فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۳۷ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
62 - 35
حوزه های تخصصی:
تعددت التعاریف عن التصویر فی العصر الحاضر، وهو فی مفهومه الشامل کما یعرفه "دای لویس" لوحه مصنوعه من الألفاظ، أو محاوله لبیان التجارب عن طریق اللغه وبشکل فنّی. ومدی توفیق الشاعر فی خلع الفنّیه على کلامه یُسمّى بالبلاغه؛ ومما یقضی علیها هو التصویر الآلی للواقع دون محاوله للانتقاء الفنی. وللمذاهب الأدبیه فی توجیه تلک المحاولات مذاهب تبتنی على فلسفه معارضه لسابقتها وتشکّل نظرتها إلى الأدب عامّه، وإلى الشعر خاصه. وابتناء على تلک النظره تصنّف مبادؤها الأساسیه لخلق البلاغه المرجوّه. ومن ضمن تلک المذاهب الرومانسیه والبرناسیه التی تتقابل رؤاهما عن البلاغه؛ تعرض هذا المقال لدراسه المبادئ الأساسیه التی یستند علیها التصویر فی بلاغته عند الاتجاهین الرومانسی والبرناسی. یتطرق هذا المقال بمنهج وصفی – تحلیلی إلی العلل والأسباب التی تقف خلف هذا التقابل، لاستخراج مظاهر تلک المبادئ عند شعراء هذین الاتجاهین. وتبیّن أنّ المبادئ التی اتخذها الاتجاه الرومانسی وهی: محوریه الذاتیه بمظاهرها، وتکثیف عناصر الصوره وتمجید الألم؛ تقف وجها لوجه لما اتخذته البرناسیه رغبه فی الوصول إلی بلاغه التصویر، حیث کانت المبادئ عندها: الإلمام باللاذاتیه، غائیه الجمال، نبذ صفه الحیاه عن الطبیعه، تألیه العالم الخارجی، الاهتمام بالشکل وزیاده الشخوص.
صوره الخمره فی شعر مصطفی وهبی التّل (عرار) ومدی تأثّرها من رباعیات الخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
86 - 63
حوزه های تخصصی:
یعتبر مصطفی وهبی التل المعروف ب "عرار" (1899–1949م) من أبرز شعراء الأردن. تأثَّر عرار أشدّ التاثّر بفلسفه الخیام فی رباعیاته وقد نسج الأشعار علی منواله. حتی أنّه یمکننا القول إنّ عملیه فهم واستیعاب مضامینه الشعریه تصعب وتعسر علی الأذهان دون الترکیز علی فلسفه الخیام واستیعاب شعره. لکنّ السؤال هنا هل تأثُّر عرار بالخیام ینحصر فی مضامینه الشعریه فقط أو أنّه یتجلّی فی صوره الشعریه أیضاً. بناءً علی هذا إنّ البحث یسعی إلی دراسه تحلیله مقارنه بین صور عرار والخیام الشعریه علی أساس المنهج الفنی حتّی یتعین مدی تأثره من الرباعیات أو إبداع الشاعر فیه ونظراً إلی أنّ موضوع الخمریات یعتبر من أهمّ المواضیع لدی الشاعرین، فإنّ البحث یتمحور علی دراسه صوره الخمره عندهما. والنتائج التی تمّ التوصل إلیها فی هذه المقاله تشیر إلی أنّ عرار لم یتأثّر بالصور الشعریه لدی الخیام بل لقد حاول فی معظم الأحیان أن تکون فلسفه الخیام مجرد مصدر إلهام تنفتح به صوره الشعریه.
قضیه الالتزام بین الخطابین النقدی والشعری فی الأدب العربی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
30 - 1
حوزه های تخصصی:
قضیه الالتزام من أهم ما اهتم بها النقاد والشعراء فی الأدب العربی المعاصر. ومن عجب ما یتفطن إلیه الباحث الأدبی الاختلاف بین مفهومی الالتزام عند الناقد وعند الشاعر، فالناقد العربی حدد الالتزام فی دائره القضایا الاجتماعیه خلافا للشاعر العربی المعاصر الذی حدّده فی دائره حریه التعبیر. هذا النموذج یبیّن أن النقد العربی، فی عصرنا الحاضر یرید أن یوجّه الأدب حسب میوله النقدیه دون الاهتمام بهواجس الشاعر العربی المعاصر. فلماذا حدثت هذه الفجوه بین خطابی النقد والأدب؟ الإجابه عن هذا السؤال هو ما یهدف إلیه هذا المقال وذلک فی منهج تحلیلی وصفی متعمد علی تحلیل الآراء النقدیه الوارده فی هذا المجال لیصل إلی نتیجه أن الناقد الأدبی الحدیث بدل أن یتصل بأدب قومه ویستنتج قضایاه النقدیه منه مباشرا، ویتخذه موقعا لیستلهم منه فکرته النقدیه، اتجه نحو الآراء النقدیه الوارده من الغرب کالاشتراکیه والوجودیه وجعلها قاعده لیستخرج منها أصوله النقدیه ویفرضها علی أدب قومه. هذه المفارقه بین خطابی النقد والشعر العربیین لمفهوم الالتزام الأدبی لداعیه إلی التأمل فی النقد الأدبی المعاصر، فلیس من الصحیح أن یُملَی علی الأدب العربی ما هو خارج عن طبیعته العربیه.
فضاء المقهى فی الروایتین الفارسیه والعربیه؛ أحمد محمود وعبدالرحمن منیف نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
90 - 70
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسه إلقاء الضوء على فضاء المقهى فی روایات أحمد محمود وعبدالرحمن منیف. وإذا کان الفضاء بشکل عام محایثاً للعالم تنتظم فیه الکائنات والأشیاء والأفعال، ومن ثمّ معیاراً لقیاس الوعی والعلائق الوجودیه والاجتماعیه والثقافیه، فیتمیّز المقهى فی النصوص المدروسه بکونه "مختزلاً" لهذا التحایث والمعیاریه، وهذا ما یبرّر اختیاره لدراسه مقارنه تهدف إلى فتح نافذه للحوار بین المجتمعین الإیرانی والعربی بغیه ترسیخ قیم الانفتاح والتعایش والتعددیه، کما یبرر اختیار الکاتبین بوصفهما مهتماً بهذا الفضاء النصی، وکذلک مهتماً بتلک القیم التی تؤمن بها الدراسه. ویهتمّ الروائیان بالمقهى اهتماماً بالغاً، خاصه فی روایات "الجیران" (همسایه ها) و"قصه مدینه" (داستان یک شهر) و"الأرض المحروقه" (زمین سوخته) لأحمد محمود، وخماسیه "مدن الملح" وروایه "أرض السواد" لعبدالرحمن منیف. وتعتمد الدراسه إنجازات المدرستین الأمیرکیه، والسلافیه للدراسات المقارنه اللتین ترکِّزان على نقاط التشابه والاختلاف بین الأعمال الأدبیّه من ناحیه، وعلى العلاقه بین الأدب ومیادین المعرفه الأخرى من ناحیه أخرى. وقسّمنا الدراسه إلى: 1) موقع المقهى ودوره النصّی. 2) المقهى والتراث. 3) المقهى والتاریخ. وقد تراءى لنا من خلال الدراسه أنّ المقهى یضطلع بدور فنّی ومعرفیّ بامتیاز، إذ نستطیع القول بأنّه من أهمّ المکوّنات الروائیّه التی تساعد الکاتبین فی إیصال رسالتهما الجمالیّه والمعرفیّه إلى المتلّقی من خلال موقعه الطوبوغرافی أوّلاً و علاقته بالتراث والتاریخ.
بررسی تطبیقی نمایشنامه ی افول اثر اکبر رادی و نمایشنامه ی دشمن مردم اثر هنریک ایبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی دو اثر نمایشی (افول اثر اکبر رادی و دشمن مردم اثر هنریک ایبسن) بر اساس نظریه های فرانسوا یوست (2001-1918) درباره بن مایه ها، تیپ های شخصیتی و مضامین ادبی و نظریه اقتباسِ لینداهاچن می پردازد. با بررسی مضامین و تیپ شخصیت های این دو اثر درمی یابیم که این آثار دارای مضامین و تیپ شخصیتی کم و بیش یکسانی هستند و اما رادی نمایشنامه خود را رنگ و بویی محلی داده است و این از رهگذر تفاوت هایی است که او در اثر خویش خلق می کند. موضوعاتی چون مخالفت طبقات قدرتمند و مالکین با هر نوع تغییر در عموم مردم، اصرار افراد روشنفکر بر عقاید و ایده آل های خود، خیانت نزدیکان به جریان روشنفکری، آلت دست بودن عموم مردم، وفاداری همسران و در نهایت شکست روشنفکران در هردوی آین آثار مشاهده می شود. اکبر رادی با اقتباس قیاسی از پیرنگ نمایشنامه دشمن مردم و با دمیدن روح و فضای محلی به آن، نمایشنامه ای وطنی خلق می کند که بیش از هرچیز، برای خوانندگان خود با داشتن و یا نداشتن آگاهی از بینامتنیت اثر هرچند که در اقتباس قیاسی از اهمیت زیادی برخوردار نیست اثری می آفریند که در عین زمانی مکانی بودن، متعلق به هرزمان و مکانی است.
تحلیل شخصیت از خود فرارونده کیخسرو بر اساس نظریه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
181 - 209
حوزه های تخصصی:
«لوگوس» یک واژه یونانی است که به «معنی» اطلاق می شود. لوگوتراپی که «مکتب سوم روان درمانی وین» نیز خوانده شده بر معنی هستی انسان و جست وجو برای رسیدن به این معنی تأکید دارد. بنابر اصول لوگوتراپی، تلاش برای یافتن معنی در زندگی اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست. نیاز به معنا انسانی ترین انگیزش و حقیقتی انکار ناپذیر در زندگی انسان است و «معناجویی» حقیقتی است که ارضای صحیح آن، بشر را به معانی و ارزش های مشترکی چون اصل تحقّق خویشتن و «از خود فرارفتن»، رهنمون می شود. یافتن رشته های ظریف معنا در زندگی، به شکل یک انگاره استوار از مسئولیت، آزادی و اراده معطوف به معنا، هدف و موضوع مبارزه طلبی لوگوتراپی است که تعبیرِ فرانکل از تحلیل اگزیستانسیالیستی نوین است. در این جستار نگارندگان می کوشند شخصیت کیخسرو به عنوان فردی از خود فرارونده را بر مبنای اصل معنا گرایی ویکتور فرانکل بررسی کنند و از رهگذر این کنکاش در می یابند کهکیخسرو به عنوان شخصیّتی از خودفرارونده چهارچوب کمال شخصیتی خود را بر پایه معناجویی بنیان نهاده است شخصیّتی که فراسوی مرزهای توجّه به خود در تلاش برای حصول به سطح پیشرفته کمال و تحقق استعدادهای وجودی خویش، حداکثر استفاده را از ویژگی های ماهیّتی خود چون آزادی، انتخاب، مسئولیّت و معنویت می برد.
ضحاک و لوکی: مقایسه دو اسطوره ایرانی و اسکاندیناوی بر مبنای نمایشنامه های ضحاک و ایولف کوچک در چهارچوب نظریه کنشگرایانه ژرژ دومزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
249 - 276
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها از بهترین عناصر برای مقایسه و تطبیق میان ملت های مختلف به شمار می روند. اسطوره ها در طول زمان شکل های مختلفی به خود گرفته اند و تأثیرات شان در آثار فرهنگی ادبی جوامع مختلف، مشاهده می شود. مقاله حاضر مطالعه تطبیقی میان دو اسطوره از دو ملیت مختلف است: اسطوره ضحاک در ایران و اسطوره لوکی در اسکاندیناوی. هدف از نگارش این مقاله، یافتن شباهت های میانِ این دو شخصیت شرّ اسطوره ای و دریافتن ویژگی های بنیادین آن هاست که در روند شکل گیری شخصیت هایی با همین ویژگی ها در ادبیات نمایشی مؤثر واقع شده اند. در این تحقیق به بررسی تطبیقی نمودهای شکل گرفته از اسطوره ضحاک در نمایشنامه ای با همین نام از غلامحسین ساعدی و اسطوره لوکی در نمایشنامه ایولف کوچک اثر هنریک ایبسن، در چهارچوب نظریه کنشگرایانه ژرژدومزیل پرداخته شده است. نظریه کنشگرایانه دومزیل از بررسی تطبیقی کارکردها و کنش ها بهره می گیرد که سه کارکرد اساسی آن، حکمرانی، قدرت و باروری است. نتایج حاصل از این پژوهش با شرح تفاوت ها و شباهت های موجود در این آثار نشان می دهد که دو نمایشنامه مذکور به عنوان انعکاسی از ریشه های فرهنگی جامعه خود بنابر مقتضیات زمانه توانسته اند با کنش های کارکردشناسانه ژرژ دومزیل منطبق شوند.
نقد و تحلیل پی رفت در منظومه غنائی مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین نظریه های ادبی، نظریه ی ساختارگرایی (structuralism) است که به بررسی و تحلیل ساختارهای عام در نظام های معناداری همچون زبان، ادبیات، داستان، اسطوره و ... می پردازد. تحلیل ساختاری داستان و روایت از زیباترین تحلیل های ادبی در نقد ادبی معاصر به شمار می آید. مجنون و لیلی جزو متون کهنی محسوب می شود که در رده روایت های اسطوره ای به حساب می آید. بهترین تحلیل ساختاری مجنون و لیلی، با توجه به ساختار روایی آن که از داستان های حماسی و غنائی تشکیل شده است، روش ساختاری در تحلیل داستان های اسطوره ای است. در این مقاله که بخشی از یک پژوهش گسترده در پیوند با تحلیل ساختاری لیلی و مجنون است، تلاش شده چگونگی کاربرد پی رفت در این اثر ارزشمند بررسی شود. نخست لازم است هر داستان به یک پی رفت تقلیل یابد، به طوری که هر پی رفت چند کارکرد (حداکثر پنج) یا نقش ویژه را تشکیل دهد. کارکردهای درون هر پی رفت لازم است دربرگیرنده یک کنش روایی باشد و در پیشبرد توالی داستان (قصه) نقشی مهم ایفا کند. مهم ترین پی رفت های داستان لیلی و مجنون نیز عبارت است به مکتب رفتن لیلی و مجنون، عاشق شدن آن دو به هم، خواستگاری و مخالفت پدر لیلی، مرگ لیلی و مجنون، آرامش پس از مرگ لیلی و مجنون
علاقه الشخصیه بالمکان المغلق والمفتوح وتشکیل الفضاء الروائی؛ حامل الورده الأرجوانیه نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
34 - 9
حوزه های تخصصی:
الروایه کبناء تتشکّل من عناصر سردیه تدعمها ومن هذه العناصر عنصر المکان. هناک من اعتبره من الأعمده الأساسیه فی الروایه ومنهم من اتخذه عنصراً فرعیاً یخدم باقی العناصر ویقوم بقیامها کالزمن والشخصیات وغیرها من العناصر. تناول هذا البحث المکان وتأثیره على الشخصیه فی روایه "حامل الورده الأرجوانیه"للکاتب اللبنانی أنطوان الدویهی. ومن أهداف هذا المقال تبیین کیفیه تشکیل الفضاء الروائی عبر حرکه الشخصیات فی المکان وصراع التقاطبات الضدیه. وتمّ اختیار هذه الروایه کنموذج تحلیلیّ لکونها حامله للدلالات المکانیه المکثّفه مثل السجن، وحاول هذا البحث أن یزیح الستار عن غموض مفهوم الفضاء الروائی وکیفیه تشکیله. والمنهج المتّبع فی هذا البحث، هو البنیویه التکوینیه ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن هذه الروایه أظهرت التقاطبات الضدیه المکانیه وتسرب هذا التقابل إلى الشخصیه کذلک فکان هناک علاقه متبادله بینهما فی التأثیر والتأثر، وأدى إلى تشکیل فضاءین مختلفین (القمع/ الحریه) فی هذه الروایه.
خوانشی عرفانی از نماد پرنده در قصیده «اوراق طائراللیل» فیتوری با تکیه بر تأثیرپذیری از منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
157 - 180
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل گرایش شاعران معاصر عرب به استفاده از اصطلاحات و نمادهای عرفانی، تمایل بیش از اندازه این شاعران به مکتب رمانتیسم و حزن عمیقی بود که شاعران این مکتب، آن را فریادمی زدند. محمّد الفیتوری، شاعر سودانی که در برهه ای از زندگی شعری اش از مکتب رمانتیسم متأثرشد، برای بیان اندوه (درد) درونی متعالی و تجربه عرفانی خود، به استفاده از زبان صوفیانه روی آورد. او در قصیده «اوراق طائراللیل»، پرنده را نماد روح شفاف خود قرار داده است که معبود را تسبیح می کند و نغمه های صوفیانه سرمی دهد. این شاعر سودانی، در این قصیده، با تکیه بر نماد پرنده، حالت غربت و اندوه خود را به تصویرمی کشد و برای تحقق این هدف، نمادپردازی عطار در منطق الطیر و دو اندیشه اصلی این منظومه، یعنی صیرورت و شدن و نیل به وحدت وجود را مطمح نظر قرار داده است. این پژوهش نشان می دهد که وحدت وجود انفسی و به دنبال آن حیرت، اصلی ترین مفاهیمی است که دو اثر با استفاده از نماد پرنده سعی در بیان آن دارند، هرچند در برخی موارد اختلاف هایی وجود دارد. همچنین، تأویلی عرفانی از تجربه شعری فیتوری ارائه داده و به شیوه تطبیقی، تأثیرپذیری وی از نماد پرنده در منطق الطیر را تحلیل کرده است.
نقد انگاره بی بهرگی فرشته از عشق در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
133 - 162
حوزه های تخصصی:
معنای انگاره فرشته در اندیشه حافظ، در تطبیق اثر با سایر متون صوفیه، دستخوش تحولی جدی شده است. غالب حافظ پژوهان بر این باورند که حافظ عشق را همان بار امانت الهی تلقی می کند که منحصراً به انسان سپرده شده است و در مقابل، فرشتگان را از عشق بی نصیب می داند. با وجود این، مقایسه نشانگان موجود در شعر حافظ، با صورت بندی های مفهومی موجود در تألیفات سایر صوفیه، صحت این گزاره را مورد تردید قرار می دهد. ادعای حافظ مبنی بر بی بهرگی فرشتگان از عشق، از آنجا که با رویکرد کلی عرفای اسلامی یعنی سیطره عام عشق در جهان خلقت تضاد دارد، شایسته بازنگری است. به نظر می رسد که حافظ در این میانه بیش از همه از عطار نیشابوری تأثیر پذیرفته و با وجود اعتقاد به سیطره عام عشق در جهان خلقت، نقطه کمال عشق را که همان دَرد عشق است، مخصوص انسان می داند. این در حالی است که حافظ پژوهان عمدتاً این دیدگاه حافظ را به گونه دیگری تفسیر کرده اند. در خلال این تفاسیر، بسیاری از مفاهیم و مضامین شعر حافظ از دسترس فهم مخاطب خارج خواهد شد. این مقاله با تبیین یکی از استعاره های بنیادین موجود در متون تصوف، یعنی «دُردی دَرد»، و مقایسه گزاره های مرتبط با آن در شعر حافظ و سایر تألیفات اهل تصوف به بازخوانی انگاره فرشته و بهره آنان از عشق در متن اندیشه حافظ می پردازد.
بررسی عوامل موثر بر بروز خطاهای املایی در فرایند فراگیری زبان مادری، مطالعه موردی دو زبان فارسی و انگلیسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی مروری پژوهش های انجام شده در حوزه خطاهای املایی، در زبان های فارسی و انگلیسی می پردازد. این مطالعه در پی پاسخ به این سوالات است که اولاً چه عواملی سبب ایجاد خطاهای املایی در مطالعات مزبور شده اند. ثانیا مهمترین عامل ایجاد کننده خطا در این پژوهش ها چیست. در این راستا ابتدا به بررسی پژوهش های انجام شده در حوزه مشکلات املایی در زبان فارسی و انگلیسی پرداخته شد و سپس مطالعات مربوط به مساله عمق خط و تاثیر آن بر ایجاد خطاهای املایی در قالب جانشین سازی نویسه مورد بررسی قرارگرفت. یافته های حاصل از این تحقیق بیانگر این مطلب هستند که تحقیقات در این حوزه در زبان فارسی به دو دسته توصیف زبان شناختی خطاها و بررسی مشکلات خط فارسی در قالب خطاهای املایی تقسیم می شوند. این پژوهش ها در زبان انگلیسی به سمت بررسی مشکلات املایی در قالب مدل های ریاضی و کارهای آماری پیش رفته اند و در تحقیقات اخیر دامنه آن ها تا مطالعه تاثیرعمق خط و ارتباط تنگاتنگ آن نه تنها با مشکلات املایی، بلکه مسائل خواندن گسترش یافته است. در این ارتباط بیشترین خطاهای املایی گزارش شده از پژوهش های مختلف در سطح جانشین سازی نویسه و در ارتباط با عمق خط بوده اند.
نقدی بر انتخاب های واژگانی محمد دشتی در ترجمه نهج البلاغه از منظر سطح معنایی لغوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه امام علی (ع) را بر اساس سطح معنایی لغوی الگوی ارزیابی ترجمه گارسس بررسی و نقد نماید. برای این منظور، ابتدا سطح معنایی لغوی گارسس در حیطه ارزیابی ترجمه توضیح داده می شود و آنگاه با کمک نمونه گیری تصادفی، نمونه های قابل کاربست این نظریه به عنوان داده های مقاله ارائه می شود. این پژوهش روشن می کند که دشتی در انتخاب های واژگانی خود، بیش از هر چیز به بسط واژگانی در قالب های مختلف و از همه مهم تر، به بسط تفسیری و ایدئولوژیک روی آورده است. او ابهام های واژگانی کلام امام علی (ع) را به کلّی از میان برده، یا تفسیر به رأی کرده است و تلاش داشته هیچ واژه مبهمی در ترجمه اش وجود نداشته باشد.
دراسه مقارنه للتصدیر البدئی فی الروایات العربیه والفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
33 - 49
حوزه های تخصصی:
یسعی النقد الجدید بالبحث عن العتبات النصّیه لما له من أهمیّه فی قراءه النص والکشف عن دلالاته والتصدیر بوصفه عتبه ذا أهمیّه ذات وظیفه جمالیه و دلالیه، استُثمِر فی کثیر من الأعمال الروائیه؛ فهذه الدراسه تتناول مدی استخدام هذه العتبه فی الروایات الفارسیه والعربیه ویهدف إلی دراسه مقارنه للتصدیر بین الأدبین روایهً، للوقوف علی طبیعه استثمار عتبه التصدیر وللإطّلاع علی کمیّه توظیف التصدیر وأنواعه ونوع مصادره وتعدّد التصدیر وعلاقه التصدیر مع العنوان. الدراسه هذه تعمل بالرصد والوصف والتحلیل والمقارنه من خلال استخدام المنهج الوصفی والتحلیلی وبواسطه استخدام برنامج SPSS، یتمّ عرض السکّان الإحصائیه. الروائیون العرب أکثر حرصا لاستخدام التصدیر فی مستهلّ روایاتهم فتعدّدت مصادر تصدیراتهم من الدینی والأوروبی والشرقی والکتاب المقدّس والشعر والنثر والمثل و... فی حین اختیار التصدیر واستخدامه فی الروایه الفارسیه عفویه ولیس فیها تعمّد وتکلّف. تعدّدت التصدیرات فی الروایه العربیه وتنوّعت وصارت أسلوبَ خاصٍّ للکاتب الروائی. غاده السمّان وواسینی الأعرج وإبراهیم الکونی أکثر مستخدما للتصدیر فی الروایه العربیه وفی الروایات الفارسیه، محمد أیوبی ونادر إبراهیمی أکثر استخداما له. إنّ نصیب التصدیر الغربی من مجموعه التصدیرات العربیه أکثر من سائر التصدیرات ویمتلک 60% منها.فی حین التصدیر الغربی فی الروایه الفارسیه یمتلک أقلّ نصیب (5/17%) وفی الروایه الفارسیه التصدیر الشرقی أکثر، یلیه فی المرتبه الثانیه، التصدیر الذاتی. والمصادر الفارسیه المستفاده، فی الأغلب هی أشعار حافظ ومولوی. برتولد بریخت ومیکل أنجلوو، إریک فروم، باسکال، لئون تولستوی أکثر حضورا فی التصدیرات الروائیه العربیه. إنّ الروائی العربی تأثّر من الغربیین واستخدم التصدیر کفنّ وزخرفه والروائی الفارسی استخدمه للمعنی ویأتی بالأقوال الشهیره لدی المخاطب.
مظاهر الثقافه الإیرانیه فی الشعر العربی بخراسان وسجستان خلال القرنین الرابع و الخامس الهجریین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
133 - 145
حوزه های تخصصی:
من رموز الوحده الحضاریه بین المسلمین ذلک التفاعل الأدبی بین الإیرانیین والعرب بدءاً من حضور الإسلام فی إیران ومروراً بالعصور اللاحقه وخاصه فی القرنین الرابع والخامس الهجریین. أما خراسان وسجستان، وبوصفهما من البُقع ذات المکانه الأدبیه فی المشرق والقریبه من مراکز الحضاره العربیه، فلهما ازدهار عظیم للغه العربیه وآدابها فی القرنین الرابع والخامس؛ حیث أسَر شعراؤهما قلوبَ المشتاقین من أقاصی البلاد وعرضوا مفاهیمهم إلیهم مزیجه بالتعبیر عن ثقافتهم الفارسیه. کانت مجالس هؤلاء الشعراء من أمثال أبی بکر الخوارزمی، وأبی منصور الثعالبی، وأبی الفتح البستی، وغیرهم تجمع کبار المثقّفین والشعراء العرب؛ ولکنهم رغم تأثّرهم باللغه العربیه فقد اهتموا بالغه الفارسیه ونقلوا معارفها، وطقوسها، ویومیاتها، وأساطیرها إلى العرب وذلک عن طریق الشعر الذی نظموها باللغه العربیه؛ لغه العلم، والأدب فی تلک الأیام. جاء البحث للکشف عن البواعث التی دفعت الشعراء إلى هذا النقل وتبیین محاورها معتمداً على المنهج الوصفی- التحلیلی. تبیّن من خلال البحث أنّ النزعه الوطنیه، وحاجه الشعراء إلى إفهام معانیهم، والتعبیر عن مهاراتهم الأدبیه، والتملح والاستظراف مما جعل الشعراء الخراسانیین والسجستانیین ینقلون الثقافه الإیرانیه فی شعرهم العربی، ویتحقّقون ذلک عبر ذکر الأبطال الإیرانییّن، والمفردات الفارسیه، وترجمه الأمثال والأبیات الفارسیه.
اقتباس ادبی در سینمای ایران (مطالعه موردی، چهل ودو فیلم اقتباسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 112
حوزه های تخصصی:
چگونگی اقتباس از آثار ادبی یکی از موضوعات مهم در حوزه ی مطالعات سینمایی است و نظریات گوناگونی در این زمینه پدید آمده است. آنچه در بیشتر این مباحث می بینیم، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر سینماست، درحالی که در مطالعات ادبی، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر ادبیات دارای اهمیت است. نکته دیگر آن است که نظریات مطرح شده در حوزه ی اقتباس، بر اساس فیلم های خارجی شکل گرفته است و گاهی در تطبیق میان آن نظریات و آنچه در سینمای ایران رخ داده است، تمایزاتی دیده می شود و لازم است نظریه ای بومی در این حوزه ارائه گردد. در پژوهش حاضر، اقتباس در سینمای ایران از دو منظر متن تصویری (فیلم سینمایی) و متن نوشتاری (داستان) بررسی شده است و بر اساس اقتباس های صورت گرفته، نظریه ای تازه ارائه گردیده است. با بررسی فیلم های اقتباسی سینمای ایران می توان گفت اقتباس دارای دو رویکرد اصلی است: رویکرد نخست، اقتباس بر اساس منبع ادبی و رویکرد دیگر اقتباس بر اساس عناصر داستانی است. در روش نخست، حضور عناصر سازنده ی متن نوشتاری در ساخت فیلم سینمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، درحالی که در روش دوم، آنچه مهم است، نظر فیلم ساز در ساخت اثر است. در این رویکرد، فیلم ساز مضمون کلی متن نوشتاری را در فیلم مورداستفاده قرار می دهد و به دیگر عناصر سازنده ی متن داستانی می تواند توجه زیادی نکند یا آن ها را بر اساس نظر خود تغییر دهد.
نگرشی تطبیقی بر شگردهای طنز در شعر نیما یوشیج و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
49 - 69
حوزه های تخصصی:
از آنجا که به اعتقاد برخی، طنز، هنری ترین شیوه انتقاد است، در جامعه و فضایی که بی عدالتی اجتماعی و سیاسی، خفقان، تزویر و دروغ، بر ذهن و زبان جامعه مسلّط می شود، زبان شاعر تیزبین از طنز به عنوان هنری ترین سلاح مبارزه با این مفاسد بهره می گیرد. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند پس از معرّفی مختصر طنز و انواع آن، شگردها و شیوه های گوناگون طنز در شعر دو شاعر معاصر ایران و عراق را بررسی نمایند. از آنجا که در بیان طنزآمیز، هدف مطلب گاهی در لفّافه قرار می گیرد و مخاطب در فهم آن با پیچیدگی مواجه می شود، این گونه پژوهش ها می تواند به شناخت لایه های درونی شعر شاعران از حیث معناشناختی، زبان شناختی و حتّی زیباشناختی یاری رساند و همچنین در شناخت ابعاد طنز در قلمرو شعر معاصر به مخاطب کمک کند؛ بنابراین، پس از توصیف و تحلیل نمونه هایی از آثار هر دو شاعر به این نتیجه می رسد که این دو شاعر با به کارگیری شیوه ها و شگردهایی خاص؛ همچون استفاده از تشبیه و تصویرآفرینی، استفاده از شخصیّت های غیر انسانی و غیره، از طنز بین سوژه های متن و پیام و معنی آن ها در بیان انتقادی اغراض خود بهره جسته اند.
تمثّل الأنا العربیه والآخر الإیرانی (عضدالدوله البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباته السعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 114
حوزه های تخصصی:
أدّی موضوع دراسه صوره الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصوره أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصوره المنعکسه للشعوب الأجنبیه علی الآثار الأدبیه وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءه الآخر و الأسباب المؤثّره فی تکوین الصوره. الدراسات الصورولوجیه تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافه، الحضاره، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیه بالغه بین البحوث الأدبیه. بالنظر لهذه الأهمیه تمّت فی المقاله الموجوده دراسه صوره عضدالدولهالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباته السعدی شاعری العرب بغیه الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیه و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجه الدراسه أنّ تکوین صوره الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیه بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیه المعارضه والمصالح الفردیه ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصه، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءه الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفه السیاسیه، الاجتماعیه والاقتصادیه.
بازخوانی و تحلیل مفهوم سنخیت و جنسیت در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی دربردارنده اندیشه های متعالی و داستان های حکمت آمیز و اندیشمندانه است. اندیشمندان از دیرباز به این اثر توجه داشته و درباره آن پژوهش کرده اند؛. درنتیجه این اثر از چشم اندازهای مختلف شرح و بررسی شده است. بحث جنسیت و سنخیت یکی از مباحثی است که در اندیشه مولانا جایگاه خاصی دارد و در آثار او به ویژه در مثنوی بسیار نمود یافته است. جنسیت یا جاذبه جنسیت موضوعی است که مولانا همه هستی را جلوگاه آن می داند و از دیدگاه او در همه مظاهر آفرینش اعم از روابط انسانی، گرایش بشر به پیامبران و ادیان الهی و همچنین تمایل انسان ها به کفر، ایمان، بدی، خوبی، دوستی، دشمنی، عشق، نفرت ها جاری است. گفتنی است بحث جنسیت در آثار شاعران و نویسندگان دیگر، از متقدمان و متأخران مولانا، نیز مهم بوده است؛ اما کاربرد و جلوه های مختلف آن در مثنوی معنوی و دیگر آثار مولانا متنوع تر و بسیار است. ابتدا دیدگاه متصوفه در این زمینه بازنمایی و تبیین خواهد شد و سپس اندیشه های مولوی در این باره شناخته و دسته بندی می شود. بنابراین نگارندگان مثال هایی از بحث جنسیت در آثار برخی از نویسندگان پیش از مولانا را ذکر می کنند و سپس جنبه ها و جلوه های گوناگون این موضوع در مثنوی معنوی بررسی و تحلیل می شود.
زبان اخلاق از سنایی تا حافظ
حوزه های تخصصی:
مقاله ی پیش رو می کوشد نگاهی دیگرگون به زبان اخلاق در غزل پارسی به ویژه از سنایی تا حافظ داشته باشد و بیان کند دلیل اختیار نمادها و مضامین ملامی و بهره گیری از مسلک ها و آیین هایی که انتساب آن ها به خودْ موجب تلقّی منفی و جلب ملامت در جامعه ای اسلامی می شد، چه بوده است. پیش از سنایی، زبان اخلاق، اندرز، عقیده ی دینی یا مذهبی و امثال این معانی، بیشتر خشک، صریح، یک رویه، بیش از حد خطابی، تحکّمی و در مجموع کمتر برخوردار از روح شعری و هنری بود. سنایی به غزلْ حیاتی تازه و به اخلاقْ رنگ و زبانی بی سابقه می بخشد و چونان ارمغانی پایا و پویا به آیندگان از جمله حافظ می سپارد تا در تکاملش بکوشند. با کوشش سنایی منبع ذخّار مضامین به مهم ترین و رایج ترین طریق و طریقه ی بیان اخلاق، منش، روش سلوک، معرفت و عرفان (از نوع عاشقانه) و در تقابل با زهد خشک و متعبّدانه یا دعوی، ریا، رعونت، خودپسندی، تخطئه و تحقیر فِرَق و اقشار دیگر بدل شد.