دشمن او باشد. این دعا را چون غالباً به اموری جاودانی و اصولی تغییرناپذیر مشروط و وابسته می کنند بدین جهت آن را((شریطه))نامیده اند. بنابراین شاعران برای رسیدن به این مقصود‘قصیده خودرا با ((حسن مقطع)) و پایانی امیدبخش به پایان برده و سعی داشته اند که با انتخاب موارد و اصولی که در نفس خوانندگان بیشتر کارگر افتد از ترفندها و شگردهای جالب و نو در این بخش بهره گیرند. بررسی و تتبع درین قسمت نشان میدهد که سرایندگان به اصول وموارد زیر بیشتر توجه داشته ودلبستگی نشان داده اند‘قضا و سرنوشت‘احکام الهی‘فلک و اصطلاحات نجومی‘خورشید و ستارگان‘اصول دستور و زبان(صرف و نحو) توالی اعداد‘عناصر پایداری که بنیادجهان بر آنها استوار است و غیره... به عنوان نمونه آمده است که ای ممدوح من(سلطان)تا زمانی که دور تسلسل در فلسفه باطل است و یا تا زمانی که در زبان عربی پاسخ نفی((لا)) است و آری ((نعم)) است و یا تا زمانی که خورشید پرتوافکنی میکند تو جاویدان و کامروا باشی و دشمنانت خوار و سرافکنده و نابود باشند... مثال از فرخی‘ همیشه تا دل آزار مرد جای وفاست چنانکه هست صدف جای لؤلؤ شهوار امیرعالم عادل به کام خویش زیاد زبخت شاد و زملک وزعمر برخوردار نصیب او طرب و عیش زین مبارک عید نصیب دشمن او ویل و وای و نالة زار