فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
شطح در اصطلاح صوفیان سخنی وجدآمیز است که از اهل معرفت به اضطرار و اضطراب صادر می شود. این اصطلاح از حیث زبانی و معرفتی و دینی در معرض نقد و تحلیل های مختلفی قرار گرفته است. در این مقاله با استناد به اقوال گذشتگان درباره شطح، دیدگاه های معاصران نیز مورد توجه قرار گرفته است و به موضوعاتی از جمله: عوامل ابهام و متناقض نمایی شطح، نسبت شطح با شعر و حقیقت و تجربه عرفانی، امکان یا عدم امکان شرح شطح، عاطفی یا معرفتی بودن شطح پرداخته شده است. اگر شطح مقوله ای اعتقادی و مبین حقیقت عرفانی است، چرا شرح و تفسیر آن دشوار است؟ و اگر مقوله ای زبانی و هنری است، چرا در رد و قبولش این همه سخن گفته اند؟ به نظر می رسد ابتنای شطح بر ذوق باعث شده است که این نوع سخن هم واجد ویژگی های بیان شعری باشد و هم با آثار دینی و عرفان تعلیمی همانندی هایی داشته باشد. با این تفاوت که در اغلب موارد ابهام یا متناقض نمایی سخن شاعر قصدی و ارادی است اما ابهام شطح ناخواسته و ناگزیر است. گفتن شطح و درک آن نیاز به تجربه ها و کیفیت های روحی ویژه ای دارد. توجیه شطح بیشتر از شرح آن مورد توجه قرار گرفته است.
تطبیق جهانبینی مولانا و فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان بینى نگر شکلّى انسان به هستى وخویش است که پاسخگوى سؤال های اساسى وی نیز هست؛این پرسش ها شامل جهان و چگونگی پدیدآمدن آن تا جایگاه موجودات و چگونگی هست شدن آنها و به ویژه نگاه به انسان و جایگاه او در هستی، تا تشریح جهان بعد از مرگ و در نهایت نگاه به پایان هستی است. فلوطین از اندیشمندان قرن دوم میلادی و از شاگردان افلاطون، با اندیشه خاص خود راه جدیدی در فلسفه گشود. مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف بزرگ فارسی زبان قرن هفتم هجری قمری نیز با عرفان عاشقانه خود نگاه خاصی به هستی داشته است. پرسش اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است، چگونگی نگاه این دو اندیشمند به هستی است. برای یافتن پاسخ با توجّه به روش تطبیقی، به تحلیل تطبیقی شاخصه های جهان نگری در آثار فلوطین و مولانا پرداخته ایم و با بررسیوتجزیهوتحلیل،ارتباطهاوشباهت هایو تفاوت ها بین جهان شناسی آنان مشخص گردیده است. نتیجه کلام آنکه هستی شناسی مولانا و فلوطین به هم نزدیک است؛ با این حال تفاوت هایی هم در این مورد دیده می شود.
عرفان پیر هرات
تجلی عشق در انا الحق حلاج
حوزه های تخصصی:
مولوی از دید شبلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیمای تابناک مولانا و شعر عارفانه وی در هندوستان همیشه برای منتقدین ادب و اهل سلوک جاذبه خاصی داشته و دارد. در اینجا شرح های بسیاری بر مثنوی نوشته شده و به زبانهای مختلف مانند اردو، هندی، انگلیسی، و غیره ترجمه شده است. شاعران هند در مثنوی نگاری ازو بهره برده اند. اکنون نیز فضلا و دانشوران آثار گرانبهایی در باره وی می نگارند.
علامه شبلی در شعر العجم درباره احوال و آثار مولانا بحث کرده است و کتابی به نام « سوانح مولانا روم» نگاشته است. در این مقاله کوتاه نظرات شبلی در باره ویژگی های شعری مولانا بررسی شده است.
بررسی وجوه مشترک آموزه های عرفانی مولوی و اوشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی از ابتدای خلقت تاکنون، به دنبالی راهی برای شناخت آفریدگار بوده است. ظهور و گسترش مکتب های مختلف عرفانی نشان دهنده این نیاز بشری است. ایران از دیرباز، مهد فرهنگ و عرفان بوده و ادبیات ما همواره از غنای کافی برای پاسخ گویی به این نیاز برخوردار بوده است، اما بازنگری آموزه های عرفانی و بیان آنها به نحوی که با زبان و درک انسان امروزی هماهنگ باشد، ضروری است.تعالیم مولانا منبع الهام اندیشمندان بسیاری در سراسر جهان بوده است و ردپای آموزه های او را می توان در بسیاری از جنبش های معنوی معاصر یافت.در این مقاله،کوشش شده است آموزه های عرفانی مولانا با دیدگاه های اشو مقایسه و وجوه مشترک آنها بررسی شود. حاصل این پژوهش این است که بسیاری از آموزه ها و تعالیم عرفانی اشو، به شکل سنتی، در عرفان اسلامی مولوی وجود دارد؛ تعالیمی که انسان امروزی را به سرچشمه زلال معنویت هدایت می کند و او را با اندیشه های متعالی عرفانی سیراب می سازد.
کهن الگوی مادر مثالی در قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر نظریات یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
211 - 247
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهن الگویی است که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان پزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهن الگوها از عناصر مهم روان شناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفته اند. قصه ها و افسانه ها نیز به عنوان شاخه ای از ادبیات شفاهی، عناصر کهن الگویی فراوانی دارند. کهن الگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناخته شده ترین آن ها مادر مثالی است. کهن الگوی مادر مثالی در صورت های واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان می شود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهن الگو در کتاب قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر تعاریف کهن الگویی یونگ است. برای این منظور قصه های مذکور مطالعه و نمونه های کهن الگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهن الگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصه های ایرانی است و قصه ها از لحاظ عناصر کهن الگویی و به ویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت می نمایند. در نتیجه شناخت کهن الگوها می تواند به درک درست و واقعی قصه های ایرانی از ابعاد شخصیت شناسی و نمادشناسی کمک کند.
کارکرد سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا بر پایه حکایات مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن های دوم و سوم هجری قمری، در جوامع اسلامی شخصیت هایی ظهور کردند که به سبب آمیختگی عقل و جنون در گفتار و کردارشان، بعدها «عقلاءالمجانین» یا «دیوانگان دانا» لقب گرفتند. دیوانگیِ عرفیِ عقلای مجانین سبب شده بود تا ایشان از آزادیِ منحصربه-فردی برخوردار باشند؛ نوعی آزادیِ درونی و بیرونی که اجازه می داد از مفاهیم مسلط یا مقدّس روزگار خود عبور کنند و دیدگاهی تازه و انتقادی درمورد شیوه معمولِ ارتباط «انسان با خدا»، «انسان با جامعه» و «انسان با نهادِ قدرت» ارائه کنند. این پژوهش رویکرد عقلای مجانین در تعامل با جامعه و مواجهه با نهاد قدرت را، برپایه حکایات عطار نیشابوری بررسی و تحلیل می کند و به موارد زیر می پردازد: گونه شناسی عقلای مجانین و تبیین کارکرد جنون به عنوان پناهگاه اندیشمندان؛ تحلیل کارکردهای سیاسی و اجتماعی دیوانگان دانا برپایه آراء باختین؛ و نمودنِ شباهت های کارکردی عقلای مجانین در فرهنگ اسلامی (مثنوی های عطار) و سایر فرهنگ ها، ازجمله در مسیحیت (آراء اِراسموس).
پارادوکسهای صوفیانه
شاعر غربت: تأملی در نوستالژی و نومیدی های شعر اخوان ثالث
حوزه های تخصصی:
مناسبات عرفانی مشایخ آذربایجان با عارفان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمان با گسترش دامنة نفوذ فکری و روحانی مشایخ خراسان، شاهد گسترش نحله های صوفیه در آذربایجان و ظهور چهره های اصیل تصوّف در این منطقه هستیم. نخستین صوفیان تبریز از سده های سوّم تا پنجم، در مبانی و اصول عمدتاً به مکتب خراسان توجه داشتند و با آنچه در مکتب بغداد می گذشت، ناآشنا بودند. شیخ ابواسحاق ابراهیم بن یحیی جوینانی، نخستین چهرة مکتب عرفان آذربایجان، از شاگردان بایزید بسطامی بود که تصوّف خراسان به وسیله او به آذربایجان راه گشود. از دیگر چهره های تصوّف آذربایجان در این دوره، ابونصر شروانی از مریدان ابوسعید ابی الخیر است که او را باید واسطه انتقال مشرب خراسان به شروان در ناحیه ارّان (جمهوری آذربایجان) دانست. آذربایجان، در مقطعی پذیرای عارفان خراسان بود. مسافرت های احمد غزّالی، یحیی باخزری و نظام الدین غوری از این جمله است. همچنین دو روایت از هجویری در کشف المحجوب، دلیلی دیگر براین ادّعاست. مشایخ آذربایجان نه تنها در سده های نخستین، که در دوران نضج و اوج گیری مکتب عرفان تبریز (سده های ششم تا هشتم) نیز همچنان به خراسان توجه داشتند. آثارصوفیانه موجود در مجموعه خطّی ارزشمند سفینه تبریز شاهد عدلی براین دعوی است.\nما ضمن بیان شواهدی از متون درجه اوّل تصوّف پیرامون مناسبات مشایخ آذربایجان و خراسان، درصدد تبیین این نکته ایم که مکتب عرفان تبریز، ضمن برخورداری از ویژگی های منحصر عرفان آذربایجان، در طول تاریخ تصوّف، به چشمه جوشان عرفان خراسان متّصل و از آبشخور این چشمه سیراب بوده است.