فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
توصیف، بخشِ عمده ای از متونِ ادبیات را تشکیل می دهد، اما با توجه به اهمیتِ موضوع، چندان که باید - به خصوص در ادبیات فارسی- موردِ توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر سعی می کند، ضمنِ نقدِ تعاریف و نظریاتِ پیشین و با روشی متمایل به شیوه ساختارشناسان، طبقه بندیِ تازه ای از انواع توصیف ارائه دهد که از طریق تحلیلِ توصیف شناختیِ داستانِ رستم و سهراب به دست آمده است. بر این اساس، توصیف گزاره ای زبانی و هستیک (و نه ایستا یا ثابت) است که به بازنماییِ ویژگی می پردازد و دارای سه عنصر اساسی است: موضوع (موصوف)، کلامِ توصیف گر و ویژگی. این پژوهش در صدد اثبات این نکته است که توصیف، نقشی اساسی و تعیین کننده در هر متنِ ادبی به عهده دارد؛ زیرا بسترِ روایت و اساسِ شعر، توصیف است. از این رو انواع مختلف توصیف، در یک متن روایی توصیفی، یعنی داستان رستم و سهراب، از نظر شکلی و محتوایی بررسی می شود و سعی دارد بر اساس این مصداق، به نوعی نظریه توصیف در ادبیات فارسی ره ببرد.
تحلیل حجاب عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب عرفانی، یکی از موضوع های مهم در سنت عرفانی اول و دوم است. ابن عربی، عارف قرن هفتم، با کاربرد آیات و احادیث، وجود حجاب عرفانی را ثابت کرد. او عالم هستی را نتیجة تجلی اسماء و صفات خداوند می داند و از سوی دیگر همین اسماء و صفات خدا، خود حجابی بین بنده و پروردگار است؛ این حجاب ها سبب می شود تا انسان خداوند را نشناسد. ازنظر هستی شناسی، این حجاب ها زدوده نمی شوند؛ زیرا احدیتِ ذات خداوند را آشکار می کنند و این زدودن به نابودی ممکنات می انجامد؛ اما از دیدگاه سیر و سلوکی، سالک این حجاب ها را با پیمودن مقامات و احوال می تواند کنار زند و به قرب الهی دست یابد. رفع حجاب، به کشف و آگاهی سالک از امور غیبی و واردات قلبی می انجامد و سبب شناخت او از خداوند می شود. پس می توان گفت، حجاب های معرفت شناختی با سلوک و حجاب های هستی شناختی با معرفت زدوده می شوند. درنتیجه حجاب در سنت عرفانی اول یک کاستی و نقص است و سالک باید به زدودن آن توجه کند؛ اما در سنت عرفانی دوم، حجاب یک واقعیتی است که در چینش نظام هستی تأثیر می گذارد و درواقع کمال است؛ رفع حجاب در اینجا معنی ندارد و فقط رفت وآمد در حجاب و گذر از حجابی به حجابی دیگر منظور است. ابن عربی برای انواع حجاب و زدودن آنها دسته بندی ای ارائه می کند که درخور تفکر است؛ به همین سبب لازم است حجاب عرفانی در سیستم فکری او به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و از ناسازگاری های ظاهری آن در نظام فکری اش گره گشایی شود.
معناشناسی تأویل در عرفان ابن عربی (باتوجه به مناسبت های انسان شناسانة آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش برجسته کردن مناسبت های انسان شناسی در حوزة معناشناسی تأویل است. برای این منظور، نگارنده ابتدا معناشناسی تأویل را بررسی می کند و افزون بر اشاره به دو معنای عام و خاص تعبیر، از ارتباط معنایی تأویل و تعبیر و تفسیر سخن می گوید. شرح نگاه مثبت و منفی ابن عربی به تأویل و تبیین ویژگی های فردی لازم برای تأویل، از بحث های دیگر این پژوهش است. تأویل در باور ابن عربی کلیدواژه ای هستی شناسانه است. باتوجه به مبانی او، دربارة تناظر تأویل در سه کتاب تکوینو تدوینو نفسمی توان سخن گفت. هر سه کتاب، تجلی حضرت حق است و حق، تأویل و حقیقت هر سه ظهور است. ایمان و تقوی و عمل به شریعت همچنین بصیرت و فراست الهی و آزادگی، از ویژگی های اصلی تأویل کننده است. علم صاحبان تأویل از نوع حق الیقین است و این خود نشان دهندة آن است که تأویل، علمی نظری و اکتسابی نیست؛ بلکه مبحثی از باب حضور و یافتن است. تأکید این عارف بزرگ بر به دست آوردن ویژگی هایی وجودی برای تأویل کننده، از نگاه انسان شناسانة او به تأویل خبر می دهد. نگارنده در هر دو رویکرد ایجابی و سلبی ابن عربی به تأویل، حکمت عملی و توجه به عمل را چیره می بیند.
بررسی تطبیقی نمودهای اندیشه فروغ فرخزاد و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
121 - 138
حوزه های تخصصی:
این مقاله به شیوه تحلیلی و کتابخانه ای در صدد پاسخگویی به این سؤال اصلی است که چه تفاوت ها و شباهت هایی در حوزه اندیشه فروغ و نازک الملائکه است؟ فروغ را نماینده تمام عیار شعر ادبیات زنانه دوره معاصر ایران می شناسند و نیز؛ نازک الملائکه به عنوان پایه گذار شعر نو در ادبیات عرب و نوع خاص آن، یعنی ادبیات زنانه شناخته شده است. علاوه بر زبان و احساس زنانه، مهم ترین ویژگی شعر فروغ و نازک ، پژواک و انعکاس زمانه هر دو شاعر در شعرشان است که به صورت استعمار ستیزی، فقر ستیزی، تقدیر گرایی، حدیث نفس، روایتگری، مرد ستیزی، حیرت، اسطوره، گرایش به شب، آنیمیسم، آرمان گرایی نمود پیدا کرده است. هرچند که در بیان برخی مسائل تفاوت هایی در اندیشه و بیان آن ها مشاهده شد.
مفاهیم روح و نفْس در قرآن و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
101 - 113
حوزه های تخصصی:
واژه «روح » از واژه های پر رمز و راز و اسرار آمیز در حوزه های دین و روان شناسی است. مولانا روح را امری از طرف خدا می داند که برای دیگران امری ناشناخته است. باید وجهه مادی نفسانی را رها کرد و آنچه می ماند روح است که خداوند به انسان عنایت کرده است. نویسنده معتقد است که از روح تعاریف و برداشت های مختلفی ارائه شده و مفسران در قرآن به شرح ابعاد گوناگون آن اشارات مهم و کاربردی پرداخته اند. هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است. واژه روح 37 بار در قرآن کریم آمده است.
مطالعه تطبیقی رئالیسم جادویی در آثار ساعدی و مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
155 - 174
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن بوده ایم که عناصر رئالیسم جادویی را در آثار غلامحسین ساعدی و گابریل گارسیا مارکز بررسی نموده و شیوه بکارگیری این عناصر را در آثار این دو نویسنده به صورت تطبیقی بررسی نماییم. ساعدی یکی از مشاهیر ادبیات معاصر ایران در زمینع داستان نویسی می باشد. گابریل گارسیا مارکز نیز شخصی است که اسم او با رئالیسم جادویی گره خورده است و پیشگام این نوع ادبی محسوب می شود. این دو نویسنده در بکارگیری عناصر این سبک آثار مشابهی از خود به جا گذاشته اند، هر دو را می توان در نوشته هایشان کابوس زده، تلخ و مرگ اندیش یافت، به همان اندازه هم می توان آن دو را طنزاندیش و پوچ گرا دید.
بررسی تطبیقی بازتاب شخصیت اخلاقی حضرت علی(ع) در اشعار معاصر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
215 - 234
حوزه های تخصصی:
زندگی و شخصیت حضرت امیر(ع) همواره از جنبه های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. در این میان شاعران نیز سروده های خود را با بهره گیری از ابعاد مختلف شخصیتی ایشان، مزین کرده، و بازتاب باورها و اعتقادات خویش را در بستر کلامی مطهر فراهم آورده اند. از این رو نوشتار حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکردی تطبیقی و با هدف بهره مندی از سجایای اخلاقی ایشان و بررسی تطبیقی ذایقه ملل گوناگون در زمینه ادبی و اعتقادی، تلاش دارد تا مؤلفه های علمی و خصیصه های اخلاقی آن حضرت را از منظر شعر معاصر(فارسی و عربی)، مورد تحلیل و واکاوی قرار دهد. رهیافت بررسی شخصیت اخلاقی امیرالمؤمنین علی(ع) از این چشم انداز، بیانگر این است که موفقیت شاعران فارسی زبان، در برخی از موارد، نسبت به هم قطاران عربی زبان خود بسیار حائز اهمیت است، اگر چه در ترسیم بیش تر موضوعات مطرح شده، شاعران عرب زبان گوی سبقت را از همتایان خود در ادب فارسی ربوده اند. شاعران عربی زبان، از یک سو در بیش تر مطالب پیشتازتر بوده، و از سویی دیگر در ساختار محتوایی، عاطفی تر؛ و به طور کلی موفق تر عمل کرده اند.
بازتاب فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن است که به بررسی چگونگی بازتاب فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی بپردازد. فاضل العزاوی، شاعر نوپرداز، خوش قریحه، گمنام و در قیدحیاتِ عراقی در قسمتی از سروده های خویش به فرهنگ ایرانی اشاره کرده است. از این رو در این مقاله کوشش شده است که علاوه بر معرفی چنین شاعر توانمندی به علاقه مندان در عرصه ادبیات عرب به ذکر شاهد مثال هایی که در آن فرهنگ ایرانی به چشم می خورد، پرداخته شود. از نمونه این شواهد یاد کردن شخصیت های ایرانی همچون خیام نیشابوری، مولانا، حافظ، سعدی و منصور حلاج است. براساس بررسیهای این شاعر علاوه بر ارادت خود به این شخصیت های ایرانی به دلیل بهره گیری از حکمت و مضمون شعری آنان در شعر خود از آنان نام برده است. نتایج پژوهش حاکی است که شاعر عراقی با روایت و وصف کردن اسطوره های ایرانی در داستان های هزارویک شب به صورت رمزی و کنایه ای آنها را تنها محمل و انگیزه ای برای آشکارنمودن انتقادِ سیاسیش می پندارد و آن را راهی برای ابراز نارضایتی های موجود جامعه زمانه خود قرار می دهد تا شاید تغییری در سرزمین خود پدید آورد. هم چنین در این جستار برجسته ترین نشانه های فرهنگ ایرانی در شعر فاضل العزاوی یعنی اشاره کردن به شهرها و مکان های ایران هم چون تهران، اصفهان، شیراز و قم دیده می شود و در نهایت این نتیجه دریافت شد که شاعر با ذکرِ این شهرها میان آنها با اوضاع سرزمین خویش نوعی پیوند و ارتباط برقرار نموده است. در واقع این شهرها را مکان هایی برای همدردی و همنوایی با میهن خود می داند. در پایان پژوهش واژه های معرب فارسی در شعرهای شاعر ارائه و مورد تحلیل قرار گرفته است که بدون تردید می تواند یکی از مصادیق اثربخشی زبان فارسی بر زبان عربی باشد. بر این اساس به جرأت می توان گفت شعر العزاوی آیینه تمام عیار فرهنگ ایرانی است .
نقد و بررسی درس نامه های منطق الطّیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی منطق الطیر سه دهه است که با توجه به سرفصل مصوب سال 1366 در دورة کارشناسی زبان و ادبیات فارسی تدریس می شود و علیرغم تصریح تنظیم کنندگان سرفصل در خصوص تدریس کلّ متن، گزیده های متعددی از این متن منتشر شده و به عنوان درسنامه در قالب این درس ارائه می شود. این مقاله پس از نگاهی به این سرفصل و مقایسة آن با سرفصل تازه مصوب سال 1391، نگاهی دارد به مهم ترین متون مصحح و گزیدة منطق الطیر که بویژه به عنوان درسنامه بیشتر طرف توجه مخاطبان بوده است و آنها را از منظر کیفیت مقدمات، کم و کیف متن های انتخابی، کیفیت تصحیح، کم و کیف توضیحات و نهایتاً از منظر ضمایم و فهرست ها نقد و بررسی می کند و پس از بیان نقاط قوت و ضعف هر یک، نشان می دهد که چگونه کم توجهی یا بی توجهی به مسائل پایه ای تصحیح (اعم از نسخه شناسی و شناخت زبان و بیان شاعر) موجب ورود بسیاری بدفهمی ها به درسنامه ها شده است و نهایتاً در یک دهه اخیر پس از ارائة منطق الطیرهای چاپ انتشارات سخن و سمت، این بدفهمی ها برطرف و درسنامه های مناسبی برای این متن ارائه شده است.
بررسی رابطه ی «حافظ و خدا» در ساحت همسخنی و گفتگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دستاوردهای ارزشمند میراث صوفیه در مقام مقایسه با فقه ، فلسفه و کلام ، تعریف و تلقی خاصی از رابطه ی انسان با خداست که آن را ازرابطه ی انسان و خدا در نظام فقهی ، فلسفی و کلامی متمایز می سازد و به رابطه ی عاشق و معشوق تبدیل می شود و صمیمی ترین و ناب ترین گفتگوها در قالب رابطه من و تویی بازتاب می یابد. اما در این میان ، پاره ای از عارفان و شاعران کلاسیک، برخلاف گفتمان غالب صوفیانه که رابطه ی من و توییِ بنده و خدا تا مرز اتحاد پیش می رود و انسان در برابر خدا جز تسلیم و رضا چاره ای نمی بیند ؛ رابطه ی من و تویی بنده و خدا در قالب گستاخی ، بی پروایی ، من و تو کردن با خدا تبلور می یابد که تداعی گر استقلال طرفین گفتگو در عین صمیمت و پیوستگی در تلقی فلسفه ی همسخنی و گفتگویی مارتین بوبر است. در غزلیات حافظ ، رابطه ی بنده و خدا از رابطه ی عاشق و معشوق در تلقی متعارف عارفانه بسی فراتر می رود و حافظ در مقام دوست با خداوند وارد گفتگو می شود ؛ گاه کبر و استغنا می ورزد و گاه به گونه های مختلف به خداوند ، نظام آفرینش و فلسفه ی خلقت ، از درِ طعن و تعریض وارد می شود. این نوشتار ، به تحلیل بیشتر رابطه ی من و تویی در ساحت همسخنی و گفتگویی در اشعار حافظ می پردازد .
تأثیر پذیری ملک الشعرای بهار و احمد شوقی از فابل های لافونتن در تحوّل سنّت ادبی ایران و مصر
حوزه های تخصصی:
نقش ترجمه در وام گیری، اقتباس و بومی سازی آثار ادبی و در نهایت در تحول ادبی کشور ها بسیار برجسته و غیر قابل انکار است؛ تا آنجا که می توان گفت نمونه های موفق وام گیری ادبی با تکامل بخشیدن به مقوله بندی های مرسوم در یک فرهنگ معین و پیچیده کردن آنها، موجب تحول ادبی نظام مند در پیکرة فرهنگ می شوند. شایان ذکر است که عصر مشروطیت در ایران و نهضت در مصر، وضعیت فرهنگی مشابهی داشته اند؛ به طوری که وضعیت شعر در ادبیات عرب پیش از نهضت و وضع شعر فارسی در عصر بازگشت ادبی دچار ضعف و انحطاط چشمگیری بوده است. آنچه مهم است اینکه در این عصر برخی از شاعران و نویسندگان برجسته برای رهایی از این تنگناها و شرایط حاکم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، از طریق ترجمه و وام گیری ادبی از دیگر فرهنگ ها در بومی سازی آثار ادبی کوشش های بسیار نموده و دست آوردهای ادبی مشابهی داشته اند که برای مقایسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همین رو با عنایت به همزمانی ملک الشعرای بهار و احمد شوقی در این جستار بر آنیم که ضمن نشان دادن نقش این دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبی در ایران و مصر، به چگونگی تأثیرپذیری این شاعران از فابل های لافونتن بپردازیم و با ارائه اشترکات و تفاوت شیوه فردی هریک در بومی سازی مفاهیم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهیم وام گرفته شده هر یک از آنها دست یابیم.
سایه روشنِ موقعیت زن در جواهرالأسمار و طوطی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موقعیت زنان در آثار ادبی، غالباً نمایانگر نظرگاه مترجم و نویسنده نسبت به این گروه است. از کتاب هندی سوکه سپتاتیدو برگردان موجود است که در فاصلة زمانی اندکی انجام گرفته. عماد بن محمد ثغری بین سال های (۷۱۵-۷۱۳ق) کتاب را از هندی به فارسی با نام جواهرالأسماربرگردانده و ضیاءالدّین نخشبی در سال ۷۳۰ق. با اشراف به ترجمة ثغری آن را به نام طوطی نامهبه گونه ای موجز ترجمه و بازنویسی کرده است. مترجمان در برگردان اثر با دخل و تصرف هایی در داستان ها، تفاوت هایی - علاوه بر جنبه های ادبی - ایجاد کرده اند. یکی از نکته های مهمّ، دیدگاه متفاوتِ این دو مترجم نسبت به زنان در داستان هاست. به دلیل شهرت و اهمّیّت دو اثر و تفاوت دیدگاه مترجمان، ضروری می نمود نوع نگاه آنان نسبت به زنان واکاوی شود. با مطالعة جواهرالأسمارو طوطی نامهو کاوش در لایه های پنهانی دو اثر، تفاوت های دیدگاه ثغری و نخشبی در مورد زن به روش تحلیل مقایسه ای بررسی شد. با توجه به این نکته که اصل داستان یکسان است؛ نوع بیان و نتیجه گیری های نخشبی حاکی از دیدگاه خصومت آمیز وی نسبت به زنان است؛ در حالی که در شیوة داستان پردازی ثغری، نگاهِ به زنان از اعتدال برخوردار است. نکات تازه ای نیز از زندگی ثغری برای اوّلین بار در این مقاله ارائه شده است.
دیگری به مثابه خود ارتباط شمس و مولانا از دیدگاه ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
95-114
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری»، از وجوه ممتاز و واسازانه دستگاه نظری ژاک لکان و یکی از مهم ترین فراروی های او از اندیشه فرویدی است. دستگاه فکری فروید بر مفهوم «خود» بنا شده بود. وی بخش اعظم مباحث مربوط به ناخودآگاهی روان را در رابطه با «خود»ی تعریف کرده بود که ذاتی روشن و قوام یافته داشت و حدفاصل «نهاد» و «فراخود» بود، اما لکان از همان آغاز در تعریف وجودی «خود» شک کرد و نشان داد در مراحل رشد روانی انسان، هیچ گاه تصویری یکه و همگن از «خود» وجود ندارد. به تعبیر لکان، «خود» همان دیالکتیک «خود-دیگری» شکل گرفته در مرحله خیالی و نمادین است. «دیگری» بخش وجودی «خود»، و از همان آغاز آمیخته با آن است. «دیگری» به طرق مختلف درونی می شود و آمیخته با «خود» همیشه در روان حاضر است (حتی برداشت و تصویر از «خود» نیز آمیخته «دیگری» ذهنی است). زمانی که «دیگری» به مثابه متعینی بیرونی وجود دارد، ممکن است به شدیدترین شکل ممکن درونی سازی و همذات پنداری شود و حیاتی ذهنی یابد؛ همان چیزی که در رابطه شمس و مولانا شاهدش هستیم: دو روح سرگشته ای که هریک امکانات ذهنی و روانی خود را در دیگری می بیند و هردو در طول فرایند کشف یکدیگر، مرتباً دیالکتیک «خود-دیگری» ذهنی شان را بر هم اعمال می کنند. اگر از منظر شمس به این رفت وبرگشت های روانی بنگریم، درمی یابیم که اساس رابطه او و مولانا، جابه جایی های مکرر موقعیت ذهنی عاشقی و معشوقی برای هردو آن هاست؛ به گونه ای که در تمثیل های مختلف تکرارشونده می توان وجوهی از این آیینه گردانی ها را در مقالات شمس یافت.
بررسی تطبیقی فقر در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر معاصر عراقی و ایرج میرزا، شاعر دورة مشروطة ایران، هردو در شرایطی زندگی می کردند که توده های مردم در فقر و بیچارگی به سرمی بردند و از فقدان امنیت، ظلم و ستم حاکمان و بی کفایتی آنان در ادارة امور جامعه و بی توجهی شان نسبت به اوضاع و احوال زندگی مردم رنج می بردند.هردو شاعر با داشتن دغدغة اجتماعی مشترک، شعر خود را برای بیان دردها و رنج های توده های مردم به کارگرفته و به معضل فقر در جامعه و پیامدهای ناگوار آن پرداخته اند و ضمن اشاره به عوامل و مظاهر فقر در جامعه، از راه های مبارزه با فقر نیز سخن گفته اند. در این پژوهش، تلاش می شود با استفاده روش توصیفی و شیوة تحلیل محتوا، به بررسی تطبیقی پدیدة فقر و مهم ترین عوامل و مظاهر آن در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا پرداخته شود. بررسی شعر دو شاعر در این زمینه، نشان می دهد که هردو شاعر، حاکمان و فقدان آگاهی اجتماعی در میان توده های مردم را به عنوان عوامل فقر و کارگران، کشاورزان، آوارگان و یتیمان را به عنوان مظاهر و جلوه های فقر در جامعه مطرح کرده اند و از دعوت مردم به مبارزه با حاکمان ستمگر و دعوت از حاکمان برای رسیدگی به احوال فقرا، به عنوان مهم ترین راه های مبارزه با فقر سخن گفته اند.
بررسی مفهوم تکاملی مرگ در اشعار مولانا براساس نظریه استعاره شناختی مدل فرهنگی استعاره زنجیره بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نگاه زبان شناسان شناختی، استعاره مفهومی به هرگونه فهم و بیان تصورات انتزاعی در قالب تصورات ملموس اطلاق می شود. در این پژوهش، از میان راهکارهای مختلفی که لیکاف و ترنر در تحلیل استعاره مفهومی استفاده کرده اند، با استفاده از ویژگی سلسله مراتبی مدل استعاره زنجیره بزرگ، به بررسی مفهوم تکامل در اشعار مولانا پرداخته می شود. بررسی اشعار مولانا نشان داد خصوصیت سلسله مراتبی استعاره زنجیره بزرگ که نشان دهنده نوعی تکامل است، در نظام ذهنی مولانا نیز برقرار است. او تکامل انسان را در گذشتن از قالب جمادات و گیاهان و حیوانات و حتی خود انسان و رسیدن به مراتب بالاتر یعنی فرشتگان و قرب الهی بیان می دارد که این دو مرتبه اخیر از نظر زبان شناسان شناختی دور مانده است. مولانا شرط گذشتن و عبور از مراتب پایین تر را مردن و فنا می داند و آن را با نوعی استعاره جهتی یعنی حرکت روبه جلو نشان می دهد که در آن، درک استعاری ویژگی های یک ماهیت در یک سطح، از طریق ویژگی های یک ماهیت در سطح دیگر امکان پذیر است؛ یعنی هر بار با زایشی مجدد روبه رو هستیم. با توجه به ماهیت جهانی جسم انسان و محققاً الگوهای جهانی تعاملات فیزیکی ما با جهان، این نوع رابطه در میان فرهنگ های مختلف همچنان تا حدی یکسان عمل می کند، اما جهان بینی و تجربیات مولانا تکاملی افزون تر از نگاه زبان شناسان برای انسان ترسیم کرده است.
توظیف أسطورة العنقاء (قُقنوس) فی قصیدتی «قُقنوس» لنیما یوشیج و«عصرالجلید وبعد الجلید» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ أسطورة طائر العنقاء أو ققنوس من أهمّ الأساطیر الّتی استخدمها الشّعراء المعاصرین فی أشعارهم. ومن أولئک الشّعراء؛ نیما یوشیج رائد الشّعر الحر فی الأدب الفارسی الحدیث، وخلیل حاوی. ونحن نحاول فی هذا المقال أن نجیب على هذا السّؤال: هل الشّاعران نجحا فی توظیف هذه الأسطورة فی قصیدة ققنوس وعصر الجلید وبعد الجلید؟ وبعد دراسة الأسطورة فی القصیدتین المذکورتین سنرى أنّ الشّاعرین وظفا هذه الأسطورة لکی یصوّرا أجواء بیئتهما الاجتماعیّة. کما استخدما کیفیّة مماته وحیاته من جدید تعبیرا لأملهما وأهدافهما السّامیة. وقد تناولت فکرتهما العناصر الموجودة فی الأسطورة بأحسن صورة. أمّا المنهج الّذی انتهجه هذا البحث هو المنهج المقارن الّذی یرکّز علی وجوه الشّبه والخلاف فی استخدام أسطورة العنقاء (ققنوس).
بازتاب ترجمه شعر معاصر فارسی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه اول قرن بیستم با ترجمه ادب قدیم فارسی، نخستین گام های معرفی شعر و ادب فارسی به جهان عرب برداشته شد و در اندک زمانی شعرهای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، عطار، نظامی و خیام به زبان عربی نیز ترجمه و منتشر شد، زان پس، مترجمان عربی روی به سوی ترجمه ادبیات معاصر فارسی نهادند. با توجه به این که شناسایی روند ترجمه ادبیات فارسی در دوره معاصر، بیانگر چگونگی عملکرد مترجمان و نمایانگر چالش ها و راهکارهای ترجمه ادبیات معاصر فارسی برای حضور در عرصه جهانی است، پژوهش حاضر بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی، جریان ترجمه شعر معاصر فارسی به زبان عربی را مورد کاوش و بررسی قرار دهد تا بدین وسیله بستر ارتباطات ادبی و فرهنگی بین دو زبان همچون سابق فراهم شود. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر معاصر فارسی در سال 1329ه .ش با ترجمه دیوان «پیام مشرق» توسط عبد الوهاب عزام به جهان عرب راه یافت. از سال 1379ه .ش روند ترجمه شعر سرعت گرفت و در سال های 1384ه .ش تا 1388ه .ش آثار بسیاری ترجمه و به جهان عرب ارائه شد؛ البته وضعیت ترجمه شعر در سال های اخیر با ضعف و رکود همراه شده است که توجه و تلاش دانشگاه ها، مراکز فرهنگی و مؤسسات نشر آثار را می طلبد تا به حمایت مترجمان همت گمارند و به ترجمه ادبیات فارسی، بیشتر توجه کنند.
بررسی مقایسه ای جلوه های «خشونت علیه زنان» در داستان های «دختر غبار» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای آثار ادبی یا «ادبیات مقایسه ای»، روشی کارآمد در مطالعة آثار ادبی جهان است که به شباهت های دواثر از دو زبان و دو فرهنگ متفاوت می پردازد. «خشونت علیه زنان»، یکی از مفاهیم اصلی جنبش «فمینیسم» و پدیده ای جهانی است که نشان می دهد زنان از دیرباز در در دو حوزة «خصوصی» و «عمومی» به شکل «مستقیم» یا «غیرِ مستقیم» و «پنهان» یا «آشکار» از سوی مردان مورد ستم واقع شده اند. در این پژوهش، داستان های دختر غبار نوشتة «وندی وَلِس» و «کولی کنار آتش» نوشتة «منیرو روانی پور»، با توجه به مضامین مشترکشان در رابطه با خشونت جنسیتی برای بررسی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مصادیق خشونت علیه زنان در این دو داستان، بسته به موضع اعمال آسیب در چهار نوع «جسمی- روانی»، «جنسی- روانی»، «روانی» و «اقتصادی» اتفاق می افتند. مهم ترین دلیل استمرار خشونت علیه زنان در دو جامعة مورد نظر، سکوت و سازش، پذیرش خشونت و اعتراض نکردن زنان به آن است.
بررسی تطبیقی ""مناظره شمشیر و قلم"" در زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظره شمشیر و قلم"" یکی از انواع مناظرات خیالی محسوب می شود که توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است."" شمشیر و قلم"" هرکدام، نماد یکی از عناصر بسیار مهم و حیاتی در تشکیل تمامی حکومت ها به شمار می آیند. ""شمشیر"" نماد جنگ آوران و نظامیان و ""قلم"" نماد اندیشمندان و فرهیختگان. در این مقاله به بررسی ساختاری و مضمونی مناظره های شمشیر و قلم در دو زبان فارسی و عربی، نحوه ورود و خروج نویسندگان به مناظره ها، عناصر به کار رفته در این مناظره ها و بیان شباهت ها و تفاوت ها، پرداخته شده است. هدف نویسندگان این مناظره ها علاوه بر مدح و ابراز قدرت نویسندگی، آموزش مسائل دینی، اخلاقی و تاریخی و علمی بوده است. در زبان فارسی، غالبا قلم شروع کننده مناظره است اما در زبان عربی، شمشیر ابتدا مناظره را شروع می کند که این مسأله دلیل تاریخی دارد. پایان مناظره ها به صلح ختم شده است و از آنجا که نویسندگان در هر دو زبان از آبشخور اسلام سیراب گشت اند، استفاده از آیات قرآن به وفور مشاهده می شود
حصر و قصر در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصر یکی از مباحث علم معانی است که به آن «حصر»، «تخصیص» و «اختصاص» هم می گویند. در اصطلاح، اثبات حکم است برای آنچه در کلام ذکر شده و نفی حکم از ماسوای او است. این شگرد دو طرف دارد: یکی مقصور ودیگری مقصور علیه . مهمترین شیوه های قصر در زبان عربی 4 نوع است: 1-حرف نفی واستثناء که مقصور علیه بعد از حرف استثناء ذکر می شود 2-آوردن انّما در اوّل جمله 3-عطف کردن: به وسیله کلمات بل، لکن، لا که مقصور علیه بعد از کلمة بل ولکن واقع شده است. 4-مقدّم داشتن کلمه ای که استحقاق تاخیر داشته باشد. در زبان فارسی هم مهمترین شیوه های قصر عبارتند از: با اسباب و ادواتی چون جز، مگر، الا، بس و فقط؛ تقدیم، ذکر ضمیر با فعل رابطه استن، تکیه دادن آهنگ تلفظ، پسوند و پیشوندهای تخصیص. از آنجا که قصر در متون ارزشمند عربی و فارسی در نهایت بلاغت و فصاحت و رعایت مقتضای حال به کار رفته است، در این گفتار مبحث قصر در 16 کتاب بلاغت عربی و فارس بررسی تطبیقی و تحلیل آماری می گردد.