علیرضا صیاد

علیرضا صیاد

مدرک تحصیلی: استادیارگروه سینما، دانشکده سینما و تئاتر، دانشگاه هنر

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

سیالیت فضایی و پرسپکتیوهای متحرک در رویکردی ریزوماتیک به آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش فضامند فضای ریزوماتیک پرسپکتیوهای متحرک ژیل دلوز آموزش هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۹ تعداد دانلود : ۴۴۱
متاثر از نفوذ مفهوم «چرخش فضایی» و توجه به اهمیت مقوله فضا در رابطه با تولید دانش و مفهوم حقیقت، پرسش از ماهیت فضا و مکان، به موضوعی اساسی در مطالعات و تئوری های تعلیم و تربیت نیز تبدیل گردیده است. ژیل دلوز، فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی، به همراه فلیکس گاتاری در کتاب هزاران فلات، از ریزوم به مثابه یک استراتژی فضایی بهره می گیرند تا الگوی جدیدی را در رابطه میان دانش و فضا معرفی کنند. بهره گیری از سیستم فضایی ریزوماتیک در کلاس های هنر می تواند به مثابه محیطی برای خلق و آفرینش، امکانات و ظرفیت های فراوانی در رابطه با آموزش هنر فراهم آورد. اهمیت تعدد و تکثر در نگره ریزومی، فضای کلاس را به فضای پرسپکتیوهای سیال و متغیری تبدیل می کند که کاملاً در تضاد با فضای آموزشی تک پرسپکتیوی همگن سنتی قرار می گیرد. بهره گیری از فضای ریزومی، مجالی برای گسست ها و انفجارهای غیرمنتظره ای در حیطه آموزش هنر فراهم می آورد که آزادی تفسیرها و چندگانگی خوانش ها در مواجهه با آثار هنری، بر منطق تک معنایی غلبه می نماید. این پژوهش از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.  
۲.

ادراکِ کودک در اندیشه های والتر بنیامین و بازنمایی آن در فیلم دونده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: والتر بنیامین ادراک کودک بازی کودکانه دونده امیر نادری سینمای ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۲ تعداد دانلود : ۳۰۴
در فلسفه و اندیشه ی والتر بنیامین، مفهوم کودکی، ادراک و بازی کودکانه مسئله ای بسیار کلیدی است و این مفهوم در سرتاسر نوشته ها و آثار او حضوری پُررنگ و تاثیرگذار دارد. تاملات بنیامین در رابطه با مفهوم کودک از نخستین نوشته های وی آغاز می شود و تا انتهای دوره ی کاری اش در پروژه ی پاساژها ادامه می یابد. مفهوم بازی نزد بنیامین، تمهید و استراتژی کودکانه برای غلبه و فایق آمدن بر جهان واقعی است زیرا از مواد و ابزارهای همان جهان واقعی به منظور خلق جهانی خیالی بهره می گیرد. مقاله ی حاضر با بهره گیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای می کوشد با تمرکز بر آراء بنیامین، نحوه ی بازنمایی ادراک کودک در فیلم دونده ساخته ی امیر نادری را مورد بررسی قرار دهد. با تحلیل فیلم دونده از منظر اندیشه های بنیامین درباره ی ادراکِ کودک می توان به نتایج جالب توجهی درباره ی رویکرد یکی از فیلم های مهم سینمای ایران به کودک و ادراک کودکانه دست یافت. اثری که بر ویژگی های خاص کودک همچون فائق آمدن بر محدودیت های جهان واقعی، هم آمیزی با دنیای پیرامون و متمایز بودنِ ادراک و نگاه کودک نسبت به بزرگسالان تاکید دارد و آن را با زبانی سینمایی بازنمایی می کند.
۳.

بازنمود تجربه کلانشهریِ مدرن در مستند امپرسیون های یک شهر: تهران امروز (1356)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۵۷ تعداد دانلود : ۱۰۹
امپرسیون های یک شهر: تهران امروز (1356) اثر خسرو سینایی یکی از فیلم های شاخص ایرانی است که می کوشد تجربه کلانشهری تهران مدرن را به مخاطب خود بازنمایاند. فرم و ساختار این اثر تفاوت های مشهودی با فیلم های مرسوم سمفونی شهری دارد. سینایی در پی ارایه ریتم و ضرباهنگ زندگی کلانشهری، چنان که در سمفونی های شهری اتفاق می افتد، نیست، و بیشتر در پی بازنمایی بارقه هایی از تجربه ی زیست کلانشهری در جامعه ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است. پیشینه ی تحصیلی و مطالعاتی سینایی در زمینه معماری، در زیبایی شناسی این فیلم و کنکاش وی در ماهیت شهر مدرن به خوبی نمود می یابد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته، با بهره گیری از رویکردی میان رشته ای می کوشد به بررسی نحوه بازنمایی تجربه شهری در این فیلم بپردازد، و از این مدخل دیدگاه فیلمساز نسبت به فرایند مدرنیزاسیون شهری در دوره پهلوی را تحلیل نماید. در طول فیلم، فیلمساز به گونه ای خودارجاعانه بارها به ماهیت مدیوم سینما در ثبت و جاودانه کردن لحظات اشاره می کند. فیلمساز خصوصا نقش قدرت حاکم در پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون و شکل دهی به انسجام اجتماعی مطلوب را برجسته می سازد. تحلیل فیلم نگاه انتقادی فیلمساز به مدرنیزاسیون حکومتی دوران پهلوی را آشکار می کند.
۴.

فراروی بر محدودیت های ادراک انسانی بواسطه تکنولوژی پروتزی سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فناوری پروتزی مونتاژ مدرنیسم هنری ادراک ماشینی سینما چشم ژیگا ورتف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۲۹۷
در دهه های انتهایی قرن نوزدهم و دهه های ابتدایی قرن بیستم، در کلان شهرهای مدرن به واسطه پیشرفت های فنّاورانه و تغییراتی که به واسطه فرایندهای صنعتی سازی پدید آمد، زندگی انسانی با ماشین ها و فنّاوری ها درهم تنیده شد. فرهنگ فنّاورانه ماشینی مدرن، فهم سنتی از بدن انسانی و ظرفیت های ادراکی و جسمانی اش را دگرگون کرد، گونه ای درهم آمیختگی میان بدن و فنّاوری به وجود آورد و مرزهای میان امر ارگانیک و امر فنّاورانه را از بین برد. در این دوره می توان از مفاهیم نوظهوری همچون «ادراک فنّاورانه» و «زیبایی شناسی ماشینی» یاد کرد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد ظهور فنّاوری سینما را در رابطه با این چرخش تاریخی و در ارتباط ایجادشده میان بدن ها و فنّاوری ها در دوران مدرنیته موردمطالعه قرار دهد. از این منظر، مفهوم سینما چشم مطرح شده توسط ژیگا ورتف، به عنوان یکی از مهم ترین تبلورهای این نگره، مورد تحلیل و بازخوانی قرار می گیرد.ورتف در نوشته هایش و به خصوص در این بیانیه، بارها به ترکیب و آمیزش میان بدن انسان و ماشین، میان چشم انسان و چشم فنّاورانه دوربین اشاره می کند، آمیزشی که موجب فائق آمدن بر محدودیت های ادراک ناکامل انسانی می شود. سینما چشم ادراک جسمانی حسانی را با ادراک صنعتی ترکیب می کند و نتیجه این آمیزش، به یک «ادراک نوین از جهان» می انجامد، ادراکی که فراسوی قواعد ادراک انسانی قرار می گیرد.
۵.

ظرفیت های ادراکِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی و کاربرد آن در بیان سینمایی؛ نمونه موردی: فیلمِ «آتش سبز»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بصریت هاپتیکی هنر ایرانی لورا مارکس نگره اُپتیکی محمدرضا اصلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۳۳۳
بیان مسئله: در واکنش به سلطه نگره اُپتیکی بر سینما، در سال های اخیر گرایش عمده ای در حوزه مطالعات فیلم پدید آمده که ظرفیت های ادراک جسمانی-لامسه ای را در تجربه سینمایی مورد توجه قرار داده است. این رویکرد تأکید دارد که نگاه کردن هرگز صرفاً امری بصری نیست، بلکه می تواند هاپتیکی، حِسّانی و تن یافته باشد. هاپتیک حس قرابت و نزدیکی، تماس، مشارکت احساسی و ارتباط لامسه ای است. هاپتیک جهت گیری به سوی حسّانیت مندی است، به شکلی که تمام حواس را درگیر می کند، فاصله مندیِ نگاهِ خیره را از بین می برد و واکنش هایی عاطفی را برمی انگیزاند. در نتیجه، در تضاد با پارادایم های غالبِ نظریه فیلمِ مبتنی بر فاصله مندی پرسپکتیوی (بصریت اپتیکی)، بصریت هاپتیکی فراهم کننده بستری نظری برای تحلیل پویاییِ جسمانیِ تجربه تماشای فیلم است. هدف پژوهش: به نظر می رسد پارادایم های ادراکِ هاپتیکی در ذاتِ هنرهای ایرانی- اسلامی وجود دارند، و این ویژگی می تواند پیشنهادهایی تازه در بیان سینمایی به فیلم های ایرانی ارائه دهد. هدفِ این مقاله توضیحِ چگونگی نمودِ بصریتِ هاپتیکی در هنرهای ایرانی- اسلامی و بروز آن در سینمای مبتنی بر این جنس از هنر است. روش پژوهش: مقاله حاضر می کوشد، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به تبیین مفهوم ادراکِ هاپتیکی بپردازد و در ادامه، با بررسی نمونه های مطالعاتی، ظرفیت های هاپتیکیِ هنر ایرانی- اسلامی را مورد توجه قرار دهد. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که، با توجه به ویژگی های بصریتِ هاپتیکی در هنر ایرانی- اسلامی، فیلم سازها می توانند از این ویژگی ها به منظور پردازشِ اثر سینمایی خویش استفاده کنند. در اثبات این ادعا، فیلم «آتش سبز» ساخته محمدرضا اصلانی، به عنوان اثری از سینمای ایران که موفق شده است با تمهیدهای سینماییْ ادراک هاپتیکیِ مخاطب را تحریک کند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
۶.

خوانش متن به مثابه پرسه زنی در میان منظرهای شهری (مطالعه موردی: کتاب های خیابان یک طرفه و پروژه پاساژها)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: والتر بنیامین منظرهای شهری پرسه زنی مونتاژ تصاویر خیابان یک طرفه پروژه پاساژها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۱۲۷
 از والتر بنیامین، فیلسوف و نظریه پرداز آلمانی مرتبط با مکتب با فرانکفورت، به عنوان یکی از متفکران کلیدی در مطالعات مدرنیته شهری یاد می شود. این نکته که شهر مدرن، مضمون مرکزی بخش عمده ای از آثار بنیامین است در پژوهش های متعددی بررسی شده است. با این حال، تأثیر کیفیت های بصری و فضایی شهر مدرن در شکل دهی به شیوه اندیشیدن و در نتیجه روش نگارش بنیامین، همچنین تجربه ادراکی مخاطب در مواجهه با این متون کمتر بررسی شده است. پژوهش حاضر که از نوع کیفی و بنیادی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته، ریشه تصویرمندی و فضامندی در نوشته های بنیامین را، در علاقه وی به تصاویر و مطالعاتش پیرامون هنرهای بصری و فرهنگ بصری شهر مدرن بررسی می کند. در این پژوهش با تمرکز بر دو اثر شهری برجسته بنیامین، خیابان یکطرفه و پروژه پاساژها، مشخصه های این شیوه نگارش بررسی و این بحث مطرح می شود که همان گونه که بنیامین پرسه زن را سوژه سرنمون مدرنیته در نظر می گیرد که در میان منظرهای شهری به گشت و گذار می پردازد، به موازات آن، شیوه نگارش شهری او نیز مخاطبی را فرا می خواند که به پرسه زنی در میان منظرهای متنی بپردازد. پژوهش می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که برای مخاطب پرسه زن متحرک در میان منظرهای شهرگونه متون بنیامین، چه کیفیت های ادراکی پدید می آید که این تجربه را با تجربه های خوانش در مواجهه با فرم های سنتی متن، متمایز می سازد؟ پژوهش این نتیجه را مطرح می سازد که در تضاد با حالت سنتی خوانش که مبتنی بر ادراک سوژه منزوی، ساکن و متمرکز است، مواجهه پرسه زنانه با متن، خوانشی پراکنده اندیش و در حالتی از عدم تمرکز است. سوژه این گونه از خوانش، سوژه ای گروهی، جسمانی و متحرک است. از این رو، در فرایند خوانش، با تجربه جسمانیت مندی جمعی همچون تجربه توده ای شهر مدرن مواجه هستیم.
۷.

بدنمندی و تجربه خود در سینمای ایران: مطالعه پدیدارشناختیِ شش فیلم از دهه 60 تا 90(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدنمندی تجربه خود پدیدارشناسی فیلم سینمای ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۱۵۰
تجربه زیسته در زیست جهان، مفهومی است که براساس آن، درکِ جامعه شناختیِ فیلم با رهیافت پدیدارشناسی امکان پذیر می شود. این پژوهش با هدف فهمِ بدنمندی و تجربه خود در زیست جهان نمادینِ فیلم با روش پدیدارشناسی توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. شش فیلم سینمایی ایرانی از دهه 60 تا 90 ازطریق نمونه گیری موارد حاد انتخاب شدند که در آنها بدنمندی و تجربه خودِ سوژه ها به منزله ایده فلسفی و مسئله مند به تصویر درآمده است که عبارت اند از: شاید وقتی دیگر ، هامون ، مسافران ، کاغذ بی خط ، شب های روشن و رگ خواب . طبق نتایج پژوهش، سوژه خودش را در دوگانه خود/دیگری تجربه می کند و بدنمندی واسطه ای برای بازیابی خود یا استحاله در دیگری است. در دهه 60 این دوگانه شکل فردی دارد، بدن زن ساحتِ مستقلی ندارد و در چارچوب ذهنی دیگریِ ابزورد (مرد) قوام می یابد. بدن زن ابژه ای است که زیر نگاه دیگری خاموش و خود به واسطه دیگری بازیابی می شود. در دهه 70 دوگانه خود/دیگری به ساحتِ جمعی کشیده شده است و سوژه ها در دوگانه تکنیک/بین الاذهانِ جمعی قوام می یابند. بدن و خود در قاب بین الاذهان جمعی بازیابی می شوند و ماهیتِ تکنیک در جعلِ سوژه ها برملا می شود. در دهه 80 بدنمندیِ سوژ ها به ساحت تقابل/گذار برکشیده می شود، کنشِ بدنمندِ زن، از بدنِ ابزورد مرد عبور و او را در جهان متروکش رها می کند. در دهه 90 تقابل رنگ می بازد و سوژه ها در شکلی از هم تنانگی قوام می یابند. پیوند جمعی با جسمانیت فست فودی و حس پذیریِ بدنِ زن در هم می آمیزد و سوژه خودش را در شکلِ دگردیسی شده خانه تجربه می کند.
۸.

فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما(1370) بازنمایی کننده تجربه نظاره گری جسمانی و از میان رفتن مرز میان ناظر و منظر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناصرالدین شاه اکتور سینما محسن مخملباف اتاق تاریک نگاه خیره تماس لامسه ای بدن ناظر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۸۰
فیلم ناصرالدین شاه اکتور سینما مبتنی بر وقایع ورود سینما به ایران و با مروری بر تاریخ سینمای ایران، داستانی تخیلی ارائه می کند، و از این مدخل به معضلات ساخت فیلم و ممیزی می پردازد و نقش قدرت حاکم در این فرایند را مورد اشاره قرار می دهد. در طول روایت، دایما مرزهای میان فضای واقعی مفروض جهان داستان و فضای سینمایی درون روایت محو می شود؛ گاه شخصیت فیلمی وارد فضای واقعی می شود و فاصله پرسپکتیوی و جایگاه امن نظاره گری را از بین می برد، و گاه تماشاگر وارد محیط فیلم می شود و با شخصیت فیلمی به تعامل می پردازد. از این منظر این اثر را می توان به مثابه کنکاشی خلاقانه در رابطه با تجربه نظاره گری سینمایی در نظر گرفت. با شکافته شدن پرده و شکسته شدن مرز میان ناظر و منظر سینمایی، این فیلم الگوی نظاره گری مبتنی بر تماس لامسه ای و ارتباط بدنی را بازنمایی می کند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، این بحث را مطرح می سازد که این اثر، با ادای دین به تاریخ سینمای ایران سعی کرده است درک سنتی از مفهوم نظاره گری سینمایی را مورد پرسش قرار دهد و بر جنبه های تنانی و ادراک جسمانی در تماشای فیلم تاکید کند.
۹.

اندیشیدن سینمایی و قطعه قطعه سازی جغرافیای خیالی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندیشیدن سینمایی آثار شکوهمند معماری اسناد فرهنگی مونتاژ جغرافیای خیالی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
در نهاده های فلسفه تاریخ، والتر بنیامین اشاره می کند که هیچ سند تمدنی وجود ندارد که درعین حال سند بربریت نباشد. آشکارترین نمونه های این اسناد تمدن در بحث بنیامین را می توان در یادمان​ها در آثار معماری شکوهمند یافت. هیتلر بیان داشته بود که معماری در قالب عبارات و کلماتی از جنس سنگ، بیانیه های پرشکوه، تأثیر گذار و ماندگاری را از هر عصری ارائه می دهد و هر دوره پر شکوهی، خود را از طریق ساختمان هایش بیان کرده است. تاریخ نشان داده است که حاکمان شدیداً به بیانیه های پرشکوه سنگی علاقه مند بوده اند و این آثار می توانند به ابزار مهمی در دستان قدرت حاکم برای تثبیت جایگاه بالادستی و کنترل توده، تبدیل شوند. بحث بنیامین، تفسیر غالب و فاتحانه ای که تاریخ را فرایندی رو به جلو و درحال پیشرفت معرفی می کند، به چالش می کشاند؛ نگره غالبی که در پی ارائه تصویری آرمانی از این آثار در راستای تأیید و تثبیت گذشته پرشکوه فرهنگی است، تا بتواند با بهره گیری از آن، به قلمروی جغرافیای فرهنگی یکپارچه و دلخواه خود شکل دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد به کمک بحث بنیامین، و با بهره گیری از شیوه اندیشیدن سینمایی، نقش آثار معماری شکوهمند را در تثبیت و شکل دهی به جغرافیای فرهنگی ملی مورد بازخوانی قرار دهد. با بهره گیری از مونتاژ در مواجهه با این اسناد شکوهمند فرهنگی- تاریخی، می توان به سوی افق های گشوده تری برای خوانش این آثار حرکتی را آغاز نمود. با یادآوری محدودیت های الگوهای تاریخ نگاری سنتی، اندیشیدن مونتاژی می تواند روایت های غالب تاریخی را درباره آثار هنری به چالش بکشاند. کشف، بازخوانی و تلاش برای قراردادن آثار خاموش و نادیده انگاشته شده درکنار سند های شکوهمند، و یا بازخوانی آن سند های شکوهمند، رها و فارغ از نگره های ایدئولوژیک، می تواند منجر به فروپاشی سیستم جامع خیالین گردد. درنتیجه، با زوال این پوشش کلیت بخش و زدودن هاله های ایدئولوژیک افشانده شده ازسوی قدرت هژمونیک، جغرافیای خیالی فرهنگی نیز، به قطعه های پراکنده و گسسته مبدل می گردد.
۱۰.

تعلیم و تربیت تجسدیافته؛ بهره گیری از تئوری ادراک بدنی مرلوپونتی در آموزش هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سوژه تن یافته آموزش هنر ادراک بدنی مواجهه همزیستی نظریه مرلوپوینتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۱۶۱
تحت تأثیر سلطه نگره ثنویت انگارانه در فلسفه غربی، تمرکز بر آموزش و یادگیری غیرتجسدیافته، به گفتمان مسلط در مباحث تعلیم و تربیت تبدیل گردید. با گسست و فراروی از نگره های کار تزیینی، در سال های اخیر نوعی چرخش به سوی توجه به اهمیت بدن در فرایند ادراک پدید آمده است؛ و توجه به تن یافتگی در آثار نظریه پردازان تعلیم و تربیت معاصر، حضوری پررنگ یافته است. موریس مرلوپونتی، فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، یکی از صاحب نظران در مباحث مرتبط با تن یافتگی است. اندیشه فلسفی محوری مرلوپونتی طرح این نکته است که ادراک پدیداری بدنی است، نه رویدادی ذهنی. مرلوپونتی نشان می دهد که اجتناب از تصدیق آمیختگی حواس، و واقعیت جسمانی ادراک در سنت فلسفی غربی، جایگاه بدن را به حاشیه رانده و به موقعیتی به مراتب نازل تر از ذهن تقلیل داده است. با قراردادن ادراک به مثابه عملی اساساً جسمانی، مرلوپونتی جسمانیت را به مثابه پیش شرایطی ضروری جهت تجربه کردن و کسب دانش موردتأکید قرار می دهد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری از نظریه های مرلوپونتی درباره ادراک بدنی، رابطه بیناسوژه ای، مواجهه و همزیستی، می تواند درخصوص بحث تعلیم و آموزش هنر بسیار راهگشا باشد. از این منظر، فضای آموزش هنر، باید محیطی فراهم کننده مواجهه و همزیستی درنظر گرفته شود؛ در این محیط افراد می توانند براساس تجربیات زیسته خود، آثار هنری را ادراک کنند و در روند دیالوگ و مباحثه، با دنیاهای زیسته دیگر فراگیرندگان نیز آشنا گردند. بدین منوال در فرایند آموزش هنر، گونه ای درهم آمیختگی میان پرسپکتیوهای متفاوت فراگیرندگان نسبت به آثار هنری ظهور می یابد.
۱۱.

بازنمایی خاطره شهری به مثابه تصاویر عکاسانه سوررئالیستی در کتابِ «دوران کودکی در برلین حوالی 1900»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: والتر بنیامین خاطرات کلانشهری تصاویر عکاسانه اوژن آتژه سوررئالیسم کتاب «دوران کودکی در برلین حوالی 1900»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۴۶
فضا، مکان، و شهر مفاهیمی کلیدی در نوشته های «والتر بنیامین»، فیلسوف و متفکر آلمانی، محسوب می شوند. وی در آثارش خصوصاً تجربه ادراکی مواجهه با فضاهای شهری مدرن را مورد مطالعه قرار داده است. در میان نوشته های شهری بنیامین، کتاب «دوران کودکی در برلین حوالی 1900» از جایگاهی متمایز برخوردار است. این کتاب از طریق پروژه ناتمام «وقایع نامه برلین» ظهور پیدا کرد و روایت تجربیات و خاطرات دوران کودکی وی از زندگی در برلین مدرن در سال های انتهایی قرن نوزدهم و سال های ابتدایی قرن بیستم است. بنیامین، به منظور یافتن راهکاری مناسب برای بازنمایی خاطرات دوران کودکی اش از تجربه کلان شهری، از ظرفیت های تکنولوژی های بازتولیدی مدرن، همچون سینما و عکاسی، بهره می گیرد. پژوهش حاضر سبک نگارشی بنیامین در اثر مذکور در توصیف فضاهای شهری را با شیوه عکاسی «اوژن آتژه»، عکاس فرانسوی، از فضاهای شهری پاریس مقایسه می کند. خودِ او آتژه را از پیشگامان عکاسی سوررئالیستی محسوب می کرد و معتقد بود تصاویر شهری آتژه از کیفیتی رؤیایی و وهم گونه برخوردارند. هدف پژوهش: مقاله حاضر می کوشد این نکته را آشکار سازد که بهره گیری بنیامین از تکنولوژی های نوین، خصوصاً عکاسی، در بازنمایی خاطرات شهری دوران کودکی اش چگونه نقشی تعیین کننده در سبک نگارش و ساختار متن ایفا می کند. مقاله بر آن است که دلالت های اجتماعی و سیاسی ای را که بنیامین، با اتخاذ رویکرد عکاسانه-سوررئالیستی، در بازنمایی خاطرات کودکی اش از شهر برلین به آن ها اشاره کرده است برجسته سازد. روش پژوهش: این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه گیری: پژوهش حاضر این نتیجه را مطرح می کند که تصاویر عکاسانه-متنیِ بنیامین از تجربه و خاطره کلان شهری نه تنها در رابطه با گذشته بلکه در پیوند با زمان حال و آینده معنا پیدا می کنند. تصاویرِ «بی صدا» و سوررئالیستیِ او از خاطرات دوران گذشته برلین، در مواجهه با تبلیغات پرشکوه و نویدهای فریبنده حزب نازی، پژواک و معنای خود را پدید می آورند.
۱۲.

زن جدید به مثابه امر مدرن شهری در سینمای موج نوی پیشاانقلاب: مورد مطالعه، فیلم های آقای هالو (1349) و بلوچ (1351)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۱۴
زن جدید ایرانی با آزادی های نسبی به خصوص در زمینه فعالیت های اجتماعی، در دوره پهلوی و در نتیجه فرایند مدرنیزاسیون، در سطح کلان شهرها ظاهر شد. اما این آزادی به مذاق مردان ایرانی، حتی قشر روشنفکر آنان خوش نیامد. برای مثال، سینمای موج نو به عنوان شکل روشنفکرانه سینمای ایران در آن زمان، کهنگاهی انتقادی نسبت به فرایند مدرنیزاسیون آمرانه شاه داشت و گاهی حتی رویکردی تجددستیزانه نشان می داد و عموماً با بازنمایی فریبایی ظاهری و پوچی باطنی زن جدید، و ارائه تصویری از وی به مثابه مظهر سبک زندگی جدید و نماد زوال فرهنگ اصیل ایرانی، سعی در تقبیحش داشت. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است، بازنمایی زن جدید را در دو فیلم آقای هالو و بلوچ، متعلق به سینمای موج نوی ایران،بررسی، و نتیجه گیری می کند زن جدید که همچون دیگر پدیده های زندگی مدرن باعث ازدست رفتن سیطره سابق مردان شده است، سینماگران را به تصویرکردن وی همچون کالای جذاب، سطحی و پرخطر کلان شهر مدرن مجاب می کند. او پدیده ای می شود که همراستا با دیگر پدیده های مدرن و حتی در رأس و اهم آن ها، مردان و فرهنگ ایرانی را به قهقرا می کشاند. درواقع، این فیلم ها در قالب بومی گرایی و انتقاد از مدرنیزاسیون ناقصِ شاه، به تجددستیزی و دفاع از سنت های مردسالارانه و بازپس گیری کنترل ازدست رفته برمی خیزند. بازنمایی سینماییِ جنسیت، اهمیت بسزایی در مطالعات جامعه شناختی هنر دارد و مقاله با بررسی نمایش زن جدید در سینمای دغدغه مند موج نو، به عمق مشکلات جنسیتی در جامعه ایران اشاره می کند.
۱۳.

تسخیرشدگان: دیالکتیک زایایی و میرایی تصاویر سینمایی و کلانشهری در سرخپوست ها (1357)

کلید واژه ها: سرخپوست ها تسخیرشدگان تصاویر خاطرات پروتزی زایایی و میرایی سینما و کلانشهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۷۵
سرخپوست ها (1357)، روایت شور و اشتیاق جوانانی سرسپرده به سینماست که به خاطر دستیابی به رویایشان از همه چیز در زندگی گذشته اند. به نظر می رسد که شخصیت های فیلم به تسخیرشدگان تصاویر سینمایی تبدیل شده اند، و از سحر و جادوی این تصاویر گریزی ندارند. از این رو می توان فیلم را اثری درباره قدرت تاثیرگذاری تصاویر بر زندگی، هویت و روابط سوژه های مدرن در نظر گرفت. فیلم سرخپوست ها از لحاظ روایی و تکنیکی به برخی از مباحث نظری مهم پیرامون ماهیت تصویر سینمایی و تصویر عکاسانه دلالت های فراوانی دارد. مباحثی که خصوصا در سال های اخیر مورد توجه نظریه پردازان حیطه های عکاسی و فیلم قرار گرفته است. مضامینی همچون نقش تصاویر سینمایی در شکل دهی به جهان رویاییِ جایگزین برای سوژه های مدرن، رابطه سینما و کلانشهر، ارتباط تصویر متحرک سینمایی و تصویر ایستای عکاسانه، ماهیت استنادی تصویر عکاسانه و اصالت ارجاع دهی اش به رویداد گذشته، نقش رسانه هایی همچون فیلم و عکاسی به مثابه پروتزهای ادراکی و عملکرد آن ها در ایجاد خاطره ها و تجربه های مصنوعی در فیلم نمودهای شاخصی می یابند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای متفکرانی همچون سوزان سونتاگ، لورا مالوی، آلیسون لندسبرگ و الیسا ماردر می کوشد این جنبه ها و دلالت های فیلم را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. این پژوهش نشان می دهد که بهره گیری از آرای نظریه پردازان معاصر در بازخوانی آثار سینمای ایران، می تواند آشکار کننده برخی ظرفیت های پنهان و مغفول این آثار باشد، و از این منظر ضرورت چنین پژوهش هایی را مورد تاکید قرار می دهد. یافته های این پژوهش آشکار می سازد که فیلم سرخپوست ها با بهره گیری از تمهیدات مختلف سینمایی و اتخاذ استراتژی های روایی و تکنیکی متمایز، به مثابه کنکاشی خلاقانه در ماهیت تصاویر سینمایی و عکاسانه، و قدرت تاثیرگذاری این تصاویر بر روی سوژه های مدرن عمل می کند.
۱۴.

بسیج عمومی به مثابه یک وضعیت اجتماعی در کلانشهر مدرن و بازنمود آن در بیم و امید (1339)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بسیج عمومی نظارت اجتماعی ارنست یونگر والتر بنیامین بیم و امید (1339)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۰۹
 از ارنست یونگر نویسنده و نظریه پرداز برجسته آلمانی، به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان قرن بیستم یاد می شود. وی در کنار افرادی همچون کارل اشمیت، و مارتین هایدگر در زمره روشنفکران راست گرایی بودند که دیدگاه ها و نظریاتشان در به قدرت رسیدن حزب نازی تأثیر فراوانی داشت. بحث یونگر در رابطه با بسیج عمومی، از جنگ و مبارزه به مثابه الگویی برای شکل دهی به یک وضعیت اجتماعی بهره می گیرد که نظم اجتماعی را بر مبنای مفاهیم جنگی بازپیکره بندی می کند. در این وضعیت نظامی سازی و بسیجِ زمان جنگ به ساختار اجتماعی تزریق می شود. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد با تحلیل فیلم بیم و امید (1339) ساخته گرجی عبادیا، نحوه بازنمود وضعیت بسیج عمومی و کنترل اجتماعی را در این اثر موردمطالعه قرار دهد. بیم و امید روایت زندگی مرد متأهل جوانی به نام آقای کریمی است که به واسطه بحران اقتصادی و مالی دهه سی به تازگی کار خود را از دست داده، بدین خاطر نمی تواند وعده هایی که برای شب عید به خانواده اش داده را عملی سازد. با درنظرداشتن شرایط نامساعد اجتماعی، بحران اقتصادی و گسترش اعتراضات و اعتصابات در مخالفت با حکومت در سال های انتهایی دهه سی، پژوهش حاضر می کوشد برخی از دلالت های اجتماعی و سیاسی این اثر را آشکار کند. از این منظر، فیلم به مثابه اثری پروپاگاندایی عمل می کند که تصویری فانتزی از جامعه ای همدل و منسجم ارائه می کند که شهروندان و حکومت برای مقابله با خطری که جان یکی از شهروندان را تهدید می کند (استعاره ای از تهدید نظم اجتماعی)، بسیج می شوند. آرامش و ثبات خانوادگی و اجتماعی به تصویر درآمده در انتهای فیلم، با تمایل حکومت پهلوی برای ایجاد ثبات و برقراری نظم از بطن اعتراضات و اعتصابات این ایام در پیوند قرار می گیرد.
۱۵.

کالبد متحرک ناظر و شکل گیری سکانس های فضایی در معماری سینماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضای سینماتیک معماری پرومناد سکانس فضایی کالبد متحرک ناظر فضاسازی باروک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۷۱
تماشاگر سینما از سایت های فیلمیک که به صورت سکانسی از جلوی چشمانش می گذرند، یک مسیر در ذهن خود ایجاد می کند، بر روی این مسیر خیالی حرکت می کند، و از میان فضا های متنوع و در زمان های متفاوتی گذار می کند. در تجربه فضای معماری نیز، ناظر متحرک دست به یک سازمان دهی ذهنی از فضاها می زند و آن ها را در یک سکانس مونتاژی تجربه می کند. در الگوی معماری پرومناد، «حرکت ناظر» به مثابه مهم ترین مولفه در ادراک فضا عمل می نماید، و ادراک معماری تنها با حضور کالبدی مخاطبی معنا می یابد که در حرکت و «پرسه زنی» به گونه ای روایت مند و سکانسی، همچون تماشاگر فیلم، فضاها را به یکدیگر پیوند می دهد و به معماری ماهیتی زمان مند و سینمایی می بخشد. این پژوهش که از نوع نظری، روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که ظرفیت های تئوری فیلم و شیوه های فضاسازی سینمایی، می توانند به مثابه منابع الهامی برای معماران در پروسه طراحی عمل نمایند. با توجه به پیشرفت های صورت گرفته در فضاسازی های سینمایی، و پیچیده تر گشتن رابطه فضا-زمان و همچنین ارتباطات کالبد-فضا در سینمای معاصر، اقتباس های معمارانه از ظرفیت های رسانه فضا محور فیلم، می تواند به هر چه بارورتر شدن فضای معمارانه معاصر کمک شایانی نماید.
۱۶.

تن یافتگی تماشاگر در فضای هاپتیکی فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسپکتیو رنسانسی سینمای هاپتیکی کالبد تماشاگر سوژه تن یافته فضای فیلم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۵۷
در برابر تمرکز سینمای اولیه بر همذات پنداری بدنی تماشاگر با فیلم، با تکامل زبان سینمایی و سلطه سیستم روایی، جریانی عمده به سوی همذات پنداری روایی شکل گرفت و آنچه که مرتبط با قلمرو بدن بود، به قلمرو ذهن منتقل شد. این انتقال به سلطه طولانی تئوری های زبان شناختی و روان شناختی فیلم انجامید. در دهه های هفتاد و هشتاد میلادی، رابطه آپاراتوس سینما با پرسپکتیو رنسانسی گفتمان اساسی تئوری فیلم را تشکیل داد و نظریه پردازان به تحلیل رابطه تماشاگر و پرده، بر مبنای الگوی پرسپکتیوی پرداختند. اساس نظریه اپتیکی مبتنی بر فاصله ای بود میان سوژه تماشا کننده و ابژه نگریسته شده، و این سیستم فراهم کننده شرایطی برای شکل گیری الگوی اندیشیدن و تعمق با فاصله متفکران غربی به نظم جهان گردید. پرسپکتیو رنسانسی با احیا نمودن الگوی فضای اپتیکی، تثبیت جایگاه سوژه، و مستحکم نمودن فاصله میان سوژه و ابژه، بار دیگر برتری بینایی را بر سایر حواس تثبیت نمود. این مقاله می کوشد این نکته را روشن سازد که در مقابل سلطه تئوری اپتیکی فیلم که موجودیت جسمانی و ابعاد حسانی تماشاگر را نادیده می گیرد، مناسب است تئوری بدن محور و هاپتیکی فیلم مد نظر قرار گیرد و تجربه سینمایی را نیز، تجربه ای مبتنی بر تن یافتگی تماشاگر در فضای فیلمی تبیین نمود.  
۱۷.

جذابیت های کلانشهر برلین مدرن و ظهور ژانر فیلم خیابانی وایمار: مطالعه موردی فیلم خیابان (1923)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۷۰
در مطالعات فیلم سال های اخیر، ارتباط میان سینما و کلانشهر مدرن مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. در این رویکرد، همچنین بر شباهت های میان تجربه نظاره گری سینمایی و تجربه شهری تاکید می شود. غالبا از برلین دوره وایمار به مثابه یکی از درخشان ترین تبلورهای مدرنیته شهری یاد می شود. در این دوره، در سینمای آلمان ژانر جدیدی به نام «فیلم شهری» ظهور پیدا می کند. یکی از زیرشاخه های فیلم شهری، ژانر «فیلم خیابانی» بود که از آن با اصطلاح «ملودرام شهری» وایمار نیز یاد می شود. در آثار این ژانر، غالبا سکون، آرامش، و امنیت خانه در تضاد با حرکت، آشوب و هذیان شهر قرار می-گیرد. از فیلم خیابان (1923) ساخته کارل گرونه، غالبا به عنوان الگوی تمام عیار ژانر فیلم خیابانی وایمار یاد می شود. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، در ابتدا می کوشد به تبیین مشخصه های کلانشهر برلین مدرن به مثابه بستر پیدایش ژانر فیلم خیابانی بپردازد. سپس با تمرکز بر فیلم خیابان، نحوه بازنمود تجربه حضور شخصیت اصلی فیلم در میان فضاهای شهر مدرن به مثابه یک پرسه زن، و نظاره گری وی به منظرهای شهری مورد مطالعه قرار می گیرد. این پژوهش که از مشخصه میان رشته ای برخوردار است و در تقاطع مطالعات سینمایی و مطالعات شهری قرار می گیرد، این نکته را آشکار می سازد که الگو های به نمایش در آمده در فیلم از تجربه پرسه زنی مرد در میان فضاهای شهری و نظاره گری پراکنده اندیش وی به مناظر و جذابیت های شهر مدرن با الگوهای نظاره گری سینمایی قابل تطبیق است.
۱۸.

بازتجسد «پرسه زن» شهر مدرن در پیکر تماشاگر فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسه زنی شهر مدرن تماشاگر فیلم رانندگی والتر بنیامین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۸۸
پرسه زنی، نوعی گردش بی هدف در هزارتوی متروپولیس مدرن می باشد، که با گونه ای از ادراک در حال عدم تمرکز توامان است. تماشاکردن و «جذب شدن» به جذابیت های بصری و فضایی شهر، محرک اصلی پرسه زن است؛ کسی که در پی غوطه ور ساختن خود در حسانیت جمعی فضاهای شهری می باشد، در جستجوی آمیختن و ذوب شدن با «توده جمعی» و سیلان آشوب های شهری. در روند مشاهده مناظر شهری، «پرسه زن» از تصاویر شهری مانند دوربین سینما فیلم می گیرد و به مثابه یک تدوین گر به مونتاژ شات های گرفته شده می پردازد. این پژوهش که از نوع نظری و با روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، می کوشد این نکته را آشکار سازد که با ظهور سینما، الگوی پرسه زن به مثابه تماشاگری سرگردان که در میان فضاهای داخلی و خارجی شهر مدرن گذار می کرد، در پیکر تماشاگر فیلم دگرباره حلول پیدا کرد و تماشاگر سینما را نیز می توان یک «پرسه زن خیالی» در حال گذار در فضاها و زمان های فیلمی در نظر گرفت. با تغییرات شهرسازی معاصر، بستر پرسه زنی نیز دگرگون گشته است و در شهرهای ماشین محور معاصر، رانندگی با اتومبیل را می توان به مثابه نوع نوینی از پرسه زنی در نظر گرفت. در «اتوپیای» ماشین، مناظر به گونه ای سکانسی ظاهر می شوند و به تجربه ای سینماتیک از شهر شکل می دهند.    
۱۹.

نگاه خیره نظارت کننده و شکل دهی به بدن مطیع مدرنیزه شده در فیلم بلوچ (1351)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بدن مطیع بلوچ پیکر منسجم اجتماعی قدرت انضباطی مدرنیزه کردن نگاه نظارت کننده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۷۵
بلوچ (1351) داستان انتقام مردی روستایی از دو مرد شهری قاچاقچی عتیقه جات است که به همسر وی تعرض کرده اند. در طول فیلم شخصیت امیر قدرت خود را از امکان نامرئی بودن و دیدن بدون دیده شدن، به دست می آورد. او ابتدا بلوچ را که در پی انتقام گیری است از طریق ساز و کارهایی به سوژه مرئی خود مبدل می سازد، و از این طریق وی را تحت نظارت خود قرار می دهد. با این حال نگاه نظارت کننده امیر، از ظرفیت تاثیرگذاری برخوردار است و می تواند با حکاکی اصول خود بر بدن بلوچ، وی را به بدنی مطیع و منضبط مبدل سازد. در انتهای فیلم اما چرخشی اساسی در جهت نگاه پدید می اید، و با واژگونی مدل سراسربینانه، بلوچ نیز از قدرت نگاه برخوردار می شود و جایگاه نظارتی امن و نامرئی امیر از بین می رود. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با بهره گیری از آرای میشل فوکو در رابطه با ساز و کار نظارتی قدرت انضباطی، می کوشد نگاه نظارت کننده امیر بر بلوچ و نقش این نگاه در تبدیل کرن بلوچ به بدن مطیع را مورد بررسی قرار دهد. پژوهش این بحث را مطرح می سازد که تلاش امیر برای مطیع و مدرنیزه سازی بدن بلوچ، در ارتباط با نگاه انضباطی حکومت پهلوی و تلاش های این حکومت برای شکل دهی به پیکر اجتماعی منسجم قابل بررسی است. نگاه خیره همگن کننده ای که با نفی و از بین بردن تفاوت ها، در پی شکل دهی به پیکر مطیع و همگن اجتماعی است.
۲۰.

بسط ادراکات فضایی تماشاگر از طریق امپاتی با کالبدهای فیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فیزیولوژی امپاتی تماشاگر فیلم ادراک فضایی بدن های فیلمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۷۷
مطالعه در روند شکل گیری و تکامل سینما، نمایانگر علاقه به تشریح حالت بدن انسانی و تسخیر حرکت جسمانی است. مرکزیت بدن در گسترش سینمای اولیه، نکته ای است که با توجه به «چرخش جسمانی» در تئوری های معاصر فیلم، مورد توجه نظریه پردازان قرار گرفته است. تحلیل و بررسی تلاش های پیشگامان اولیه سینما همچون ماری، مایبریج و ملیس، نمایانگر این مهم است که تبارشناسی تصویر متحرک را به جای الگوهای اپتیکی مرسوم در تئوری های روان کاوانه، می توان در آزمایش های فیزیولوژیکی انتهای قرن نوزدهم ریشه یابی نمود. مقاله حاضر می کوشد با مورد تاکید قرار دادن این ماهیتِ ذاتاً «بدن مندِ» مدیوم سینما، با بهره گیری و بازخوانی مفهوم امپاتی، رابطه فضایی و کالبدی تماشاگر با فیلم را مورد بررسی قرار دهد. امپاتی، عمل «احساس کردن در درون دیگری» است که نخستین بار توسط ویشر مطرح شد و بعدها توسط نظریه پردازانی چون لیپز، اشمارسو و ولفلین بسط داده شد. مبتنی بر خوانش پدیدارشناسانه از امپاتی، تماشاگر از طریق بیرون افکنی بدن خود به کالبدهای فیلمیک، می تواند تجربه فضایی آنها را تجربه کند و از این طریق خود را در موقعیت های فضایی متفاوتی قرار دهد. از این رو می توان فیلم ها را به مثابه منابع غنی و ارزشمندی در نظر گرفت که برای مخاطبان، امکان تجربه های غریب و ناممکن فضایی را فراهم می آورند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان