فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بر اساس تحقیقات روانشناسان و جامعه شناسان معاصر پیرامون نهاد خانواده، سنت چندهمسری یا تعدد زوجات عامل ایجاد تنش و اختلال در ساختار خانواده است. از منظر تاریخی تبار این سنت به اعصار کهن و جوامع اولیه انسانی مرتبط می شود و علی رغم مغایرت و عدم سازگاری با سرشت و طبیعت انسانی، مناسبات اجتماعی و شرایط خاص اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اقتضای حضور چنین امری را تأیید می کرده است. نتیجه این مقاله نشان می دهد که این مسئله به صورت مشخص در شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از مهمترین متون به جا مانده که منبعی بسیار غنی و معتبر برای مطالعات اجتماعی و فرهنگی به شمار می آید، بروز و ظهور یافته است و به نحوی بر کنش های کاراکترهای داستانی تأثیرگذار بوده است. درگیری مرگبار نابرادران در شاهنامه به صورت الگویی تکرار شونده نمایان می شود به طوری که در هر موضع که چنین روابط خویشاوندی شکل گرفته است، بدون استثنا به مرگ یکی از برادران ناتنی منجر شده است. در واقع این مقاله مدعی است که وضعیت رفتاری و سلامت روانی فرزندان خانواده های چندهمسری در شاهنامه فردوسی چندان بهنجار و مطلوب نیست؛ بنابراین با برجسته کردن این مطلب و ردیابی آن در شاهنامه به ایضاح زوایای مختلف آن پرداخته است و برآیند تحقیق صحت فرضیه مذکور را تأیید کرده است.
تحلیل عناصر حماسه ی دینی لیله المبیت در دو منظومه ی کودکانه
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی داستان رشادت و دلاوری های بزرگان دین به شکل منظوم، می تواند نقش به سزایی در الگوسازی و قهرمان پروری برای کودکان داشته باشد و آن ها را به شناخت بیشتر بزرگان دین سوق دهد؛ لذا نگارندگان، در این پژوهش می کوشند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، دو منظومه ی کودکانه ی دینیِ «یک آینه، یک خنجر» اثر محمدکاظم مزینانی و «او برادر من است» اثر جعفر ابراهیمی را از دیدگاه عناصر حماسی بررسی کنند. در این منظومه ها -که روح حماسی غالب بر داستان است- رشادت و از جان گذشتگی حضرت علی(ع) در ماجرای لیله المبیت برای کودکان به تصویر کشیده شده است. در هر دو منظومه ی یاد شده، عناصر و ویژگی های حماسه از قبیل: قهرمان و ضد قهرمان، کتمان نام، مکر و حیله، ابزار آلات جنگی، امور خارق عادت و پیشگویی مشهود است. شاعران هر دو منظومه، برای سهولت درک معنی از وزن جویباری استفاده کرده ، و از واژگان و ترکیباتی متناسب با فهم کودکان بهره جسته اند؛ در واقع، در هر دو اثر حماسی، براساس مقتضای حال مخاطب سخن گفته شده است.
مقایسه تطبیقی داستان سیاوش و رامایانا با توجه به بن مایه های مشترک
حوزه های تخصصی:
اسطوره، تفکر و واکنش نخستین انسان، در برابر وقوع حوادث طبیعی است و چون این مردم در شناخت عوامل این حوادث دچار ابهام بودند، عکس العمل آن ها نسبت به آن وقایع، همراه با ترس بوده است. همین ترس آنان را انگیخت تا برای هر پدیده ای خدایی فرض کنند و با پناه بردن به آن، از شرّ حوادث ایمن شوند. شکل گیری اسطوره ها در جوامع بشری بر مبنای همین اصل استوار بوده است و به همین دلیل در اسطوره های ملل ،شباهت هایی دیده می شود. درمیان اسطوره های ملل، اساطیر ایران و هند به دلیل وجود اشتراکات فرهنگی، دارای بیشترین شباهت ها هستند و این تأثیر پذیری ها در آثار ادبی دو ملّت از جمله اساطیر و داستان های حماسی بسیار بازتاب یافته است. پژوهش پیش رو با فرض وجود مضامینی مشترک میان شاهنامه ی فردوسی و حماسه ی رامایا در دو شخصیت سیاوش و راما، به تحلیل بن مایه های مشترک میان این دو داستان پرداخته است. ظهور و بروز همانندی های اسطوره ای در دو قهرمان اصلی ، نبرد میان خوبی و بدی، وفاداری به پیمان و عهد، داوری آتش برای اثبات گناهکاری و بی گناهی، نیروی جنگاوری و دلیری، سیطره ی تقدیر بر سرنوشت قهرمانان، عشق، نفرت، نقش دسیسه و توطئه های نامادری و سپردن تربیت هر دو قهرمان به دیگری در نوجوانی، در کنار جاودانگی ابدی روح نیمه خدایی قهرمانان داستان از بن مایه های مشترک این دو داستان اسطوره های است .روش بررسی در این پژوهش بر مبنای یافته های کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی تحلیلی است. یافته ها و دستاورد های تحقیق نشان می دهد که وجود مشابهت های بسیار در اسطوره ی راما و سیاوش دلیل محکمی است بر تأثیر ریشه دار عقاید آریایی بر شکل گیری این دو داستان.
نقد کهن الگویی «شرق بنفشه» در راستای تبیین کهن الگوی فردیت براساس دیدگاه «یونگ»
حوزه های تخصصی:
تحلیل کهن الگویی متن ادبی، یکی از تحلیل های رایج در ادبیات و هنر است؛ زیرا کهن الگوها نشانه هایی هستند که بخش های ناشناخته ی ناخودآگاه را برای تحلیل گر آشکار می سازند. البته کشف کهن الگوها به تنهایی راه به جایی نمی-برد؛ کهن الگوهای یک متن باید تحلیل شوند و به نقد کشیده شوند تا بتوانند رازهایی از ذهن نویسنده و اثرش را برای مخاطب برملا سازند. در این کنکاش تلاش شده تا با کشف و تحلیل کهن الگوهای شرق بنفشه ی مندنی پور، به این سوال پاسخ داده شود که نویسنده چه هدف و مقصودی داشته که داستان هایی تا این حد پر رمز و راز و نمادین را به تصویر کشیده است. در نهایت این یافته فراهم شد که مندنی پور از تمام کهن الگوهای طبیعی و مضامین اسطوره ای بهره جسته و همه چیز را به کار بسته تا قصه هایش را ختم به جاودانگی کند. برای رسیدن به این ابدیت، نه تنها کهن الگوهای طبیعی را فدا کرده، بلکه کهن الگوهای با ارزشی چون عشق، مرگ و قدرت را نیز قربانی کرده تا تک تک داستان-هایش را به کمک تمام این کهن الگوها، به کهن الگوی جاودانگی پیوند زند. البته این همه رمزگونگی در داستان ها ناشی از عشق نویسنده به بازی های کلامی و هنری هم هست؛ چرا که به اقرار خودش همیشه دوست داشته نویسنده ای نقاش و تصویرگر و بی بدیل باشد؛ این علاقه هم نشانه ای از بروز فردیت در ناخودآگاه و ظهور آن در خودآگاه وی است.
هویت تهران در بوف کور صادق هدایت بر پایه برخی نشانه های معماری و شهرسازی (10 تا 14 ه ق.)
منبع:
مطالعات داستانی سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 122
حوزه های تخصصی:
در باره ی بوف کور صادق هدایت تا کنون نوشته های گوناگون پدید آمده است. در برخی از این نوشته ها در باره ی زمان رخدادهای این رمان نظراتی ارائه شده و از ناهماهنگی تاریخی در این اثر سخن رفته و گاهی انتقاد شده است. هدایت در پاسخ به یکی از همین انتقادها تاکید کرده که این اثر یک رمان تاریخی نیست. بلکه یک خیال پردازی تاریخی ست که در ذهن راوی شکل گرفته است. تأکید هدایت بر دقت و وسواس او در ساختار رمان مانع از آن است که گمان شود، او به عنصر زمان در این اثر بی توجه بوده است. بهترین راه بازشناسی زمان در این داستان، توجه به نشانه های موجود در متن است. با دقت در اجزا و عناصر ساختمان این اثر می توان سه بازه ی زمانی را برای آن بازشناخت. پیش از این، دو دوره از این دوره های سه گانه در مقالاتی معرفی شده است. در این جستار با تأکید بر نشانه هایی از دوره ی سوم (دوره ی صفویه تا قاجار)، بیست و سه نشانه ی «تاریخی فرهنگی» از این دوره، در متن بوف کور بازیابی شده است. وجود عناصری از دوره های مختلف تاریخی در متن بوف کور می تواند دلیلی دیگر بر سفر ذهنی راوی مغموم و حسرت زده ای باشد که بر ویرانه های تاریخی تکه پاره شده نوحه سرایی می کند.
بررسی روانکاوانه «نیاز مهرطلبانه» و تفاوت آن با «عشق سالم» در رمان «سهم من» بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقد روانکاوانه نقدی نو در میان نقدهای بینارشته ای محسوب می شود. در این نقد پژوهشگر یا منتقد می کوشد تا زوایای پنهانی، تعارض های رفتاری و نشانه های روانی موجود در شخصیت مورد نظر را در یک اثر ادبی بکاود تا بدین وسیله شخصیت مورد نظر در متن برای تحلیل مهیا شود. کارن هورنای، پدیده عشق را به سه نوع طبیعی، روان رنجورانه و خودانگیخته تقسیم می کند و میان ماهیت بی اختیاری و خودانگیختگی، تمیز قائل می شود. هورنای در نیاز روان رنجویانه به عشق بر نظریه ی لیبیدوی فروید خرده می گیرد وبه اعتقاد هورنای، هسته اصلی این نیاز از اضطراب بنیادی تشکیل می-شود، اضطرابی که زاییده ی احساس یاس و تنهایی در جهانی متخاصم است، اضطراب بنیادی به اشکال گوناگون متجلی می شود و روان رنجور سعی می کند از احساساتش بگریزد. مقاله پیش رو مبتنی بر رویکرد تحلیلی روانکاوانه، تلاش خواهد کرد تا وجه تمایز بین موضوعِ عشق سالم و نیازِ مهرطلبانه، را با توجه به نظریه کارن هورنای در شخصیت اصلی رمان «سهم من» تببین نماید. آنچه از بازخوانی شخصیت معصومه در رمان منعکس شده است عشقی که او نسبت به اطرافیانش دارد عشق سالمی نیست بلکه عشقی است روان رنجورانه، که از نیاز مهرطلبانه معصومه منبعث شده است.
شیوه تأویل عاشقانه مولانا از آیات قران و بررسی آن در قصه های قرآنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مولوی از بزرگ ترین عارفان داستان پرداز ادب فارسی است که به قصد بیان نکات اخلاقی و عرفانی به داستان سرایی خصوصاً قصص قرآن روی آورده است. یکی از ارکان مهم داستان های قرآن که در مثنوی مورد استفاده مولوی قرار گرفته است، شخصیت ها و چهره های قرآنی خصوصاً پیامبران می باشند. مولانا در مثنوی از بسیاری آیات قرآن بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قرآن کریم تأویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آن ها است. تأویل در فرهنگ اسلامی و به خصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کاربرده می شود. اصولاً اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولاناست به همین دلیل او به تأویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قرآن کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تأویل آیات قرآن کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تأویل از نگاه او، تأویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن است؛ به این معنی که تأویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند.
مقایسه ساختاری و محتوایی منظومه «شمس و قمر» و «قمر شاه»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
79 - 92
حوزه های تخصصی:
منظومه های داستانی یکی از انواع ادبی در گستره ادبیات فارسی و نظامی بزرگ ترین الگوی شاعرانِ پس از خود در سرایش مثنوی و مناظره است که شاعران زیادی به تبعیت از او و با شدت و ضعف، راه او را دنبال کردند. از مقلّدانِ کمتر شناخته شده او خواجه مسعود قمی، صاحب مثنوی شمس و قمر و شاعر گمنام دیگری است که منظومه قمر شاه را به تقلیداز او سروده است. هدف این پژوهش آن است که این دو منظومه را از دیدگاه عناصر داستانی، به صورت تطبیقی، بررسی نماید. بدیهی است پژوهش مذکور از جهت بیان میزان قوّت و ضعف و بازشناسی این دو منظومه دارای اهمیت است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، 3114 بیت نسخه خطی قمرشاه و 2076 بیت مثنوی شمس و قمر از خواجه مسعود قمی را در برمی گیرد. در کل می توان از پژوهش حاضر چنین نتیجه گرفت: طرح و پیرنگ هر دو منظومه ساده، کلی و ابتدایی و زاویه دید، سوم شخص است. رویکرد مثنوی خواجه قمی، بزمی، رزمی و تعلیمی و قمرشاه، بزمی، رزمی و دینی است. رویکرد حماسی در هر دو منظومه، قوی تر و موفق تر از بخش غنایی است. منظومه قمرشاه از نظر شخصیت پردازی و صحنه پردازی در چارچوب زمان، مکان و محیط داستان قوی تر، اما منظومه شمس و قمر از نظر سرایش و سبک شاعری استوارتر است.
سه رویکرد به مسأله جنگ در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
51 - 82
حوزه های تخصصی:
هنرمند به عنوان ناظری آگاه و حساس، در شرایط و بافت های گوناگون، واکنش هایی متفاوت نسبت به مسأله جنگ نشان می دهد. این واکنش ها در زمان جنگ و پس از آن تفاوت هایی آشکار و بنیادین دارد. شناخت بافت های گوناگون و تأثیرات آنها در شرایط مختلف از مسائل مهم و قابل تأمل در مطالعه هنر مرتبط با جنگ است. اشعار قیصر امین پور به عنوان یکی از شاخص ترین چهره های ادبیات دفاع مقدس، از بهترین نمونه ها برای مطالعه درباره ادبیات پایداری در زبان فارسی است. در هنر به عنوان نمونه شعر، سه رویکرد به مسأله جنگ دیده می شود؛ این رویکردها در این مقاله «قطب تشویقی»، «قطب تحلیلی» و مرحله گذار میان آن دو نامگذاری شده اند. در این مقاله بر اساس الگوی طرح شده، اشعار قیصر امین پور با روش کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. دستاورد مقاله ناظر بر آن است که قیصر امین پور از دفاع مقدس همواره دل مشغول جنگ بود و هر سه رویکرد تعریف شده نسبت به جنگ در شعر او وجود دارد؛ قطب های تشویقی و تحلیلی در شعر قیصر پررنگ اند و نمونه درخشانی از مرحله میانی نیز در آن مشاهده می شود. قیصر امین پور در تمام عمر، بسته به بافت و شرایط، وظیفه خود را نسبت به جنگ ایفا کرده است.
بررسی همسانی های اسطوره ای طاووس و گاو در باورهای ملل مختلف (با تکیه بر اساطیر ایران و یونان)
حوزه های تخصصی:
رابطه خدایان، انسان ها و حیوانات با یکدیگر در اسطوره ها و روایات کهن ملل مختلف از اهمیت خاصی برخوردار است. مخصوصاً اینکه برخی از حیوانات، به خاطر ویژگی های بارز و نقش برجسته شان، در زندگی و باورهای گوناگون مردمان، بیشتر در کانون توجه قرارگرفته اند. از زمره این حیوانات طاووس و گاو هستند؛ افسانه های مربوط به این دو حیوان، شباهت ها و تجانس های بی شماری با یکدیگر در فرهنگ های مختلف، به ویژه در باورهای کهن ایران و یونان دارد که این امر می تواند بیانگر اهداف مشترک مردمان این سرزمین ها و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر باشد. در واقع یکی از ویژگی های بارز اسطوره ها، مشترک بودنشان در میان اقوام و ملل مختلف است و اسطوره طاووس و گاو نیز از این قاعده مستثنی نیستند که به عنوان مظاهر توتمیسم در فرهنگ اسطوره های ملل و حماسه های ملی سرزمین های مختلف به چشم می خورند. از این رو، شناساندن نمودهای گوناگون اسطوره های شکل گرفته در پیرامون آن ها، در کنار ارزشمندی، برای آگاهی از خاستگاه، پیوند و فلسفه تقدس آن ها می تواند راهگشای بسیاری از سؤالات مبهم ذهن انسان ها در طی دوار مختلف تاریخ باشد. اگرچه در مورد پیوستگی ها، ارتباط متنی، شخصیت ها و داستان های کهن ایرانی با اسطوره های ملل دیگر تحقیقات زیادی انجام شده است؛ اما تاکنون به پیوندهای مشترک طاووس و گاو در اساطیر پرداخته نشده است. بدین جهت پژوهش حاضر کوشیده است تا تجانس ها و مناسبت های میان طاووس و گاو را در اساطیر ملل، به ویژه در اسطوره های ایران و یونان بررسی کرده و پیوندهای اساطیری مشترک این دو حیوان را با تکیه بر پیکرگردانی اساطیری نشان دهد.
توصیف و بررسی پوشاک رستم در شاهنامه دستنویس 953ه.ق پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رستم یکی از اسطوره های نام دار شاهنامه فردوسی است که به لقب پلنگینه پوش نیز شهرت دارد. فردوسی در شاهنامه، خفتانی به نام ببر بیان بر تن رستم می کند و در کنار آن در روایات حماسی غرب ایران نیز کلاهی از پوست سر دیو سفید (کلاه کله پلنگی) بر سر رستم می نهند. بدین سان ببر بیان و کلاه کله پلنگی نماد تصویری رستم می شود که در اکثر نگاره های نسخ مصور از شاهنامه، شناس نامه تصویری وی است. در میان نسخ مصور، نسخه شاهنامه دست نویس953ه .ق پاریس متعلق به مکتب دوم تبریز و قزوین عصر صفوی به جهت داشتن تصاویری واضح از پوشاک، منبعی مناسب برای پژوهش در این حوزه است. از آن جا که نمادهای فرهنگی اسطوره ها در آثار هنری بازنمود پیدا می کنند، این پژوهش گامی در جهت شناسایی و ریشه یابی نمادهای یاد شده است و از این رو میزان پای بندی به نمادهای اسطوره ای در نگاره های تاریخی را می توان سنجید. پرسشِ پژوهش این است: نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس از پوشاک تا چه میزان در نمایش رستم به عنوان یک اسطوره حماسه استفاده کرده است؟ با توجه به مطالعات و بررسی های صورت گرفته، نگارگر نسخه 953 ه .ق پاریس، با آگاهی از متن شاهنامه و تحت تأثیر نگارگری روایی، در ترسیم رستم به هنگام نبرد، از پوشاک در جهت القای اسطوره وار بودن این شخصیت بهره برده و هم چنین به الگویِ مرسوم زمان خود (صفوی) نیز وفادار بوده است. نویسنده در پژوهش انجام شده بر این نکته اذعان دارد که هنرمند قرن دهم هجری، به جهت وجود بسترهای مناسب علمی و هنری و دست رسی به نسخ مصور قرون ماقبل خود، چنان پرورانده شده که در هنرنمایی، با درایت و به طور آگاهانه از پوشاک در جهت نمایش بهتر قدرت و نیروی خارق العاده رستم در شاهنامه953 ه .ق بهره برده است.
بررسی هستی شناسی متون پهلوی و استنتاج آموزه های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوگانه باوری در یزدان شناسی مَزِدِیَسْنا مفهومی بنیادین است که از لحاظ فلسفی حائز اهمیت می باشد. دوگانه باوری در گات های زرتشت با پیکار میان سپندمینو و انگره مینو آغاز می شود و سپس در خلال اوستای پَسین، به صورت تقابل میان اهورامزدا و اهریمن سازمان می یابد. در متون پهلوی، دوگانه باوری با هستی شناسی پیوند می خورد و جهان بینی دو بُن گرای زرتشت در قالب آفرینش و تکوین جهان هستی بر اساس پیکار میان اورمزد و اهریمن شکل می گیرد؛ این پیکار طی چهار دوره ادامه می یابد و سرانجام با پیروزی اورمزد و شکست اهریمن پایان می پذیرد. در این پژوهش، نخست بر اساس گزارش های سُنتی از آفرینش، مبانی دوگانه هستی شناسیِ متون پهلوی بررسی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیلی استنتاجی، آموزه های تربیتی موجود در این هستی شناسی استخراج شد. پرورش هوش هستی نگر (معنوی)، خردگرایی و نیک ورزی، پرورش توانایی داوری اخلاقی بر اساس دیالکتیک موجود در هستی، یگانگی انسان با جهان هستی و پاسداشت طبیعت و پدیده های طبیعی از جمله آموزه های تربیتی برگرفته از هستی شناسی متون پهلوی هستند.
بررسی جنبه های حماسی در هنر قصه گوی تصویری «پرده خوانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرده خوانی نوعی از قصه گویی حماسی با استفاده از پرده های نقاشی است که روی پرده ها صحنه هایی از داستان های حماسی، اسطوره ای و مذهبی ترسیم می شوند. تلفیق سه عنصر کلام، تصویر و اجرا (بازی گری) باعث شده است که این هنر مؤثرترین و نمایشی ترین شکل قصه گوییِ حماسی در میان هنرهای سنتی ایران به شمار آید. پرده خوانی، با وجود برخورداری از اوصاف منحصربه فرد، در مقایسه با دیگر هنرهای ایرانی، به طور دقیق بررسی نشده است. در این مقاله کوشش می شود به مباحثی مانند چیستی ریشه های پرده خوانی و چگونگی اجرای آن و نیز بررسی جنبه های حماسی این هنر قصه گوی تصویری بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سابقه و ریشه هنر پرده خوانی به پیش از اسلام و مشخصاً دوران ظهور مانی، پیام بر نقاش ایرانی، بازمی گردد. پس از اسلام و به ویژه در روزگار صفویه، توجهی فراوان به پرده خوانی شد و این هنر توسعه یافت. زیرا به علتِ برخورداری از جنبه های حماسی، هنری وحدت بخش تلقی شد. براساسِ پژوهش ها، وجه حماسی این هنرِ دیرینه از روایت های شاهنامه فردوسی و حماسه های مذهبی (به عنوانِ متون و منابع اصلی روایت های پرده خوانان) اخذ شده است. حماسه موجود در روایت به دو رکن دیگر پرده خوانی یعنی نقاشی و بازی گری وجهی حماسی بخشیده است؛ به گونه ای که می توان پرده خوانی را هنر حماسیِ قصه گوی تصویری نامید.
تکوین مهر در اسطوره و تحوّل چهره آن به جمشید در حماسه بر اساس نظریه دگرگونی
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های کلّی در مورد قهرمانان این است که در گذر زمان دچار تحوّل می شوند و با معیارهای انسان هایی که در شرایط تاریخی و جغرافیایی با شرایط فکری گوناگون می زیند، شکل خاص خود را به دست می آورند. از محورهای فکری آریایی های هند و ایرانی، گرایش به رویدادهای طبیعی بوده است که مهرپرستی به عنوان یک پدیده در ذهن این اقوام در دوره های گوناگون کارکردهای خاصی به خود گرفته است. حال این پرسش مطرح است که مهر در اسطوره ها با گذر زمان دچار چه تحوّلی می شود و با پدیدآمدن حماسه، مهر چه شکل و شمایلی به خود گرفته است؟ نگارنده سعی کرده است با توجّه به الگوهای اسطوره ای و حماسی جواب درخوری به این پرسش دهد. بر این مبنا ابتدا چگونگی هستی یافتن مهر در اسطوره های هند و ایران بررسی شده و کم کم تحوّل او در اسطوره های ایرانی و مرزهای خارج از ایران باز نموده می شود و سپس، چگونگی تبدیل این ایزد به چهره حماسی جمشید با ارائه دلایل مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است.نتیجه پژوهش حاضر این است که مهرپرستی با فتوحات ایرانیان پا به غرب می گذارد و پس از پذیرفتن بعضی کارکردهای خدایان خورشیدی، با چهره جدیدی به شکل انسان در اساطیر ایرانی به روند تکاملی خود ادامه می دهد. میترا در حماسه ملّی ایران، با توجّه به شکل قبلی خود و تحوّلی که در پدیده ها به وجود آمده، در شکل جدیدتر با چند پدیده ترکیب شده، در جلوه جدیدِ الگوی قهرمانی، در چهره شخصیّتی به نام جمشید پدیدار می گردد. در این مقاله به شیوه تحلیل محتوا مبنای تکوین و تحوّل مهر در اسطوره و حماسه بررسی خواهد شد.
حماسه ایرانی در فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی با گزارش ویلیام جونز و ترجمه بخش هایی از آن به شعر لاتین و نثر فرانسوی تا حدی در غرب شناخته شد و پس از آن شخصیت هایی چون لوئی لانگلس، ارنست رنان، ژان ژاک آمپر، نولدکه اعلام کردند که حماسه ملی ایرانیان برترین حماسه جهان است. چگونگی نفوذ شاهنامه فردوسی در فرانسه و میزان تأثیرپذیری فرانسویان از داستان های شاهنامه مسأله اصلی پژوهش است که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. از قرن هجدهم و پس از انقلاب کبیر فرانسه، در ادبیات فرانسه نهضت بی مرزی در ادبیات شکل گرفت که توجه آنان را به آثار ادبی دیگر ملل معطوف ساخت. با گسترش شرق شناسی در اروپا روند نهضت ترجمه سرعت گ رفت. اولین ترجمه ها از بخش هایی از شاهنامه توسط لوئی لانگلس، دو والنبورگ و بیانکی انجام گرفت، اما ترجمه و تصحیح انتقادی ژول مول از شاهنامه فردوسی که چهل سال به طول انجامید و در سال ۱۸۷۷.م در هفت جلد منتشر گردید. پس از این ترجمه نویسندگان فرانسوی چون آلفرد دلوو، موریس مترلینگ، نولدکه نقدها و تحقیقاتی پیرامون شاهنامه انجام دادند که باعث تأثیرپذیری شاعران فرانسوی چون آبل بونار، ویکتور هوگو، فرانسوا کوپه، پل فور، آندره ژید از شاهنامه گردید.
تحلیل رابطه بینامتنی تاریخ نوشته های محلّی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط وپیوند بینامتنی مهم ترین اصل در شکل گیری متن های جدید است. از این رو متن ها، هرچند از رشته های مختلف، همواره از هم تأثیر پذیرفته و میان آن ها رابطه بینامتنی بوده است. بر این مبنا مسأله پژوهش حاضر، این است که تاریخ نوشته های محلّی چه رابطه ای با شاهنامه به منزله پیش متن خود داشته و چگونه و به چه میزانی با این متن مسلّط ادبی پیوند یافته است. به منظور دست یابی به پاسخ این مسأله، از نظریّه «ترامتنیّت» ژرار ژنت که کامل ترین نظریّه در مطالعه و شناخت روابط میان متون است، استفاده می کنیم. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتاب خانه ای است. بررسی و تحلیل داده های متنی، این نتیجه را بر ما روشن کرد که تاریخ نگاران محلّی با بسامد جالبِ توجّهی از چهار گونه بینامتنی نقل قول، ارجاع، تلمیح و سرقت متنی در متون تاریخی بهره برده و بدین صورت پیش متن شاهنامه پاسخ گوی مناسبی برای انتظارات، انگیزه ها و اهداف تاریخ نگاران محلّی بوده است.
تحلیل« رویکرد روشنفکری» در اشعار ناصرخسرو قبادیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
247 - 269
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به تبیین مؤلفه های جنبش خردگرای ایرانی-شعوبیه- و مفهوم روشنفکری می پردازد و در پی پاسخ به این پرسش هاست: رویکرد روشنفکری ناصرخسرو چگونه صورت بندی می شود و اندیشه های او در دیوان قصاید تا چه اندازه با جنبش فکری شعوبیه نزدیک است؟ و شیوه ایفای نقش روشنفکری ناصرخسرو در زمینه ی تاریخ سیاسی – اجتماعی ایران آن روزگار چگونه است؟ رویکرد روشنفکری ناصرخسرو در دو بحثِ نظری و نقش عمل گرایانه ی روشنفکری قابل تحلیل است. ژرف ساخت روشنفکری در آراء ناصرخسرو بر مینای اندیشه ی خردگرایانه ی ایرانی شکل می گیرد و بر همین اساس در دفاع از حقوق و مقام انسان، معتقد به آزادی اراده، خردگرایی، تکریم مقام انسان و فردیت است. ناصرخسرو برای برون رفت از وضعیت نامطلوب روزگارش، اندیشه های روشنگرش را طرح می کند. مهمترین نقش های روشنفکری ناصرخسرو در سه ساحت سیاسی-اقتصادی، فرهنگی و دینی در تقابل با قدرت سیاسی سلاطین سلجوقی و دستگاه عقیدتی خلفای بغداد، قابل تحلیل است. او تلاش می کند با یادآوری داشته های فرهنگی و تلاش برای بازگشت به خویشتن به احیای هویت بپردازد. موانع از دیگر نقش های روشنفکری او نقد موانع آزادی، نواندیشی دینی، اعتراض به سلطه ی سیاسی سلجوقی و حاکمیت عقیدتی خلافت عباسی است.
تحلیل نشانه – معناشناسیِ «زاویه دید» در منظومه عاشقانه ورقه و گلشاه عیّوقی براساس الگوی ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هجدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
143 - 164
حوزه های تخصصی:
ژاک فونتنی، نشانه – معناشناس مشهور فرانسوی در کتاب نشانه- معناشناسی و ادبیّات ،تعریف جدیدی از مفهوم زاویه دید ارائه می دهد. وی مدل خود را که بر مبنای انتخاب دو کنش گر اساسی در زاویه دید، یعنی کنش گرهای موقعیّت گرا که تعیین کننده منبع و مقصد زاویه دید هستند، طراحی کرده است. دراین پژوهش با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و براساس تحلیل داده ها به روش کیفی وروش استدلالی استقرایی، مدل فونتتی باهدف مشخص شدن نقش و اهمیّت زاویه دید وکارکردهای آن و پاسخ به این سوال که آیا گزینش زاویه دیدهای متفاوت در منظومه ورقه و گلشاه از سوی گوینده، بر القای معانی متفاوت به مخاطب و نیز برجسته کردن ابعاد مختلف روایت، کارآمد است؟ بررسی می شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد دراین منظومه، شاعر، به منظور القای معانی مختلف به مخاطب، به صورت ترکیبی در بخش های مختلف گفتمان اززاویه دیدهای جهان شمول 8 بار، تسلسلی36 بار، گزینشی۴ بار ، جزءنگر 13 بار، موازی ۴۰ بار و رقابتی ۳ بار با جنبه های زیبایی شناختی متفاوتی از نشانه ها بهره گرفته است. از آن روی که ورقه و گلشاه منظومه ای حماسی است کاربرد زاویه دید موازی در آن بیشتر است، زیرا در این منظومه ها، مهم ترین عامل حرکت ساز داستان گفت و گوی شخصیّت هاست.
نگاهی به کارکرد اخلاقی -تعلیمیِ عقل در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
150 - 190
حوزه های تخصصی:
عقل آدمی و نیروی آن از اساسی ترین مقوله هایی است که در درازنای زمان، نگرش صاحب نظران و دانشمندان را به خود معطوف داشته است؛ آن گونه که در مورد مسئله عقل از زوایای مختلف آن به مداقه پرداخته اند.اخلاق از منظرهای متعدد، سزاوار تعمق، تحلیل و بررسی است. در آموزش های اخلاقی، چه در زمینه شناخت احکام و محاسن اخلاقی و چه در زمینه ادا کردن آن ها، اموری همانند دین، عقل، وجدان اخلاقی و... ممکن است کارگر باشد؛ در این میان نقش و جایگاه عقل و توجه به کارکرد اخلاقی تعلیمی آن، اهمیت و ارزش ویژه ای دارد؛ چنان که می دانیم پیوستگی عقل و اخلاق از جستارهای ویژه و مختص عقل شناسی و علم اخلاق است و اوصاف اخلاقی، به وسیله عقل محقق می شوند. ارزش های اخلاقی در شعر سنایی و مولانا از اهمیت ویژه ای برخوردارند؛ یکی از مفاهیمی که بارها در اندیشه سنایی و مولوی تکرار شده است و نقش و جایگاه مهمی در جهان بینی و مکتب آنان دارد، مفهوم و کارکرد عقل به طور کلی و به ویژه کارکرد تعلیمی آن است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، در پی پاسخ به این پرسش بنیادین است که کارکردهای اخلاقی تعلیمی عقل چه نقشی در زندگی انسان ایفا می کند. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که این نوع کارکرد عقل دارای بُعد معرفت شناختی، انگیزشی و بازدارندگی است؛ ازاین رو عقل در این آثار متولی درک حقایق و بایدها و نبایدهاست. بنابراین راهبر انسان به سوی اکتساب فضیلت ها و سعادت و بازدارنده او از ورطه هلاکت است.
بررسی شکوائیه ها در دیوان ابوالقاسم لاهوتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شکوائیه یا بثّ الشکوی یکی از موضوعات شعر غنایی فارسی است که در قالب های کوتاه، متوسط و بلند به ویژه در قالب های قصیده و غزل سروده می شود. شاعران زیادی به این نوع ادبی روی آوردند و از درد و رنج شخصی یا اجتماع سخن سرایی کردند. ابوالقاسم لاهوتی از شاعران ادبیات سیاسی و کارگری و معترض در دوره مشروطیت به شمار می رود که با جهان بینی خاص خود از این شیوه شاعری برای حمایت از طبقات فرودست جامعه و نیز انتقاد علیه حاکمان مستبد و بی کفایت بهره برده است. ازاین رو شکوائیه های لاهوتی هم بازتاب اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی دوره مشروطه است و هم بیانگر نگرش های حزبی و سیاسی وی. در این جستار به شیوه توصیفی - تحلیلی و اسنادی و کمّی به بررسی قالب های شعری، شیوه ها و موضوعات مختلف شکوائیه های لاهوتی پرداخته می شود. لاهوتی بر مبنای اندیشه ها و هدف های سوسیالیستی و سیاسی خود، به دفاع از منافع کارگران، کشاورزان، رنجبران و محرومان طبقات گوناگون اجتماع می پردازد و از مستبدان داخلی، استعمارگران خارجی، ستمگران، ثروتمندان، استثمارگران، عوام فریبان، دین فروشان، باورهای خرافی، ناآگاهی عمومی و غیره به شدت انتقاد می کند.