مهدی هدایتی

مهدی هدایتی

مدرک تحصیلی: دانشیار بیوشیمی، پژوهشکده علوم غدد و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۴ مورد از کل ۳۴ مورد.
۲۱.

تاثیر چهارده هفته فعالیت هوازی همزمان با مکمل دهی رزوراترول روی میزان پروتئین SIRT1 و UCP-1 و PGC-1α در بافت کبد ی، چربی زیر پوستی و چربی احشایی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۳ تعداد دانلود : ۴۴۴
هدف از تحقیق حاضر تعیین تاثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1αو UCP-1 بافت کبدی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و احشایی در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش 28 سر موش صحرایی (میانگین وزن10 ±260 گرم، سن 8 هفته)، به طور تصادفی به چهار گروه؛ شاهد (C)، تمرین (T)، مکمل-تمرین (T-S) و مکمل (S) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 14 هفته ( هفته ای 5 جلسه، هر جلسه به مدت 45دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. جهت اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1، SIRT1، PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده گردید. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده و سطح معنی داری (p≤0.05) در نظرگرفته شد. میزان تغییرات پروتئین SIRT1 و PGC-1α در بافت کبدی و چربی سفید زیرپوستی و احشایی به ترتیب (P≤0.05) و (P≤0.001) مشاهده شد. پروتئین UCP-1 نیز در بافت های مورد اندازه گیری در گروه مکمل-تمرین افزایش معنی داری را پس از مصرف مکمل همراه با فعالیت هوازی از خود نشان داد (P≤0.001). با توجه به نتایج بدست آمده احتمالا مکمل دهی موجب بهبود عملکرد بافت کبدی و تغییر فنوتیپ چربی سفید زیر پوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
۲۲.

افزایش ماکروفاژهای آلوئولی و سورفکتانت ریوی رت های نر جوان پس از شش هفته تمرین تناوبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی ماکروفاژهای آلوئولی سورفکتانت التهاب ریه ایمنی ذاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۱ تعداد دانلود : ۳۱۸
هدف این پژوهش بررسی تغییرات ماکروفاژ آلوئولی و سطوح پروتئین سورفکتانت ریوی در پی شش هفته تمرین تناوبی در رت های نر جوان بود. 15 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار سه هفته ای با میانگین وزنی 8 ± 96 گرم به طور تصادفی به گروه های پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. پس از دو هفته آشنایی با محیط آزمایشگاه و نوارگردان، شش هفته تمرین تناوبی را اجرا کردند. آزمودنی ها شش جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه تمرین تناوبی را اجرا کردند. یک دقیقه فعالیت شدید با دو دقیقه استراحت فعال در 10 تکرار اجرا شد. سرعت دویدن آزمودنی ها در زمان استراحت، نصف سرعت تمرین در نظر گرفته شد. اندازه گیری سطوح پروتئین سورفکتانت A با روش الایزا و درصد جمعیت ماکروفاژهای آلوئولی با استفاده از روش استریولوژی بافت ریه صورت گرفت. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون LSD در سطح  P≤0.05 انجام شد. شش هفته تمرین تناوبی موجب افزایش معنی دار در سطوح سورفکتانت A نسبت به گروه پایه و کنترل به ترتیب با 33.2 و 24.2 درصد شد ( 0.001 P≤ ). همچنین درصد جمعیت ماکروفاژهای آلوئولی نسبت به گروه پایه و کنترل به طور معنی داری ( 0.001 P≤ ) افزایش یافت (به ترتیب 660 و 11 برابر). با تأیید اثر تعاملی بین ماکروفاژهای آلوئولی و سورفکتانت A در مواجهه با فعالیت ورزشی، و نقش برجسته تر ماکروفاژهای آلوئولی نسبت به سورفکتانت A ، نقش تنظیمی سورفکتانت A در کنترل التهاب احتمالی ناشی از ورزش و حمایت از ماکروفاژهای آلوئولی مورد انتظار است.
۲۳.

تأثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT1 و PGC-1α عضله اسکلتی و UCP-1 بافت چربی زیرپوستی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۴۲۱
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هم زمان و مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی(میانگین وزن10 ± 260 گرم، سن هشت هفته)، به صورت تصادفی به چهار گروه شاهد، تمرین، مکمل-تمرین و مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 12 هفته ( هفته ای پنج جلسه، هر جلسه به مدت 45 دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. برای اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1 ، SIRT1 و PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنا داری ( P≤0.05 ) درنظر گرفته شد . نتایج نشان داد که میزان پروتئین های SIRT1 و PGC-1α در بافت عضله و چربی سفید زیرپوستی در گروه تمرین- مکمل و گروه مکمل، به ترتیب با P≤0.001 و P≤0.05 افزایش معناداری داشته است. پروتئین UCP-1 نیز در بافت چربی سفید، پس از تمرینات افزایش معناداری را نشان داد (P≤0.001) . با توجه به نتایج به دست آمده، احتمالاً مکمل دهی رزوراترول به همراه فعالیت بدنی هوازی تأثیر قوی تری بر افزایش میزان SIRT-1 و PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای نسبت به استفاده جداگانه از فعالیت بدنی یا مکمل رزوراترول دارد و احتمالاً موجب تغییر فنوتیپ چربی سفید زیرپوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
۲۴.

تأثیر تمرین تناوبی پرشدت در موش صحرایی ماده چاق قبل از بارداری بر زمان خستگی، متیلاسیون ژن های PGC-1α و سارکولیپین در عضله دوقلوی زاده های موش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سارکولیپین اپی ژنتیک تمرین تناوبی پرشدت PGC-1α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۳۹۸
چاقی و نیاز به کنترل انرژی، درسراسر جهان به عنوان یکی از بزرگ ترین عوامل در بروز بیماری های مزمن محسوب می شوند و به دلیل انتقال مضرات آن از مادر به فرزند بسیار اهمیت دارند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین تناوبی پرشدت در موش صحرایی ماده چاق قبل از بارداری بر زمان خستگی، متیلاسیون ژن های Peroxisome proliferator-activated receptor gamma coactivator 1-alpha ( PGC-1α ) و سارکولیپین در عضله دوقلوزاده های موش بود؛ براین اساس، 40 موش صحرایی سه ماهه ماده نژاد ویستار خریداری شدند و به چهار گروه مساوی تغذیه پرچرب، (گرم 22 ± 250) کنترل (گرم 30 ± 170)، تمرین + تغذیه پرچرب (گرم 30 ± 240) و تمرین (گرم 33 ± 190) تقسیم شدند. بعد از انجام شش هفته پروتکل تمرین تناوبی شدید، موش های ماده باردار شدند و پس از تولد نوزادان، آن ها به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول برای بررسی متیلاسیون PGC-1α و سارکولیپین، به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز اختصاصی تشریح شدند و گروه دوم بعد از دوماه، پروتکل شنا برای سنجش خستگی را انجام دادند. نتایج آزمون آنوای یک طرفه نشان داد که کاهش معناداری ( P = 0.001 ) در مقادیر متیلاسیون ژن PGC-1α و افزایش معناداری ( P = 0.001 ) در آزمون سنجش مقاومت به خستگی، بین گروه تمرین با گروه های دیگر و گروه تمرین + تغذیه پرچرب با گروه تغذیه پرچرب وجود داشتند؛ بنابراین، انجام تمرین های تناوبی شدید قبل از بارداری بر متیلاسیون ژن  PGC-1α و عملکرد ورزشی نوزادان موش صحرایی در مقاومت به خستگی نقش دارد. همچنین، تمرین تناوبی شدید می تواند تأثیر ناشی از مصرف غذای پرچرب را کاهش دهد.
۲۵.

نقش پاسخ های هورمونی اورکسین-A و HIF-1 در بروز کوه گرفتگی حاد (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اارکسین-A فاکتور القاشونده ناشی از هایپوکسی HIF-1 کوه گرفتگی حاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۲۷۵
کوه گرفتگی حاد که ناشی از صعود سریع به ارتفاعات بیش از ۲۵۰۰ متر است، شرایط پاتوفیزیولوژیکی پیچیده ای دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی عامل های مرتبط با هایپوکسی در افراد حساس به کوه گرفتگی حاد است. به این منظور ۲۱ فرد سالم با میانگین سنی 5/8± 7/31 سال در این مطالعه شرکت کردند. نمونه گیری خون به صورت ناشتا در سطح دریا، یک ساعت پس از صعود سریع به ارتفاع (۳۵۵۰ متر) توسط تله کابین و ۲۴ ساعت پس از صعود، از سیاهرگ بازویی آزمودنی ها گرفته شد و سپس میزان ارکسین-A و HIF-1 به روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین، میزان کوه گرفتگی حاد توسط پرسشنامه لیک لوئیس در شش ساعت پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع ارزیابی شد.  آزمون لیک لوئیس نشان داد که ۱۱ نفر از آزمودنی ها پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع دچار کوه گرفتگی حاد شدند (۴LLS≥). نتایج نشان داد که میزان ارکسین و HIF-1 در سطح دریا در افراد مبتلا به کوه گرفتگی حاد بیشتر از افراد مقاوم به کوه گرفتگی حاد بود؛ اما، میزان پاسخ ارکسین و HIF-1 تقریباًَ در افراد حساس به کوه گرفتگی بیشتر از افراد مقاوم به کوه گرفتگی بود. نتایج نشان داد که سطح ارکسین-A و HIF-1 در سطح دریا ارتباط معکوسی با کوه گرفتگی حاد دارد. پس از در معرض قرار گرفتن در ارتفاع میزان افزایش ارکسین-A و HIF-1 در افراد حساس به کوه گرفتگی حاد نسبت به افراد مقاوم به کوه گرفتگی حاد به میزان چشمگیری بیشتر است.
۲۶.

اثر دریافت مکمل منیزیم در بهبود سلامت روانی سالمندان مبتلا به بی خوابی: کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: مکمل منیزیم سلامت روانی بی خوابی سالمندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۱۸
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر دریافت مکمل منیزیم بر سلامت عمومی سالمندان مبتلا به بی خوابی بود. روش : در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور، 46 سالمند مبتلا به بی خوابی به صورت تصادفی به دو گروه مداخله (مکمل منیزیم) و شاهد (دارونما) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته، روزانه 500 میلی گرم منیزیم عنصری، به صورت اکسید منیزیم، یا دارونما دریافت کردند. در ابتدا و انتهای پژوهش پرسش نامه 28 گویه ای سلامت عمومی ( GHQ-28 ) و شاخص شدت بی خوابی ( ISI ) تکمیل و غلظت منیزیم و کورتیزول سرم اندازه گیری شد. عوامل مخدوشگر تن سنجی و مقادیر دریافت روزانه منیزیم، کلسیم، پتاسیم و کافئین، با مقیاس یادآمد 24ساعته خوراک نیز به دست آمد. تحلیل های غذایی با نرم افزار Nutritionist 4 انجام شد. مقایسه هر گروه، در دو مرحله ابتدا و انتهای پژوهش، با آزمون t زوجی و مقایسه میان دو گروه مداخله و شاهد، با آزمون t مستقل انجام شد. یافته ها : متغیر های زمینه ای دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشتند. در پایان پژوهش، میان دو گروه در نشانه های جسمانی سازی (04/0= p )، نشانه های اضطرابی و اختلالات خواب (02/0= p )، نشانه های افسردگی (001/0= p )، نمره کل GHQ-28 (01/0= p )، ISI (006/0= p ) و سطح کورتیزول سرم (008/0= p ) تفاوت معنی داری وجود داشت. نتیجه گیری : دریافت مکمل منیزیم ممکن است با تأثیر بر برخی شاخص های سلامت روانی و بی خوابی، باعث افزایش سلامت روانی در سالمندان مبتلا به بی خوابی شود.
۲۷.

تأثیر حاد مصرف مکمل HMB-FA و فعالیت ورزشی بر برخی عوامل مؤثر در هایپرتروفی و آسیب عضلانی در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیوپسی عضلانی تستوسترون کراتین کیناز لاکتات دهیدروژناز P70S6K

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۱۳۶
با توجه به تأثیرگذاری مکمل HMB بر عملکرد ورزشی، تمایل به مصرف آن به منظور کسب کارایی بیشتر افزایش یافته است، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 6 روز مصرف مکمل HMB-FA بر فاکتورهای مؤثر در هایپرتروفی و ریکاوری در مردان غیرفعال بود. 20 مرد غیرفعال با شاخص توده بدنی 1±5/21 کیلوگرم بر متر مربع و سن 4± 1/25سال به دو گروه ورزش + دارونما و ورزش + مکمل تقسیم شدند. آزمودنی ها 6 روز پیش از شروع فعالیت مقاومتی به مصرف مکمل HMB-FA پرداختند. نمونه بیوپسی عضلانی بلافاصله پیش و 10 دقیقه پس از فعالیت مقاومتی و نمونه خونی پیش و بلافاصله و 48 ساعت پس از ورزش از آزمودنی ها گرفته شد. نتایج آزمون آنکوا نشان داد افزایش معنا داری (001/0=P) بین سطوح سرمی تستوسترون پیش و بلافاصله پس از ورزش در گروه ورزش + دارونما در مقایسه با ورزش + مکمل وجود داشت. همچنین افزایش معنا داری (001/0=P) در مقادیر P70S6K ، و کاهش معنا داری (001/0=P) در سطوح سرمی کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) بین گروه ورزش + مکمل با گروه ورزش + دارونما مشاهده شد. بنابراین مصرف حاد مکمل HMB پیش از فعالیت مقاومتی موجب افزایش مقادیر P70S6K به عنوان شاخص هایپرتروفی و کاهش CK و لاکتات LDH به عنوان شاخص آسیب عضلانی می شود.
۲۸.

تأثیر تمرین های استقامتی یک نوبتی و دونوبتی هم حجم بر عامل نوروتروفیک مشتق از سلول های گلیال و عامل هسته ای کاپاB در بخش حسی نخاع موش های مبتلابه نوروپاتی دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی یک نوبتی تمرین استقامتی دونوبتی نوروپاتی دیابتی عامل نوروتروفیک مشتق از سلول های گلیال عامل هسته ای کاپاB

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۲۹۸
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین استقامتی هم حجم بر سطوح عامل نوروتروفیک مشتق از سلول های گلیال ( GDNF )، عامل هسته ای کاپا B ( NF-KB ) و درد در بخش حسی نخاع موش های صحرایی دیابتی مبتلابه نوروپاتی بود. نمونه پژوهش 40 سر موش صحرایی نژاد ویستار 10 هفته ای با دامنه وزنی 260-230 گرم بود. تعداد 10 سر موش در گروه کنترل سالم قرار گرفتند و 30 سر نیز با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین (45 میلی گرم/ کیلوگرم محلول در بافر سیترات، 5/4 pH: ) دیابتی شدند. پس از ایجاد نوروپاتی دیابتی، موش ها به طور تصادفی در سه گروه تمرین یک نوبتی، تمرین دونوبتی و کنترل دیابتی قرار گرفتند. هر دو پروتکل تمرینی شامل شش هفته تمرین هوازی بود که با شدت 70-60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوار گردان انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، از بخش حسی نخاع نمونه برداری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزم ون های تحلیل واری انس یک راه ه، تعقیبی شف ه، کروس کال- والیس و من- ویتنی انجام شد (P < 0.05) . براساس نتایج، میانگین سطح GDNF نواحی حسی نخاع گروه تمرین یک نوبتی (P = 0.146) و دونوبتی  (P = 0.131) اختلافی با گروه کنترل نوروپاتی نداشت. همچنین، بین میانگین سطح GDNF گروه تمرین یک نوبتی و تمرین دونوبتی تفاوت معنا دار مشاهده نشد ( P = 0.990 ). میانگین سطح NF-KB در گروه تمرین یک نوبتی    (P = 0.022) و تمرین دونوبتی (P = 0.039) پایین تر از گروه کنترل نوروپاتی بود؛ ولی بین میانگین سطح NF-KB گروه های تمرین یک نوبتی و دونوبتی تفاوت معناداری وجود نداشت ( P = 0.994 ). نتایج آزمون های رفتاری درد نشان داد که شش هفته تمرین یک نوبتی و دونوبتی به کاهش معنادار درد نوروپاتی منج ر شد (P = 0.001) ؛ در حالی که بین گروه های تمرین یک نوبتی و تمرین دونوبتی تفاوت معنادار نبود (P = 0.990) . به نظر می رسد که تمرین های استقامتی یک نوبتی و دو نوبتی بر سطوح NF-KB و درد تأثیر مثبت دارند و باعث کاهش عوارض نوروپاتی دیابتی می شوند؛ درحالی که بر سطح GDNF تأثیر ندارند.
۲۹.

مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با حرکت هم زمان، متوالی و متناوب بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین وBDNF پلاسمای زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: HIIE بالاتنه و پایین تنه آیریزین BDNF زنان چاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۷۱
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر فعالیت تناوبی شدید با سه مدل چیدمان؛ همزمان، متوالی و متناوب فعالیت بالاتنه و پایین تنه بر آیریزین و BDNF پلاسمای زنان چاق بود. 11 زن تمرین نکرده ی چاق، 5/8±30/5 ساله و درصد چربی؛ 4/0±39/9، طی سه روز غیر متوالی، سه پروتکل روی دستگاه الپتیکال را با اعمال طرح متقاطع اجرا کردند. در پروتکل متوالی؛ پدال زدن دست، سپس پا بصورت متوالی هر کدام 10 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 40 دقیقه، در پروتکل همزمان؛10 تکرار پدال زدن دست با پا بصورت همزمان با 90% وات حداکثر به مدت 29 دقیقه و در پروتکل متناوب؛ پدال زدن دست و پا بصورت متناوب هر کدام 14 تکرار با 90% وات حداکثر به مدت 26 دقیقه و40 ثانیه، اجرا گردید. وهله های یک دقیقه ای فعالیت توسط استراحت های فعال یک دقیقه ای با 30% وات حداکثر تفکیک شدند. نمونه خونی قبل و یک ساعت پس از اتمام پروتکل ها اخذ شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی LSD، تفاوت معناداری (p≤0/05) در مقایسه تغییرات آیریزین و یا BDNF بین پروتکل ها نشان نداد اما در پروتکل های همزمان، متوالی و متناوب به ترتیب با افزایش 28/24 (0/02=p)، 21/86 و 17/18 (0/03=p) درصدی سطوح آیریزین و کاهش 0/01، 10/08 و 10/76 درصدی سطوح BDNF، نسبت به مقادیر پایه روبرو بودیم. در مجموع علیرغم صرف زمان کمتر در مدل های همزمان و متناوب نسبت به مدل متوالی و درک فشار کمتر مدل متناوب نسبت به مدل همزمان، به نظر می رسد ترشح آیریزین و BDNF بیشتر متاثر از انرژی مصرفی طی ورزش باشد تا شدت، مدت و یا مدل چیدمان فعالیت عضلات.
۳۰.

درک تهدید و آثار آن بر رویکرد محیط شناسی اندیشکده های روسیه؛ با تأکید بر محیط آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندیشکده تهدید روسیه محیط شناسی آسیای مرکزی قفقاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۰۳
در طرح ریزی دکترین های امنیتی، همواره برای مؤلفه تهدید نقش ویژه ای در نظر گرفته می شود. اگر تهدید را معادل ترکیبی از احتمال یک رویداد و پیامدهای منفی آن بدانیم، گزاره تهدید در الگوی ذهنی تحلیل گران روسی به مجموعه وضعیت هایی گفته می شود که به نحوی منافع، ارزش ها و اولویت های ملی کوتاه مدت و بلندمدت کشور روسیه را به خطر انداخته، به آنها آسیب زده و یا نابودی آنها را نشانه رفته است. این نوشتار با اولویت دادن به تحولات امنیتی و توجه به تهدیدهای محوری در این محیط، سؤال اصلی خود را این گونه مطرح می کند که اندیشکده های دولتی و غیردولتی روسیه چه تعریف، دیدگاه، ابعاد و مؤلفه هایی پیرامون دو مفهوم تهدید و محیط در آسیای مرکزی و قفقاز دارند؟ فرضیه اصلی مقاله عبارت است از آن که اندیشکده های دولتی و غیردولتی در روسیه بر پایه تجربیات تاریخی، جغرافیای ملی، هویت طبیعی و فرهنگی، منافع و اولویت های مادی خود به تعریف و بسط مفاهیم تهدید و محیط در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز پرداخته اند این مقاله در چارچوب نظریه سازه انگاری به تبیین ادراکات روسی از تهدید و تأثیر آن بر مفهوم محیط به ویژه آسیای مرکزی و قفقاز می پردازد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است.
۳۱.

اثر تمرین تناوبی شدید و عصاره زعفران بر بیان برخی ژن های مرتبط با کاشکسی در عضله اسکلتی موش های ماده حامل رده سلولی سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید عصاره آبی زعفران سرطان سینه کاشکسی آپوپتوز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۳۶۶
مطالعات نشان می دهند که تمرین ورزشی و ترکیبات فعال زیستی زعفران می توانند باعث کاهش آپوپتوز و کاشکسی ناشی از سرطان شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف عصاره آبی زعفران (SAE) بر بیان برخی ژن های مرتبط با کاشکسی (SIRT1، hTERT و p53) در عضله دوقلوی موش های حامل رده سلولی 4T1 سرطان پستان انجام شد؛ براین اساس، 44 سر موش BALB/c ماده به طور تصادفی در گروه های تمرین تناوبی شدید (HIIT)، عصاره آبی زعفران (SAE)، تمرین تناوبی شدید + عصاره آبی زعفران (HIIT+SAE)، کنترل و شم قرار گرفتند. پس از 48 ساعت از آخرین جلسه مداخله، عضله دوقلو با روش جراحی برای آنالیزهای بعدی برداشته شد. نتایج نشان داد بیان ژن SIRT1 در گروه HIIT به طور معنا داری از گروه کنترل و HIIT+SAE بالاتر بود (به ترتیب 0.03P =  و  0.02P = ). همچنین بیان ژن hTERT در گروه HIIT به طور معنا داری از سایر گروه های مطالعه شده بالاتر بود (P < 0.05) و درگروه SAE به طور معنا داری از گروه HIIT+SAE بالاتر بود (P = 0.01). علاوه براین، بیان ژن p53 در گروه های HIIT و HIIT+SAE به طور معنا داری از گروه SAE پایین تر بود (به ترتیب 0.003  P = و 0.004P =). براساس نتایج، به نظر می رسد HIIT احتمالاً نقش مثبتی در کاهش اثرات کاشکسی ناشی از سرطان با تنظیم بیان بالاتر ژن های SIRT1 و hTERT و بیان پایین تر ژن p53 دارد و می تواند در کاهش تحلیل عضلات ناشی از سرطان مؤثر باشد.
۳۲.

تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان بر سطوح پروتئین سرفکتانت (SP-A) ریه رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۸۰
زمینه و هدف: SP-A  فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح   SP-Aریه رت های نر بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 30 سر رت نر نژاد ویستار سه هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دوره 6 هفته ای تمرین تناوبی، به سه گروه تمرین، مکمل و تمرین + مکمل تقسیم گردید. به گروه های مکمل و مکمل+ تمرین، به مدت سه هفته مکمل گیاهی پرسیاوشان به صورت روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. اندازه گیری سطوح SP-A ریه با استفاده از کیت  کازابایو ساخت کشور چین و به روش الایزا انجام شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p انجام گرفت. یافته ها: پس از مدت 6 و 9 هفته تمرین تناوبی نسبت به گروه های کنترل، تفاوت معنی داری در سطوح SP-A ریه (به ترتیب با 14/0p= و 28/0p=) مشاهده نگردید؛ اما سطوح  SP-A ریه در گروه تمرین – مکمل پرسیاوشان نسبت به سایر گروه ها  (0001/0p=) به طور معنی داری کاهش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مکمل پرسیاوشان با توجه به ترکیبات ضد اکسایشی موجود در آن توانسته است اثرات پاتوفیزیولوژیکی تمرین تناوبی فزآینده را مهار و شاخص های التهابی را به خوبی کاهش دهد و موجب تقویت سیستم ایمنی ریه شود؛ هر چند بررسی های بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
۳۳.

اثر تمرین استقامت در سرعت تولیدی به همراه محدودیت جریان خون در تناوب های استراحتی بر سطوح سرمی VEGF و HIF-1α و عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۲
زمینه و هدف: تمرین هوازی و استفاده از محدودیت جریان خون (BFR) در بهبود توان هوازی ورزشکاران اثر مثبت دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پنج هفته تمرین استقامت در سرعت تولیدی با و بدون BFR در تناوب های استراحتی بر سطوح سرمی عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، عامل القای هایپوکسی-1 آلفا (HIF-1α) و عملکرد هوازی و بی هوازی مردان فوتبالیست بود.  روش تحقیق: تعداد 39 مرد فوتبالیست (میانگین سنی 49/0±17 سال، قد 32/3±177 سانتی متر و وزن 24/1±68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه مساوی شامل 1) تمرین استقامت در سرعت تولیدی با BFR (SEPB)، 2) تمرین استقامت در سرعت تولیدی بدون BFR (SEP) و 3) کنترل (C، تمرین معمول فوتبال) تقسیم شدند. برنامه تمرین (دویدن با حداکثر سرعت در تناوب های 30 ثانیه ای و استراحت 150 ثانیه ای بین آن ها) و BFR (اعمال شده در قسمت بالای ران و با امتیاز هفت از 10 در مقیاس فشار درک شده) به مدت پنج هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. سطوح سرمی VEGF و HIF-1α، حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، عملکرد هوازی، توان بی هوازی، شاخص خستگی و سرعت دویدن، قبل و بعد از برنامه تمرین اندازه گیری شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری جهت تحلیل های آماری در سطح معنی داری 05/0≥p مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: VO2max و عملکرد هوازی در گروه های SEPB و SEP و سرعت دویدن 30 متر در گروه های SEP و C بهبود معنی داری داشت، به گونه ای که افزایش VO2max و عملکرد هوازی در گروه SEPB نسبت به گروه SEP، به طور معنی داری بیشتر بود. سطوح VEGF و HIF-1α در هر سه گروه نسبت به پیش آزمون کاهش معنی داری یافت. توان بی هوازی و شاخص خستگی نیز در هر سه گروه نسبت به پیش آزمون، به ترتیب کاهش و افزایش معنی داری یافت. نتیجه گیری: تمرین استقامت در سرعت تولیدی، منجر به بهبود VO2max، عملکرد هوازی و سرعت دویدن 30 متر در مردان فوتبالیست می شود و استفاده از BFR در تناوب های استراحتی، می تواند بهبودی بیشتری در برخی از این شاخص ها ایجاد نماید. مطالعات بیشتری جهت شناسایی دلایل کاهش سطوح سرمی VEGF و HIF-1α همراه با بهبود شاخص های هوازی متعاقب تمرین استقامت در سرعت تولیدی مورد نیاز است.  
۳۴.

تاثیر تمرین استقامتی شنا بر تغییرات شاخص آپوپتوزی و غلظت متالوتیونین کبدی موش های باردار در معرض مسمومیت کادمیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۷۲
زمینه و هدف : متالوتیونین نقش مهمی در کنترل آپوپتوزیس، دفع فلزات سنگین از بدن و انتقال عناصر ضروری از مادر به جنین ایفا م یکند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین شنای استقامتی بر غلظت متالوتیونین و شاخص آپوپتوزی کبد مو شهای صحرایی باردار در معرض مسمومیت با کادمیوم بود. روش تحقیق: 32 موش صحرایی باردار(20±200 گرم) به چهار گروه (کنترل، تمرین، کادمیوم، تمرین + کادمیوم) تقسیم شدند. کادمیوم کلراید به صورت محلول در آب خوراکی به میزان 400 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن از روز اول بارداری تا روز زایمان داده شد. پروتکل تمرین شامل شنا به مدت 60 دقیقه در روز، 5 روز در هفته در طی بارداری بود. نمونه گیری بافتی از کبد مو ش های صحرایی دو روز پس از زایمان انجام شد. غلظت متالوتیونین و شاخص آپوپتوزی کبدی به ترتیب با استفاده از روش الایزا و تکنیک ایمونوهیستوشیمی تانل به روش غیر رادیواکتیو نشاندار کردن انتهایی در جای خود تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری ( p ≤0/05)استفاده گردید. یافته ها : تمرین استقامتی شنا آپوپتوزیس کبد ناشی از کادمیوم را به طور معن یداری کاهش داد (005/ p =0)، اما بر تغییرات غلظت متالوتیونین کبدی تاثیر معنی داری نداشت. نتیجه گیری : اگر چه تمرین استقامتی شنا تاثیر معنی داری بر افزایش متالوتیونین کبد ندارد، احتمالا از مسیرهای دیگری شاخص آپوپتوزی را کاهش می دهد و با مرگ سلولی ناشی از کادمیوم مقابله می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان