فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
۲۶۴۱.

بررسی برخی وجوه اشتراک و افتراق داستان های کوتاه صادق چوبک و ارنست همینگوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: ساختار داستان کوتاه درونمایه ارنست همینگوی صادق چوبک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تعداد بازدید : ۲۶۹۰ تعداد دانلود : ۱۱۱۲
صادق چوبک از جمله بینان گذاران داستان کوتاه در ایران است. علیرغم نوسان هایی که در تکنیک او وجود دارد، وی نویسنده ای توانمند و تاثیرگذار در تاریخ ادبیات داستانی ایران بوده است. به همین ترتیب نقش ارنست همینگوی از نظر تاثیر در شکل گیری داستان کوتاه به عنوان یک قالب جدی هنری در جهان انکارناپذیر است. چوبک برخی داستان های کوتاه خود را کاملا به سبک همینگوی نوشته است. در بسیاری از داستان های کوتاه او، ردپای همینگوی مشاهده می شود. علاوه بر این، تاثیر همینگوی حتی در رمان او (تنگسیر) مشهود است. با این حال، به طور طبیعی برخی از ویژگی های داستان نویسی او چه در بعد اندیشه و چه در بعد تکنیک با همینگوی متفاوت است و در مواردی این تفاوت به طور کامل خود را نشان می دهد. در این بررسی، هدف آن است که وجوه مشترک و متفاوت شیوه نویسندگی چوبک در مقایسه با ارنست همینگوی مورد توجه قرار گیرد. در این مجال بررسی داستان ها و مقایسه آنها در دو بعد درونمایه و ساختار انجام گرفته است. نتایج بررسی نشان داده است که صادق چوبک نخستین نویسنده ایرانی است که به گرته برداری از ارنست همینگوی پرداخته است. عینی گرایی، استفاده از ضدقهرمان ها و بکارگیری شیوه نگارشی خاص همینگوی، از موارد عمده شباهت میان برخی آثار دو نویسنده است. از وجوه مهم تفاوت دو نویسنده، یکی عدم پیروی چوبک از یک سبک واحد، دیگری درونمایه های آشکار و صریح داستان های چوبک و در نهایت گرایش چوبک به داستان هایی با لایه های سطحی روان شناختی است که در آثار همینگوی قابل مشاهده نیست. ضمن این که چوبک نیز مانند بسیاری از پیروان همینگوی در درک عمیق شیوه نگارشی او موفق نبوده و تنها به گرته برداری سطحی پرداخته است.
۲۶۴۲.

هنر حکیم توس در داستان رستم و اشکبوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر کنایه اشکبوس رستم نقاشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
تعداد بازدید : ۳۹۷۹
هنر حکیم توس و تشخیص زبانی و سبکی او، اثری را پدید آورد که یکی از بزرگترین و بی نظیرترین آثار حماسی جهان شد و امروز ما به واسطه آن برخود می بالیم و آن را فرماندگاری زبان و هویت ایرانی می دانیم. از وجوه برجسته کلام حکیم توس در شاهنامه، کاربرد کنایه است که از یک سو سخن است و از سوی دیگر نقاشی. کنایه نقاشی زبانی است، یعنی سخن را تا حد تصویر اعتلامی بخشد و می تواند مفهوم پیام را نشان دهد و دو بعدی است و دو منظره را نشان می دهد و به گفته سارتر، پیکاسو در حسرت آن بود و آرزو می کرد قوطی کبریتی بسازد که هم خفاش باشد و هم قوطی کبریت (سارتر، 1352: 21) در این مقاله به استفاده از این شگرد هنری در داستان رستم و اشکبوس پرداخته می شود .
۲۶۴۳.

مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی با تکیه بر مقایسه مرثیه ابوالحسن تهامی و مرثیه خاقانی شروانی (عنوان عربی: إنشاد المراثی فی الأدبین الفارسی والعربی دراسة مقارنة بین مرثیتی أبی الحسن التهامی وخاقانی الشروانی)

کلید واژه ها: مرثیه مدح مرثیه سرایی المدیح رثا و شعر رثایی ادبیات دینی و مذهبی المراثی إنشاد المراثی الرثاء والشعر الرثائی الآداب الدینیة والمذهبیة

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی مرثیه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۳۳۵۹ تعداد دانلود : ۱۷۴۰
در گفتار حاضر، به شیوه سندکاوی، مرثیه سرایی و گونه های آن در ادب فارسی و عربی بررسی می شود؛ و اینکه در هر یک از ادب فارسی و عربی، روند و جریان مرثیه سرایی به چه صورت بوده و مرثیه سرایی در این دو ادب چه سیری را طی کرده است، نقطه آغاز آن کجا است و کدامیک از شاعران پارسی و تازی مرثیه سروده اند و هر کدام در چه مرتبه و جایگاهی قرار دارند.مبنای کار در این مقاله، مقایسه مرثیه خاقانی در مرگ فرزندش رشیدالدین که در سنین جوانی فوت کرده ــ برای نمونه مرثیه سرایی در ادب فارسی ــ و مرثیه ابوالحسن تهامی در مرگ فرزندش ابوالفضل که در نوجوانی در گذشته ــ برای نمونه در ادب عربی ــ است؛ تا با بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو مرثیه، وضعیت مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی به گونه بهتری مشخص شود.چکیده عربی:ندرس فی هذا المقال وبطریقة تفتیش الوثائق، إنشاد المراثی وأنواعه فی الأدبین الفارسی والعربی ونسلط الضوء علی مجری إنشاد المراثی فی کل من الأدبین والتطورات التی خضع لها کما نبحث عن نشأته وبدایاته وعن الشعراء الذین لجأوا إلی هذا الأسلوب فی الأدبین الفارسی والعربی ومرتبهم بین الشعراء.واتخذنا فی هذا المقال مرثیة خاقانی فی موت ولده رشید الدین المتوفی فی عنفوان الشباب أساسنا لإنشاد المراثی فی الأدب الفارسی کما تم اختیار مرثیة أبی الحسن التهامی فی موت ولده أبی الفضل المتوفی یافعا نموذجنا فی الأدب العربی لتکون نتائج البحث أکثر دقة وعمقا فی الأدبین الفارسی والعربی بعد دراسة المشابهات والمفارقات بین المرثیتین اللتین سبق ذکرهما.
۲۶۴۶.

تقابل عنصر روایتگری و توصیف در هفت پیکر نظامی

کلید واژه ها: توصیف ساختارگرایی ساختار کنش روایتگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه نظامی پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی عناصر داستان
تعداد بازدید : ۲۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۵۲۷
در این مقاله سعی برآن است که تا به مدد نظریه روایت شناسی ساختارگرا به تحلیل و بررسی دو عنصر مهم روایتگری و توصیف در روایت های داستانی پرداخته شود. در هر روایت داستانی مکتوبی، روایتگری جنبه اساسی و اولیه آن است که به بازنمایی کنش ها، رخدادها و اعمال شخصیت ها می پردازد. توصیف نیز عنصر ثانوی هر روایت داستانی است که بازنمایی اشیاء، مکان ها و جنبه های ایستای داستان و شخصیت ها از طریق آن صورت می گیرد. اگر چه توصیف بدون روایتگری نیز می تواند وجود داشته باشد، به خودی خود نمی تواند سازنده روایت داستانی شود؛ از دیگر سوی هر چند روایتگری عنصر اساسی هر داستان روایی است، هرگز بی نیاز از توصیف نیست. روایتگری جنبه پویای متن است که هم دارای زمان داستان است و هم زمان سخن؛ در حالی که توصیف فقط دارای زمان متن است. توصیفات در متون روایی می توانند دارای کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین باشند و در عین حال فضای داستان را مشخص کنند. برای ملموس و عملی کردن این بحث های انتزاعی، شواهد و مثال هایی از هفت پیکر نظامی برگزیده ایم که در آن انواع توصیفها موجود است.
۲۶۴۷.

عنصر شخصیت در حکایت های حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲۶
حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از برجسته ترین و تاثیر گذارترین مثنوی های عرفانی - تعلیمی ادب پارسی و مهم ترین اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی (6 هـ. ق) است. سنایی پس از یک دیباچه دراز آهنگ منثور، مطالب و موضوع های این منظومه را، که تعداد آنها در بیشتر نسخه ها به 10000 بیت می رسد، در ده باب گنجانده است و برای بیان روشن تر و استوار تر مقاصد خود، که اغلب، مسایل غامض و بلند عرفانی هستند، از نوع ادبی پر تاثیر حکایت بهره برده و در لا به لای مطالب اصلی کتاب، حکایت های نسبتا زیادی را گنجانده که تعداد آنها در مجموع به 112 حکایت می رسد. این حکایت ها اغلب با عنوان هایی نظیر: «التمثل فی، التمثیل فی، حکایت در، و داستان...» از متن اصلی جدا می شوند و از نظر کوتاهی و بلندی متفاوتند و بی شک در ساده کردن و پر تاثیر کردن زبان حدیقه، نقش فراوان دارند. برای به انجام رسانیدن این پژوهش پس از بررسی شخصیت های اصلی این حکایت ها، آنها را در پنج گونه مذهبی - عرفانی، تاریخی - اسطوره ای، تیپیک، همراز، تمثیلی و نمادین جای دادیم و از دیدگاه عنصر داستانی «شخصیت» بدان ها نگریستیم. سعی شد بخشی از یافته های تحقیق در چند جدول نمایش داده شود.
۲۶۴۹.

ناهمخوانی نظریه و نوشتار (بررسی و نقد رمان گنجشک ها بهشت را می فهمند)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد پسامدرنیستی
تعداد بازدید : ۲۰۸۹ تعداد دانلود : ۹۱۶
"رمان گنجشک ها بهشت را می فهمند مطابق با آموزه های پسامدرنیستی نوشته شده است. توجه به آشفتگی در روایت و به تبع آن زمان داستان، ویژگی های فراداستانی، ایجاد دور باطل با استفاده از شخصیت های تاریخی در کنار شخصیت های داستانی و حضور نویسنده در داستان برای به هم ریختن مرز میان واقعیت و خیال از جمله ویژگی هایی است که این رمان را در زمره رمان های پسامدرنیستی قرار می دهد. با این همه گاه مواردی در آن دیده می شود که تناسبی با آموزه های پسامدرنیسم ندارد. این مقاله ضمن اشاره به ویژگی های پسامدرنیستی رمان، به نقد عناصری می پردازد که با این ویژگی ها همگن نیستند و نشان می دهد که استفاده از شیوه های مربوط به این جریان در رمانی که یکی از وظایف اصلی خود را شناساندن شخصیتی قرار می دهد که نمادی از رزمندگان دوران جنگ می تواند باشد، بجا نمی نماید؛ زیرا نوع نگاه تفکر پسامدرن به انسان و زندگی با نگاه موجود در رمان همخوانی ندارد. طبیعی است با وجود تاکید همه شخصیت ها بر ترسیم شخصیتی آرمانی در رمان و همنوایی و همصدایی آنها، با رمانی چندصدایی نیز روبرو نباشیم. "
۲۶۵۰.

مدایح سبک خراسانی و گرایش به قطب مجازی زبان با استناد به شعر منوچهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیحه سرایی قطب مجازی زبان نظریه شعری یاکوبسن معنی اندیشی شعر منوچهری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی مدیحه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد زبانشناختی
تعداد بازدید : ۲۵۹۲ تعداد دانلود : ۱۴۸۱
این نوشته مبحث مجاز را از دیدگاه بلاغیون و معنی شناسان بررسی می کند و سپس ضمن توضیح نظریه شعری یاکوبسن و تعریف او از قطب مجازی زبان، می کوشد تا چگونگی سازوکار این پدیده را در اشعار شاعران مدیحه پرداز توضیح دهد. به این منظور شعر منوچهری را به عنوان بهترین نماینده سبک نیمه اول قرن پنجم از نظر تصاویر شعری، مورد دقت نظر قرار می دهد؛ عملکرد دو محور ترکیب و انتخاب را در ابیاتی از شعر او بررسی می کند و نشان می دهد که چگونه کارکرد این دو محور بر قطب مجازی زبان، مدلول را از نظام زبان به مصداق موجود در جهان خارج از زبان نزدیکتر می کند. تمامی این فرآیندها شعری را پدیده می آورد که به رغم بهره گیری از آرایه ها و زیباییهای هنری از لحاظ زبانی هر چه بیشتر به زبان ارجاعی نزدیک و همواره معنی اندیش است.
۲۶۵۵.

یک حکایت، چند روایت نقد و نظری تطبیقی بر داستان «نگریستن عزراییل بر مردی...» در مثنوی و الهی نامه، با نگاهی به چند ماخذ دیگر (عنوان عربی: حکایة واحدة، روایات متعددة دراسة نقدیة مقارنة لقصة «نظرة عزراییل إلی رجل...» فی المثنوی و إلهی نامه، خلال دراستها فی مصادر أخری)

کلید واژه ها: تمثیل مثنوی نقد تطبیقی المثنوی قصه و حکایت القصة والحکایة النقد المقارن التمثیل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۱۲۷۱ تعداد دانلود : ۶۸۰
توضیح و تفسیر قصه ها و تمثیل ها در مثنوی مولانا، کلید شناخت این حماسه عرفانی بزرگ است؛ زیرا مولوی، قصه و تمثیل را برای اثبات دعاوی و آشنایی ذهن مخاطب با عقیده و نظر حکمی و عرفانی خود به کار می برد.در مقاله حاضر سعی شده است با مقایسه یکی از حکایات مثنوی به نام «نگریستن عزراییل بر مردی...» با چند ماخذ دیگر قبل از مثنوی، وجوه برتری قصه پردازی مولانا بر سایرین تبیین شود. به همین منظور، این حکایت از دفتر اول مثنوی با همین حکایت در آثاری مانند کیمیای سعادت غزالی، الهی نامه شیخ عطار، کشف الاسرار میبدی، ترک الاطناب فی شرح الشهاب ابن قضاعی و جوامع الحکایات عوفی، به شیوه نقد تطبیقی مقایسه شده است.مخاطب با مطالعه این آثار درمی یابد این حکایت در مثنوی، طرب انگیزتر و جامع تر از سایر آثار است و رابطه منطقی تری میان اجزای آن وجود دارد.چکیده عربی:إن المفتاح الحقیقی لمعرفة المثنوی بوصفه أکبر حماسة عرفانیة، یتمثل فی توضیح قصصه وتمثیلاته وتفسیرها؛ لأن مولانا جلال الدین یستخدم القصة والتمثیل لإثبات عقائده الحکمیة والعرفانیة وتعرّف المخاطب علیها. ومن هذا المنطلق یحاول هذا المقال جوانب تفوق مولانا فی تناول القصة علی الآخرین بعد مقارنة إحدی حکایات مثنوی بعنوان «نظرة عزراییل إلی رجل...» بمصادر أخری تسبق المثنوی. وتحقیقا لهذا الهدف تم دراسة تلک الحکایة الموجودة فی الدفتر الأول من المثنوی مع أخواتها الموجودة فی نتاجات أخری: ککیمیاء السعادة للغزالی، وإلهی نامه للعطار، وکشف الأسرار لمیبدی، وترک الإطناب فی شرح الشهاب لابن القضاعی، وجوامع الحکایات للعوفی علی سبیل الدراسات النقدیة المقارنة.والقارئ بعد قراءة تلک النتاجات یدرک أن الحکایة المذکورة فی المثنوی ألطف وأجمع من مثیلاتها فی باقی النتاجات وأن هناک انسجاما أکثر بین أجزاءها إذا ما قورن بتلک النتاجات.
۲۶۵۹.

ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان تصوف تمثیل ادبیات تعلیمی حکایات صوفیانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
تعداد بازدید : ۱۸۵۰
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان