فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۵۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
اولیا در تذکرة الاولیا
حوزه های تخصصی:
شعر کوتاه در یک نگاه
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
دریچه هایکو و چار دری طرح
منبع:
شعر مهر ۱۳۸۷ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
بازتاب ایمان و کفر در آثار سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از بحث های کلامی از قبیل: «جبر و اختیار»، «قدم یا حدوث قرآن» و «ایمان»، از بحث های اولیه فرقه های مختلف اسلامی محسوب می شوند. بحث «ایمان» اولین بار توسط فرقه سیاسی «خوارج» مطرح گردید. آنان خلفای «بنیامیه» را به سبب ارتکاب گناهان، به خصوص کبیره، به خروج ازدایره ایمان متهم کردند و کافر دانستند؛ اما اهم فرقه های اسلامی نظیر: «اشاعره»، «شیعه» و «مرجئه»، مرتکبان کبیره را «فاسق» شمردند، نه «کافر». «سنایی» نیز به عنوان حکیم و متکلمی مؤمن، به مبحث مهم کلامی «ایمان» و «کفر» همچون بحث های دیگر کلامی از قبیل: توحید، جبر و اختیار، قدم قرآن و... توجه کافی دارد و محتاج بحث و بررسی دقیق می باشد. وی در بخش کلامی، رکن اصلی ایمان را «تصدیق قلبی» می داند و به دو رکن دیگر آن، یعنی، «عمل به اعضا» و «اقرار به زبان»، به دیده فرعی می نگرد. طبق دیدگاه وی مسلمان، با برطرف نمودن موانع تحقق ایمان، به ایمان مورد نظر قرآن و سنت نائل می شود و این ایمان سبب ایمنی اخروی و دنیوی مؤمن می گردد. در بخش عرفانی «ایمان» و «کفر»، شباهت هایی بین دیدگاه های وی بادیدگاه های عرفایی چون: «عین القضاه»، «حسین بن منصورحلاج» و «امام محمدغزالی» دیده می شود. در این بحث، سنایی بر این باور است: از آن جا که مقصد نهایی کفر و ایمان، جانان است، تفاوتی بین آن دو نیست. بخش پایانی نیز به اهم فضایل اخلاقی که ساختار معنایی ایمان را استقامت می بخشند، اختصاص یافته است.
نوآوری های هنری در عاشقانه های بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکید مقاله پیش رو بر تفاوت شیوه شاعران ایرانی دوره صفویه و شعرای هندی دوره گورکانی در سده یازدهم هجری است که از آن با نام های سبک اصفهانی و سبک هندی یاد می شود. نگارنده بر این باور است که تفاوت اصلی، در میزان روی کرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون های مرسوم ادبی (motiv) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل دهلوی تماس با سبک عراقی را در همان حد وزن و قافیه و بی یادکرد مکرر از نام شاعر پیش از خود نگه می دارد و با «رستاخیز ادبی»، سبک ادبی خاص خود را بنیان می نهد. در ادامه مقاله، تفاوت مضمون های رایج در سبک عراقی و شعر بیدل در جدولی مقابل هم آمده و نمونه های شعری آن نیز گفته شده است
گذری بر مضامین حکمی و اخلاقی در هفت اورنگ عبدالرحمان جامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی سبکی رمان سال های ابری اثر علی اشرف درویشیان
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانیبخشیمهم از آثار ادبیاست که در کشور ما تا کنون کمتر بررسیشده است. از میان این آثار، داستان هاییبرجسته هست که رنگ و بویبومیو محلیدارد. یکیاز این آثار، رمان بلند سال هایابریاثر علیاشرف درویشیان است. در این مقاله جنبه هایسبکیاین اثر به لحاظ واژگان و سطح نحویزبان و هم چنین سطح ادبیتحلیل شده است. مهم ترین عناصرسبکیزبانیسال هایابریدر سطح واژگان، استفاده از لغت هایبومیکرمان شاهی، و در سطح نحوی،کاربرد جمله هایکوتاه و بسامد بالایفرایند مادیافعال است. این ویژگیها مبین توصیف دقیق حادثه ها در صحنه هایداستان است. نویسنده از کنایات، ضرب المثل ها و تشبیهات زیبا، بویژه جان دارپنداری، بیش از سایر عناصر خیال انگیز و ادبیبهره برده است.
سروش : رب النوع شاعری در ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اساطیری ملل مختلف، یکی از گونه های تخصصی خویشکاری اسطوره ها، در مورد اسطوره ای است که به عنوان «رب النوع شعر و هنر» شناخته می شود و در فرهنگهای مختلف، نمودهایی برای آن یافت می شود. این اسطوره، واسطه ای میان انسان و خدا (یا خدایان) است و شعر را به طور ناخودآگاه به شاعر تلقین می کند (الهام). در این جستار، با کمک شواهدی از متون پهلوی و شاهنامه، سعی شده درباره این خویشکاری در فرهنگ ایران باستان بررسی شود؛ ضمن اثبات نقش الهام برای ایزد سروش و نریوسنگ، این نتیجه نیز حاصل شده است که خویشکاری الهام هنری را که خاصیت رب النوع شعر و هنر است، تنها باید به ایزد سروش نسبت داد.
معیار سنجش کردار نیک و بد از دیدگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین ملاک و معیار کردار پسندیده و ناپسند از مسایلی است که پیش از حکمای اسلامی در فلسفه یونان باستان مطرح بوده است. آنان یگانه محک برای شناخت کردارها را داوری عقل و خرد می دانستند و آن را پشتوانه ای برای اصول اخلاقی جاوید قرار داده بودند. در دوره اسلامی ملاک، شناخت افعال خدا و شناخت و سنجش کارهای انسانی بر اساس آن است. در این مقاله با اشاره ای به آرای اهل کلام، دیدگاه مولانا در این باب تبیین می گردد. او با تعریف مشخصی که از عدل دارد و توصیف و تمجیدهایی که از عقل نموده، همچون فرقه های عقل گرا و بیشتر از همه ماتریدیه و امامیه، نیک یا بد شمردن عقلی را گردن نهاده و با پذیرش نسبیت امور، در راستای هدفدار دانستن افعال الهی، شرع را نیز در این باب قرین و مددکار عقل دانسته است. او نیز گاهی به دید عرفانی، پسند و ناپسند کارها را با نتیجه آن ها مربوط و ملاک روا یا ناروا بودن چیزی را منوط به هویدا شدن اثر آن در وجود آدمی دانسته است. بنابراین، معیار نیک یا بد شمردن امور از نظر مولوی عقلی و گاهی اقتضایی و اعتباری است و این بدان سبب است که او از فرقه خاصی پیروی نمی کند؛ بلکه آنچه را درست می داند، می گوید.
هستی شناسی میرِ نوروزی با تکیه بر بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرِ نوروزی یکی از جشنهای ملی ایران بوده که در بهار با شکوه تمام برگزار می شده است و در شعر حافظ، نمود یافته است. شارحان حافظ، در شرح این جشن، بسیار سخن گفته اند؛ اما هیچ یک، آنچنان که باید فلسفه وجودی این جشن را درک نکرده و حتی گاه مطالبی ضد و نقیض درباره این جشن آوردهاند. نگارنده در این جستار کوشیده است، این جشن کهن را از زوایای گوناگون بکاود و ژرف ساخت آن را روشن سازد. برخلاف تصور عموم و نظر برخی از شارحان حافظ، نه تنها این جشن برای شادی و تفریح صرف نبوده؛ بلکه یک جشن بارورانه بوده که نیاکان ما، برای تضمین باروری طبیعت برگزار میکردهاند و از این رو تمام مناسک این جشن، آیینی و معنادار بوده است. در پایان، نگارنده به صورت اجمالی به بررسی برخی از نمودهای میر نوروزی در گستره اساطیر دیگر ملل پرداخته است.
همگونی و ناهمگونی فخر به فضایل اخلاقی در دیوان ابی الطیب المتنبی و افضل الدین خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی از شاخه های نوظهور پژوهشهای ادبی است که همگونیها و ناهنگونیهای افکار اهل قلم و صاحبنظران ملل مختلف در آن نقد و بررسی می شود. فخر یا خودستایی، این زاده احساسات مشترک انسانی از جمله مواردی است که در ادبیات تطبیقی قابل بررسی، و در ادبیات فارسی و عربی به لحاظ پیوندهای مشترک تاریخی و فرهنگی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. متنبی (303-354 هـ. ق) و خاقانی (520-595 هـ. ق) فخر را به گونه ای هنرمندانه در اشعار خویش به کار برده اند. در این مقاله ادبیات تطبیقی، چیستی فخر، انگیزه های سرایش فخریه و موارد اشتراک و اختلاف مشرب دو شاعر در فخر به فضایل اخلاقی، بررسی و تجزیه و تحلیل شده و ارزشهای حاکم بر فرهنگ ایرانی و عربی که در ظهور اشعار اخلاقی فخرآمیز موثر بوده، مورد توجه قرار گرفته است.
ساختار روایت در هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسیهایی که در روشن کردن سازوکار روایت به موفقیت چشمگیری دست یافته، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و ایدئولوژیک. وی با برشمردن ویژگیهای روایت اسطوره ای این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است. این نوشته با برسی و تحلیل هفت پیکر، ساختار روایی آن را در دو مقوله صفت و فعل بررسی می کند. بدیهی است کشف ساختار این اثر راهگشای ما در کشف ساختار آثاری مشابه و درک نظریه دستور جهانی روایت خواهد بود. به این منظور ابتدا توضیحی درباره نظریه تودورف داده می شود. سپس ساختار روایی صفت و فعل در هفت پیکر بررسی می گردد.
نوشتن از فاصله صفر
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستان هایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارش دهنده صرف بسنده کرده است. شایع ترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعه ای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود می کند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بی کم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است.
در مواردی دیگر نویسنده نقش فعال تری برای خود قائل می شود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثه ای خاص، می نشیند و گاه با پرسش هایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامی دارد، سپس شنیده های خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده می شود- ثبت می کند و به ظاهر و بی واسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال می دهد.
از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی می پردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطه ای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل می شود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمی گیرد.
استفاده از تکنیک های یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان می شود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهره مندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهره مندی از پدیده فرافکنی، به طوری که نویسنده را قادر می سازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
کاسه و نیم کاسه (تاملی در یک کنایه)
حوزه های تخصصی: