سجاد علی بیگی

سجاد علی بیگی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

سویی به جز شمال، تحلیلی بر وضعیت انحراف از شمال در بناهای مرتبط با آتش دوره ساسانی

کلید واژه ها: آتشکده جهت شمال اَپاختَر چهارتاقی دوره ساسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۳۵
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.
۲.

سرنخ هایی از شماری خانه اشرافی، چند آتشکده و دو سه بنای حکومتی دوره تاریخی در استان کرمانشاه؛ براساسِ تحلیل پایه های سنگی، پایه ستون ها و ساقه ستون های نویافته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پایه سنگی پایه ستون آتشکده تالار ستوندار ایوان ستوندار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۶
این مقاله به شماری پایه سنگی متعلق به دوره تاریخی می پردازد که طی یکی دو دهه اخیر و در نتیجه بررسی ها، کاوش ها و کشفیات اتفاقی در استان کرمانشاه به دست آمده اند. ما در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای تلاش می کنیم ضمن معرفی این پایه های سنگی، تا حد امکان قدمت آنها را تخمین زده و با استناد به موقعیت جغرافیایی و بستر باستان شناختیِ برخی از آنها ارزیابی هایی از کارکرد آنها داشته باشیم. در نهایت تلاش می کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا همه پایه های سنگی به دست آمده از منطقه کرمانشاه پایه های ستون و مربوط به بناهای ستوندار بوده اند یا به احتمال کارکرد دیگری غیر از پایه ستون داشته اند؟ هر چند به دلیل عدم انتشار نتایج بررسی ها در بخش عمده ای از منطقه و عدم انجام کاوش در اغلبِ محوطه های دارای پایه های سنگی، جایگاه و نقش این محوطه ها در مدل های استقراری منطقه قابل درک نیست و ماهیت بناها و بستر باستان شناختی یافته های سنگی بر ما پوشیده است، اما به احتمال پایه ستون های مورد بررسی در این پژوهش، سرنخی از بناهای مختلف از کاخ های حکومتی گرفته تا خانه های اشرافی در اختیار ما قرار می دهند. در مقابل به استناد یافته های چهارتاقی میل میله گه و آتشکده پلنگ گرد و همچنین با استناد به پایه های سنگی کشف شده در آتشکده سرخ کُتل می توان پذیرفت که حداقل برخی از این پایه های سنگی نقش پایه ستون نداشته و مربوط به بناهای ستوندار نیستد، بلکه به احتمال برخی از آنها در فضای مرکزی محوطه های مقدس چون آتشکده های زرتشتی کاربرد داشته اند. قطعاً درک این موضوع بدون توجه به بافت باستان شناختی این یافته ها دشوار خواهد بود، اما باید اشاره کرد پایه های سنگی خارج از بافت های باستان شناختی را لزوماً نباید پایه ستون هایی فرض کرد که بار سقف را تحمل می کرده اند. با این حال معترفیم که اگر برخی از این پایه های سنگی در بستر باستان شناختی چون آتشکده ها به دست نمی آمدند، نمی توانستیم تفکیکی میان کاربری آنها به عنوان پایه های سنگی با کاربری ویژه در نیایشگاه ها با پایه ستون های متداول معماری داشته باشیم.
۳.

مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: روانسر تپه خیبر مهر آغاز ایلامی عصر آهن کاسی آشور نو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۳۲
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
۴.

هم سنجی نتایج بررسی آرکئوژئوفیزیک با کاوش های باستان شناسی در تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روانسر تپه خیبر بررسی آرکئوژئوفیزیک مغناطیس سنجی عصر آهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۲۴
پروژه باستان شناسی تپه خیبر از بهار 1397 آغاز گردید و تاکنون سه فصل از آن ادامه یافته است. با توجه به ابعاد و اندازه تپه خیبر و حجم بالای نهشته های باستان شناسی، باستان شناسان راه طولانی برای مطالعه این محوطه پیش رو دارند. در آغاز پژوهش های باستان شناختی در تپه خیبر، انتخاب محل کاوش یکی از موضوعات مهم در راهبرد کاوش این محوطه به شمار می رفت. از این رو، هیئت پیش از هر چیز مصمم بود تا در آغاز کاوش های میدانی، بررسی هایی به منظور پی بردن به وضعیت بقایای زیر سطح در محل هایی انجام دهد که ساختارهای معماری کاملاً مدفون شده اند. در همین راستا، فصل نخست به بررسی آرکئوژئوفیزیک اختصاص یافت که با روش مغناطیس سنجی در خرداد ماه 1397 به انجام رسید. یکی از اهداف این بررسی مکان یابی آثار و روشن نمودن وضعیت بقایای مدفون در رأس محوطه بود. به همین دلیل، محدوده ای به ابعاد سه هزار مترمربع بررسی شد که آنومالی های این بخش حاکی از وجود ساختارهای حرارت دیده ای بود که احتمالاً سازه های آجری را نشان می داد. با توجه به پراکندگی آجرهای عصر آهن در سطح این بخش و اهمیت تپه خیبر به عنوان یک مرکز مهم عصر آهن، هیئت امیدوار بود تا با کاوش در این بخش بقایای معماری از این دوره بیابد. با کاوش (1397) دو ترانشه 10×10 در محدوده آنومالی ها، بقایای سازه های آجری آشکار گردید که ظاهراً بقایای دو ستون (جرز) بزرگ مستطیل شکل آجری هستند که از آجرهای عصر آهن ساخته شده اند. نتیجه کاوش نشان داد که آجرهای عصر آهن در بافتی ثانویه و در یک بنای بزرگ دوره اشکانی مجدداً به کار رفته اند. این نکته نشان داد که هرچند بررسی های آرکئوژئوفیزیک به خوبی توانست در خصوص محل و ماهیت بقایای مدفون در محدوده بررسی شده اطلاعات سودمندی در اختیار قرار دهد، به کارگیری دوباره این مصالح در دوره باستان باعث دورشدن هیئت از دست یابی به پاسخ پرسش های خود شد. از این رو، باید توجه داشت که مسئله استفاده دوباره از مصالح قدیمی و فرایندهای و چرخه های استفاده و بازاستفاده از مواد فرهنگی در محوطه های چند دوره ای ممکن است به پیچیدگی مسائل کار میدانی بیفزاید و حتی در مواردی چون تجربه کنونی باعث سردرگمی شود.
۵.

محوطه های فلزگری کهن در منظر فرهنگی کوهدشت و ارائه یک مدل پیش بینی برای منطقه زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منظر فرهنگی توزیع فضایی عوامل محیطی مدل پیش بینی فلزگری کهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۸۱
عوامل محیطی نقش مهمی در شکل دهی به الگوی استقراری محوطه ها و توزیع مکانی سکونتگاه های انسانی و فعالیت های گوناگون بشر داشته اند. مطالعه روابط متقابل انسان و محیط و الگوهای بهره برداری از محیط زیست یکی از رویکردهای اصلی باستان شناسی نو است. یکی از قابلیت های زاگرس میانی و به خصوص پیشکوه لرستان فرهنگی استخراج و تولید فلزات به ویژه مفرغ و آهن است که با ابهامات زیادی از جمله شناسایی معادن و محوطه های در ارتباط با فلزگری کهن همراه است. در پژوهش حاضر سعی شد بر مبنای 143 محوطه فلزگری کهن که در نتیجه چهار فصل بررسی باستان شناسی در شهرستان کوهدشت شناسایی شده اند، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تحلیل های فضایی، عوامل طبیعی مؤثر در شکل گیری و پراکنش محوطه های فلزگری در منظر فرهنگی کوهدشت شناسایی شوند و در انتها یک الگو برای تخمین مکان های احتمالی دارای بقایای مرتبط با فلزگری باستان در منطقه زاگرس میانی ارائه شود. برای رسیدن به این مهم در نرم افزار GIS به هر یک از عوامل محیطی از جمله مواد خام مورد نیاز، پوشش جنگلی مناسب برای فراهم کردن سوخت مورد استفاده در کوره های ذوب فلز و نزدیکی به منابع آبی، بر اساس نقش و تأثیر هر یک از این عوامل، وزن و اهمیت متفاوتی داده شد تا نقش هر یک از آن ها در شکل گیری محوطه ها مورد سنجش و ارزیابی قرار گیرد. در پایان مشخص شد که سازند زمین شناسی کشکان که دارای برونزد سنگ های حاوی اکسید آهن است، بیشترین نقش را در مکان گزینی محوطه های فلزگری باستان داشته است و پس از آن پوشش جنگلی مناسب و نزدیکی به منابع آبی، در درجه های بعدی اهمیت قرار دارند.
۶.

کاسه های کوبه در دشت کرمانشاه: ردپایی از گستره سنت سفال دوره مس وسنگ جدید شمال میان رودان در زاگرس مرکزی

کلید واژه ها: تاق بستان مس وسنگ جدید افق سفالی پس از عبید اوروک قدیم کاسه کوبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۸۰
با توجه به اهمیت دوره مس وسنگ، به ویژه اواخر این دوره که شاهد پیدایش نخستین شهرها و حکومت های آغازین هستیم، شناسایی انواع محوطه ها و مواد فرهنگی این دوره می تواند اطلاعات مهمی را به دانش ما در این باره بیافزاید؛ ازجمله مهم ترین شاخصه های فرهنگی این بازه زمانی می توان به افزایش جمعیت، گسترش مبادلات و تخصصی تر شدن حِرَف اشاره کرد. با وجود شناخت ما از گونه های مختلف مواد فرهنگی و به ویژه سنت های سفالی دوره مس وسنگ منطقه زاگرس مرکزی آگاهی ما از سفال «کوبه» در ایران بسیار اندک است. سفال کوبه، گونه ای از سفال های مس وسنگ متأخر در جنوب غرب آسیا است که ابتدا در دوران «پس از عبید» و از دوره مس وسنگ متأخر 1 به بعد در فرم های متفاوت به صورت تولید-انبوه در محوطه های میان رودان شمالی گرفته تا سوریه و ترکیه ظاهر شده است. تاکنون این نوع ظرف در محوطه های ایران موردتوجه قرار نگرفته و بحثی درخصوص حضور این نوع سفال در ایران مطرح نشده است. این پژوهش به مسأله حضور سفال کوبه در غرب ایران و به ویژه دشت کرمانشاه می پردازد و با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند به این پرسش ها پاسخ دهد که، شاخصه های فناوری کاسه های کوبه محوطه پیش ازتاریخی تاق بستان چیست و این نوع ظروف در چه بازه زمانی قرار می گیرند؟ همچنین این که، این یافته های جدید چه تصویری از حوزه پراکنش این ظروف در اختیار قرار می دهند؟ فراوانی این کاسه ها در کاوش سال 1394 ه .ش.، تاق بستان و سایر نمونه های مکشوف از استان کرمانشاه و غرب ایران نشان می دهد که این سنت سفالی گستره وسیعی در غرب ایران را دربر می گرفته که تاکنون برای ما ناشناخته بود. این نمونه ها نشان می دهند که با فراوانی قابل توجهی از گونه شماره 3 و 4 کاسه های کوبه روبه رو هستیم و حضور پررنگ این نمونه ها نشان دهنده گسترش سنت تولید این گونه به بخش های غربی ایران چون زاگرس مرکزی در دوره اوروک قدیم است.
۷.

کوره های سفالگری، تولید تخصصی، محوطه صنعتی، جامعه خان سالار تفسیری وارونه از یافته های باستان شناختی تپه پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۲۲۳
در کاوش های تپه پردیس چند سازه حرارتی کشف شده که «کوره های سفالگری» خوانده شده اند و با توجه به تمرکز آنها در شرق تپه، کاوشگران این ها را کوره های تولید تخصصی و متمرکزِ سفال در بخشِ صنعتی یک روستای هزاره پنجم پ.م تصور کرده اند. نگارنده در این مقاله می کوشد تا با روش تحلیلی-تفسیری و به کمک مقایسه های متعدد، کارکرد واقعی این سازه ها را بررسی کند و به استناد چندین مدرک باستان شناسی نشان دهد که برداشت های کاوشگران از اساس درست نیست و تمامی تفاسیر ارائه شده بر پایه این تعابیر باید به کلی مورد بازنگری قرار گیرد. مدارک مورد بررسی نشان می دهد که سازه های حرارتی پردیس کارکردی به عنوان کوره نداشته اند و نمی توان به استناد آنها ارتباط مستقیمی میان ماهیت تپه پردیس با تغییرات در سطوح اجتماعی جامعه برقرار کرد و نمی توان پذیرفت این سازه ها ارتباطی با شکل و ساختار جامعه و نظام هایی داشته اند که آن را جامعه طبقاتی، نخبگان و خان سالارها می نامند. سازه های حرارتی تپه پردیس در پیش از تاریخ ایران یگانه نیستند و نمونه های متعددی از آنها در بافت مسکونی چندین محوطه از جمله سیلک جنوبی، زاغه، اسماعیل آباد، جیران تپه، قره تپه قمرود به دست آمده و به روشنی گونه ای از اجاق/ بخاری دیواری را نشان می دهند.
۸.

برسی مسأله پیدایش ساغرهای سفالی اوایل عصر آهن در تپه گوران، دره هلیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: درّه هُلیلان تپه گوران ساغر کاسی عیلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۹۵
با شروع عصر آهن در دره هلیلان، شاهد پدیدار شدن یک سنت سفالگری جدید در تپه گوران هستیم. در میان سفال های این مرحله تپه گوران چند گونه سفال شاخص دیده می شود که شاخص ترین آن ها ساغرهای پایه دار هستند. از گونه ساغرهای پایه دار تپه گوران به ندرت در مناطق پیرامون دره هلیلان گزارش شده است. با این حال، ساغرهای تپه گوران تشابهات بسیار نزدیکی با ساغرهای کاسی میان رودان و ساغرهای عیلامی دشت شوشان دارند. در مورد چگونگی ظهور این نوع ساغرها در دره هلیلان و منشاء آن مطالعات مهمی انجام شده است، اما هنوز چگونگی ظهور آن مبهم است. در این مقاله سعی می شود تا با بررسی نتایج مطالعات باستان شناسی انجام شده در مناطق پیرامون دره هلیلان و با ردیابی وضعیت پراکنش این نوع ساغر، ارتباط ساغرهای تپه گوران با حوزه های اصلی پراکنش آن در میان رودان یا شوشان مشخص شود. بررسی یافته های باستان شناسی حاکی از این است که تاکنون در مناطق مابین دره هلیلان در شمال و دشت شوشان در جنوب شامل مناطق دهلران و آبدانان و دره های سیمره و رومشگان این نوع سفالینه دیده نشده است. ظاهراً محوطه های مناطق دهلران و آبدانان در این زمان متروکه شده اند با این حال نتایج مطالعات انجام شده در ماهیدشت حاکی از حضور این گونه ساغر در شمال دره هلیلان است، در واقع، حضور این گونه ساغر در ماهیدشت، دره هلیلان را از طریق جاده خراسان، به میان رودان وصل نموده و به نظر می رسد که ساغرهای تپه گوران منشاء کاسی دارند.
۹.

غار قلعه کرد آوج؛ شواهدی از استقرار دوره پارینه سنگی میانی در کوهستان های جنوب غربی استان قزوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: فلات مرکزی دوره پارینه سنگی میانی منطقه آوج قزوین غار قلعه کُرد مصنوعات سنگی موستری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۱
برخلاف کوهستان های زاگرس و البرز اطلاعات باستان شناختی و دانش کنونی از دوره پارینه سنگی در فلات مرکزی ایران به جز موارد اندکی، محدود به کشفِ اتفاقی شماری محوطه باز و یکی دو پناهگاه صخره ای است. نگاهی به محوطه های شناخته شده در فلات مرکزی نشان می دهد که اغلب این مدارک، مجموعه های سطحی از یافته های پراکنده اند و همچون اغلب محوطه های باز ایران احتمالاً فاقد نهشته های باستان شناختی هستند؛ این وضعیت باعث شده تا اطلاعات ما تنها محدود به گونه شناسی و فن آوری ساخت مصنوعات پارینه سنگی این محوطه ها شود و از سایر جنبه های فرهنگی، معیشتی و زیست محیطی استقرارهای دوره پارینه سنگی در منطقه بی اطلاع بمانیم. از این رو شناسایی و کشف غار قلعه کُرد با بقایای دوره پارینه سنگی میانی در منطقه کوهستانی جنوب غربی استان قزوین بسیار مهم و شایان توجه است. مطالعه مقدماتی دست افزارهای سنگی به دست آمده از بررسی این مکان نشان دهنده حضور فن آوری لوالوا و تولیدات موستری است. چاله های حفریات غیر مجاز درون غار نشان می دهد که بیش از دو و نیم متر رسوبات و بقایای عصر سنگ در دهانه ورودی غار نهشته شده که نشان از قابلیت بالای این مکان برای کاوش دارد. نوشتار حاضر گزارشی از بررسی و مطالعه یافته های سطحی این مکان است.
۱۰.

گزارش پژوهش های باستان شناختی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: نهاوند دوره سلوکی معبد لائودیسه بررسی و گمانه زنی سرستون ایونیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
آگاهی های تاریخی و باستان شناسی کنونی ما از دوران حکومت حاکمان یونانی و مقدونی در ایران بسیار اندک و ناچیز است. با این حال، نوشته های مورخین و جغرافی نویسانی همچون استرابو، بطلمیوس، آپیان و پلینی درباره ایران دوره سلوکی اطلاعاتی هرچند مختصر و مبهم در اختیار قرار می دهند. با وجود آن که سلطه سلوکیان به خصوص در غرب ایران به درازا انجامید و شهرهایی نیز در این دوره ساخته شد، اما تاکنون شواهد باستان شناختی اندکی از این دوره بدست آمده است. کشف اتفاقی کتیبه ای یونانی در نهاوند که اشاره به وجود معبدی به نام لائودیسه در زمان سلطنت آنتیوخوس سوم دارد، نقطه عطفی در مطالعات باستان شناختی و تاریخی این دوره در ایران به شمار می رود. علاوه بر کتیبه یونانی، کشف یافته های ارزشمند دیگری مانند پیکرک های برنزی خدایان یونانی، قربانگاه سنگی، سرستون، ساقه ستون، پایه ستون و قطعه سفال های این دوره طی پژوهش های پیشین و کنونی در محله دوخواهران نهاوند، به وجود بنایی از دوره سلوکی در این محل صحه می گذارد. به طور کلی، مدارک تاریخی و شواهد باستان شناختی، نهاوند را به عنوان شهری مهم از دوره سلوکی تا پایان کار ساسانیان معرفی می نماید. نوشتار حاضر نتایج بررسی و گمانه زنی به منظور مکان یابی معبد لائودیسه در نهاوند است که طی دو فصل در سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۰ به انجام رسیده است. 
۱۱.

نقش برجسته نو یافته دوره آشور نو در میشخاص ایلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: زاگرس مرکزی ایلام حیدر آباد میشخاص نقش برجسته دوره آشور نو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۰۵
تاکنون مدارک مستقیم اندکی از لشگرکشی ها و درگیری های آشوریان با ساکنان منطقه زاگرس در خود منطقه به دست آمده است. این در حالی است که بایگانی های آشوری و نقوش برجسته کاخ های دوره آشورنو در شمال بین النهرین اطلاعات ارزشمندی را در خصوص لشگرکشی ها، درگیری ها و پیروزی های آشوریان در اختیار قرار می دهند. به طور کلی، مدارک این چنینی در خاکِ خودِ ماد و عیلام نسبتاً ناچیز و پراکنده اند. از این رو، مدارک و کشفیات جدید می توانند اطلاعات سودمندی را به دانش ما در این باره بیفزایند. طی بازدیدهای اخیر دو کوهنورد در سال ۱۳۸۷ در جنوب شرقی ایلام نقش برجسته ای صخره ای کشف گردید که شخصی را با لباس، کلاه و گارد کاملاً آشوری نشان می دهد. هر چند به علت فقدان کتیبه بحث در مورد سازنده این نقش دشوار به نظر می رسد، اما بر اساس مشابهت های نزدیک با نقش برجسته اشکفت گل گل به نظر می رسد که این شخص همان کسی است که در اشکفت گل گل نقش شده و احتمالاً یکی از سه پادشاه نیرومند متاخر دوره آشور نو یعنی سناخریب، آشوربانی پال و یا اَسرحَدون را نشان می دهد.
۱۲.

الگوهای استقراری دوران پیش از تاریخ در حوضه آبریز ابهررود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: بررسی باستان شناختی پیش از تاریخ حوضه آبریز ابهررود استقرار الگوی استقرار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶ تعداد دانلود : ۹۶
استان زنجان و بویژه حوضه جغرافیایی ابهررود، به دلیل قرارگیری در میان سه حوضه فرهنگی – جغرافیایی فلات مرکزی، شمال غرب و غرب ایران یکی از مناطق مهم، اما ناشناخته در پژوهش های باستان شناسی به شمار می رود. ویژگی های اقلیمی، جایگاه خاص جغرافیایی و موقعیت خاص منطقه در کریدور طبیعی فلات مرکزی به شمال غرب ایران سبب شده که این منطقه از دیرباز مورد توجه گروه های انسانی واقع گردد. این موقعیت و وضعیت جغرافیایی به روشنی نشان دهنده اهمیت حوضه آبریز ابهررود در مطالعات باستان شناسی ایران است. با این وجود اطلاعات ما درباره تحولات منطقه در دوران مختلف پیش از تاریخ و کیفیت ارتباط این منطقه با سایر حوضه های فرهنگی بسیار محدود است. از این رو انجام پژوهش های باستان شناختی و بویژه بررسی های منطقه ای بسیار ضروری می نمود. اطلاع و آگاهی از الگوهای استقراری این منطقه می تواند درک و آگاهی ما را از چگونگی تقابل مناطق فرهنگی-جغرافیایی پیرامون فزونی دهد. بر این اساس بررسی های باستان شناسی حوضه آبریز ابهررود طی دو فصل در سال های ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴ به انجام رسید و در پی آن آگاهی های ارزشمندی در مورد پیشینه استقرار در منطقه پیش روی ما قرار گرفت. در این نوشتار به نتایج حاصل از بررسی های باستان شناختی حوضه آبریز ابهررود و تحلیل آن ها پرداخته شده است.
۱۳.

حوضه آبریز ابهررود در دوره مس و سنگ: مروری بر استقرارهای دالمایی حاشیه شمال غربی مرکز فلات ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: حوضه آبریز ابهررود دوره مس و سنگ فرهنگ دالما سفال محوطه های استقراری حاشیه شمال غربی مرکز فلات ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۸۶
فرهنگ و سنت سفالگری دالما طی نیمه دوم هزاره پنجم ق.م در بخش های زیادی از شمال غرب و غرب ایران گسترش یافت. با این حال، شواهد اندکی از گسترش و نفوذ این سنت به بخش های شرقی تر شمال غرب کشور و مرکز فلات ایران به دست آمده است. حوضه آبریز ابهررود در میان سه حوزه مهم فرهنگی جغرافیایی شمال غرب، غرب و مرکز فلات ایران واقع گردیده است. طی بررسی این منطقه ۱۲ محوطه با بقایای دوره فرهنگ دالما شناسایی و مطالعه شد. محوطه های شناسایی شده به احتمال همگی روستاهای کوچکی هستند که تماماً در کنار یک منبع آب و اغلب در میان ارتفاعات و یا حاشیه دشت میانکوهی ابهر واقع شده اند. بر اساس مکان گزینی استقرارها محوطه های این دوره به احتمال روستاهای کوچکی متعلق به اجتماعات کوچرو و نیمه یکجانشین بوده اند که درفاصله حوزه شمال غرب و غرب ایران در تردد بوده اند. اهمیت این پژوهش از این رو است که می تواند آگاهی های ارزشمندی از فرهنگ ها و سنت های شرقیِ شمال غرب، شمال شرقی غرب ایران و فرهنگ های غربی مرکز فلات ایران و ویژگی ها و شاخصه های فرهنگی این حوزه ها را (تفاوتها وتشابهات) در منطقه ای کوچک اما مهم در اختیار قرار دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان