فائزه ارکان

فائزه ارکان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

فرایند انضمام اسم: رویکرد نحوی یا صرفی (بر مبنای نمونه ای از داده های زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رویکرد نحوی انضمام اسم رویکرد صرفی تغییرات ظرفیت موضوعی موضوع درونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۹ تعداد دانلود : ۴۷۳
فرایند انضمام اسم، یکی از زایاترین شیوه های واژه سازی در زبان ها، به ویژه در زبان فارسی است. این فرایند بر مبنای انضمام (پیوند) یک هستة اسمی (عمدتاً موضوع درونی فعل) به هستة فعل واژگانی شکل می گیرد و برون داد آن یک فعل انضمامی عمدتاً لازم (و بعضاً متعدی) است که ساختار موضوعی اش در درون فعل مرکب ارضا شده است. این برون داد، خود می تواند پایه ای برای اشتقاق های دیگر باشد. معمولاً فرایند انضمام اسم را با دو رویکرد نحوی و یا صرفی تبیین می کنند. رویکرد نحوی، بر مبنای حرکت نحوی هستة اسمی به سمت فعل و سپس پیوند این دو با هم و تشکیل یک فعل مرکبِ انضمامی است. رویکرد صرفی بر این اساس است که دو ستاک اسم و فعل از واژگان انتخاب می شود که ترکیب آن ها با یکدیگر، فعل مرکب انضمامی را به دست می دهد که در حوزة واژگان و با استفاده از قاعدة واژه سازیِ ترکیب به وجود آمده است. در این نوشتار، فرایند انضمام اسم با رویکرد صرفی توجیه پذیرتر است؛ به این دلیل که میزان زایایی و تعمیم این فرایند در واژه سازی بر طبق رویکرد صرفی افزایش می یابد.
۲.

An Analysis of Persian Compound Nouns as Constructions(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Constructional schema construction Systematic Correlation between Form and Meaning Hierarchical Lexicon Holisticity Paradigmatic Relationship

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۳۲۷
In Construction Morphology (CM), a compound is treated as a construction at the word level with a systematic correlation between its form and meaning, in the sense that any change in the form is accompanied by a change in the meaning. Compound words as one type of complex words are coined by compounding patterns or templates which are called abstract schemas in CM. These abstract constructional schemas generalize over sets of existing compound words and specify how new compound words can be created. The schemas dominate the compounds so that these words inherit all predictable morphological and semantic properties from these schemas. In fact, this is mainly the constructional schema which determines the properties for every compound word not individual constituents of a compound word. Therefore, the form and meaning of a compound, as a whole, are affected by formal and semantic/syntactic properties of the construction itself. Also, the dominance of schemas and subschema as over the compound words reinforces the idea of hierarchical lexicon. In addition, CM adopts a paradigmatic approach to word formation; that is, the creation of new compound words is caused by the extension of a systematic form-meaning relationship in a set of existing compound words to new cases resulting in new compound words. Regarding these properties of CM, This paper aims to study one type of Persian compounds, that is, compound nouns in the framework of Construction Morphology. From this perspective, two types of compound nouns including endocentric and exocentric compound nouns are treated in a rather similar way because the compound noun construction as a holistic schema plays the main role in specifying the syntactic features, head(if any) and semantic content of compound nouns, not their constituents. According to findings of this study, the analysis of Persian compound nouns based on this model increases the degree of generality in compound noun formation and develops the concept of holisticity in the form and meaning of compound nouns as well as it highlights the paradigmatic relationship in Persian compound noun formation templates.
۳.

بررسی سطح سواد رسانه ای و توانایی تولید محتوای دینی در فضای مجازی (مطالعه موردی: طلاب مدارس حوزه علمیه قم)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: سواد رسانه ای تولید محتوای دینی فضای مجازی طلاب حوزه علمیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۲۳۶
آشنایی روحانیون با مهارت های رسانه ای و به عبارتی، کسب سوادرسانه ای به طلاب، امکان برخورد هوشیارانه با پیام را داده تا با دید انتقادی آن را بررسی و دلایل تولید پیام را با توجه به نگرش متولیان رسانه ها بررسی کنند و در نهایت، با تولید محتوا در فضای مجازی، از رسانه به عنوان ابزاری قدرت مند و اثرگذار و فرصتی بی بدیل برای راهنمایی و هدایت مخاطبان به شریعت بهره گیرند. از این رو، این تحقیق با هدف بررسی سطح سوادرسانه ای و شناسایی میزان توانایی تولید محتوای دینی طلاب در فضای مجازی انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و از تکنیک پرسش نامه برای گردآوری داده ها و از نرم افزار spss برای تجزیه [1]وتحلیل استفاده شد. نتایج نشان داده، اکثر طلاب از نظر سوادرسانه ای و نگاه انتقادی بالاتر از حد متوسط و میزان توانایی تولید محتوای آنان در وضعیت متوسط و مورد انتظار قراردارد. همچنین بین متغیرهای توانایی تولید محتوا و سوادرسانه ای (r=0/391, sig. =0/000) همبستگی معنادار و رابطه مستقیم است. علاوه بر این، نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که نگاه انتقادی، بیشترین همبستگی را با سوادرسانه ای دارد، اما توانایی تولید محتوا،کمترین همبستگی را با این متغیر دارد.
۴.

رویکرد نظریه بهینگی به «دوگان سازی ناقص پیشوندی» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوگان سازی ناقص پیشوندی نظریه بهینگی نظریه تناظر محدودیت تابلو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۳۵۴
«دوگان سازی» یکی از فرایندهای زایا در حوزه صرف است که در زبان فارسی مشتمل بر دوگونه کامل و ناقص است. در گونه ناقص آن، که به دو دسته پیشوندی و پسوندی قابل دسته بندی است، بخش «وند» نه تنها هویت مستقل آوایی ندارد، بلکه فاقد معناست. همچنین وند مفاهیمی مانند شدت، تأکید و یا مقوله سازی را به معنای پایه می افزاید. از آن جائی که این وند، تکرار بخشی از پایه است، آن را «وند مکرر» می نامند. هدف مقاله حاضر، نیز بررسی «دوگان سازی ناقص پیشوندی» در چارچوب گونه معیار نظریه بهینگی مشهور به «نظریه تناظر» است. پرسش اصلی پژوهش آن است که آیا می توان در چارچوب نظریه موردِ اشاره دوگان های ناقص پیشوندی در زبان فارسی را تبیین کرد یا خیر؟ برای پاسخ گویی، ابتدا با بهره گیری از روش کتابخانه ای و استفاده از منبع هایی مانند فرهنگ فشرده سخن (Anvari, 2003) و پژوهش های مرتبط، 71 نمونه از دوگان های اشاره شده گرد آوری گردید. سپس، با توجه به تعریف ها و بررسی های انجام گرفته در این حوزه، داده ها به سه گروه تقسیم شدند. در ادامه، با معرفی چارچوب نظری، به وسیله ارائه تابلوهای بهینگی در مورد نمونه هایی از هر گروه صورت تحلیل شدند. در پایان، یافته ها نشان دهنده آن بود که هر یک از نمونه ها در قالب اولویت بندی مشخصی از محدودیت ها قابل توصیف است.
۵.

ستاک ساختواژی: مفهومی جدایی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ستاک ساخت واژی واژه فرضیه جدایی ساختِ صرفیِ محض صرفِ واژه بنیاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۰ تعداد دانلود : ۴۳۴
عنصرِ ستاکِ ساخت واژی، صورتی آوایی از یک واژه است که به عنوان واحدی انتزاعی، نقش عنصر پایه را در فرایندهای صرفی بر عهده دارد و مستقل از جنبه نحوی و معنایی واژه در این فرایندها عمل می کند. مسئله اصلی این مقاله، تحلیل مفهوم جدایی گرایِ ستاک ساخت واژی، از دیدگاهی نوین است که فرضِ وجود آن در توجیه عدم تطابقِ یک به یک بین صورت و معنای سازه های واژه های صرف شده و مشتق ضروری است. نبود رابطه ای ثابت و یک به یک بین صورت و معنای عناصر ساخت واژی موجود در واژه های غیربسیط، یکی از واقعیت های زبانی است که انگاره های صرفی تکواژبنیاد را در شماری از تحلیل های صرفی به چالش طلبیده است. چرا که انگاره های صرفی تکواژبنیاد نگاهِ تسلسلی به صرف دارند. در مقابل، رویکردهای واژه بنیاد به صرف، نگاهی جدایی گرا به رابطه بین صورتِ واژه و ابعاد نحوی و معنایی آن را اتخاذ کرده اند. از منظر فرضیه جدایی گرا که مهم ترین جنبه صرف واژه بنیاد است، بازنمونِ صرفیِ فرایند های صرفی، متمایز از جنبه نحوی و معنایی آن ها است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که صورت هایی از یک واژه، طیِّ فرایندهای صرفی، مقوله نحوی و معنای مشخصی ندارند، در واژگان ثبت نمی شوند و صورت آزاد هم نیستند، اما وجود آن ها الزامی است. این صورت آوایی، ستاک ساخت واژی (ساخت صرفیِ محض) نامیده می شود که جداسازی آن از سطح نحو و معنای واژه، در یک فرایند صرفی می تواند مسئله عدمِ تقارن ساخت واژی، مانند وجود یک ستاکِ مشترک در چند فرایند صرفی، یا چند ستاک برای یک واژه قاموسی را نشان دهد. همچنین قادر است اشتقاق بدون وند افزایی صوری را به شیوه دقیق تری از رویکرد صرفِ تکواژبنیاد، تبیین نماید.                                        
۶.

تحلیل تکواژگونگی ستاک گذشته فعل در چارچوب صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ستاک گذشته تکواژگونگی ستاک ادغام همجوشی مکمل گونگی رقابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۹۶
در پژوهش حاضر، تکواژگونگی ستاک گذشته فعل فارسی در چارچوب صرف توزیعی (سیدیکی، 2009) بررسی می شود. هدف ارائه تحلیلی از تکواژگونگی ستاک گذشته فعل فارسی است که مقرون به صرفه باشد. از این رو برای پاسخ به پرسش های پژوهش، 193 فعل (ستاک های حال و گذشته افعال) جمع آوری شد و بر اساس قاعده مندی یا تنوع در صورت ستاک های گذشته شان بررسی و تحلیل شدند. در تحلیل داده ها، این نتیجه حاصل شد که رویکرد عام و اقتصادی این است که ستاک های گذشته فعل فارسی، به عنوان واحدهای واژنامه ای، از فهرست واژنامه زبان فارسی انتخاب می شوند و با رقابت بین این واحدها و سپس انتخاب واحد برنده متناسب با بافت نحوی، در  گره هدف در ساخت درج می شوند. همچنین شکل گیری آن ها با حرکت ریشه واژگانی فعل/ ستاک حال به سمت هسته نقشی v و ادغام با آن و نیز با مشخصه زمان گذشته (در ساخت نحوی جمله/ گروه فعلی) آغاز می شود. در ادامه، ترکیب حاصل از طریق سازوکارهای هم جوشی و مکمل گونگی به عنوان یک مدخل واژگانی نمود آوایی پیدا می کند و در نهایت، به عنوان واحدهای واژنامه ای در واژنامه ثبت می شود. اما این محدودیت وجود دارد که در صورت مسدودشدن جوش خوردگی ریشه فعلی با وند گذشته، تصریف قاعده مند روی دهد، یعنی شکل گیری ستاک گذشته افعال باقاعده، با معرفی مشخصه نقیض گذشته ([past] ¬ ) و عدم هم جوشی این مشخصه با ریشه فعلی همراه است. در نتیجه، تولید ستاک گذشته فعل قاعده مند به واسطه پیوند وند گذشته با ستاک حال فعل و نه از طریق انتخاب از واژنامه زبان فارسی است. درمجموع، اشتقاق تمام ستاک های گذشته افعال را می توان به شیوه ای یکسان از طریق حرکت و ادغام و هم جوشی، البته با توجه به محدودیت مذکور، تبیین کرد. در این رویکرد تحلیلی، دیگر نیازی به تبیین تنوع در صورت ستاک های گذشته براساس شرایط واژ-واجی و تمرکز بر قواعد بازآرایی متعدد و ذکر استثنائات برای هر فعل یا طبقه ای از افعال بی قاعده نیست.
۷.

تحلیل اشتقاق و تصریف فارسی در چارچوب صرف تابع های صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صرف تابع های صیغگانی صیغگان تابع صیغگان صورتگاه صیغگان اشتقاقی صیغگان تصریفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۸۲
در برخی انگاره های صرفی با اتخاذ رویکرد صیغگانی در تحلیل اشتقاق و تصریف، تمایز سنتی میان تصریف و اشتقاق کم رنگ شده اند و تابع های صیغگان که نقش قواعد صرفی را به عهده دارند، بر پایه هر واژه در تصریف و واژه سازی  اعمال می شوند. در نظریه های استنباطی- بازنمودی هم چون نظریه صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) که رویکردی واژه بنیاد دارند، وجود صیغگان اشتقاقی نیز به موازات صیغگان تصریفی تأیید شده است. مسئله اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان در زبان فارسی فرایندهای اشتقاقی و تصریفی را با توجه به معیارهای صرف تابع های صیغگانی با رویکرد صیغگانی مقایسه و تحلیل کرد. هدف از تحلیل صیغگانی روشن شدن سازمان بندی واژگان است تا نمایش صریحی از روابط مستقیم و غیرمستقیم بین صورت های یک واژه را نشان دهد. بدین منظور، شماری از فعل های فارسی، مشتقات و صورت کلمات تصریف شده و روابط بین آن ها بر اساس این معیارها بررسی و تحلیل شده اند. علاوه بر این، شبکه واژگانی بر اساس مدل بیچر (2004) برای صیغگان اشتقاقی مبتنی بر پایه فعل فارسی ارائه شد. مهم آن که، در این پژوهش دو رویکرد همسوی استامپ (2001) و بیچر (2004) را تلفیق کرده ایم تا در تحلیل صرفی فارسی، علاوه بر کاربرد رویکرد صیغگانی استامپ (2001)، روابط بین کلمات مشتق و مفاهیم صیغگانی  را نیز بر طبق مدل بیچر (2004) صریح تر تعریف و تبیین کنیم. شواهد نشان می دهد که عملکرد رویکرد صیغگانی به اشتقاق و تصریف (و سازوکارهای آن)، البته با درجات متنوعی از قاعده مندی صوری و انسجام معنایی، تقریباً یکسان است و فقط در برخی ویژگی ها تفاوت دارند که ناشی از نقش های متفاوت این دو می باشد. همچنین، در تحلیل صیغگانی واژه بنیاد، مسئله عدم تقارن یک به یک میان صورت و معنا رفع می شود که تحلیل تکواژبنیاد را به چالش می کشد، چرا که کلیت یک صورتگاه معرّف یک معنا است.
۸.

تحلیل پدیده های صرف اشتقاقی نامتقارن زبان فارسی در چارچوب رویکرد صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واژه (قاموسی) تابع صیغگان پیوند صیغگانی مکمل گونگی نقش زدودگی نقصان همتابینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۵۶
در میان برون دادهای حوزه صرفی زبان، گاه به مواردی برمی خوریم که تقارنی بین صورت و معنای آن ها وجود ندارد و تحلیل این داده ها در چارچوب رویکردهای تکواژبنیاد با مشکل مواجه می شود. از جمله این موارد می توان به مکمل گونگی، نقش زدودگی، نقصان و همتانمایی اشاره کرد. در چنین مواردی، در چارچوب رویکرد صیغگانی در نظریه هایی مانند صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) و استوارت و استامپ (2007)، صورت نهایی مشتق است که اهمیت دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه نظریه صرف تابع های صیغگانی، کلمات مشتق فعلی نامتقارن فارسی را که تناظر یک به یک بین صورت و معنای آنها وجود ندارد، به کمک ابزار نظری صیغگان تحلیل و تبیین میکند. تحلیل داده های نامتقارن فارسی در نظریه فوق مشخص کرد که این صورت ها با اعمال تابع صیغگان بر جفت ریشه فعل و مشخصه های درون یک صورتگاه در صیغگان فعل تعیین می گردند. فرض وجود بُعد صرفی و بُعد معنایی در سازمان صیغگانی یک واژه فعلی فارسی، تحلیل این پدیده های صرفی را در صورت کلمات مشتق فعلی موجه می سازد. لذا، عدم تقارن میان صورت و معنا دیگر مسئله ساز نخواهد بود و می توان به شیوه ای یکسان کلمات مشتق فعلی را -خواه دارای تقارن بین صورت و معنا، خواه بدون آن- تحلیل و تبیین نمود. در نتیجه این امر، تحلیل یکدست و مقرون به صرفه تری نسبت به تحلیل تکواژبنیاد ارائه می شود و دیگر نیازی به طرح راه حل های فرعی همانند تکواژ صفر، اشتقاق صفر، تکواژگونگی ستاک های متعلق به یک واژه نخواهد بود که همگی از فرض وجود رابطه یک به یک میان صورت و معنا نشأت می گرفت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان