علی فرنام

علی فرنام

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران،

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان بنه درمانگری توانش های سازش یافتگی هیجانات منفی معتادان سنتی و صنعتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۶ تعداد دانلود : ۲۰۵
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون اثر بخشی روان درمانگری و بررسی توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان انجام شده است. اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: اثربخشی روان بنه درمانگری گروهی بر توانش های سازش یافتگی و هیجانات منفی معتادان سنتی و صنعتی بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه معتادان تحت درمان مرکز ترک اعتیاد امید فردا، زیر نظر سازمان بهزیستی شهر بیرجند بود. بر اساس نمونه گیری در دسترس 45 نفر بعنوان نمونه انتخاب و در سه گروه (15 نفری، مصرف کننده مواد سنتی، مصرف کننده مواد صنعتی و گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه سازش یافتگی اجتماعی بل (1961)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس ( DASS- 21 ) لاویبوند و لاویبوند (1999) و آموزش روان بنه درمانگری (غلامرضایی و طهرانچی، 1395). تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: روان بنه درمانگری گروهی بر بهبود سازش یافتگی عاطفی و کاهش هیجانات منفی تأثیر معنادار داشت (0/05 p< ). نتیجه گیری: برای افزایش توانش های سازش یافتگی و کاهش هیجانات منفی معتادان مصرف کننده سنتی و صنعتی تحت درمان متادون می توان از روان بنه درمانگری گروهی استفاده کرد.
۲۲.

Effectiveness of Emotional and Cognitive Processing Strategies on Academic Adjustment and Academic Engagement of High School Students of Kerman(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: academic engagement academic adjustment cognitive processing strategies emotional processing

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۲۶
The aim of this study was to evaluate the effectiveness of emotional and cognitive processing strategies on students' academic adjustment and academic engagement. This study was applied and in terms of research method was quasi-experimental with pre-test-post-test design and control group. The statistical population of this study consisted of male high school students in region 2 of Kerman. They were selected through cluster sampling method and randomly assigned to the experimental and control groups. Then the experimental group was trained and intervened for 8 sessions (90 minutes per session) and the control group did not receive any training. After the training sessions, the post-test was taken. The instruments used in this study included Sina Wesing (1993) adjustment questionnaire and Zarang academic engagement questionnaire (2012).To analyze the data, multivariate analysis of covariance (ANCOVA) and multivariate analysis of variance (MANCOVA)were performed using SPSS-22 software. The results of analysis of covariance showed that the intervention of strategies based on emotional and cognitive processing is effective in increasing academic adjustment and academic engagement of students. The results also showed that the effectiveness of emotional and cognitive processing strategies separately with academic engagement and students' academic adjustment was significantly related at the level of (p<0.05).Based on the research findings, it can be concluded that teaching intervention strategies of cognitive processing and emotional processing is effective in the process of increasing academic adjustment and students' academic engagement.
۲۳.

The Effect of Critical Thinking on Metacognitive Knowledge and Epistemological Beliefs of High School Students(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Critical thinking Metacognitive Awareness Epistemological Beliefs

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۸۷
Purpose: The purpose of this study was to investigate the effect of teaching critical thinking on meta-cognitive awareness and epistemological beliefs of high school students. Method: The present study was a semi-experimental study with pre-test, post-test and follow up with a control group. The statistical population of this study was all second-grade high school students in Zahedan. The sample consisted of 30 subjects who were selected by randomized cluster sampling and were randomly assigned to either experimental (15 subjects) or control (15 People). The data collection tool was a meta-cognitive awareness questionnaire by Shrow and Denison (1994) and an epistemological questionnaire (EQ) (Schumer, 1990, 1993). At first, subjects of both groups were pre-test and then the experimental group received 12 critical thinking training sessions. While the control group did not receive any intervention. Finding: for analyzing the data, covariance analysis was used by SPSS software. The results showed that there is a significant difference between the mean scores of meta-cognitive awareness and epistemological beliefs in the experimental and control groups in the post-test (P <0.01). The effect of teaching critical thinking on metacognitive awareness and epistemological beliefs of students in the follow-up phase has continued. Conclusion: teaching critical thinking was effective on metacognitive awareness and the epistemological beliefs of students. Teaching students to improve the effective use of abilities, improve their performance and provide them with reasonable decision making and thinking.
۲۴.

رابطه همدلی، خودکارآمدی و زورگویی با نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همدلی خودکارآمدی زورگویی سبک های فرزندپروری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۲۰۳
زورگویی یک پدیده جهان شمول و حائز اهمیت به ویژه در سنین مدرسه است که می تواند روند یادگیری فرد را مختل سازد. بنابراین، شناسایی عوامل مختلف مرتبط با افزایش و کاهش زورگویی اهمیت فراوانی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین همدلی، خودکارآمدی و زورگویی با نقش واسطه ای سبک های فرزندپروری در دانش آموزان متوسطه دوره اول شهر زابل در سال 1398 انجام گردید. در این مطالعه توصیفی-تحلیلی به روش همبستگی، از بین جامعه آماری مشتمل بر 8053 دانش آموز  متوسطه دوره اول، 386 نفر شامل 190 دانش آموز پسر و 196 دانش آموز دختر که معیارهای ورود به مطالعه را دارا بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، مقیاس همدلی دیویس (1980)، مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر (1982)، مقیاس زورگویی کلامی الوئوس (1996) و مقیاس سبک های فرزند پروری بامریند (1973) بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای تحلیل آماری SPSS و Amos در سطح معناداری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های همدلی و خودکارآمدی با متغیر ارتکاب زورگویی و سبک های فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه رابطه ی منفی و معنادار و با سبک قاطع رابطه ی مثبت و معنادار وجود داشت (001/0p<). بین متغیر ارتکاب زورگویی با سبک های فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه رابطه ی مثبت و با سبک قاطع رابطه ی منفی مشاهده شد (001/0p<). همچنین، مولفه های همدلی و خودکارآمدی تنها از طریق سبک فرزندپروری استبدادی با متغیر ارتکاب زورگویی به طور غیر مستقیم رابطه داشتند (05/0p<). از این رو، جهت پیشگیری و کاهش زورگویی، تقویت دو مفهوم همدلی و خودکارآمدی در نوجوانان و همچنین آموزش نحوه فرزندپروری صحیح به والدین از طریق نهادهای اجتماعی چون مدرسه ضروری به نظر می رسد.
۲۵.

نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کرونا ویروس ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی روان شناختی خردمندی ذهن آگاهی کروناویروس مدافعان سلامت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۱۸۰
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجی بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی در مدافعان سلامت مبارز با بحران کروناویروس اجرا گردیده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بخش مراقبت از بیماران مبتلا به کرونا در سه شهرستان کرمان، بم و جیرفت بودند که طی آذر تا دی ماه  سال 1399مشغول به کار بودند. به دلیل شرایط حاد محدودیت های کرونایی به کارکنان در دسترس بخش مراقبت از بیماران کرونایی تعداد 130 نفر (شامل 82 زن و 48 مرد) بین سنین 27 تا 45 سال بابه بطور متوسط بیش از 8 سال سابقه به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه ذهن آگاهی کنتاکی، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و مقیاس خردمندی آردلت به دست آمده است. داده های به دست آمده از 130 پرسشنامه با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی در نرم افزار Smart-PLS3 تجزیه وتحلیل شد. طبق نتایج به دست آمده بهزیستی روانشناختی (04/0p< ،35/0β=) و ذهن آگاهی (02/0p< ،22/0β=) رابطه مستقیمی با خردمندی داشت و ذهن آگاهی نیز تأثیر مستقیمی بر بهزیستی روان شناختی دارد (001/0p< ،23/0β=). نقش میانجی گر بهزیستی روان شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و خردمندی نیز تأیید شد (03/0p<). در مجموع، نتایج نشان داد که تقویت ذهن آگاهی مدافعان سلامت با استفاده از بهزیستی روان شناختی باعث بهبود خردمندی آنان می شود؛ بنابراین با توجه به شیوع اختلالات روانی در هنگام همه گیری بیماری های نوظهور فاقد درمان قطعی مانند کووید-19، مداخلات روان شناختی مانند آموزش برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی باعث رفتارهای آگاهانه و پاسخ های خردمندانه مدافعان سلامت می شود.
۲۶.

رابطۀ بین ملاک های همسرگزینی با احساس مثبت به همسر: نقش میانجی احساس انسجام و انعطاف پذیری خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احساس انسجام احساس مثبت به همسر انعطاف پذیری خانواده ملاک های همسرگزینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۸۹
انتخاب همسر مناسب اساسی ترین تصمیمی است که بر همه ابعاد زندگی تأثیر می گذارد. با توجه به اهمیت ازدواج و قوام و استحکام خانواده، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین ملاک های همسرگزینی و احساس مثبت به همسر با نقش میانجی احساس انسجام و انعطاف پذیری خانواده  انجام شده است. نوع تحقیق کاربردی ، روش استفاده شده توصیفی و تحلیلی از نوع همبستگی بود. همه معلمان شهرستان زاهدان جامعه آماری تحقیق را تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 258 نفر برآورد شد و با روش خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. برای گردآوری داده ها از روش تکمیل پرسشنامه اولویت بخشی ملاک های همسرگزینی، احساس مثبت به همسر و احساس انسجام و انعطاف پذیری خانواده استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که انسجام خانواده با ضریب 0.241 و انعطاف پذیری خانواده با ضریب 0.203، نقش میانجیگری را در بین ملاک های همسرگزینی و احساس مثبت به همسر ایفا می کنند (p<0/05). ازآنجا که ضرایب پیش بینی کننده بیشتر از 0.5 هستند، مدل از قدرت پیش بینی بسیاری برخوردار است؛ بنابراین نتایج تحلیل همبستگی رابطه مثبت و معنادار میان شاخص های ملاک های همسرگزینی و احساس مثبت به همسر را با نقش میانجی احساس انسجام و انعطاف پذیری خانواده تأیید می کند.
۲۷.

رابطه خودکارآمدی و نظم جویی شناختی هیجان با بهزیستی روان شناختی کارکنان یک سازمان نظامی

کلید واژه ها: خودکارآمدی نظم جویی شناختی هیجان بهزیستی روان شناختی کارکنان نیروی های نظامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۶۳
مقدمه : نیروهای نظامی به اقتضای شرایط شغلی استرس زایی که دارند همواره درمعرض خطرات جدی بوده که سلامت روان آنان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین، هدف این پژوهش، بررسی رابطه خودکارآمدی و نظم جویی شناختی هیجان با بهزیستی روان شناختی کارکنان یک سازمان نظامی بود. روش : روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و پیش بین بود. نمونه پژوهش شامل 140 نفر از کارکنان یک سازمان نظامی در شهر زاهدان بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982)، نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و بهزیستی روان شناختی ریف (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی و نظم جویی شناختی هیجان با بهزیستی روان شناختی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0 ≤ P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که خودکارآمدی و نظم جویی شناختی هیجان، بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: با برگزاری کارگاه های آموزشی مستمر مهارت های مرتبط با باور خودکارآمدی و نظم جویی شناختی هیجان برای ارتقای بهزیستی روان شناختی و مهارت های عملکردی کارکنان نظامی در طول مدت خدمتشان می توان از فرسودگی شغلی آنان پیشگیری نمود.
۲۸.

به کارگیری مفهوم مناطق شهری چندمرکزی در مجموعه های شهری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مناطق شهری چندمرکزی چندمرکزیت مجموعه های شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۴
انگاشت مناطق شهری چندمرکزی در دو دهه اخیر در زمره سیاست های برنامه ریزی فضایی بسیاری از کشورها قرار گرفته است. در تعریفی موجز، منطقه شهری چندمرکزی1 عبارت است از دو یا چند شهر نزدیک، مستقل با ساختار ارتباطات شهری متقابل غیرسلسله مراتبی که ظرفیت و توان ناشی از همکاری بین آن ها فراتر از حاصل جمع تک تک شهرهاست و در عین بهره مندی از مزایا و صرفه های تجمع و مقیاس، اندازه بازار؛ مشکلات ازدحام و تراکم مناطق متمرکز شهری را نیز ندارند. در این مقاله خاستگاه نظری و پیشینه، سیر تکامل موضوع تبیین و با بررسی پژوهش های کاربردی کشورهای مختلف، گسترش و بسط موضوع در دهه اخیر تصویر گردید. ازآنجایی که انگاشت چندمرکزیت مبتنی بر شناسایی الگویی از توسعه منطقه ای در مناطق شهری اروپای غربی پدید آمده است، ضمن پرداختن اجمالی به نمونه های شاخص و شناخته شده ازجمله رانشتاد هلند، راین - رور آلمان، فلمیش دیاموند بلژیک؛ ویژگی های متمایز آن ها، مزیت ها و نقدهای مترتب بر رویکرد منطقه شهری چندمرکزی تبیین گردیده است. مبتنی بر مبانی نظری و مقایسه نظریات گوناگون مورد وفاق و پژوهش های کاربست موضوع در کشورهای مختلف و با بهره گیری از یافته های بررسی نمونه های شاخص؛ تعریف پیشنهادی و معیارهای اصلی انگاشت منطقه شهری چندمرکزی ارائه گردید و به منظور تطابق با زمینه و بستر و مناسبات فضایی ایران، جایگاه این انگاشت در ارتباط با نظام برنامه ریزی فضایی کشور تحلیل و برهمین اساس، پنج تفاوت مهم زمینه ای که در کاربست این انگاشت در ایران باید مدنظر قرار گیرد، نمایان شد. نظر به خلأ موجود در برخورد با مصادیق انگاشت و هم سویی با رویکردهای موردپذیرش و وفاق کشور در توسعه منطقه ای، تمرکززدایی از کلان شهرها و مناطق کلان شهری، حمایت از شهرهای کوچک و میانی و افزایش رقابت پذیری بین شهرها؛ با توجه به ظرفیت قانونی مصوبه تعریف مجموعه های شهری و شاخص های تبیین آن، گنجاندن این انگاشت در این مصوبه از طریق شورای عالی شهرسازی و معماری ایران پیشنهاد گردید.
۲۹.

بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزشی اتیسم فراتحلیل مداخلات روان شناختی-مهارت های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۱
زمینه و هدف: اختلالات رفتاری به رفتارهایی اشاره دارد که به طور افراطی بروز می کنند، مزمن هستند، قابل پذیرش نیستند و علت آنها انتظارهای اجتماعی و فرهنگی نمی باشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان پسر با اختلال رفتاری بود. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانش آموزان پسر ۱۵ - ۱۳ ساله دوره متوسطه اول با اختلال رفتاری شهر زابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲ - ۱۴۰۱ . از میان جامعه آماری تعداد ۲۶ دانش آموز با اختلال رفتاری به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب، و در قالب 2 گروه آزمایشی ) ۱۳ نفر ( و گواه ) ۱۳ نفر ( گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت ۸ جلسه ۵۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه همدلی بارون-کوهن و ویلرایت، مقیاس قُلدری ایلی نویز و پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر )مقیاس معلم( استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری مؤثر است ) ۰۱ / .)p>۰ نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت: از جمله رویکرد آموزشی مفید در جهت بهبود همدلی و کاهش قُلدری دانش آموزان با اختلال رفتاری، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان