فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۸۱ تا ۴٬۵۰۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقد و بررسی تصحیح جدید تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاپ نخست تصحیح جدید تاریخ بیهقی، اثر ابوالفضل بیهقی، که یکی از پایه های نثر فارسی به شمار می رود، در اواخر سال 1388 خورشیدی، به کوشش آقایان دکتر محمّدجعفر یاحقّی و مهدی سیّدی منتشر شد. پیش از این، استادان بنامی چون ادیب پیشاوری، سعید نفیسی، دکتر قاسم غنی و دکتر علی اکبر فیّاض به تصحیح این اثر برجسته همّت گمارده بودند، امّا تصحیح و پژوهش تازه ای که انجام گرفته، از لونی دیگر است؛ چرا که افزون بر مقابلة دقیق نسخ متعدّد و چاپ های کتاب و فراهم کردن تصحیحی انتقادی از آن، بسیاری از کاستی ها و مشکلات چاپ های پیشین بر طرف شده و اصالت های نسخ خطی به متن بازگشته است. همچنین مقدّمة مفصّل، توضیحات فراوان و فهرست های متنوّع و گستردة کتاب، از امتیازات ویژه و غیرقابل انکار کتاب است. این مقاله بر آن است تا با نقد و بررسی این تصحیح تازه، علاوه بر ذکر مزایا و نقاط قوّت آن، شماری از کاستی ها و نیز برخی از پیشنهادهای اصلاحی را مطرح کند.
اندیشه سیاسی فردوسی
منبع:
فرهنگ پژوهش شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
سیمای شهرها و کاربری آیینی آنها در ایران باستان (بر مبنای شاهنامة فردوسی و روایات تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام فکری ایرانیان، بنا کردن شهرهای آبادان برای پادشاهان اهمیت داشته است تا آن جا که در کتب تاریخی، جغرافیایی و شاهنامة فردوسی، بنای شهر یا شهرهایی به پادشاهان نسبت داده شده است. بر این مبنا، با محوریت قرار دادن دو دسته از متون، یعنی متون و روایات تاریخی و جغرافیایی از یک سو و شاهنامة فردوسی، به عنوان اثری ادبی که حاوی اطلاعات ارزشمند تاریخی است، از دیگر سو کوشیدیم تا در این مقاله با جمع آوری و طبقه بندی نمونه های مختلف و تحلیل و تأمل در آنها به واکاوی الگوی حاکم بر بنای شهرها در ایران باستان بپردازیم و مشخصات بنیادی شهرها و جایگاه برجستة آن را در ذهنیت گذشتگان، توضیح و تبیین کنیم. چارچوب کلی برای بررسی این مسأله در بخش نخست تحقیق، تبیین اهمیت شهر و ساختن بناهای مختلف در نظام ذهنی گذشتگان است. در بخش دوم، کوشیده ایم تا با استخراج نمونه های مختلف، مباحث مربوط به احداث شهرها به ویژه کارکردهای آیینی شهرها، ساختار ظاهری شهرها و وجه تسمیة آنها را روشن سازیم و سپس با رویکردی مقایسه ای و با تکیه بر تفاوت روایات تاریخی و شاهنامه فردوسی، بنیادی ترین علل مؤثر در اختلاف روایات این دو دسته متون را مورد تأمل و بررسی قرار دهیم.
ادبیات جهان: مقایسه ی لیلی و مجنون و رومئو و ژولیت
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی نمادینگی عناصر طبیعت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورة طبیعت، نماد دوران پیش از دانش و صنعت، و نشان مشخّص روزگارانِ باستان است. طبیعت همواره در پیدایش تحولات مذهبی مردمانِ باستان و به ویژه آریایی های ساکن ایران و هند، نقشی بی بدیل داشته است. اعتقاد به قوای طبیعت به مرور زمان در میان آریایی ها، به صورت اعتقاد به خدایان مختلف در آمد و کم کم برای عناصری چون خورشید، ماه، ستارگان و باد، علائمی را اختراع کردند و آنها را قوای خدایی نامیدند. اهمیت چهار عنصر آب و آتش و باد و خاک ـ بارزترین مظاهر طبیعت ـ از آن نظر بوده که بنابر کهن ترین عقاید و باورهای پیشین، این عناصر نمایندة پاکی و سرچشمة زندگی در هستی بوده اند. تعمق در شاهنامه مؤیّد تأثیرپذیری فردوسی و غور و تفحص وی در متون کهن ایران باستان و ملل دیگری چون هند، چین و یونان ـ که وجوه اشتراک اساطیریِ بسیاری با ما دارند ـ است. عناصر طبیعت در شاهنامه، بنیانی اساطیری و هویتی منحصر به فرد دارند و صاحب روح هستند که در جای جای داستان، یاریگر قهرمان حماسه اند.
سرچشمه های فکری رمز و تصویر در معارف بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاء ولد به منظور بیان تجربههای عرفانی خویش، تصاویر و رمزهای خاص خود را ابداع کرده است. تخیلات مصور شده او را میتوان حاصل حالات و رویدادهای خلوت و به عنوان دریافتی شهودی از عالمی مثال گونه قلمداد کرد که در روان شناسی تجارب عرفانی، از آن به دیدار با خویشتن تعبیر میشود. این جستار در تحلیل و ماهیت شناسی رمزهای بهاءولد در معارف و در مسیر شناخت سرچشمه های تخییل و خاستگاه های جوشش این تصاویر، نشان می دهد مبنای تصویرها و رمزهای بهاء ولد معیت الله با اوست. وی با درک این معیت، به حال اتحاد می رسد و با دیدگاهی کل نگر، ضمن تعمیم این حال به جهان بیرون، خوشی و لذت ناشی از آن را نیز به همة عناصر هستی نسبت میدهد. او در حقیقت، مزه گرفتن خود در این تجارب را نموداری از همراهی و یگانگی صانع خاص با مصنوع عام میداند. مستند بهاءولد در این باره نظریه ای است مبتنی بر کمال که نوعی تکلیف فراگیر از سوی حق برای اجزای هستی است.
پژوهشی در نامه های شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شاهنامه ی فردوسی، نامه به عنوان یکی از وسایل برقراری ارتباط و انتقال پیام، کاربرد و اهمیت فراوانی دارد. در این مقاله نامه های شاهنامه از جهت سطوح ارتباطی به سه دسته: بالادست به زیر دست، زیردست به بالادست و نامه ی همتایان به هم، تقسیم شده است. همچنین اجزا و ارکان تشکیل دهنده ی نامه ها که معمولاً به تناسب موضوع و مخاطب متفاوت بوده و چگونگی آغاز و انجام آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، از مطالبی که فرستندگان پیش از شروع نامه و پس از ختم آن می آورده اند و نیز ذکر فرستنده و مخاطب، مهر کردن نامه و موضوع و کارکرد نامه ها در شاهنامه سخن گفته شده است.
هدف اساسی ما در این مقاله آشنایی با پیشینه ی نامه و نامه نگاری در ایران پیش از اسلام و تحلیل نامه های شاهنامه در جهت الگوگیری از آن ها در مکاتبات امروز است. با توجه به آنکه نامه های شاهنامه در بر گیرنده ی راه و رسم مکاتبات در ایران پیش از اسلام است، توصیف و تبیین و تحلیل آن ها می تواند در بهتر شدن شیوه های نامه نگاری مفید واقع شود.
گلستان؛ پیوند حکمت و ادب
حوزه های تخصصی:
بحثی در جایگزینی معشوق و ممدوح در غزلیات خواجه حافظ
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در روش و سبک سخنوری خواجه حافظ به عنوان ویژگی خاص اشعار او جلب نظر می کند، شیوه ی ستایش او از پادشاهان و بزرگان زمانش است که ساختار غزل را برای این امر برگزیده است و همواره به کوتاهی و در بیش تر اوقات تنها با آوردن نامی از ستوده و ممدوح خود یاد می کند و معمولاً هم با ویژگی های معشوق، ممدوحش را می ستاید. البته گفتنی است که حافظ، مبدع و مبتکر این شیوه نیست بلکه پایه گذار این شیوه را باید شیخ اجل سعدی دانست و اوست که نخستین بار در شیوه ی مداحی شعرای پیش از خود چنین رخنه افکنده است:
علل وجود ترجمه های متعدد از یک متن ادبی (Pourquoi plusieurs traductions d'un texte littéraire?)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرا ما شاهد ترجمه های متعدد از یک متن ادبی هستیم؟ اگر یک زبان مبداء و یک زبان مقصد وجود دارد دلیل پیدایش ترجمه های متعدد از یک متن ادبی چه می تواند باشد؟ در این مقاله به طور مختصر ملاحظه خواهیم کرد که ترجمه ادبی انتقال ساده مطالب از یک زبان به زبان دیگر نیست بلکه یک تفسیر است و مستلزم انتقال یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا متنی که مترجم به وجود می آورد بایستی با فرهنگ مقصد همخوانی داشته باشد یا با فرهنگ مبداء؟
فنّ المُلمَّع: حلقه الوصل بین الشعرین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
المُلمَّع لغهً یعنی شیئاً أو أمراً یجمع لونین مختلفین أو صفتین مختلفتین، والشعر الملمَّع فی الأدب العربی القدیم شعر یجمع الشطور أو الأبیات المُعْجَمه والمُهْمله، وهو فی العصر الحدیث شعر منظوم بالعربیّه الفصحى والعامّیّه. ولکن ما یهمّنا فی هذا البحث هوالملمَّع عند الفرس الّذی یتکوّن من شطور (أو أبیات) بالعربیّه إلى جانب شطور (أو أبیات) بالفارسیّه. وبما أنّ الملمَّع بالمعنى الأخیر یشمل شعراً منظوماً باللغتین العربیّه والفارسیّه، فإنّ دراسته تندرج فی مجال الدراسات الأدبیّه المقارنه، وبناءً على ذلک فعلینا أن نتّبع المنهج المقارَن فی هذا البحث.
إنّ السؤال الأساس المطروح فی هذا النوع من الشعر هو أنّه کیف استطاع الشاعر جمع الأبیات العربیّه إلى جانب الأبیات الفارسیّه، مع أنّ لکلّ واحد من النظامین الشعریّین خصائص وزنیّه و قافویّه خاصّه به. لقد تبیّن لنا، من خلال دراسه الملمَّعات إلى جانب اطّلاعنا على علم العروض فی الأدبین، أنّ هنالک میزه مشترکه بین النظامین الوزنیّین ساعدت الشعراء الفرس على نظم الملمَّعات وهی الأساس الوزنی المشترک فی النظامین، أی یعتمد کلاهما على الکمیّه فی المقاطع مع الاعتراف بوجود اختلافات جزئیّه بینهما أهمّها الاختلاف فی طول المصراع، والجوازات الوزنیّه. کما تبیّن لنا أنّ الملمَّعات تتّبع القواعد الوزنیّه الفارسیّه عادهً فی الخصائص الجزئیّه المذکوره. إذن یمکننا القول إنّ الملمّعات ذات صبغه فارسیّه بسبب اتّباعها هذه الخصائص الجزئیّه فی الوزن والقافیه، فضلاً عن الذوق الفارسی الّذی یسود الملمَّعاتِ فی کثیر من الأحیان.
پژوهشهاى تطبیقى بین فارسى و عربى
حوزه های تخصصی:
این مقاله سعى بر آن دارد تا به بازخوانى روند پیدایش وپیشرفت ادبیّات تطبیقى و نیز پژوهش هاى تطبیقى بین فارسى وعربى در ایران وجهان عرب بپردازد وبا تمرکز بر روى جریان به حاشیه رانده شده ى اسلامى-شرقى ادبیات تطبیقى این کشورها، فضل وپیشگامى جریان عربى-فرانسوى ادبیات تطبیقى جهان عرب را در بکارگیرى واژه ى«الأدب المقارن» (ادبیات تطبیقى)، ونیز در نگارش اولین پژوهش عملى وآکادمیک، به چالش بکشد وآن را به گرایش عربى-فارسى بدهد. همچنانکه فضل وپیشگامى جمشید بهنام در ایران را در بکارگیرى واژه ى «ادبیات تطبیقى» در کتابش «ادبیات تطبیقى» رد کند وبه مقاله اى دیگر از خود بهنام بدهد. مقاله به طور کلى به بررسى عوامل ومراحل پیدایش وپیشرفت پژوهشهاى تطبیقى بین عربى و فارسى در کشورهاى عربى و ایران مى پردازد و مهمترین تغییراتى را که این محافل در راستاى اهداف سیاسى و دینى و نیز بومى ساختن این مکاتب وسازگارى آن با محافل شرقى واسلامى ونیز خارج شدن از حاشیه ى خود محورى ادبیات تطبیقى غربى ایجاد کرده اند؛ در سه حیطه ى تئورى، زمان و مکان مورد نقد و بررسى قرار مى دهد. این تغییرات در حیطه ى تئورى به پیدایش «مکتب عربى» و«مکتب اسلامى» ونیز تمرکز بر «مکتب فرانسوى» وتا حدى «مکتب آمریکایى» و نادیده گرفتن سایر مکاتب انجامیده است؛ همچنانکه در حیطه ى زمانى منجر به تمرکز بر ادبیات کلاسیک عربى وفارسى و در حیطه ى مکانى به محدود ساختن جغرافیایى ادبیات تطبیقى در کشورهاى اسلامى مخصوصا مصر، لبنان، سوریه وایران شده است.
بررسی آثار نقدی در ادبیات داستانى ایران و سوریه «پژوهشی در ادبیات تطبیقی»
حوزه های تخصصی:
بررسی همسانی ها و تفاوت های ادبیات عربی و فارسی، هم چنین تأثیرپذیری این دو ادبیات از یکدیگر همواره دستمایه ی بسیاری از پژوهش های حوزه ی ادبیات تطبیقی بوده است.
از آنجا که در دهه های اخیر ارتباط این دو ادبیات کاهش چشمگیری یافته است، به نظر می رسد توجه به اشتراکات فرهنگی این دو، از یک سو، و نیز تأثیری که از غرب به عنوان خاستگاه نقد ادبی نوین گرفته اند، از سوی دیگر، زمینه را برای بررسی نمونه های نقد عملی در حوزه های مختلف فراهم آورد و خلأ ناشی از فقدان یا کمبود ارتباط مستقیم میان ادبیات عربی و فارسی را پُر کند.
در این بررسی ها هم چنین تفاوت دیدگاه ایرانی و عربی و نیز اختلاف نظر در برداشت از نظریات غربی و نِمود آن در آثار نویسندگان ایرانی و عرب، می تواند در نوع نگاه منتقدانه به این دو حوزه مؤثر باشد.
در پژوهش حاضر شماری از نقدهای عملیِ صورت گرفته در ایران و سوریه، به عنوان بخشی از حوزه ی گسترده ی ادبیات عربی، در ادبیات داستانی (به ویژه داستان کوتاه) به منظور آشنایی با شباهت ها و تفاوت های نگاه منتقدان ِ هر دو حوزه به نقد ادبیات داستانی بررسی شده است و میزان موفقیت هر کدام از منتقدان با توجه به نوع پرداختن به داستان کوتاه و روند آن در ایران و سوریه مورد ارزیابی قرار گرفته است.