تحلیل پدیده های صرف اشتقاقی نامتقارن زبان فارسی در چارچوب رویکرد صیغگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان برون دادهای حوزه صرفی زبان، گاه به مواردی برمی خوریم که تقارنی بین صورت و معنای آن ها وجود ندارد و تحلیل این داده ها در چارچوب رویکردهای تکواژبنیاد با مشکل مواجه می شود. از جمله این موارد می توان به مکمل گونگی، نقش زدودگی، نقصان و همتانمایی اشاره کرد. در چنین مواردی، در چارچوب رویکرد صیغگانی در نظریه هایی مانند صرف تابع های صیغگانی استامپ (2001) و استوارت و استامپ (2007)، صورت نهایی مشتق است که اهمیت دارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه نظریه صرف تابع های صیغگانی، کلمات مشتق فعلی نامتقارن فارسی را که تناظر یک به یک بین صورت و معنای آنها وجود ندارد، به کمک ابزار نظری صیغگان تحلیل و تبیین میکند. تحلیل داده های نامتقارن فارسی در نظریه فوق مشخص کرد که این صورت ها با اعمال تابع صیغگان بر جفت ریشه فعل و مشخصه های درون یک صورتگاه در صیغگان فعل تعیین می گردند. فرض وجود بُعد صرفی و بُعد معنایی در سازمان صیغگانی یک واژه فعلی فارسی، تحلیل این پدیده های صرفی را در صورت کلمات مشتق فعلی موجه می سازد. لذا، عدم تقارن میان صورت و معنا دیگر مسئله ساز نخواهد بود و می توان به شیوه ای یکسان کلمات مشتق فعلی را -خواه دارای تقارن بین صورت و معنا، خواه بدون آن- تحلیل و تبیین نمود. در نتیجه این امر، تحلیل یکدست و مقرون به صرفه تری نسبت به تحلیل تکواژبنیاد ارائه می شود و دیگر نیازی به طرح راه حل های فرعی همانند تکواژ صفر، اشتقاق صفر، تکواژگونگی ستاک های متعلق به یک واژه نخواهد بود که همگی از فرض وجود رابطه یک به یک میان صورت و معنا نشأت می گرفت.