فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
از جمله اتهاماتی که مخالفان صوفیه به آنان وارد کرده اند ، اباحی گری و اعتقاد به اسقاط تکلیف است. هدف از این پژوهش ردیابی این موضوع در تصوف اسلامی است که با استناد به منابع اصیل عرفانی به سامان رسیده است.
شیخ صنعان
سعدی و تصوف
میدان شطحیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
«شطح» به عنوان یکی از گزاره های اساسی در درک مفاهیم بلند عرفانی است که در گذر زمان در بستر فرهنگ عرفانی، محل بحث بوده است. درک این گزاره در گرو شناخت فضایی است که عارف در آن فضای معرفتی بر اساس چرخش های خود، حرکاتی را به جای می گذارد و هندسه زبانی و بیانی وی، به فراخور آن مقام عرفانی، شکل و ساختاری خاص به خود می گیرد. به عبارتی دیگر «شطح» حرکت و چرخشی خاص در فضایی خاص می باشد. بی گمان شناختن این فضای معرفتی، بسیاری از گره هایی را که در طول تاریخ حیات عرفانی بر مباحث معرفتی سایه انداخته است، باز خواهد کرد. بنیاد این گزاره عرفانی، بر حرکت های عارف در فضای ربوبیت پروردگار متعال استوار است. عارف در اندام برهان ربوبیت خداوند، در سایه تربیت ربوبی خداوند و استعداد و ظرفیت روحی خود، تحت تاثیر حرکات چرخشی آن فضای معرفتی، گفتاری نه چندان خوشایند طبع افراد ظاهر بین بر زبان جاری می کند که در آموزه های عرفانی از آن با عنوان «شطحیات عرفانی» یاد کرده اند. مقاله حاضر، به تبیین ماهیت شطح و نیز بستر و فضایی که شطح در آن معنا پیدا می کند می پردازد.
بیان ناپذیری تجربه عرفانی با نظر به آرای مولانا در باب «صورت» و «معنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان ناپذیری تجربه عرفانی امری است که صوفیان با استعانت از رمزها و تمثیل های متعدد و یا به صراحت از آن سخن گفته اند. به عقیده آنها، عظمت و کمال «معنی» به اندازه ای است که «صورت» ظاهر به هیچ رو نمی تواند آن را بیان کند. زبان عرفانی در بطن خود تناقض صورت و معنی را بازتاب می دهد؛ تناقضی که از ادراک صوفیان نسبت به «راز» سرچشمه می گیرد. «راز»ی در عمق «معنی» نهفته است که زبان نمی تواند آن را بیان کند و به مخاطب انتقال دهد. صوفی نیز می کوشد این راز را پنهان نگاه دارد. وسوسه بیان معنی از یک سو، و اصرار بر ناتوانی زبان در بیان معنی از سوی دیگر، بنیان بخش عمده ای از میراث سخن صوفیه است. بحث «صورت» و «معنی» در آثار مولانا نیز به شکلی گسترده مطرح شده است. تأکید مولانا بر محال بودن بیان تجربه عرفانی، سرانجام او را به ساحت «خاموشی» کشانده است. مقاله حاضر به این موضوع اختصاص دارد.
کشف المحجوب
نقش عنصر گفت وگو در رابطه مرید و مراد بر مبنای نظریه سازنده گرایی در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر گفت وگو در حوزه ادبیات، ظرفیت و افق تازه ای برای خوانش متون به دست داده است. عطار با بهره گیری از این عنصر، در رابطه تربیتی مراد و مرید، در پی تبیین فرایند سیر و سلوک عارفانه با رهبری مراد و رسیدن به یک دگردیسی شخصیتی است. همسو با آن در تعلیم و تربیت نیز نوعی تعامل کلامی و فکری بین مربی و متربی در جهت رسانیدن او به کمال فکری و شخصیتی وجود دارد. بنابراین همانندی های درخور تأمّلی، برای ایجاد یک تعامل مدبّرانه بین سیر و سلوک عارفانه و تعلیم و تربیت به چشم می خورد. این مقاله با نگاهی نو، در صدد است تا در حوزه ادب عرفانی بدین عنصر بپردازد و با بازخوانی رابطه مراد و مرید بر اساس نظریه سازنده گرایی، همخوانی روایت عطار از سیر پرندگان به سوی سیمرغ را بررسی و تحلیل نماید. در ساختار این داستان تمثیلی، ضمن تمرکز بر مسأله گفت وگو، به عنوان عنصر کانونی و انسجام بخش، کارکردهای این نظریه مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین پیشبرد این اثر با تکیه بر گفت وگو است که موجب برجسته شدن، درک دیگری، مشارکت و سازماندهی گروهی می شود.
بررسی تطبیقی کاربرد آینه در آثار عین القضات همدانی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آینه در میان آثار عارفان مسلمان نمودی فراوان داشته است. براساس مستندات تاریخی، سابقه استفاده نمادین از آینه، در تبیین مسأله توحید عرفانی، به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می رسد. این واژه درآراء و متون منظوم و منثور عرفای اسلامی، برای بیان تجلّی و ظهور حضرت حقّ و توضیح مسأله مهم وحدت وجود به کار رفته است. آینه به عنوان یک نماد عرفانی، در آثار عین القضات همدانی و مولوی نیز بسیار مورد توجّه واقع شده است. به طور کلی می توان کاربرد آینه در آثار این دو عارف را، در سه بخش وجود شناسی عرفانی، جهان شناسی عرفانی و انسان شناسی عرفانی، تحلیل و بررسی کرد. توجه عین القضات به آینه، بیشتر برای بیان ناتوانی عقل درشناخت حقّ، وابستگی اشیاء به حقّ، جایگاه انسان کامل و صفت آینگی انسان است؛ اما مولوی به نحو بسیار گسترده تری از این مفهوم، بهره برده و نحوه بیان متفاوتی نیز نسبت به عین القضات داشته است. او علاوه بر تأکید بر نقش انسان کامل و آینگی او، به مباحثی درحوزه عرفان نظری از اسماء و صفات حق، وحدت وجود و تجلی حقّ در اشیاء، به عوالم وجود نیز اشاره کرده است و از نور و رنگ نیز سخن گفته است که مرتبط با نماد آینه است.
رابطة شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به رابطة مقوله های شناخت و بینش با عین و ذهن در مثنوی پرداخته شده است. انگیزة انتخاب این موضوع تشکیک مولانا در تطابق عین و ذهن است و این خود یکی از اشتراکات او با فیلسوفان است؛ به همین دلیل، در بخشی از مقاله دیدگاه برخی از فیلسوفان درباره توانایی انسان در شناخت حقیقت به اختصار بررسی شده است. از دید مولانا امکان شناخت حقیقت به وسیله چشم حس، غیر ممکن است. او عوامل گوناگونی را بر بینش و شناخت انسان مؤثر می داند؛ عواملی چون تقدیر، نفس و انواع تمایلات درونی، شیطان، تغییر ناشی از زمان، تقلید و...؛ اما از تأثیر ذهنیات بیش از دیگر موارد سخن گفته است. پرداختن به عوامل مخلّ دید در مثنوی لزوماً برای رسیدن به تطابق میان عین و ذهن نیست، بلکه برای رسیدن به بینشی از گونه ای دیگر است؛ بینشی که خود طریقی بکر و فراتر از دریافت عقلی است که تنها معتقدان آن را درک می کنند. در این بینش فرد باید بتواند به مقام آخِر بینی برسد و هستی حقیقی را در ورای جهان نمودها مشاهده کند.
مولوی و شمس تبریزی
خطبه قدس (عرفان امیر خسرو دهلوی در مطلع الانوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش چگونگی «عرفان در مطلع الانوار امیر خسرو دهلوی» بررسی شد و به این سؤالات پاسخ داده شد:
حضور الفاظ و اصطلاحات صوفیانه در مطلع الانوار چگونه است؟
مقامات و احوال در آن چگونه مطرح شده و به چه معنی به کار رفته است؟
در این پژوهش ابتدا عناصر عرفانی مطلع الانوار جستجو وپس از طبقه بندی آن ها به مقامات و احوال و تفکیک کاربرد حقیقی و مجازی آن ها؛ با سایر اصطلاحات کتاب های عرفانی، مقایسه ی اجمالی انجام شد. پس از انجام پژوهش این نتیجه به دست آمد که مطلع الانوار یک کتاب اخلاق عرفانی است و اصطلاحات عرفانی فراوانی در آن، به شکل حقیقی و مجازی به کار رفته است. اصطلاحات عرفانی که در معنی اصطلاحی خود به کار رفته است، عبارت است از:
دسته ی اول: مقامات طلب، فقر، توکل و رضا، و احوالی مانند عشق، شوق و فنا.
دسته ی دوم: اصطلاحات عرفانی که در معنی مجازی به کار رفته است.
گذشته از این ها امیر خسرو به عناصر تربیتی صوفیه هم اشاره کرده است مانند اخلاص، همت، قناعت، پیروی از پیر و آدابی مانند خلوت.
همچنین در این کتاب از معرفت خداوند و آموزه های اخلاقی- عارفانه ی فردی و اجتماعی نیز سخن رفته است و در این پژوهش به اشاره و ارائه ی مآخذ آن ها اکتفا می شود. لازم به ذکر است این پژوهش با حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه الزهرا صورت گرفته است و بدین وسیله از آن حوزه محترم سپاسگزاری می شود.
بررسی کارکرد عناصِر موسیقایی شعر «انتظار» (در دوره معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات «انتظار» از بنمایههایی است که بویژه از اوایل دهه شصت، توسط شاعران ونیز منتقدان ادبی مورد توجّه قرارگرفت؛ امّا رویکرداهل نقد به آن بیشتر شکل مطبوعاتی و ژورنالیستی داشته تا آکادمیک و از این رو، جای پژوهشهای جدّی و علمی از این دست، بسیارخالی است. برای دستیابی به پژوهشی پیرامون این گونه ادبی، شایسته است آن را از دریچههای گوناگون، بازشناخت و بررسی کرد. پرسش بنیادی این مقاله، چگونگی کارکرد موسیقایی شعر انتظار و ارتباط آن با درونمایه اثر است؛ ازاین رو، نگارندگان با بررسی آماری نود قطعه شعر انتظار از بیست شاعر برجسته معاصر، در پی دستیابی به پاسخ به این پرسش هستند. در بررسی موسیقی بیرونی شعر انتظار، به کارکردهای وزن در شعر انتظار، هماهنگی وزن با درونمایه، اوزان خیزابی و جویباری و اوزان شفّاف و کدر در این نوع شعر پرداخته شده است. سپس با جستاری در موسیقی کناری شعر انتظار، کارکرد قافیه و پیوند آن با موضوع انتظار، واژه قافیه و ارتباط موسیقایی آن با سایر واژگان بیت، قافیه بدیعی و قافیه معنوی در شعر انتظار و ردیف پویا و ایستا و پیوند آن با موضوع، موردتوجّه قرار گرفته ونهایتاً موسیقی درونی شعر انتظار و تکرار و موسیقی در عنوانهای شعر انتظار بررسی شده است. از جمله دستاوردها و یافتههای این جستار این است که شاعر شعر انتظار به شکلی ناخودآگاه در لحظههای سرایش، پیوندی ژرف بینِ مفهوم اندوهناکِ انتظار و فرم شعر انتظار برقرار میکند.