هادی هاشمی رزینی

هادی هاشمی رزینی

مدرک تحصیلی: روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، کرج، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۳ مورد.
۱.

پیش بینی پرخاشگری در نوجوانان بر اساس کیفیت روابط بین فردی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرخاشگری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان کیفیت روابط بین فردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۳۱
این پژوهش با هدف پیش بینی پرخاشگری در نوجوانان بر اساس کیفیت روابط بین فردی و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، نوجوانان 15 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1402 از مناطق شمال، شمال غرب، غرب و جنوب غربی تهران بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و نمونه ای به تعداد 220 نفر برای پژوهش در نظر گرفته شد. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری (AQ، باس و پری، 1992)، سیاهه کیفیت روابط (QRI، پیرس و همکاران، 1991) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، 2006) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین پرخاشگری با حمایت اجتماعی، عمق روابط (والدین و دوستان) رابطه منفی معنادار و بین پرخاشگری با تعارض بین فردی (والدین و دوستان) و تنظیم شناختی هیجان سازش نیافته، همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (۰1/۰p<). متغیرهای پیش بین در مجموع 30 درصد از تغییرات پرخاشگری را تبیین کردند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که کیفیت روابط بین فردی و تنظیم شناختی هیجان نقش کلیدی در پرخاشگری نوجوانان دارند.
۲.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و خود ناتوان سازی دانش آموزان درگیر اُفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی افت تحصیلی اهمال کاری خود ناتوان سازی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۷
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و خود ناتوان سازی دانش آموزان درگیر اُفت تحصیلی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 که دچار افت تحصیلی شده بودند. 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه، جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (APQ) سولومون و راثبلوم (۱۹۸۴) و پرسشنامه خودناتوان سازی تحصیلی (ASHQ) جونز و رودوالت (1982) استفاده شد. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) برای گروه آزمایش ارائه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری تحصیلی (544/28=F؛ 001/0=P) و خودناتوان سازی تحصیلی (534/11=F؛ 001/0=P) تأثیر معناداری دارد. بنابراین، استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به منظور بهبود اهمال کاری و خودناتوان سازی دانش آموزان دارای افت تحصیلی مؤثر می باشد.
۳.

اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعلل ورزی تحصیلی کارکردهای اجرایی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی ضرب شناختی کند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۱
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کودکان 11 تا 14 سال ناحیه 2 استان قم در سال 1401 بودند که بر اساس نظر روان شناس/روان پزشک واجد نشانه های ضرب شناختی کند تشخیص داده شده بودند. از این جامعه آماری نمونه ای به حجم 10 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 5 نفره (آزمایش و کنترل) جای دهی شدند. برای گروه آزمایشی، رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در 9 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس کندگامی شناختی (MSCT، پنی و همکاران، 2009)، سیاهه عصب روان شناختی و شخصیتی کودکان کولیج (CPNI، کولیج و همکاران، 2002) و آزمون اهمال کاری تحصیلی (APT، سواری، 1391) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد با کنترل پیش آزمون، بین میانگین نمرات دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر کاهش مشکلات کارکردهای اجرایی و تعلل ورزی تحصیلی کودکان با ضرب شناختی کند اثربخش است.
۴.

پیش بینی پاسخ به شکست بر اساس قالب های ذهنی زبانی در میان زبان آموزان ایرانی: نقش واسطه جهت گیری هدف و یادگیری خودتنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قالب های ذهنی زبانی جهت گیری هدف یادگیری خودتنظیمی پاسخ به شکست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۷
قالب های ذهنی به عنوان یک سیستم شناختی-انگیزشی مشخص می کنند که چگونه افراد درباره ویژگی های شخصیتی خود، تلاش، موفقیت و شکست در شرایط مختلف فکر می کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین قالب های ذهنی زبانی با پاسخ به شکست در میان زبان آموزان با نقش واسطه جهت گیری هدف و یادگیری خودتنظیمی بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی و بر اساس تحلبل مسیر است. جامعه آماری را تمامی زبان آموزان مؤسسات آموزش زبان انگلیسی شهرستان بهارستان در سال 1398 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 205 زبان آموز (122 دختر و 83 پسر) بودکه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه، قالب های ذهنی زبانی لو و نوئلز (2016)، یادگیری خودتنظیمی پنتریچ و دی گروت (1990)، جهت گیری هدف الیوت و چرچ (1997) و مقیاس پاسخ به شرایط شکست لو و نوئلز (2016) استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها نشان داد قالب ذهنی زبانی رشد از طریق واسطه گری اهداف یادگیری و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر پاسخ تسلط دارای اثر غیرمستقیم مثبت و از طریق واسطه گری راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر پاسخ درماندگی-اضطرابی دارای اثر غیرمستقیم منفی بود. همچنین قالب ذهنی زبانی ثابت از طریق واسطه گری اهداف عملکرد-اجتنابی و باورهای انگیزشی (اضطراب امتحان) بر پاسخ درماندگی-اضطرابی اثر غیرمستقیم مثبت داشت. این درحالیست که اثر غیرمستقیم قالب های ذهنی زبانی بر پاسخ به شکست از طریق جهت گیری هدف عملکرد-گرایشی تأیید نشد. درنتیجه، مربیان زبان با آگاهی بیشتر از مفهوم قالب های ذهنی می توانند باورهای یادگیرندگان را درباره ماهیت و فرایند اکتساب دانش ارتقا دهند و بر اهمیت اهداف پیشرفت و خودتنظیمی در یادگیری تاکید کنند.
۵.

اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۴۷
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی منجر می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف تدوین و اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 سال شهر تهران در سال ۱۳۹8 و والدین آنان بود. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 30 کودک مبتلا به اوتیسم سطح یک با استفاده از معیارهای مختلف از کلینیک پدیده به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه مداخله ای را در قالب پانزده جلسه دریافت کرد و گروه گواه برنامه های معمول مرکز توانبخشی را دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم با سطح یک و آسپرگر (اهلر و گیلبرگ، 1993)، و فهرست ارزشیابی اوتیسم (ریملند و ادلسون، 1999) بودند. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون t همبسته با آلفای تعدیل یافته توسط نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم اثربخشی معناداری داشت (0/01P<). اندازه اثر برای مؤلفه های مهارت های اجتماعی(0/87) و مهارت های ارتباطی (0/92) بود. همچنین نتایج ازمون t همبسته نشان داد تأثیر برنامه آموزش ارتباط کارکردی در مرحله پیگیری نیز در مؤلفه های مهارت های اجتماعی و ارتباطی اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان اوتیسم را می توان با آموزش، ارتقا داده و همچنین از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان یک مداخله اثرگذار در بهبود مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.
۶.

الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناتوانی های یادگیری مهارت های اجتماعی سبک های دلبستگی خودکارآمدی تحصیلی مشکلات رفتاری کنش های اجرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۵۲
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری عاملی مؤثر بر بسیاری از جنبه های زندگی فرد از جمله مهارت های اجتماعی است، به گونه ای که عمده کودکانی که مهارت های اجتماعی ضعیف دارند، گوشه گیر و منزوی می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. تعداد 220 نفر از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرکز درمان ناتوانی های یادگیری بوجیکای شهر تهران در سال 98-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و فرم والدین پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، فرم والدین سبک های دلبستگی هالپرن و کاپنبرگ (2006)، خودکارآمدی تحصیلی جینکینز و مورگان (1999)، مشکلات رفتاری راتر (1967) و فرم کوتاه کنش های اجرایی بریف (جیویا و همکاران، 2000) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش الگویابی معادلات ساختاری و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بر اساس نتایج سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب پیش بین منفی و مثبتی برای مهارت اجتماعی بودند (0/01>P) و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی و کنش های اجرایی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با مهارت اجتماعی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها همچنین نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن روی مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری با نقش واسطه ای کنش های اجرایی، تأثیر غیرمستقیم داشته و این اثرپذیری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و سبک های دلبستگی در کودکان با ناتوانی های یادگیری نقش واسطه ای دارند.
۷.

اثربخشی درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی بر حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال خواندن درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی حافظه شنیداری حساسیت شنیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۱۷۱
زمینه و هدف: اختلال خواندن یکی از انواع اختلالات یادگیری ویژه است که به مشکلات تحصیلی و رفتاری در دانش آموزان منجر می شود و در مدارس میزان شیوع بسیار بالایی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی در حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 7 تا 12 سال دارای اختلال خواندن بود که به مراکز روان شناسی و مشاوره و کلینیک های روان پزشکی تهران در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. در طی فرایند مداخله گروه آزمایش برنامه درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل خرده آزمون سنجش حافظه شنیداری برنامه رایانه ای حافظه کاری ان بک و نسخه تجدیدنظرشده آزمون حساسیت شنیداری را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss26 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که برنامه درمان مبتنی بر یکپارچگی حسی بر حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری در گروه آزمایش اثربخش است؛ همچنین اثربخشی این برنامه در مرحله پیگیری یک ماهه نیز پایدار مانده است (0/001p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که برنامه یکپارچگی حسی با تأکید بر حافظه شنیداری و حساسیت شنیداری در درمان اختلال خواندن مؤثر است و در نتیجه می تواند به عنوان یکی از محورهای مداخله ای دانش آموزان با این اختلال مورد توجه قرار گیرد.
۸.

الگوی ساختاری مهارت اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهارت اجتماعی سبک دلبستگی خودکارآمدی تحصیلی ناتوانی یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۷۶
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری عاملی مؤثر بر بسیاری از جنبه های زندگی فرد از جمله مهارت اجتماعی است، به گونه ای که عمده کودکانی که مهارت اجتماعی ضعیف دارند، افسرده و منزوی می شوند. بنابرین هدف پژوهش تدوین الگوی ساختاری مهارت اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. تعداد 200 نفر از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرکز درمان ناتوانی های یادگیری بوجیکای شهر تهران در سال 98-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و فرم والدین پرسشنامه مهارت اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990)، فرم والدین پرسشنامه سبک دلبستگی (هالپرن و کاپنبرگ، 2006)، و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (جینکینز و مورگان، 1999) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. بر اساس نتایج، سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب پیش بین منفی و مثبتی برای مهارت اجتماعی بودند (05/0>P). یافته ها همچنین نقش میانجی گر خودکارآمدی تحصیلی را در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با مهارت اجتماعی مورد تأیید قرار دادند. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی موجب کاهش مهارت های اجتماعی در کودکان با ناتوانی های یادگیری شده و سبک های دلبستگی از طریق خودکارآمدی تحصیلی به طور غیرمستقیم به ارتقاء مهارت اجتماعی در این کودکان کمک می کند.
۹.

اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و رفتارهای آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال طیف اوتیسم ارتباط کارکردی رفتارهای کلیشه ای رفتارهای کشاکش برانگیز رفتارهای آسیب به خود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۲۰۱
زمینه و هدف: اوتیسم اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه منجر به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در رفتارهای کلیشه ای، رفتارهای کشاکش برانگیز، و آسیب به خود کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری اطلاعات از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 ساله شهر تهران در سال 1398 بودند که از جامعه آماری مورد نظر، تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری هدفمند از کلینیک پدیده تهران، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. سپس گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب 15 جلسه دریافت کرد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم (اهلر و گیلبرگ، 1993)، مقیاس رفتار کشاکش برانگیز کودک (بیورکر تایلور و همکاران، 2010)، و پرسشنامه مشکلات رفتاری (روژان و همکاران، 2001) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در محیط SPSS26 انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه آموزش و گواه به ترتیب در متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری وجود دارد (0/001P<). اندازه اثر برای متغیر رفتارهای کشاکش برانگیز (0/922) و مؤلفه ها ی رفتارهای کلیشه ای (0/850) و رفتارهای آسیب به خود (0/832) بود. نتایج آزمون تی همبسته نیز نشان داد تأثیر برنامه مداخله ای در مرحله پیگیری نیز در بهبود رفتارهای کشاکش برانگیز و مؤلفه ها ی مشکلات رفتاری، اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان مداخه ای مناسب در کاهش نشانگان بالینی کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.
۱۰.

اثربخشی معنادرمانی گروهی بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افسردگی کیفیت زندگی معنادرمانی گروهی زنان دارای همسر معتاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۴۲۲
هدف : این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی گروهی بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، دربرگیرنده زنان دارای همسر معتاد شهر تهران در سال 1397 بود. با عنایت به نیمه آزمایشی بودن طرح، نمونه ای به حجم 30 نفر با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت در دسترس انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای معنادرمانی گروهی (فرانکل، 2001) شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و پرسش نامه افسردگی بک (1994) بود. یافته ها: نتایج نشان داد معنادرمانی گروهی سبب بهبود افسردگی و کیفیت زندگی زنان دارای همسر معتاد می شود. نتیجه گیری: می توان از معنادرمانی به عنوان روش مداخله ای مؤثر سود جست. به نظر می رسد این مداخله برای زنان دارای همسر معتاد نیز کاربردی است.
۱۱.

نقش تشخیصی فراشناخت، طرحواره هیجانی و ذهن خوانی در تمایز بین افسردگی یک قطبی و دوقطبی با رویکردی شناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: فراشناخت طرحواره هیجانی ذهن خوانی افسردگی یک قطبی اختلال دوقطبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش فراشناخت، طرحواره هیجانی و ذهن خوانی در تمایز بین افسردگی یک قطبی و دوقطبی با تکیه بر رویکردهای شناختی است. روش: پژوهش حاضر به طرح های علّی - مقایسه ای تعلّق دارد. جامعه آماری را کلّیّه افراد مبتلا به افسردگی یک قطبی و اختلال دوقطبی بیمارستان روان پزشکی رازی در سال 1398 تشکیل می دادند. بر اساس معیارهای ورود و خروج، به روش نمونه گیری در دسترس، 65 بیمار در گروه بالینی و 40 نفر در گروه شاهد انتخاب شدند. هر سه گروه با مقیاس باورهای فراشناختی ولز (MCQ، 1997)، مقیاس طوحواره هیجانی لیهی (LESS، 2002) و آزمون ذهن خوانی به وسیله چشم ها بارون- کوهن (RMET، 2001) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس، داده ها در برنامه SPSS.v21 با استفاده از تحلیل واربانس چندمتغیّره و تحلیل تابع تشخیص تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین سه گروه از نظر متغیرهای فراشناخت (42/34=F، 000/0=P)، طرحواره هیجانی (23/58=F، 000/0=P) و ذهن خوانی (02/13=F، 000/0=P) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). با استفاده از تحلیل تابع تشخیص دو تابع شکل گرفت که ارزش ویژه آن ها دو گروه بهنجار و بالینی و یک قطبی و دوقطبی را از هم تفکیک می کند. ماتریس ساختار دو گروه بهنجار و بالینی از طریق متغیر شرم و گناه (321/0=FC) به خوبی قابل تشخیص هستند. همچنین، در تمایز بین افسردگی یک قطبی و اختلال دوقطبی باورهای نگرانی منفی (405/0=FC) و پذیرش احساسات (310/0=FC) نقش مهمّی در تشخیص این دو اختلال از یکدیگر دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت عوامل شناختی نقش مهمی در ابتلا به افسردگی یک قطبی و دوقطبی دارند و بر اساس آن می توان افراد مبتلا را از افراد عادی متمایز کرد. مضامین نظری و کاربردی نتایج در پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
۱۲.

تمیز افراد خود آسیب رسان از افراد عادی بر اساس تجربه های مثبت و منفی، نوروزگرایی و ریخت های ارزشی انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارزشی انگیزشی تجربه های مثبت و منفی خود آسیبی نوروزگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۴۳۳
هدف: هدف پژوهش تعیین نقش تجربه های عاطفی مثبت و منفی، نوروزگرایی و ریخت هایی ارزشی انگیزشی در تمیز افراد خود آسیب رسان از افراد عادی بود. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع علّی- مقایسه ای و جامعه آماری دانشجویان خوابگاه های دانشگاه های شهر تهران به تعداد تقریبی 35 هزار نفر در سال 1395 بود که بین 30 الی 50 شرکت کننده از هر یک از دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، خوارزمی، شاهد، شهید بهشتی و تربیت مدرس و در مجموع 218 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در نهایت از بین این تعداد و بر اساس پرسشنامه آسیب به خود سانسون، ویدرمن و سانسون (1998)، 40 نفر در گروه خود آسیب رسان و 40 نفر در گروه عادی غربال انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تجربه های مثبت و منفی دینر، رایتز، تاو، کیم-پریتو، چوئی، اویشی و بیسواز-دینر 2010، مقیاس زمینه یاب ارزشی شوارتز (1992) و مقیاس 5 عاملی شخصیت نئو مک کری و کاستا 1986 را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل تشخیص استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نوروزگرایی (94/44 =F، 001/0 =P) و عاطفه منفی (04/8 =F، 006/0 =P) گروه خود آسیب رسان بالاتر از افراد عادی و میانگین عاطفه مثبت (84/15 =F، 001/0 =P)، جهان شمولی (96/8 =F، 004/0 =P)، خیرخواهی (14/15 =F، 001/0 =P)، سُنّت (68/13 =F، 001/0 =P)، همنوایی (39/16 =F، 001/0 =P) و ایمنی (54/7 =F، 007/0 =P) آن ها پایین تر از گروه افراد عادی است. تابع تشخیصی حاضر قادر به تبیین 8/49 درصد از واریانس رفتار خود آسیبی/عدم خود آسیبی بود و 3/91 درصد شرکت کنندگان را به درستی گروه بندی کرد. نتیجه گیری: از متغیرهای نوروزگرایی، همنوایی، عواطف مثبت، خیرخواهی، سُنّت، جهان شمولی و عواطف منفی می توان به عنوان معیاری برای پیش بینی عضویت گروهی افراد در گروه سالم و گروه خود آسیب رسان و معیارِ تمیز این دو گروه از یکدیگر استفاده کرد. بنابراین، ارائه آموزش برای بهبود متغیرهای یاد شده به تعدیل رفتارهای خود آسیب رسان کمک می کند.
۱۳.

نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در پیش بینی مشکلات درونی سازی و برونی سازی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعامل والد-کودک پردازش حسی مشکلات درونی سازی مشکلات برونی سازی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۴۴۷
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تعامل والد-کودک و الگوی پردازش حسی در تشخیص مشکلات درونی سازی و برونی سازی شده کودکان بود. روش : در قالب یک طرح همبستگی، 120 دانش آموز ابتدایی 11 و 12 ساله (67 دانش آموز پسر و 53 دانش آموز دختر)، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از 9 مدرسه مناطق 1، 9 و 18 شهر تهران انتخاب شدند. در مرحله بعد، 69 کودک با مشکلات درونی سازی و برونی سازی به وسیله سیاهه رفتاری کودک ( CBCL ) شناسایی شده و در تحلیل نهایی در دو گروه خالص درونی سازی (20نفر) و برونی سازی (20نفر) قرار گرفتند. همچنین، پرسشنامه تعامل والد-کودک و نیم رخ پردازش حسی تکمیل شد. برای تحلیل نتایج از تابع تشخیص استفاده شد. یافته ها : نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که جستجوی حسی، قوی ترین رابطه را با تابع حاضر داشت و توانست گروه برونی سازی را از گروه درونی سازی متمایز کند، اما قدرت تمایزگذاری سه متغیر دیگر (به ترتیب شامل حساسیت حسی، اجتناب حسی، و تعارض در رابطه والد-کودک) ضعیف تر بود. به عبارتی، جستجوی حسی، سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات برونی سازی، و سبک غالب پردازش حسی در کودکان دارای مشکلات درونی سازی نیز به ترتیب حساسیت حسی و اجتناب حسی بود. همچنین، کودکان دارای اختلالات برونی سازی، تعارض بیشتری در رابطه با والد داشتند. نتیجه گیری : طبق نتایج این پژوهش می توان گفت تمرکز درمان روی الگوی پردازش حسی کودکان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی، آموزش والدین درباره این گونه تفاوت های فردی، همچنین افزایش تعامل مثبت و آموزش حل تعارض به والدین در کاهش مشکلات رفتاری- هیجانی کودکان مؤثر است.
۱۴.

مقایسه تنیدگی والدگری، سبک های والدگری، و حل مسئله اجتماعی مادران کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم، نارسایی توجه/فزون کنشی و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنیدگی والدگری سبک های والدگری حل مسئله اجتماعی اتیسم نارسایی توجه- فزون کنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۳۸۲
زمینه و هدف: وجود کودک استثنایی، اغلب آسیب های جبران ناپذیری را بر خانواده ها تحمیل می کند. میزان این آسیب پذیری گاه، به حدی است که سلامت روانی خانواده دچار آسیب شدید می شود. هدف از این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری، سبک های والدگری و حل مسئله اجتماعی مادران مبتلا به اختلال اتیسم، اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و کودکان بهنجار بود. روش: جامعه آماری شامل مادران کودکان مبتلا به نارسایی توجه/فزون کنشی، اختلال طیف اتیسم و کودکان بهنجار منطقه 2 شهر تهران سال تحصیلی 97-1396 بود. تعداد 75 مادر (هر گروه 25 نفر)، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تنش والدگری، حل مسئله اجتماعی و شیوه های والدگری پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که بین تنیدگی والدگری مادران کودکان سه گروه تفاوت وجود دارد؛ بین سبک والدگری سهل گیر و مقتدارنه در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد اما بین میانگین سبک والدگری مستبدانه در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بین میانگین متغیرهای جهت گیری منفی و سبک اجتنابی در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین میانگین های جهت گیری مثبت، سبک منطقی و سبک تکانشی- بی توجهی در مادران کودکان سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد ( P<0/005 ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بر افزایش دانش در زمینه کاربرد سبک های والدگری و حل مسئله اجتماعی موثر و همچنین پیامدهای منفی تنیدگی والدگری در مادران کودکان سه گروه تأکید دارد .
۱۵.

رابطه علی حمایت اجتماعی و تنیدگی والدینی با سبک های والدگری مادران کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی با میانجی گری خودنظم جویی شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان حمایت اجتماعی تنیدگی والدینی سبک های والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۴۱۹
زمینه و هدف: وجود کودکان کم توان ذهنی در خانواده موجب تحمیل فشارهایی بر والدین و در نهایت باعث محدود شدن پیشرفت کل خانواده می شود. هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین حمایت اجتماعی و تنیدگی والدینی با سبک های والدگری مادران کودکان مبتلا به کم توان ذهنی بود. روش: روش پژوهش همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مادران دانش آموزان مبتلا به کم توانی ذهنی متوسط مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 94-1393 شهر تهران و کرج بودند که از بین آنها نمونه ای به حجم 130 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه های نظم جویی شناختی هیجان گارنف سکی (2007) ، مقی اس چندبع دی حمای ت اجتم اعی ادراک ش ده زیم ت و همک اران (1988) ، مقیاس تنیدگی والدینی بری و جونز(1995)، و شیوه های والدگری بامریند ( ۱۹۷۳) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل  قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که فقط تاثیر حمایت اجتماعی بر سبک های والدگری معنادار نیست (21/1) در حالی که تنیدگی والدینی و راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان تاثیر معنی داری بر سبک های والدگری دارند ( 0/05 p< ). همچنین حمایت اجتماعی و تنیدگی والدینی تاثیر معنی داری بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان دارند ( 0/05 p< ). در نهایت نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در رابطه بین حمایت اجتماعی و تنیدگی والدینی با سبک های والدگری پذیرفته شد. نتیجه گیری: راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، مؤلفه مرکزی در سازماندهی رفتار سازش یافته و جلوگیری از رفتارهای سازش نایافته است و از این راه می تواند جنبه های منفی تنیدگی والدینی موثر بر سبک های والدگری مادران را کاهش دهد و از طرفی اثرات ناشی از حمایت اجتماعی را تعدیل کند.
۱۶.

اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر اضطراب، حل مسئله اجتماعی و حافظه کاری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اضطراب حل مسئله اجتماعی حافظه کاری شایستگی هیجانی کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۵۲۴
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شایستگی هیجانی بر اضطراب،حل مسئله اجتماعی وحافظه کاری کودکان بوده است روش پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون – پس آزمون باگروه کنترل بود. نمونه آماری عبارت بود از 30 نفر از دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (هر گروه 15 نفر). ارزیابی با استفاده از مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان(MASC)، پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی (SPSI-R) و آزمون حافظه کاری دانیمن و کارپنتر(1980) انجام شد.گروه آزمایش، برنامه آموزش شایستگی هیجانی را بر اساس دو برنامه پیشگیری مبتنی بر هیجان EBP ایزارد و همکارانش(2008،2004) و و مداخله ی مبتنی بر دانش هیجانی کول(2009) برگرفته ازحصارسرخی(1395)، به تعداد 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد که بین نمره اضطراب، حل مسئله سازنده و حافظه کاری در کودکان گروه آزمایش در پس آزمون وگروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه آموزش شایستگی هیجانی می تواند روش مؤثری برای کاهش اضطراب و افزایش توانایی حل مسئله سازنده،حافظه کاری کودکان باشد.
۱۷.

اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تنیدگی حرفه ای و تنیدگی زندگی مادران شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنیدگی حرفه ای زندگی ذهن آگاهی مادران شاغل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۹ تعداد دانلود : ۳۱۴
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش تنیدگی حرفه ای و زندگی مادران شاغل بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و جامعه آماری حدود 1000 مادر پرستار بیمارستان های دولتی رازی، الزهرا، پورسینا، امیرالمومنین، حشمت، 17 شهریور و شفا در شهر رشت در سال 93-1394 بود. از این جامعه 150 مادر که دارای فرزند 6 ساله بودند به روش نمونه گیری در دسترس و از بین آن ها ابتدا 30 مادر و درنهایت 24 مادر که واجد شرایط و ملاک های این پژوهش بودند انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنیدگی شغلی فیلیپ ال. رایس 1992 و تنیدگی والدینی ابیدین (1990) و برنامه آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین 1992 بود که طی دو ماه هفته ای 1 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایشی اجرا شد. پرسشنامه ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در مورد دو گروه اجرا و داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش تنیدگی زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش میزان تنیدگی حرفه ای (328/40=F و 001/0=P) و تنیدگی زندگی (94/49= F و 001/0=P) مادران پرستار مؤثر و هم چنین اثربخشی آن در دوره پیگیری یک ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان این روش درمانی را به عنوان شیوه ای کارآمد و موثر با قابلیت کاربرد وسیع در پیشگیری و کاهش علائم تنیدگی زندگی و شغلی مادران پرستار و مادران شاغل در سایر موسسه های و سازمان های پراسترس به کار برد.
۱۸.

درمان پذیرش و تعهد و اختلال شخصیت مرزی: مطالعه تک آزمودنی

کلید واژه ها: اختلال شخصیت مرزی درمان پذیرش و تعهد مطالعه تک آزمودنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴۰ تعداد دانلود : ۵۱۱
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بین حالت های هیجانی شدید در نوسان هستند و همین امر موجب ایجاد مشکلاتی در زندگی آنها می شود، لذا پژوهش حاضر به دنبال کاربرد درمان پذیرش و تعهد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. جامعه آماری این پژوهش مراجعین مرکز خدمات روان شناختی شهریور تهران در سال 95 بود و این مطالعه با روش تک آزمودنی و نمونه گیری در دسترس هدفمند صورت گرفت. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر 1 دانشجو دختر با تشخیص اختلال شخصیت مرزی از جامعه مذکور بود. ابزار سنجش این پژوهش، معیارهای DSM5 برای تشخیص اختلال شخصیت مرزی و مقیاس بالینی میلون بود.آزمودنی قبل از درمان، ابتدای جلسه چهارم، ابتدای جلسه ششم، ابتدای جلسه هشتم، ابتدای جلسه دهم، ابتدای جلسه دوازدهم و یک ماه پس از درمان به پرسشنامه پاسخ داد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل نموداری و ترسیمی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مداخله درمان پذیرش و تعهد در طول جلسات موجب تغییرات اندکی در مقیاس اختلال شخصیت مرزی شد، اما پیگیری یک ماهه حاکی از تغییرات محسوسی در آزمودنی بود. در تبیین این یافته ها می توان گفت توانایی پذیرش احساس های ناخوشایند به جای نزاع درونی، جدا شدن از افکار و تماشای بدون قضاوت آنها، تماس با لحظه حال به جای تماس با گذشته و آینده و حرکت در مسیر ارزش ها، موجب به دست آمدن چنین یافته هایی گشته است.
۱۹.

اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهارت های اجتماعی مهارت های ارتباطی کارکردهای اجرایی کودکان طیف اتیسم فهرست ارزشیابی درخودماندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۷ تعداد دانلود : ۵۱۳
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان طیف اتیسم انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی و از نظرگردآوری داده ها، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل هست. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کودکان طیف اتیسم با عملکرد بالا سنین 12-6 سال می باشند. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 10 کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا با استفاده از ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر و پرسشنامه غربالگری درخودماندگی با عملکرد بالا و آسپرگر از کلینیک ذهن زیبا به صورت در دسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 5 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب پانزده جلسه دریافت کرد و گروه کنترل برنامه عادی خود را پیگیری نمود. مهارت های اجتماعی و ارتباطی با استفاده از فهرست ارزشیابی درخودماندگی ارزیابی و داده ها با روش اندازه گیری های مکرر مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون و پیگری وجود دارد. در نتیجه این روش می تواند به عنوان یک مداخله در کاهش نشانگان بالینی کودکان طیف اتیسم مورد استفاده قرار گیرد.
۲۰.

رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت با ویژگی های اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپی در یک نمونه ی غیر بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال شخصیت مرزی پنج عامل بزرگ شخصیت اختلال شخصیت اسکیزوتایپال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۰ تعداد دانلود : ۷۷۹
هدف پژوهش حاضر شناسایی عاملها و قلمروهای مدل پنج عامل بزرگ شخصیت درافراد دارای صفت مرزی و صفت اسکیزوتایپال بود.\nتعداد 190 نفر از دانشجویان دانشگاه خوارزمی به روش تصادفی خوشهای انتخاب و سه پرسشنامهی پنج عامل شخصیت، پرسشنامه\nاختلال شخصیت مرزی و نسخهی کوتاه پرسشنامهی اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را تکمیل کردند. شرکتکنندگان بر اساس\nنقطه برش پرسشنامهها به 4 گروه دارای صفت مرزی بالا، صفت مرزی پایین، صفت اسکیزوتایپال بالا و صفت اسکیزوتایپال پایین تقسیمبندی شدند. همچنین بعد از مشخص شدن نتایج طبقه بندی تابع تشخیص برای دو گروه مرزی و اسکیزوتایپال، افرادی که در تابع، مرزی واقعی و اسکیزوتایپال واقعی تشخیص داده شدند ، به 2 گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف تقسیم بند ی شدند. داده ها با استفاده از روش آنالیز تشخیصی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که هم عاملها و هم قلمروهای مدل پنج عامل در صفت مرزی از غیر مرزی، صفت اسکیزوتایپال از غیر اسکیزوتایپال و صفت\nمرزی از اسکیزوتایپال نقش تشخیصدهنده داشتند. در سطح عاملها، گشودگی به تجربه و برونگرایی و در سطح قلمروها جمعگرایی، نظم و ترتیب، آرامش و سازماندهی به ترتیب بهترین عوامل متمایزکنندهی دو گروه مرزی متعارف و اسکیزوتایپال متعارف بودند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان