مقالات
حوزه های تخصصی:
بنگلادش سرزمین مرکزی زبان و ادبیات فارسی بسیار کهنی است که زبان فارسی تقریباً شش قرن و نیم (1204-1837م) به عنوان زبان رسمی و دولتی در این سرزمین رایج بود. در این مدّت طولانی فرمان روایان این سرزمین در دوران مختلف، ادب پرور و شعر دوست بوده اند. به خاطر این زبان و ادبیات فارسی بر زبان و ادبیات بنگلا بسیار تأثیر گذاشته است و مردم بنگلادش گام به گام با متون فارسی آشنا شده است. به همین سبب آثار فراوانی از زبان فارسی به زبان بنگلا ترجمه شده است. در بنگلادش اشعار بزرگان شاعران ایران زمین از زمان قدیم مورد توجه قرار داشته است و بخصوص اشعار فردوسی، خیام، عطار، سعدی بسیار ترجمه شده است. عارف و شاعر بلند آوازه ی ایران، خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی یکی دیگر از بزرگان شعر و ادب فارسی است که در سرزمین بنگلادش مورد توجه قرار گرفته است، بسیار اشعار وی به زبان بنگلا ترجمه شده است و این کار تا امروز هم ادامه دارد. هدف نگارنده در این مقاله این است که نقد و بررسی ترجمه ی اشعار حافظ در سرزمین بنگلادش را بررسی کند تا چهره ی حافظ در این سرزمین بهتر نشان داده شود.
بازتاب ایران باستان در شعر حافظ شیرازی
حوزه های تخصصی:
حافظ نام ها، ترکیبات و اصطلاحات خاص ایران باستان را بارها در غزل های خود به کار برده است، ترکیبات و نام هایی چون جام جهان بین، پیر مغان، جام کیخسرو، جام جم و غیره. حافظ پژوهان بارها درباره ی این ترکیبات و نام ها سخن رانده و هر یک بنا به فراخور دیدگاهشان آن ها را تفسیر و تحلیل کرده اند. نگارنده این ترکیبات خاص را اسطوره سازی های حافظ می دانم و بر این باورم که حافظ با ابداع ترکیبات نو و معنابخشی تازه و بدیع به برخی از ترکیبات باستانی، دست به اسطوره سازی زده و شاعری اسطوره ساز است. بسیاری از شاعران پیش از او اسطوره پردازی کرده اند. بدین معنی که برخی از درونمایه های باستانی و اساطیری را در شعر خود اورده اند. اما اسطوره سازی چیزی غیر از اسطوره پردازی است و حافظ برپایه ی اسطوره های باستانی اسطوره-های خود را ساخته است.
عطای کثیر؛ شرح بیتی از حافظ
حوزه های تخصصی:
بیت «نعیم هر دو جهان پیش عاشقان به جوی/ که این متاع قلیل است و آن عطای کثیر» در تصحیح ها و شرح های دیوان حافظ به صورت هایی متفاوت ضبط و معنی شده است. این مقاله ضمن بررسی این تفاوت ها، در پی آن است تا شکلی سالم و معنایی درست از بیت ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد که شارحان دو موضوع را در شرح بیت در نظر نگرفته اند: یکی بررسی دو ترکیب قرآنی «متاع قلیل» و «عطای کثیر» که معادل نعمت های دنیا و آخرت است و دیگر اینکه «که» را در ابتدای مصراع دوم، «که» ربط تعلیلی، به معنی «زیراکه»، معنی کرده اند. شرحی نیز آن را به معنی «بلکه» دانسته است. نگارنده معتقد است در این بیت، حرف ربطِ «که» حرف پیروِ (ربطِ) اسم پرداز یا توضیحی است. این نوع «که» کلمه یا ترکیب پیش از خود را با جمله ی پس از خود پیوند می دهد تا درباره ی آن توضیح و تفسیری ارائه دهد. حافظ بارها این نوع «که» را به کار برده است که با اشاره به تعدادی از آن ها در متن مقاله، نظر فوق قوت می یابد.
آیینه خیال (شرح یک معنا بر بنیاد آرای حافظ و ابن عربی)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی و حافظ دو تن از بلندمرتبگان بی بدیل عرفان و حکمت اسلامی هستند، ابن عربی در شرح و بیان غوامض و رموز عرفانی و حافظ در شرح شاعرانه و شورانگیز این رموز و معانی. نوشته پیش رو برآن است نشان دهد میان این دو در عالم معنی ارتباطی وجود داشته و حافظ از مبانی عرفانی ابن عربی متأثر بوده است یا خیر. از جمله معانی مشترک و مشابه در آرای این دو بزرگ، مسئله ی خواب و خیال بودن عالم ناسوت و وجود عرضی هستی است که مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
شگردهای حافظ در تبدیل گزاره های مرده ی اخلاقی به صورت های هنری
حوزه های تخصصی:
وجهی از شعر حافظ حکمی و اخلاقی است. شعر اخلاق مدار حافظ در یکی از بی اخلاق ترین دوره های تاریخی سروده می شود، و این سخن را به استناد تاریخ عصر حافظ، گواهی اشعار خود خواجه و نوشته های طنزآمیز عبید، خصوصاً رساله اخلاق الاشرافش، می گوییم . اما بیان اصول و توصیه های اخلاقی در شعر، آن هم غزل، با دو مشکل اساسی روبرو است: اول اینکه توصیه های اخلاقی به دلیل کاربرد بسیار، دستمالی شده و کلیشه ای است و تبدیل به گزاره هایی خنثی و گاه مرده شده است و دوم نصیحت و موعظه، خواه ناخواه در مذاق شنونده و خواننده تلخ می نماید و هر کسی نسبت به آن احساس نفور و بیزاری دارد. حافظ برای زنده کردن این اصول اخلاقی و ارائه آن ها در قالب شعرش، به شگردی هنری متوسل می شود که به تعبیر فرمالیست های روسی، « آشنا زدایی » خوانده می شود. خواجه با «غرابت بخشیدن» به این گزاره های مستعمل اخلاقی آن ها را رنگ نو می زند و چون کالایی تازه به خواننده عرضه اش می دارد. یکی از وجوه عمده آشنا زدایی « طنز » است که حافظ افزون بر بهره گیری از «هنر سازه»های دیگر، از آن برای نشان دادن جامعه ی ریا زده و محفل ها و اشخاصی که باید میزان و معیار صلاح و اخلاق باشند، اما خود مظهر سالوس و دروغ و بی اخلاقی اند، استفاده می کند و در مرحله دیگر برای زنده کردن گزاره های اخلاقی سرد و بی مصرف، و رساندن آن ها به گوش مخاطب، با ترفند های گوناگون هنری، به نو کردن و برگرفتن غبار عادت از چهره هایشان می پردازد، و به قدری وجه هنری این گزاره ها، هنری، دل فریب و زیبایند، که خواننده و یا شنونده با کوشش بسیار می تواند خود را از جاذبه ی زیبایی آن ها برباید و به سطح پیام دست یابد.
بررسی رابطه ی «حافظ و خدا» در ساحت همسخنی و گفت وگویی
حوزه های تخصصی:
یکی ازدستاوردهای ارزشمند میراث صوفیه در مقام مقایسه با فقه، فلسفه و کلام، تعریف و تلقی خاصی از رابطه ی انسان با خداست که آن را از رابطه ی انسان و خدا در نظام فقهی، فلسفی و کلامی متمایز می سازد و به رابطه ی عاشق و معشوق، تبدیل می کند و صمیمی ترین و ناب ترین گفت وگوها در قالب رابطه ی من و تویی بازتاب می یابد ؛ اما در این میان، برخی عارفان و شاعران کلاسیک، برخلاف گفتمان غالب صوفیانه که در آن، رابطه ی من و توییِ بنده و خدا تا مرز اتحاد و تسلیم و رضا در برابر خداوند پیش می رود؛ رابطه ی من و تویی بنده و خدا در قالب گستاخی، بی پروایی و من و تو کردن با خدا تبلور می یابد که تداعی گر استقلال دو طرف گفت وگو در عین صمیمت و پیوستگی در تلقی فلسفه ی همسخنی و گف وگویی مارتین بوبر است. در غزلیات حافظ، رابطه ی بنده و خدا از رابطه ی عاشق و معشوق در تلقی متعارف عارفانه بسی فراتر می رود و حافظ با خداوند در مقام دوست وارد گفت وگو می شود؛ گاه کبر و استغنا می ورزد و گاه به گونه های مختلف، با خداوند، نظام آفرینش و فلسفه ی خلقت، از درِ طعن و تعریض وارد می شود. این نوشتار، به تحلیل بیش تر رابطه ی من و تویی در ساحت همسخنی و گفت وگویی در اشعار حافظ پرداخته است..
زبان اخلاق از سنایی تا حافظ
حوزه های تخصصی:
مقاله ی پیش رو می کوشد نگاهی دیگرگون به زبان اخلاق در غزل پارسی به ویژه از سنایی تا حافظ داشته باشد و بیان کند دلیل اختیار نمادها و مضامین ملامی و بهره گیری از مسلک ها و آیین هایی که انتساب آن ها به خودْ موجب تلقّی منفی و جلب ملامت در جامعه ای اسلامی می شد، چه بوده است. پیش از سنایی، زبان اخلاق، اندرز، عقیده ی دینی یا مذهبی و امثال این معانی، بیشتر خشک، صریح، یک رویه، بیش از حد خطابی، تحکّمی و در مجموع کمتر برخوردار از روح شعری و هنری بود. سنایی به غزلْ حیاتی تازه و به اخلاقْ رنگ و زبانی بی سابقه می بخشد و چونان ارمغانی پایا و پویا به آیندگان از جمله حافظ می سپارد تا در تکاملش بکوشند. با کوشش سنایی منبع ذخّار مضامین به مهم ترین و رایج ترین طریق و طریقه ی بیان اخلاق، منش، روش سلوک، معرفت و عرفان (از نوع عاشقانه) و در تقابل با زهد خشک و متعبّدانه یا دعوی، ریا، رعونت، خودپسندی، تخطئه و تحقیر فِرَق و اقشار دیگر بدل شد.
مَستورانِ قبابِ غیرت؛ مدخلی بر تاریخچه ی ملامتیهِ شیراز در قرن دوم تا چهارم هجری
حوزه های تخصصی:
یکی از جذاب ترین و دلکش ترین و مهم ترین فصول تصوف مربوط به ملامتیه است. بدون شک بی توجه به این فصل نمی توان به تجربه و تحلیل کاملی از تاریخِ تصوف رسید. ملامتیان نمایندگان واکنشِ باطن گرایانه در مقابلِ مقَّدس مآبانِ مُتِزهّد بودند که عنصرDominant و وجه غالبشان مبارزه بی امان با ریاکاری، عُجب، خودپسندی و چالش و کشمکش مداوم با نفس بود. اصل و خاستگاهِ ملامتیه را محققان از نیشابور می دانند و برآنند که این اندیشه در تقابل با مکتب بغداد شکل گرفته است. در این مقاله سعی بر آن شده تا این موضوع مورد تردید قرار گیرد و بر اساسِ مستنداتِ صوفیان نخستین به چالش کشیده و بر اساس آن به نتایج زیر دست یافته شود.
معرفی کتاب ها
کتاب شناسی حافظ در سال 1396
حوزه های تخصصی: