در مطالعه حاضر احساس بهزیستی و رضامندی 270 دانشجوی دختر و پسر ایرانی در سه گروه تحصیلی فنی - مهندسی. علوم پزشکی و علوما نسانی به همراه یک گروه 24 نفره از دانشجویان جانباز معمول با استفاده از دو نوع آزمون SWLS و SWB مورد بررسی قرار گرفته و اولویت بندی و اهمیت مولقه های گوناگون اقتصادی اجتماعی خانوادگی هیجانی و عاطفی در احساس رضامندی آنها نیز مطالعه شده است نتایج نشان می دهد که رشته تحصیلی و زندگی با خانواده در احساس رضامندی آنها نیز مطالعه شده است نتایج نشان می دهد که رشته تحصیلی و زندگی با خانواده در احساس بهزیستی و رضامندی دانشجویان نقش موثری دارد اما در این موارد میان دختران و پسران تفاوت هایی مشاهده می شود در میان مولفه ها 9 گانه مورد مطالعه سلامت جسمانی اصلی ترین مولفه و وضعیت اقتصادی استقلال در تصمیم گیری شغل و هیجان خواهی و برخوداری از تجربه های جدید در مراتب بعدی قرار دارند میان دختران و پسران تفاوت هایی مشاهده گردید اما میان گروه جانباز معلول و گروه عادی از نظر احساس بهزیستی و رضامندی تفاوتی مشاهده نشد.
پژوهش حاضر با هدف انواع حافظه (رویدادی و معنایی) در دانش آموزان دختر حافظ قرآن و غیرحافظ قرآن انجام شده است. در این مطالعه، در چهار چوب طرحی نیمه آزمایشی60 نفر حافظ قرآن، 60 نفر مبتدی و 60 نفر غیر حافظ قرآن در سه پایه تحصیلی (دبستان، راهنمایی و دبیرستان) از هر پایه 20 نفر، به طور تصادفی، در پژوهش شرکت داده شدند. روش نمونه گیری چند مرحله ای و ابزار آزمایش جهت بررسی حافظه رویدادی (episodic memory) شامل تکالیف رمزگردانی کلامی و عملی، تکالیف یادگیری آزاد و یادآوری سرنخی بود. در بررسی حافظه معنایی (semantic memory) از آزمون سیالی کلمات (حروف الفبایی و مقوله های معنایی)استفاده گردید. براساس نتایج این پژوهش، حافظان قرآن نه تنها در حافظه معنایی بلکه در حافظه رویدادی نیز از دو گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند، اما چنین تفاوتی در انواع حافظه رویدادی و معنایی بین مبتدیان و غیرحافظان قرآن مشاهده نشد. این نتایج در انواع نمره گذاری جملات کامل، اسامی و افعال به طور جداگانه و نمره گذاری به روش سخت و آسان به دست آمد. همچنین نتایج حاکی از آن است که با افزایش پایه تحصیلی، عملکرد حافظان قرآن در انواع تکالیف حافظه رویدادی و حافظه معنایی افزایش می یابد، لذا مهارت در حفظ قرآن، حافظه اطلاعات غیرقرآنی را نیز افزایش می دهد و این مهارت با افزایش سن تاثیر بیشتری بر حافظه می گذارد.
باز شناسی کلمه یکی از انواع مهارت های تحلیل کلمه است. آزمون ها و ابزارهایی که برای سنجش این مهارت تهیه می شوند، یکی از اجزای اصلی آزمون های خواندن را تشکیل می دهند. به دلیل اهمیت نقش ارزیابی و تشخیص در روند آموزش و درمان، تهیه این آزمون ها مورد توجه بسیاری از متخصصان خواندن می باشد. لذا این مطالعه با هدف تهیه ابزار ارزیابی بازشناسی کلمه و بررسی روایی (validity) و پایایی (reliability) آن برای دانش آموزانی طراحی شده که پایه اول ابتدایی را گذرانده اند. منبع گزینش کلمه های ابزار فوق، کتاب فارسی پایه اول ابتدایی است. معیار انتخاب کلمه ها مولفه هایی مانند بسامد، تعداد هجا، مقوله دستوری، ساختار، قاعده مندی، الگوی هجایی و مقوله معنایی کلمه هاست. بدین منظور توزیع فراوانی متغیرهای مذکور در کتاب فارسی مشخص گردید. با استناد به نتایج این بررسی، نظر آموزگاران و نتیجه مطالعه مقدماتی، محقق کلمه هایی را پیشنهاد کرد. بعد از اعمال نظر 20 نفر از صاحب نظران، از میان کلمه های پیشنهادی، 45 کلمه به عنوان کلمه های هدف انتخاب شدند. بدین ترتیب با بررسی هدف و محتوای این ابزار و استفاده از نظر داوران با صلاحیت، روایی محتوایی (content validity) ابزار مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه بر این، به منظور بررسی پایایی ابزار، پژوهش چهار مرتبه با فواصل 10-7 روز به وسیله دو آسیب شناس گفتار و زبان روی 60 دانش آموز (30 دختر و 30 پسر) پایه دوم ابتدایی اجرا، و پاسخ های آنها روی نوار کاست ضبط و زمان اجرا نیز ثبت شد. یافته های حاصل از بررسی پایایی درونی (internal reliability) نشان داد که ضریب تشخیص 12 کلمه از 45 کلمه فوق برای ارزیابی مهارت بازشناسی کلمه پایین است. بررسی نمره دانش آموزان و درجه دشواری هر کلمه بیانگر آن بود که کلمه های مذکور بسیار ساده بودند، لذا این کلمه ها از مجموع کلمه های ابزار حذف شدند و تعداد نهایی 33 کلمه گردید. هماهنگی کلمه های ابزار ارزیابی با حذف کلمه های ضعیف افزایش یافت. مطالعه پایایی بیرونی (external reliability) نشان داد که همبستگی (correlation) بین نمره های دانش آموزان در اجراهای متوالی معنادار می باشد (P<0.01). با وجود این، نتایج تحلیل واریانس دو طرفه حاکی از آن است که با تکرار آزمون، آزمودنی های دختر و پسر آموزش گرفته اند و لذا نمره آنها در اجراهای متوالی افزایش یافت. نمره های دانش آموزان دختر تا اجرای سوم و دانش آموزان پسر تا اجرای آخر افزایش یافت، به طوری که باعث ایجاد تفاوت معنادار در زمان بازشناسی کلمه ها در اجراهای مختلف بین گروه دختر و پسر گردید.
مقاله حاضر به بحث پیرامون پدیده ای جدید به نام حافظه نهان (در مقایسه با حافظه آشکار) می پردازد. ابتدا به طور مختصر تاریخچه نظریه های اندیشمندان درباره حافظه نهان مطرح و سپس در نظریه های جدید، به مطالعات زیر آستانه تحریک و آماده سازی تکراری اشاره می گردد. مطالعات مختلف (خصوصا در حوزه آماده سازی تکراری) نشان می دهند که حافظه آشکار و نهان به طور متفاوت از متغیرهای گوناگون تاثیر می پذیرند. در حالی که حافظه آشکار، از متغیرهای سطح پردازش و فاصله زمانی بین رمزگردانی و بازیابی (اثر فراموشی) بیشتر تاثیر می پذیرد، حافظه نهان از این متغیرها کمتر متاثر می شود. از طرف دیگر، در حالی که حافظه نهان از متغیرهای مربوط به شیوه حسی و خلق (که در دو مرحله رمزگردانی و بازیابی دستکاری می شوند) متاثر می شود، حافظه آشکار از این متغیرها تاثیر نمی پذیرد یافته های مربوط به بیماران آمنزیک نیز نشان می دهند که آنچه در این بیماران آسیب می بیند، به حافظه آشکار مربوط می باشد، اما این بیماران در حافظه نهان بدون آسیب باقی می مانند. برای توجیه نظری تمایز دو گانه حافظه آشکار و نهان دو دیدگاه انسانی وجود دارد؛ دیدگاه پردازش، ضمن قایل بودن به یک سیستم واحد و یکپارچه در حافظه، تفاوت موجود را در کیفیت و سطح پردازش این دو نوع حافظه جست وجو می کند دیدگاه چند سیستمی (که اکنون مدارک و شواهد بیشتری و امیدبخش تری برای آن جمع آوری شده است)، بر این باور است که هر یک از این دو نوع حافظه به وسیله سیستم (یا سیستم ها) مستقل و جداگانه ای حمایت که درعین ارتباط با یکدیگر، از اصول و قوانین معینی پیروی می کند.