زهرا رهبرنیا

زهرا رهبرنیا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۵ مورد.
۱.

تبیین مرزهای بین عکاسی واقع گرایانه، انتزاعی و تجریدی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲۷ تعداد دانلود : ۱۶۹۰
یکی از تقسیم بندی هایی که می توان جهت دسته بندی عکس ها قائل شد، تفکیک نمودن آنها از نظر میزان انطباق با واقعیت بیرونی و وفاداری به ثبت عینی رویدادها می باشد. از آنجا که تاکنون مرزبندی قاطعی بین عکس ها از این نظر انجام نپذیرفته است؛ در این مقاله سعی شده با یک دسته بندی کلی، عکس ها در سه گروه واقع گرا، انتزاعی و تجریدی تفکیک، و مرزبندی بین آنها مشخص گردد. بدین منظور در ابتدا معانی واژگان واقع گرایی، انتزاع و تجرید به ایجاز و اختصار مرور شده و سپس به بازشناسی خصوصیات آنها و تبیین مرزهایی جدید در این میان پرداخته شده است. گروه اول شامل عکس های واقع گرا، عکس های خبری و مستند را در خود جای می دهد که هدف اصلی آن ثبت کامل واقعیت به صورتی وفادارانه است. در گروه بعدی عکس های انتزاعی تفکیک شده اند که دارای برداشتی گزینشی از واقعیت بوده و سعی در ساده سازی واقعیت موجود دارند. در دسته بندی آخر، عکس های تجریدی قرار دارند که عکاس ارتباط خود را با طبیعت و ثبت واقعیت عینی قطع نموده و تصویر، دیگر محملی برای نمایش موضوعی از جهان محسوس نمی باشد. هدف این دسته از عکس ها این است که جهان درونی انسان را، بدون توسل به استعاره های جهان بیرونی بیان نماید. با چنین تعریفی می توان، مرزبندی تازه ای جهت تفکیک عکس ها در دسته بندی ای نوین، قائل شد.
۳.

""طراح گرافیک و طراحی فرهنگ"" در ایران صنعتی و پساصنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه صنعتی عکاسی ارتباطات تصویری جامعه پساصنعتی طراحی فرهنگ طراح گرافیک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی تصویر سازی گرافیک و چاپ ایران
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی طراحی صنعتی
تعداد بازدید : ۲۶۴۰ تعداد دانلود : ۱۳۰۰
فلسفه های فکری دوران مدرن و پست مدرن، بر تمامی وجوه زندگی هنرمندان تأثیر گذاشته، طراحان گرافیک نیز، تحت تأثیر این تفاوت نگرش در جامعه صنعتی و پساصنعتی قرار گرفته اند؛ همین طور تحول اساسیِ جایگاه هنرها ناشی از تغییر مشهود در ابزارها، شیوه ها و ... است. در این مقاله با مقایسه تطبیقی بین ارتباطات تصویری (گرافیک) مدرن و پست مدرن، تفاوت نگرش جوامع صنعتی و پساصنعتی بر وظایف طراح و نیز تأثیر این دو جامعه بر شیوه ها و نیز دستاوردهای طراحی گرافیک، بیان میشود. سپس با انتخاب مطالعه موردی بر عکاسی و بهکارگیری فن آوری های مرتبط با ثبت تصویر، و نقش آن به عنوان نمونه ای از ابزار طراحان گرافیک در جامعه صنعتی و پساصنعتی، مورد توصیف، تحلیل و قضاوت قرار می گیرد. یافته های تحقیق حاضر، حاکی از این است که وظایف طراح گرافیک، و نیز شیوه های طراحی و بهکارگیری ثبت تصویر در جامع? صنعتی، با رویکردی شکل گرایانه بوده است؛ ولی دنیای جدید پساصنعتی با هنرِ جدید تعامل گر، گرافیک را منفک از ساحت های مکمل، قابل طرح نمییابد. تنوع در اهداف ثبت تصویر و کارکردهای بیشتر عکاسی در گرافیک، حاکی از ضرورتی فرهنگی و نوین است؛ مقوله ای که وقوع آن در حیطه گسترش دانش های بین رشته ای، می تواند موجب حذف شکاف های عمیق موجود میان گرایش های علوم انسانی و هنری شود.
۴.

چیدمان جامعه: تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی دوران مشروطه بر تن پوش مردمان عصر قاجار

کلید واژه ها: عوامل اجتماعی مشروطیت پوشاک غرب گرایی زنان و مردان تجددطلبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲۰ تعداد دانلود : ۲۰۴۲
چکیده:دوره پایانی حکومت قاجار، دورانی سرشار از فراز و نشیب های سیاسی و دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی به شمار می آید. اختلافات سیاسی، ناکارآمدی نظام حاکم بر کشور و آشنایی با مظاهر تمدن نوین مغرب زمین، زمینه های انقلاب مشروطه را در ایران فراهم آورد. اندیشه محوری تجدد و ترقی خواهی پیشروان مشروطیت، فرهنگ و آداب و رسوم مردمان این دوران را تحت تأثیر قرار داد و بسیاری از سنت ها و عقاید پیشین را کمرنگ کرد. پوشاک نیز به عنوان بخشی از فرهنگ جامعه، در مقابل تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور، دستخوش تغییرات چشمگیری شد. مقاله پیش رو با روش مطالعه کتابخانه ای- اسنادی، توصیفی و تحلیلی سعی دارد با مطالعه عوامل عمده مؤثر بر تغییر اسلوب پوششی زنان و مردان دوره قاجار در عصر مشروطیت، مانند تأسیس مدارس نوبنیاد، آزادی مطبوعات، ماهیت مردمی ادبیات مشروطه، انجمن ها و مجامع سری، افزایش مراودات با اروپاییان و رواج افکار غربی و لیبرالیستی در جامعه، ابعاد و چگونگی این تحولات را روشن نماید. در نهایت تحولات فرهنگی و اجتماعی دوران مشروطیت که سبب تسلط افکار تجددطلبانه و نفوذ فرهنگ غرب در جامعه ایران شد، پوشاک را به عنوان یکی از مظاهر اصلی فرهنگ، دستخوش تغییرات چشمگیری کرد و آن را به سوی الگوهای اروپایی سوق داد. همین طور تأثیر قلم تجددخواهان در دگرگونی حجاب و پوشش زنان مشهود است.
۵.

تدوین مراحل طراحی تبلیغاتی در اعلان

کلید واژه ها: تبلیغات مراحل طراحی اعلان مخاطبان هدف و ایده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۷۷
اعلان یکی از قدیمی ترین ابزارهای تبلیغات به شمار می رود. اما نبود رویکردی نظام یافته در طراحی اعلانرا می توان چالش اصلی رویه ی موجود طراحی اعلان به شمار آورد. این امر به طراحی اعلان هایی سطحی و شکل گرایانه منجر گشته که قادر به تعامل و انتقال صحیح پیام به مخاطبان نیستند. تدوین راهکاری مؤثر و مرحله به مرحله در این زمینه به معنای ارائه ی روشی است که بر اساس آن بتوان با برقراری ارتباطی سه جانبه میان سفارش دهنده، گروه طراحی و مخاطبان، گروه را به سمتی رهنمون ساخت تا از این طریق، امکان پیروی از دستورالعملی یکپارچه در چهارچوب برنامه ای علمی، امکان پذیر گردد. نظر به کمبود منابع نظری در این گونه زمینه ها، مراحل ارائه شده در این مقاله حاصل مطالعاتی بر نمونه های موجود و نیز تجربیات عملی نگارنده در این زمینه بر پایه ی یک روش تجربی بوده و الگویی پیشنهادی است که در جهت تسهیل و تسریع امور تبلیغاتی، بر اساس اهداف و موقعیت طراح و مخاطبان، قابل دخل و تصرف، ایجاد گزینه های جدید و یا ادغام می باشد. در مجموع، تدوین این برنامه می تواند در ترتیبی مشتمل بر ۱۳ مرحله مندرج در متن مقاله حاضر، انجام گیرد. عناوین مراحل: ۱.تشکیل گروه ( از جمله: بازاریاب، متصدی پذیرش سفارش، مدیر تحقیقات، طراح پیام نوشتاری (شعار تبلیغاتی)، ایده پرداز، طراح حروف، عکاس تبلیغاتی، تصویرساز، اجرا کار، ناظر چاپ و مدیر هنری) و تقسیم وظایف۲.دریافت سفارش ۳.جمع آوری اطلاعات ۴.تعیین مخاطبان هدف ۵.ایده یابی (مرور مجموعه ی تصاویر، ایده یابی گروهی، جمع آوری اطلاعات و تداعی معانی، ادغام تصاویر، ترکیب حروف و کلمات، مکتوب نمودن و ثبت تفکرات، دیدن و مکاشفه، یافتن استعاره ها، اصلاح و گسترش ایده های اولیه)۶.انتخاب و به تصویر در آوردن ایده ها ۷.طرح پیام نوشتاری ۸.انتخاب موفق ترین و مرتبط ترین ایده و پیام نوشتاری با تصویرگری متناسب ۹.طراحی حروف ۱۰.ترکیب بندی و اجرای نهایی ۱۱.چاپ اعلان (آماده سازی سند، انتخاب نوع چاپ و کاغذ مناسب، ارسال اثر جهت چاپ، نظارت فنی بر فرآیند چاپ)، ۱۲.انتخاب مکان نصب اعلان ها ۱۳.سنجش بازخورد اعلان تبلیغاتی.
۶.

زمینه های ساخت گرایی در آثار ""لازلو موهولیناگی"" (نقاش، طراح، عکاس، حجم ساز، فیلم ساز، معلم و نویسنده مجار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمونه آثار هنرهای تجسمی کنستراکتیویسم موهولیناگی رشته حقوق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی جهان
  3. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری جنبش ها/سبک ها/مکاتب
تعداد بازدید : ۲۰۷۷ تعداد دانلود : ۱۰۰۹
لازلو موهولیناگی"" یکی از هنرمندان معروف و معتبر قرن بیستم است که آثار هنری قابل توجهی در زمینه های مختلف هنری از خود برجای گذاشته است. او ابتدا در رشته حقوق تحصیلات خود را به پایان رسانده، سپس به هنرآموزی پرداخته و سبک ""کنستراکتیویسم"" را به عنوان سبک هنری خود برگزیده است. این پژوهش که نوعی تحقیق علّی- مقایسهای است، با مراجعه به کتاب های معتبر و مرجع در حیطه هنر و نیز برخی از سایت های معتبر تصویری انجام شده و سپس تجزیه و تحلیل یافته ها انجام گرفته است. از این هنرمند، نمونه آثار زیادی در زمینه های طراحی حروف، عکاسی، نقاشی، حجم سازی، فیلم و ... وجود دارد؛ که علیرغم ماهیت متفاوت و زمینه های مختلف این آثار -که در متن مقاله آمده است- شباهت پایه ای و بارزی در مجموعه آنها مشاهده میشود. گویی با خلق ِیک اثر، اثر دیگری نیز از درون آن و با الهام از آن به وجود آمده که متأثر از سبک ساخت گرای ""کنستراکتیویسم"" است. با توجه به بررسیهای انجام شده میتوان برداشت نمود که به احتمال بسیار زیاد، تحصیلات اولیه این هنرمند در رشته حقوق -رشته ای دارای ماهیت نظم و قانون پذیری- با انتخاب سبک ""کنستراکتیویسم"" -سبکی دارای خصوصیاتی مشابه- به عنوان سبک غالب آثار هنری او، بیارتباط نبوده است.
۷.

بازخوانشی از هنر و سیاست در نمایشگاه های جهانی اکسپو (مطالعه موردی : نمایشگاه کریستال پالاس لندن، بریتانیا 1851)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر سیاست بریتانیا نمایشگاه های جهانی اکسپو کریستال پالاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۲ تعداد دانلود : ۸۸۰
در زیست جهان فرهنگی عصر مدرن، نخستین بار نخبگان سیاسی- فرهنگی بریتانیا پدیده ای چندبعدی از نمایشگاه های جهانی به نام اکسپوی کریستال پالاس1 را شکل دادند که زمینه ساز خوانش هایی نوین در وجوه ملی- بین المللی شد. یکی از این خوانش ها، عرصه پیوند میان هنر و سیاست- میان بازتولیدپذیری اثر هنری و طرح و بسط جریان های سیاسی- بود. با عطف توجه به این پیوند، پژوهش حاضر که توصیفی- تبیینی است و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای، تصویری و الکترونیکی تهیه شده، بر آن است تا نشان دهد که هنر چگونه مورد بهره برداری قرار گرفت تا تحقق بخش اهداف سیاسی بریتانیا باشد. براساس نتایج به دست آمده، نخبگان سیاسی- فرهنگی بریتانیا به سه روش از هنر بهره برداری کردند : طراحی معمارانه مبتنی بر ایده ای نوآورانه از ارزش های فناوری ساخت وساز، تولید آثار با درجه کیفیت و کمیت پیشرفته صنعتی و نمایشی خلاقانه از صنایع دستی اقوام مستعمره. زیرا این روش ها که بر پایه مؤلفه هایی در بیانی خالص از پیشرفت علمی و صنعتی بودند و نوعی نگاه زیبایی شناختی مبتنی بر تأثیرات حسی و ادراکی ایجاد می کردند سبب شدند تا : 1. گونه ای شناخت معقولانه از تحولات فناورانه در انطباق با سیاست های منفعت طلبانه و در جهت حفظ منافع ملی شان صورت گیرد؛ 2. ادراک مثبت از قابلیت تولید انبوه و صرفه جویی در هزینه های تولید با بهره گیری از صنایع ماشینی برای پیشبرد سرمایه داری کالامحورشان ایجاد شود و 3. سلسله مراتبی از اطلاع رسانی در مشروعیت بخشی به بهره وری های نوین انحصارطلبانه شان صورت پذیرد. چنان که برآیندی تحلیلی از این موارد در بطن پژوهش حاضر، تبیین گر تحقق اهداف مدنظر بریتانیا همچون تمرکز قدرت، رشد اقتصادی و بهره وری های تجاری- سیاسی اش است.
۸.

تعامل سفالگری آرت دکو و باهاوس با عوامل اجتماعی و شاخصه های تشخیص آثار سفالی از میان دیگر نمونه ها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: عوامل اجتماعی سفالگری آرت دکو باهاوس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۳ تعداد دانلود : ۸۰۶
سفالگری سبک «آرت دکو» و نیز سبک «باهاوس» هر یک، دارای خصایصی است که با توجه به تفاوت های زیاد با یکدیگر علی رغم همزمان بودن و اشتراک خاستگاه – قابل توجه بوده و مقایسه سفالگری این دو سبک و تاثیر عوامل اجتماعی بر آنها، علاوه بر اهمیت وجود تعامل بین این هنر با عوامل اجتماعی، برای تشخیص این آثار سفالی از میان دیگر نمونه ها نیز ضروری است....
۹.

مواجهه هنر قدسی با تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸۲
تناقض یا هماهنگی هنر قدسی با وجوه مختلفی از تکنولوژی، موضوع بحث این مقاله است. دغدغ? خدشه دار شدن ابعاد قدسی زندگی توسط این پدیده، موجب می شود تا جایگاه تکنولوژی در عرصه های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد. مباحث هنر و تکنولوژی در جهان هستی و نیز قداست و فضای قدسی، مداخلی برای ورود به مقول? فوق قرار داده شده اند که درک منشأ اصلی هنر مقدّس و نوع بیان آن را سهل می کنند. طرح متغیرهایی از قبیل انسان مقدّس، کتاب مقدّس، فضا و مکان های مقدّس، اثبات می کند که قداست واقعی نمی تواند از آنِ هر آن چه ماورای طبیعت است باشد؛ بلکه سایه و روح الهی است که از تقدّس وجود خود، در فضا، مکان، انسان و هنر قرار می دهد. از این روی، این که اثر هنری با ابزار بدوی و یا تکنیک های نوین به ثمر رسیده باشد، در بیان قدسی آن تأثیری ندارد.
۱۱.

“Kolam” Hindu Earth Graffiti as Land Art in the Field of New Art (نقاشی زمینیِ هندوی کولم به مثابه لندآرت در هنر جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پست مدرنیسم هنر جدید لندآرت کولم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۲ تعداد دانلود : ۶۲۶
«لند آرت» از حدود دهه 60 میلادی با رویکرد مدرن و پس از آن، پست مدرن به مرور با کمک گرفتن از شگردهای هنرهای محیطی4 و فلسفه پست مدرن، توانست از محل های دورافتاده ای که در گذشته متولد می شد، به جاهایی منتقل شود که موردتوجه مخاطبان عام و گسترده قرار گیرد و با آن ها ارتباط برقرار کند. بدین ترتیب دامنه لندآرت گسترده شد و امروزه هنرهای زمینی بسیاری را می توان در این حوزه جای داد. نقاشی زمینی نیز گرچه در دوران معاصر موردتوجه قرار گرفته، اما هنری است که از دیرباز در میان بسیاری از اقوام و ملل، ازجمله هندی ها و آیین هندوئیسم5 رواج داشته است. ازجمله «کولم» که نوعی نقاشی با پودرهای رنگی بر روی زمینِ جلو درب خانه های هندویی است. مسئله پژوهش این است که، آیا می توان نقاشی کولم را با هنر جدید مقایسه کرد و شباهت هایی ورای شکل ظاهری یافت؟ بنا بر فرضیه مقاله، به نظر می رسد نقاشی کولم با لند آرت و تعریف آن در هنر جدید مرتبط باشد. هدف از این پژوهش بنیادی، ایجاد نگرشی جدید به هنرهای سنتی (هدف کلی) و کولمِ سنتی به مثابه یک هنر جدید زمینی (هدف جزئی) است؛ نگرشی که اگرچه پیروانِ به روزِ کمتری در کشورمان دارد، اما دارای سابقه ای به اندازه فلسفه هنر پست مدرن است. این پژوهش بر وسعت نگاه هنرمندان در باب هنرهای جدید و فلسفه پست مدرنیسم مؤثر خواهد بود. بدین ترتیب برای رسیدن به این هدف، با رویکرد توصیفی تحلیلی، به گردآوری اسناد به روش کتابخانه ای پرداخته شده است. با تحلیل بارزترین، عام ترین و جدیدترین (با توجه به پیشرفت و اختراع و ابداع روزانه رسانه ها6) ویژگی های هنر های جدید و تطبیق آن با ویژگی های کولم می توان به این نتیجه اذعان داشت که، نقاشی کولم می تواند به مثابه لندآرت باشد، و به نظر می رسد می توان گاه برخی از هنرهای سنتی را هم راستا با هنرهای جدید قرار داد.
۱۲.

بررسی میزان آمادگی دانشجویان هنر برای شرکت در نظام یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانشجویان یادگیری الکترونیکی آمادگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۴ تعداد دانلود : ۶۵۶
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آمادگی دانشجویان هنر برای شرکت در نظام یادگیری الکترونیکی است. جامعه پژوهش 347 نفر از دانشجویان هنر دانشگاه های الزهرا، تربیت مدرس، دانشگاه تهران و دانشگاه هنر در سال تحصیلی 93-1392 بود. میزان آمادگی دانشجویان با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از پرسشنامه آمادگی یادگیرنده سراجی و یارمحمدی سنجیده شد. تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای صورت گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج مشخص کرد که بین میزان آمادگی دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی برای شرکت در یادگیری الکترونیکی تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مورد تفاوت میزان آمادگی با جنسیت و دانشگاه محل تحصیل و رشته تحصیلی، تفاوت معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که دانشجویان هنر برای شرکت در یادگیری الکترونیکی آمادگی ای در سطح متوسط دارند. با توجه به این سطح آمادگی، طراحی برنامه های آموزشی نظیر کارگاه ها به منظور ارتقاء مهارت ها و توانایی استفاده از آموزش الکترونیکی، پیشنهاد می گردد.
۱۳.

بررسی تعزیه و هنر اجرا (پرفورمنس آرت) با تأکید برتعامل با مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعامل تعزیه مخاطب هنرآیینی هنراجرا پرفورمنس آرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۵ تعداد دانلود : ۵۹۵
تعزیه به عنوان اجرایی آیینی با قدمتی طولانی که شیوه نوین آن از صفویه شکل گرفت و در قاجاریه رواج یافت، همواره سعی در تعامل با مخاطب عام برای انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری بیشتر داشته است. تعزیه را پایة برخی از اصول هنرهای نمایشی و اجراییِ معاصر حتی در هنراجرا م یدانند. هنر اجرا به عنوان هنر جدید از اواخر دهه 60 میلادی با کمک شگردهای هنرهای تجسمی، فلسفه و مبانی فکری پسامدرن و وا مگیری از عناصر تئاتری در تبدیل اثر هنریِ ساکن به پویا، با گذشت زمان ارتباط با مخاطب عام اثر و تعامل با وی را افزایش داد. براین اساس، مسأله پژوهش این است که می توان با مقایسه تعزیه و هنراجرا، آنها را به عنوان نوعی پرفورمنس آرت )هنر اجرا( دارای عملکرد مشابه در حوزه تعامل با تماشاگرِ اثر در میزان همپوشانی، شباهت و ارتباط پذیرفت؟ طبق فرض پژوهش به نظر می رسد این دو هنر در تعاریف ارایه شده در هنر جدید در زمینه تعامل با مخاطب و مخاطب محوری با یکدیگر مرتبط هستند. هدف کلی این پژوهش بنیادین، ارایه نگرشی نو به هنرهای سنتی و هدف جزیی پذیرش تعزیه به عنوان هنری سنتی ولی همگام با هنر جدید پرفورمنس، در زمینه ارتباط با مخاطب است. این دیدگاه با وجود پیروان اندک در کشور، به اندازه تفکرات پسامدرنیستی قدمت دارد و نگاه هنرمندان را گسترده تر خواهد کرد. بدین منظور، با روش توصیفی تطبیقی، گردآوری اسناد با شیوه کتابخانه ای انجام شده است. با بررسی بارزترین و عام ترین ویژگی های این دو هنر، نتایج مبین آن است که با همپوشانی و اشتراکاتی که میان آنها در تعاریف مربوط به مخاطب و تعامل و مشارکت با وی وجود دارد می توان تعزیه را به مثابه پرفورمنس دانست و برخی هنرهای سنتی مانند تعزیه را پایه و اساس هنرهای جدید شمرد.
۱۴.

قدرت و مقاومت در بازنمایی پیکره زن در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت نگاه خیره نقاشی معاصر انجمن هنرمندان نقاش ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۶ تعداد دانلود : ۵۸۷
تعاریف متعدد از "" قدرت "" ، دو رویکرد متفاوت برای آن در نظر می گیرد، رویکردی جهت دار و از بالا به پایین که در آن فاعل قدرت، عامل اعمال آن بر مفعول قدرت بوده و در مقابل، رویکرد فوکویی قدرت است که فاقد جهت بوده و سوژه در یک زمان می تواند فاعل و مفعول قدرت باشد. در این رویکرد، راه برای مقاومت در برابر قدرت باز است و این شکل از قدرت، شکل دهنده زندگی انسانی خواهد بود. در اعمال قدرت به ویژه قدرت جنسیتی می توان از ابزار متعددی بهره گرفت، یکی از این ابزارهای بسیار قوی، نگاه است. تئوری های خیره نگری که به بررسی چگونگی اعمال قدرت به ویژه قدرت مردانه بر پیکره زن می پردازند، بامطالعه نگاه خیره به ویژه نگاه خیره مردانه لذت جویانه، راهی برای چگونگی بیان قدرت در آثار بصری و تجسمی ایجاد می کنند. در این پژوهش، نگارندگان با استفاده از تئوری "" نگاهِ خیره "" و در نظر گرفتن رویکرد فوکویی قدرت، ضمن گردآوری اطلاعات اسنادی به تحلیل محتوا با کمک منابع دیجیتال متکی بر شیوه های کمی و کیفی پرداخته اند، تا با بررسی پیکره های زن بازنمایی شده در آثار اعضای انجمن هنرمندان نقاش ایران و مطالعه نگاه خیره در آثار، تحلیل چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن انجام شود. هدف این پژوهش، پاسخ به پرسش اصلی چگونگی اعمال قدرت در بازنمایی پیکره زن در آثار نقاشی و نیز بررسی چگونگی بازنمایی زن در موقعیت قدرت و ارتباط آن با نگاه این پیکره به مخاطب است. بر مبنای فرضیه پژوهش، هنرمند نقاش با مقاومت در برابر سلطه نهاد قدرت ناظر، با دلایل فرهنگی و مذهبی با استفاده از تکنیک های تجسمی از سوژه کردن زن در برابر کلیشه های قدرت جنسیتی امتناع کرده است. در این پژوهش با مطالعه انواع نگاه خیره مطرح شده از سوی چندلر، در بازنمایی پیکره زن، ارتباط عوامل تجسمی، نگاه و قدرت و مقاومت بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، هنرمند نقاش، زن بازنمایی شده را به عنوان موجودی منفعل و تحت سیطره به تصویر نکشیده است، به این معنا که زن، سوژه کنشِ در معرض نگاه قرار گرفتن واقع نمی شود. در رویکردی که با مسئله مقاومت مطرح شده از سوی فوکو در روابط قدرت منطبق است، زن با بازگرداندن نگاه، به ویژه نگاه خیره به سوی مخاطب، در جایگاهِ فاعلِ قدرت قرار می گیرد. در این بازنمایی، هنرمند از کلیه عوامل و مبانی تجسمی بهره گرفته و به خصوص با قرار دادن زن در زاویه دید هم تراز با خود و مخاطب، او را در موقعیت قدرتی برابر قرار می دهد. اما رابطه هنرمند و مخاطب رابطه رایج قدرت است، مخاطب فرصتی برای اعمال قدرت بر هنرمند نداشته و این هنرمند است که با مهارت فنی خود، بیننده را به چگونه دیدن هدایت می کند. ممانعت های فرهنگی که متأثر از فرهنگ اجتماعی و مذهبی هنرمند است، از احساسات بصری لذت جویانه تأثیر بیشتری ایجاد می کند و باعث می شود علیرغم اینکه هنرمند، زن را اغلب بدون پوشش سر بازنمایی می کند، با نهاد قدرت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی ناظر بر فعالیت انجمن نقاشان هم راستا شده و از نمایش زن برهنه به عنوان سوژه نگاه لذت جویانه امتناع ورزد.
۱۵.

واکاوی نگرش دلوز درباره هستی انسان و نسبت آن با مخاطب در هنر تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان بدن بدون اندام ریزوم ژیل دلوز صیرورت مخاطب هنر خلاق هنر تعاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۳ تعداد دانلود : ۵۱۷
گفتمان هنرهای خلاق تعاملی، سبب تغییر رویکرد مفهوم مخاطب هنری از نظاره گری بی کنش و منفعل به آفریننده ای تعامل گر و پویا بوده است که از منظر فلسفه پست مدرن نگاهی قابل تأمل به انسان، بشمار می آید. افادات ژیل دلوز به فلسفه، از جسمانی ترین رویکرد ها به حیات انسان است که با نکته پردازی های خلاقانه وی می تواند ابزار تحلیلی کارآمدی برای بررسی نقش و شناخت واکنش های انسانی بشمار رود. اصطلاحاتی از قبیل صیرورت، ریزوم و بدن بدون اندام در شناخت رفتارهای انسانی که از سوی دلوز مطرح شده می توانند در تحلیل رفتارهای مخاطب بکار روند. در این مقاله به این پرسش ها پرداخته ایم که آیا هنر تعاملی می تواند ترجمان هنری صیرورت باشد و این که انتخاب های پیش روی مخاطب چگونه با تعاریف بدن بدون اندام و ریزوم مرتبط می شوند. در شیوه پژوهش، اطلاعات مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و دیجیتال استخراج و سپس با به کارگیری این مستندات، جایگاه مخاطب به روش تحلیلی- توصیفی با رویکرد دلوزی تشریح شده اند. در نهایت به این نتیجه نزدیک شده ایم که بنابر تعریف بدن بدون اندام، مخاطب هنر تعاملی با مجموعه ای از بالقوگی های منحصر به فرد روبه رو است که انتخاب از میان آن ها، روند شکل گیری اثر هنری را به شیوه ای بی قاعده و ریزوم گونه هدایت می کند که این اثر در طی مسیر و در لحظه به ظهور می رسد و همواره میان قوه و فعلیت قرار دارد و در نهایت این تعریف با عبارت فلسفی صیرورت از دیدگاه دلوز، همسان است.
۱۶.

تجلی نور خُرَّه با ابعادی هنری و عرفانی در معماری ایرانی- اسلامی با تاکید بر آراء شیخ شهاب الدین سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سهروردی نور خره عناصر معماری اسلامی ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۳۳۴
"سهروردی" یکی از فیلسوفان و حکیمان بزرگ مسلمان، فلسفه خویش را بر اساس "نور" استوار کرده است؛ نظریه ها و آموزه های شیخ اشراق، تاثیر زیادی بر باور و عملکرد هنرمندان ایرانی داشته است. از این رو پژوهش حاضر، نحوه تلقی سهروردی از نور و مراتب انوار را مورد بررسی قرار داده است و سعی دارد تا نحوه تجلی نور خُرَّه یا نور ملکوتی را که در حکمت اشراقی سهروردی اهمیت زیادی داشته، در این هنر مشخص نموده و به این پرسش پاسخ دهد که کدام عناصر، تجلی نور حکمت اشراق در معماری ایرانی اسلامی هستند. در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و روش تحقیق به صورت توصیفی و تجزیه و تحلیل کیفی است. بر اساس نتایج بدست آمده هیچ نماد و مظهری مانند نور، به وحدت الهی نزدیک نیست و بدین جهت معمار ایرانی و مسلمان کوشیده است حتی الامکان در آنچه می آفریند از نور استفاده کند. عناصری چون مناره، محراب، مقرنس، کاشی، طاق های مسلسل (پیوسته)، شیشه های رنگی و حضور بارز رنگ زرد و طلایی، همگی نمادهایی از نورالانوار هستند؛ و همین طور مفهوم خُرَّه یا نور ایزدی در معماری، به صورت شمسه و بکارگیری سطوح مشبک به شکل هاله ای نورانی در زیر گنبد، تجلی پیدا کرده است.
۱۷.

بررسی جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه درسی هنر آموزش هنر بر مبنای جامعه دوره اول متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۶۳
رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه با توجه به اهمیت بحث تربیت هنری و به قصد برقراری ارتباط نزدیک تر بین جامعه، فرهنگ و آموزش، مطرح شده است. از این رو هدف مقاله، تبیین جایگاه آموزش هنر بر مبنای جامعه در برنامه درسی هنر دوره اول متوسطه است. این مقاله به روش تحلیل محتوای کیفی و کمی انجام گرفته است. جامعه و نمونه پژوهش با هم برابر بوده و شامل کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 97-1396 بوده است. ابتدا مؤلفه های رویکرد آموزش هنر بر مبنای جامعه به روش تحلیل محتوای کیفی، از طریق کدگذاری و مقوله بندی کتاب های مورد مطالعه و رفت و برگشت با مبانی نظری پژوهش تدوین گردیده است که موجب استخراج چهار مؤلفه شده است. سپس کتاب های درسی فرهنگ و هنر دوره اول متوسطه ایران در سال تحصیلی 97 -1396 بر اساس آن مؤلفه ها به شیوه ی کمی تحلیل شده است. نتیجه تجزیه و تحلیل داده ها مبین آن است که از 1523 مورد واحد شمارش، در مجموع 369 مورد فراوانی در رابطه با این رویکرد می باشد که از این میان بیشترین تأکید بر مؤلفه «توجه به تفاوت های هنرهای قومی» (67/12 درصد) و پس از آن «معرفی هنر فرهنگ های بومی/ منطقه ای» (33/8 درصد) می باشد. دو مؤلفه دیگر، «دخالت دادن هنرهای بومی/ منطقه ای به عنوان تجربیات آموزشی» (95/2 درصد) و «استفاده از ظرفیت های انواع رسانه های آموزشی هنر مبتنی بر محیط» (26/0 درصد)، جایگاه درخور توجهی در این کتاب ها نداشتند.  
۱۸.

نگاهی جامعه شناسانه به مفهوم لباس در هنر معاصر با تکیه بر آرا بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر پست مدرن دوران معاصر لباسِ مفهومی میدان قدرت بوردیو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۱۶۶
در نتیجه انفجار اطلاعات و گسترش ارتباطات و به دنبال آن جهانی شدن در دنیای امروز که با طرح مسأله عدم قطعیت و به پایان رسیدن دوران علم زدگی دریچه ای نو به سوی انسان امروز باز شد و همین امر آغاز عصر پست مدرن را نوید داد. به دنبال آن هنر پست مدرن و لباس پست مدرن (لباس مفهومی) نیز شکل می گیرد. هنرمندان پست مدرن در این زمان با استفاده از تلفیق لباس با ویژگی های هنرهای تجسمی، حالات و صفات انسانی، حرکات اندام و گاه توانایی های بازیگری، مفاهیم موردنظر خود را نمایان ساخته اند و به این صورت است که لباس به عنوان مفهومی هنری مدنظر قرار می گیرد. هدف اصلی این لباس ها صرفاً پوشش بدن انسان نیست، بلکه نمایش صفات، احساسات و اندیشه های انسان است. مقاله حاضر تلاش دارد تا با استفاده از روش اسنادی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، به بررسی مفهوم لباس و تلقی لباس در هنر پست مدرن با تکیه بر نظریات جامعه شناس فرانسوی معاصر، پیر بوردیو بپردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد لباس در آثار هنرمندان، بی واسطه یک اثر هنری و دارای بیان تلقی می شود که می تواند با مخاطب به دلیل نزدیکی با بدن و همراهی انسان در تمام ادوار تاریخی، به صورت ملموس ارتباط برقرار سازد؛ بنابراین شاهدیم که شکل تجسمی لباس در مقابل تفکر غالب کاربردی آن در تلاش برای کسب جایگاه در میدانی است که بوردیو آن را میدان قدرت می نامد؛ اما این ورود و تعریف ارایه شده جدید از لباس هنوز نتوانسته است در میدان های قدرت هنری به علت کمبود حجم و مقدار سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از وضعیت مطلوب و درخوری برخوردار شود.
۱۹.

پیوستار زمانی- مکانی باختین در هنرتعاملی جدید (بررسی تطبیقی دو نمونه فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیوستار زمانی - مکانی گفتمان مکالمه باختین هنر تعاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۱۸۰
توانایی های رو به افزایش کامپیوتر، هنر دیجیتال و اینترنت مانند تعامل، گستردگی، سرعت، امکان حضور همزمان در مکان با استفاده تکنولوژیک از رسانه های جدید برای به تعامل کشیدن مخاطب در بیان معنا و مسائل فرهنگی اجتماعی است. در این مقاله تحلیلی گفتمانی بر دو نمونه از هنر تعاملگرای مبتنی بر رسانه های جدید دیجیتال"نمونه 01" اثر نادعلیان و "ترافیک احساسی" اثر بنیون صورت میگیرد. با استفاده از منابع کتابخانهای مکتوب و دیجیتال و روش تحلیل محتوا با بهکارگیری نظریه "پیوستار زمانی- مکانی" باختین به بررسی تحلیلی و تطبیقی دو اثر ذکرشده پرداخته شده است. در ابتدا با تحلیل تعاملهای صورتپذیرفته در نمونه ها، روابط گفتمانی حاکم بر آنها استخراج شده، سپس روابط زمانی و مکانی موجود در آنها تجزیه و تحلیل شده و در نهایت با بررسی تطبیقی این دو نمونه به وجوه اشتراک، افتراق و نیز چگونگی استفاده از ویژگیهای تعاملی رسانه اینترنت پرداخته شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که هر دوی این آثار ویژگیهای گفتمان مکالمهای دارند و این دو نمونه بهخوبی توانستهاند "حضور خود در دیگری باختین" را که یکی از ویژگیهای ساختاری هنر جدید نیز محسوب میشود در معرض نمایش قرار دهند. پیوستار زمانی- مکانی در هردو اثر، با حفظ روابط همان زمان- همان مکان، زمان دیگر- همان مکان، همان زمان-مکان دیگر و زمان دیگر- مکان دیگر منطبق با نظر باختین مشاهده میشود و نشان میدهد که به چگونگی استفاده از رسانه اینترنت و امکانات تکنولوژیک فرهنگی وابستگی نزدیک دارد.
۲۰.

نوگرایی نگارگری در گفتمان های اجتماعی ایران معاصر با تمرکز بر رویکرد تحلیل گفتمان ارنست لاکلا و شانتال موفه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۰۲
 نگارگری ایران، هنری سنتی با قدمتی دیرین شناخته شده که همواره متناسب با سنت ها و در بستر تحولات فرهنگی جامعه عصر خویش شکل گرفته است. ازاین رو در هر دوره تاریخی نوگرایی هایی نسبت به دوره های پیشین مشاهده می گردد. نگارگری همانند دیگر هنرها در جامعه امروز ایران تنها با ترسیم فضای یکپارچه ای از حاکمیت یک اندیشه مواجه نیست. مقاله پیش رو با هدف تحلیل تحولات گفتمانی در ایجاد نوگرایی در نگارگری معاصر ایران سعی در پاسخ گویی به این پرسش دارد که «در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی چه خوانش متفاوتی از نوگرایی در نگارگری معاصر ایران نمایان شده است؟» پژوهش پیش رو این فرضیه را دنبال می کند که نوگرایی در نگارگری در رقابت و منازعه با گفتمان های رقیب شکل گرفته است. با بهره گیری از رویکرد تحلیل گفتمان[i] «ارنست لاکلا وشانتال موفه» نشان داده خواهد شد که در این منازعه چگونه برخی از دال های مرکزی[ii] برجسته و برخی به حاشیه رانده شده است و درنهایت صورت بندی گفتمانی آن ارائه می گردد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی با بررسی اسناد کتابخانه ای و میدانی با ابزار فیش و تصویربرداری به گردآوری داده ها پرداخته است. نمونه های موردبررسی از میان نگارگری های معاصر بعد از دوره مشروطه (1285-1398 ه.ش) به روش انتخابی گزینش شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد نیروهای مولد مرتبط با دال های مرکزی تداوم سنت در گفتمان «سنت-گرای متجدد»، بازگشت به سنت در گفتمان «تجدد سنت-گرا»، خوانش ایدئولوژیک از سنت در گفتمان «سنت-گرایی ایدئولوژیک» و سنت گرایی بیرون از متن سنت در گفتمان «واگرایی سنت» منجر به نوگرایی در نگارگری معاصر می گردد . [i] - Discourseanalysis [ii] - Nodal Point

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان