فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
معرفت، صفت بارز روح انسانى است و عرفان از آغاز آفرینش، فراتر از مشخصات شناسنامه اى ملت ها، در عمق شناسه هاى فرهنگى ایشان نفوذ کرده است. عرفان اسلامى و ایرانى هم که شکل متکامل و پالایش شد ه اى از عرفان است داراى ابعاد و جنبه ها و سلسله رفتارهایى است. سماع یکى از آن رفتارهاست که از جایگاه ویژه اى برخوردار است. این مقاله روایتى است مختصر از آداب و مراسم سماع در عرفان اسلامى ایرانى.
پلنگینه پوش (توضیحاتی پیرامون ابیاتی از شاهنامه فردوسی)
حوزه های تخصصی:
شمس، روشنگر روزگاران مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای شناخت مولوی ، برجسته ترین چهره ادبیات عرفانی ایران ، که پس از دیدار با شمس تبریزی زندگی او چنان دگرگون شد که یکباره روی به شاعری آورد و یکی از ژرف ترین و زیباترین ادبیات عرفانی جهان را به بشریت پیشکش کرد ، نخست باید با شمس و بینش او آشنا شد. شمس در روزگاری زندگی می کند که نابسامانی ها ، کشمکش ها و تاخت و تاز تازان ، انسان روزگار او را مسخ کرده ، و زرمندان و زورمندان را از ساخت انسانی بسیار دور ساخته است و او در پی راه گریزی برای انسان است. از این روی روحیه حساس وی به "کیش مهر" سخت گرایش پیدا می کند. پس از آن در پی صاحب دردی است ، تا سخن او را به جان دریابد. تا این که به جلال الدین مولوی بر می خورد ، که هر دو سوخته یک آتش اند. پس ، از سر مهری راستین و ایمانی آتشین ، روی به عشقی آرمانی می آورند که تکیه گاه عارفان ، برای دستیابی به سعادت انسان است. عشقی که از رهگذر آن انسان می تواند به شخصیت والای خویشتن دست یابد ، و خود نیز انسانی کامل شود.
قصب نرگس یا قصب زرکش؟
حوزه های تخصصی:
مقایسة بازتاب جهان بینی هندواروپایی در شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«جهانبینی هندواروپایی» به دلایل غنای محتوایی و ادبی آن از دیرباز، بازتاب چشمگیری در شکل گیری متون نظم و نثر فارسی داشته و آثار بسیاری را از جنبههای مختلف تحت تأثیر قرار داده است؛ بهگونهای که آثار برجستهای چون شاهنامة فردوسی و حماسة قرقیزی ماناس از کهنالگوهای آن بهره بردهاند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تأثیر پذیری دو متن حماسی شاهنامه و ماناس از این جهان بینی است؛ به این منظور، براساس نظریة «سه کنشِ ژرژ دومزیل» رفتار قهرمانان هر دو اثر، بررسی و توصیف شده است. پژوهش حاضر نشان میدهد سه کنشی که در این نظریه مورد تأکید قرار میگیرد، در تمام سطوح داستانهای این دو حماسه به کار رفته است؛ بنیاد نظریة «سه کنش»، بر تقابل و هماهنگی نیروهای دوگانه نهاده شده، همان گونه که پایة اصلی تفکر شاهنامه و ماناس نیز براساس مبارزة خیر و شر قرار گرفته است که جلوههای آن را در قهرمانانی چون سیاوش/ رستم (در شاهنامه) و ماناس/ باکایی (در ماناس) بهخوبی میتوان دید. قهرمان اول، نمونه ای از خرد، روشنفکری، رستگاری، حمایت، اراده، کمک و آرامش است که بهصورت پیری فرزانه در هنگام ناتوانی قهرمان دوم ظاهر میشود تا او را از مخمصه برهاند. قهرمان دوم نیز نماد خشونت، سختگیری، خونگرمی و جنگجویی است که در عین حال نظام عناصر اربعه را تنظیم میکند و با نیروی جسمانی و روانی خود بهزندگی مردم صلح و سامان میبخشد.
نوعی وزن در ادبیات کودک (بررسی وزن شعر م.آزاد و دو کتاب قصه طوطی و یک حرف و دو حرف)
حوزه های تخصصی:
مدح شقی در اندیشه ی مولانا
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی آثار اقبال لاهوری و رالف والدو امرسون بر اساس مفهوم خودباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت های فراوانی می توان بین آرا و افکار اقبال لاهوری و رالف والدو امرسون یافت. اقبال لاهوری مسلمان متعلق به منطقه خاور میانه است که آشنایی کاملی با فرهنگ غرب دارد. از طرف دیگر، امرسون، فیلسوفی امریکایی است که به شدت تحت تاثیر فلسفه شرق قرار دارد. مفهوم خودباوری از جمله مفاهیمی است که هر دوی این شخصیت های ادبی بر آن تاکید فراوان دارند و آن را منشاء امید در زندگی می دانند که انسان را به حقیقت زندگی راهنمایی می کند. هم علامه اقبال و هم امرسون از خود آگاهی در خلوت به عنوان ابزاری سخن به میان آورده اند که با آن آدمی اسرار درونی خود را کشف کرده و به آنها پی می برد. به نظرآنان این خودآگاهی مانع از تقلید محض و بی چون و چرای واقعیت ها در زندگی انسان می گردد. در این تحقیق وجه اشتراک افکار و آرای این دو نویسنده را از منظر خودباوری به گونه ای که در مجموعه ""اسرار خودی"" توسط اقبال لاهوری و مقاله ""خود باوری"" توسط امرسون ارائه شده است، معرفی خواهیم نمود
تتبع در اشعار ملاصدرا از منظر توصیف برخی گروه های اجتماعی عصر وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاّصدرا یکی از فیلسوفان بزرگ عصر صفوی است که صوفیان و دانشمندان صاحب قدرت این روزگار را در قالب آثار مختلف خود توصیف، ترسیم و نقد می کند. وی مانند بسیاری از حکما و فلاسفة شیعه در این دوره، مشربی ذوقی و صوفیانه اتّخاذ می نماید و در مقام دفاع از تصوّف و ردّ و انکار تشرّع خشک ظاهری و فقهای منسوب به حکومت برمی آید و با تلفیق و ترکیب متناسبی از براهین عقلی و کشف و شهودهای عرفانی موجد حکمت صدرایی و عرفان فلسفی و تصوّف شیعی می گردد که بازتاب این تفکّرات در آثار گوناگون وی دیده می شود. از جمله آثار ذوقی ملاّصدرا که جلوه گاه اندیشه های ناب و متعالی اوست، مجموعه اشعار صوفیانة وی می باشد که در عین حال، آیینة تمام نمایی از روزگار و ابنای زمانة اوست و سرشار است از بُن مایه های کلّی تصوّف با رویکردی جدید که عبارتست از ترکیب تعالیم نظری تصوّف با عرفان عملی و فلسفه. این پژوهش بابررسی اشعارصوفیانةا و به روش تحلیلم حتوا ضمن استخراج ومعرّفی این موتیف های صوفیانه،در صدد پاسخ به این پرسش است که چگونه ملاّصدرا بابه کارگیری برخی از موتیف ها، اصطلاحات ورمزهای ادبیّات تصوّف چون عشق، می وساقی وخرابات و...درمنظومةتداعی های عارفانه به توصیف برخی از گروه های اجتماع عصر خویش می پردازد و تا اندازه ای، بعضی منش هاوکنش های صوفیان،عالمان،فقیهان ومتشرّعان زمانةخویش را بازمی نمایاند.
مقایسة نبرد پدر و پسر در داستان های «رستم و سهراب» و «کوراوغلو و کرداوغلو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت فرهنگ، اندیشه، ذوق، عاطفه، آرزوها، باورها و عقاید ملت ها تطبیق آثار ادبی زبان های مختلف است. در بررسی اساطیر جهان به افسانه هایی برمی خوریم که مضمون آن ها نبرد پدر و پسر است. بعضی از این اسطوره ها به پدرکشی و بعضی دیگر به پسرکشی می انجامند؛ اما بخشی از آن ها مطابق با خواست مخاطبان داستان- که دوست دارند فرجامی نیکو برای قهرمان داستان رقم بخورد- طرح ریزی شده اند. وجود شباهت های زیاد بین این قبیل داستان ها سؤالی را مطرح می کند که آیا این مضمون، خاستگاه واحدی داشته یا داستان بومی هر کشور است. این مقاله به بررسی اسطوره «رستم و سهراب» و «کوراوغلو و کرداوغلو» - از حماسة ملل ترک زبان- می پردازد. صرف نظر از اختلافات جزئی که در آغاز و پایان داستان ها وجود دارد، درصد بالای تشابهات آن ها این ذهنیت را القا می کند که داستان «کوراوغلو و کرداوغلو» براساس شاهنامه فردوسی پرداخته شده است. نتایج حاصل از بررسی اشتراکات و تفاوت های موجود از نظر پیرنگ، تناظر شخصیت ها، انگیزه ها و کشمکش های موجود در دو داستان مؤید این ادعاست.
مولوی و حافظ
گونه شناسی کشف صوری در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف و شهود همچون بنیان شناخت های عرفانی به شمار می رود. عارفان از رهگذر کشف، رویارویی بی واسطه با حقیقت را تجربه می کنند؛ از همین رو پرداختن به گونه های کشف و اندازه توان معرفتی هر یک، همواره در کانون تأمل های عارفانه بوده است. جلالالدین محمد مولوی به مثابه عارفی اندیشهمند، برپایه آموزه های نظری صوفیانه به تبیین ادبی گونه های کشف در مثنوی پرداخته و به آراستگی به گونه ها، پیامدها و زمینه های هر یک توجه نشان داده است. به طور کلی عارفان از دو گونه کشف (صوری و معنوی) سخن گفته اند. این نوشتار با هدف تبیین «گونه های کشف صوری در مثنوی» و با الهام گرفتن از دسته بندی قیصری در مقدمه شرح فصوصالحکم سامان یافته است. مثنوی افزون بر دربرداشتن همه گونه های کشف صوری (به جز کشف لمسی) با داده ها و آموزه های جزیی بسیاری درباره هریک از این گونه ها همراه است که در مقدمه قیصری و پیگیران دسته بندی او مانند سید حیدر آملی به چشم نمی خورد. به نظر می آید مولوی به کشف سمعی به دلیل گستردگی و چندگانگی آن، بیش از دیگر گونه های کشف صوری پرداخته است.
فردوسی: فردوسی در اولین نگاه
منبع:
رودکی۱۳۸۶ شماره۱۵
حوزه های تخصصی:
مقایسه دو ترجمه
ایرانشناسی: تازه ها و پاره های ایرانشناسی (66)
حوزه های تخصصی:
رواج بازار شعر و شاعری (بقیه قسمت هفدهم)
حوزه های تخصصی:
مولانا و ابلیس امیدوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناامیدی از بخشایش خداوندی از بنیانی ترین ویژگی های شخصیت ابلیس است که از دیرباز بر آن انگشت گذاشته اند. در مثنوی و غزلیات شمس ابلیس همان شخصیت رانده، لعین و ناامید است، اما مولانا در لحظه هایی ویژه سرور مهجوران را در چشم انداز امید جای می دهد و داستان آفرینش را از زاویه ای دیگر می نگرد. این چشم انداز با سنت دفاع از ابلیس در فرهنگ عرفانی ما پیوند می گیرد؛ سنتی که خود خلاف آمد رویکرد سنت عرفانی به ابلیس است؛ سنتی محدود و مهجور اما چشمگیر و تأمل برانگیز. اشاره به امیدواری ابلیس هرچند پیش از مولانا نمونه های پراکنده و انگشت شماری دارد، شیوه بیان و نگاه مولانا در این زمینه یگانه است؛ نگاهی که پرورده نظام جهان شناختی اوست. نکته درخور دقت آنکه حتی در میراث عارفانی که از ابلیس دفاع کرده اند تکیه و تأکیدی هم سنگ مولانا دراین باره نیست و ابلیس بیشتر در سیمای عاشقی تراژیک نمایان می شود.