مرجان بدیعی ازنداهی

مرجان بدیعی ازنداهی

مدرک تحصیلی: استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۵ مورد.
۱.

گفتمان نامگذاری خیابانهای تهران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایدئولوژی جنگ سیاست خارجی تغییر نام و نامگذاری خیابان هویت اسمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶۳ تعداد دانلود : ۱۱۵۴
اسامی خیابانها، مباحث سیاسی تاریخ و جغرافیای سیاسی شهرها را در هم می آمیزند. تغییر نام خیابانها نقش عمده ای در تغییرات انقلابی یک رژیم سیاسی دارند به طوری که تغییر نامهای صورت گرفته، بازتابی از تغییر شکل قدرت سیاسی جدید نیز به شمار می رود. این مقاله فرایند تغییر نام صورت گرفته در خیابانهای شهر تهران را به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران به جای پایتخت کشور شاهنشاهی ایران در بعد از انقلاب و نیز پیامد این تغییرات را به عنوان ویژگی بارز جمهوری اسلامی بیان می دارد. در این مقاله تلاش شده است تا به این موضوع که چرا و چگونه نامگذاری و تغییر نام معابر در تهران پس از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است، بپردازد. در این راستا نقش عواملی مانند خواست ایدئولوژیکی، ساخت سیاسی، جنگ، مذهب و ... به عنوان عوامل کنترل کننده و هدایت گر فرایند تغییر نام و نامگذاری خیابانها مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله از نوع کاربردی بوده که با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای – آرشیوی انجام شده است. نتایج نشان می دهند که پایدارترین اسامی خیابانهای تغییر نام یافته پس از انقلاب اسلامی ناشی از جنگ بوده است به بیان دیگر اسامی خیابانها به نام شهدا همچنان با قدرت بر روی معابر تهران از سوی مردم به کار گرفته می شود. اما در عین حال ناپایدارترین اسامی خیابانها آنهایی هستند که بدون ارتباط با ایدئولوژی سیاسی انقلاب می باشند.
۲.

تحلیل مبانی جغرافیایی قدرت ملی جمهوری اسلامی ایران

کلید واژه ها: قدرت ایران ژئوپلیتیک جغرافیای سیاسی قدرت ملی مبانی جغرافیایی قدرت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰۷ تعداد دانلود : ۱۵۲۰
قدرت ملی به عنوان مفهومی ژئوپلیتیکی صفت جمعی افراد یک ملت یا ویژگی کلی یک کشور را منعکس می کند که برآیند توانایی ها و مقدورات آن ملت یاکشور محسوب می شود. درباره منشاء و عوامل قدرت ملی صاحب نظران الگوهای مختلفی را پیشنهاد کرده اند که می توان از ترکیب الگوهای مزبور همراه با تعدیلاتی به یک الگوی کلی تر دست یافت که عوامل تولید کننده قدرت ملی را شامل هشت دسته عوامل، سرزمینی ، اقتصادی، سیاسی، علمی– تکنولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، نظامی و فرامرزی می داند (حافظ نیا، 1376 : 64-60). در بین عوامل جغرافیایی تولید کننده قدرت برعواملی نظیر موقعیت جغرافیایی، فضای جغرافیایی، بنیادهای زیستی، منابع زیرزمینی (انرژی و کانی)، جمعیت و ملت تاکید می گردد. هدف از انجام این تحقیق کالبد شکافی عوامل بنیادین قدرت ملی ایران ازمنظر جغرافیا و بررسی وضعیت و چگونگی آن ها می باشد. لذا تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است. عوامل جغرافیایی مورد نظر در این تحقیق را سه پارامتر عمده یعنی موقعیت جغرافیایی، ثروت های طبیعی و جمعیت ایران تشکیل می دهد. اطلاعات مورد نیاز تحقیق علاوه برمنابع کتابخانه ای از منابع رسمی، اسنادی و گزارش های آماری سازمان های ذیربط تهیه شده اند. این اطلاعات حول هریک ازمحورهای مزبور مورد بررسی ، طبقه بندی و تبیین قرارگرفته و نهایتاً مورد تجزیه و تحلیل واقع شده اند و گزارش تحقیق در پنج جلد تدوین و به کار فرما تحویل گردیده است . نتایج تحقیق نشان می دهد که موقعیت ارتباطی ایران واجد پتانسیل های ترانزیتی خوبی است که در حد بسیار نازلی مورد بهره برداری قرار گرفته است و این موقعیت واجد این نتیجه ژئوپلیتیکی است که بر وا بستگی و پیوند دولتها به ایران و بسط هم گرایی های منطقه ای تاثیر مثبت دارد. موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در قرون گذشته تاکنون اسباب جذابیت برای قدرت های جهانی را فراهم کرده و علی رغم پتانسیل قدرت آفرینی، به دلیل ضعف نهاد دولت وحکومت در ایران، بصورت منبع تهدید علیه منافع و استقلال ایران عمل نموده است. موقعیت ژئواستراتژیک در چارچوب استراتژی های نظامی جهانی و منطقه ای جلب توجه نموده و در شرایط ضعف دولت درایران برای آن خطرآفرین می باشد. ثروت های طبیعی ایران بالقوه منشاء قدرت هستند، لکن بنیادهای زیستی ایران دچار فرآیند تخریب و کاهندگی می باشند و تکیه دولت به منابع زیرزمینی (انرژی و کانی) خود نیز در اقتصاد جهانی سبب شده که ابزارهای کنترل فرآیندهای اقتصادی آن خارج از مرزهای کشور باشد. بنابراین ثروت های طبیعی اگر چه فی نفسه منشاء قدرت هستند ولی شیوه های بهره برداری، فرآوری و کاربری آن تاثیر منفی برقدرت ملی ایران داشته است و نهاد حاکمیت را به مدیریت دریافت، توزیع و مصرف درآمدهای حاصل از منابع طبیعی تبدیل نموده است. در بعد جمعیت ، کمیت ایرانیان از لحاظ نظامی و دفاعی منبع قدرت محسوب می شود ولی از لحاظ اقتصادی به دلیل ناتوانی مدیریت ملی از فرآوری وکاربری بهینه آن، نقش منفی را بازی نموده است. ساختار اجتماعی و فضایی ملت ایران نیز تکانف و همبستگی ملی را تاکید نموده و برقدرت ملی تاثیر مثبت دارد.
۳.

جهانی شدن و تحول مفهوم حاکمیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهانی شدن حاکمیت ملی تداوم حاکمیت فرسایش حاکمیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۰۰
اساسا ، جهانی شدن به مجموعه فرآیندهای پیچیده ای اطلاق می شود که به موجب آن دولت های ملی بطور روز افزون به یکدیگر مرتبط و وابسته می شوند.در جغرافیای سیاسی نیز، فرایند یا پدیده ی جهانی شدن به اشکال مختلف بویژه در بحث مربوط به حاکمیت ملی مطرح می شود. امروزه تحت تاثیر فرایندهاو ابعاد گوناگون جهانی شدن ، مفهوم حاکمیت ملی دستخوش تحول گردیده است، بگونه ای که در برخی از حیطه ها، قلمرو مفهومی آن محدود شده و در برخی دیگر از زمینه ها، گسترش یافته است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهدکه به رغم همه فشارها و محدودیت هایی که در آزادی و عملکرد یک کشور ایجاد شده است، جهانی شدن نتوانسته است حاکمیت ملی کشورها را از بین ببرد ولی توانسته است گستره مفهومی و قلمرویی حاکمیت ملی را دچارتحول سازد. پیشرفت تکنولوژی ارتباطات و گسترش وسایل ارتباط جمعی ازجمله عوامل بسیار تاثیرگذاردراین باره هستند.
۴.

ژئوپلتیک انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوپلتیک انتقادی ژئوپلتیک سنتی ژئوپلتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۱
مفهوم ژئوپلتیک که در طی قرن بیستم جهت معنا بخشیدن به ارتباط میان جغرافیا و سیاست، مراحل مختلفی را طی نموده است در طی دوره‌های متمایز قابل بررسی می‌باشد. نظریه‌پردازان در طی این دوره‌های متمایز سعی نموده‌اند دگرگونی در ساختار نظام جهانی را تبیین نموده، ضمن طرح عوامل مؤثر در دگرگونی نظام جهانی، جهت گیریهای آینده این نظام را نیز تحلیل نمایند. در این دوره‌های متمایز، مفهوم ژئوپلتیک در قالب سنتی به عنوان بخشی از دانش امپریالیستی که با رابطه بین زمین و سیاست سروکار دارد مورد بررسی ژئوپلیسینها قرار گرفت. ارتباط بین ویرانیهای ناشی از جنگهای جهانی با مفهوم ژئوپلتیک منجر به آن شد که این واژه برای یک تا دو دهه مورد استفاده قرار نگیرد . نتیجه این افول، جدا شدن جغرافیای سیاسی از ژئوپلتیک بود . در دوران جنگ سرد، ژئوپلتیک تحت تأثیر رقابت دو ابرقدرت قرار گرفت و در سال 1975 به دنبال ظهور دیدگاه جدیدی با عنوان ژئوپلتیک انتقادی مفهوم ژئوپلتیک احیا گردید. در قالب ژئوپلتیک انتقادی به جای تمرکز بر شناخت تأثیر عوامل جغرافیایی به شکل‌دهی سیاست خارجی اهمیت لازم داده می‌شود .این مقاله درصدد است تا با یک رویکرد تاریخی ـ تحلیلی چگونگی ورود به عرصه ژئوپلتیک انتقادی را مورد بررسی قرار داده، چارچوبهای نظری آن را توضیح دهد .
۵.

عناصر و مولفه های قلمرو سازی گفتمانی در ژئوپلیتیک انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش شناسی پساساختارگرایی تحلیل گفتمان قلمروسازی ژئوپلیتیک انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۱۹
«قلمروسازی» یکی از مقوله های مهم جغرافیای سیاسی است و محور فلسفی و مبنای نظری آن را تشکیل می دهد. بحث قلمروسازی گفتمانی و فرایند شکل گیری آن، هرچند در جغرافیای سیاسی پیشینه ندارد، اغلب توسط سیاستمداران و سیاست سازان برای بهره برداری از اهداف سیاسی به کار گرفته شده است. آنچه در این نوشتار شایان توجه است، چگونگی فرایند قلمروسازی گفتمانی با بهره گیری از مدل تحلیل گفتمانی است. قلمروسازی گفتمانی، فرایندی است که برمبنای آن افراد، گروه ها یا کشورهای مسلط برای کنترل و مدیریت فضای جغرافیایی در راستای نظم سیاسی و ژئوپلیتیکی مطلوب خود، گفتمان هایی تولید می کنند که در آن، از اعمال قدرت صرف (قدرت سخت) برای کنترل فضا فراتر می روند؛ به طوری که کسانی که بر آن ها اعمال قدرت می شود، متوجه چنین فرایندی نمی شوند (قدرت نرم). مقالة حاضر با استفاده از عناصر سه گانة «فضا»، «قدرت» و «هویت» به تبیین چگونگی فرایند شکل گیری قلمروسازی گفتمانی در منطقة جنوب غرب آسیا می پردازد تا دریابد چگونه دانش ژئوپلیتیک انتقادی با استفاده از تحلیل گفتمان، درک و ساخته می شوند. برای تبیین بهتر مفهوم «قلمروسازی گفتمانی» فرایند شکل گیری نقشة سیاسی منطقة جنوب غرب آسیا به عنوان نمونه تحلیل می شود تا درنهایت، نشان داده شود که انگاره های گفتمان غرب چگونه با توجه به نیاز و اهداف نظام سرمایه داری، به قلمروسازی منطقة جنوب غرب آسیا اقدام کرده است.
۶.

مطالعه تطبیقی قانون اساسی ایران و پاکستان از نظر مبانی حقوق شهروندی و تأثیر آن برحفظ وحدت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران قانون اساسی حقوق شهروندی پاکستان وحدت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹۸ تعداد دانلود : ۶۰۰
افراد هر جامعه یا به گفته ای شهروندان هر حکومت، فارغ از هرگونه تفاوت، دارای حقوقی به نام «حقوق شهروندی» هستند. حقوق شهروندی مجموعه امتیازها و اختیارهایی است که بر عضویت یک فرد در جامعه سیاسی دلالت می کند و تحقق آن مستلزم برخورداری از حق احترام برابر، آزادی، امنیت، آسایش، آگاهی و حق پیشرفت است. از آنجاکه قانون اساسی، شیوه اعمال حاکمیت، شکل حکومت و رژیم سیاسی، اختیارها و عملکرد قوای مربوط به حکومت، حقوق مهم و اساسی مردم و نیز، مشارکت شهروندان در اعمال قدرت را از طریق حق رأی یا گزینش آزادانه نمایندگان معین می کند، عالی ترین قانون هر کشور نیز به شمار می رود که گذشته از آثار حقوقی، آثار فراحقوقی نیز بر شهروندان خود دارد. از این رو، قلمرو مفهومی و کارکردی اصول قانون اساسی، می تواند موجب تدوام، ثبات و بقای یک جامعه سیاسی شده و نقش مهمی در ایجاد وحدت ملی ایفا کند که یکی از مهم ترین اهداف حکومت ها به شمار می رود. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به شیوه تطبیقی انجام شده است و هدف، پاسخ به این پرسش است که چگونه اصول مربوط به حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی کشورهای ایران و پاکستان، می تواند بر وحدت ملی آنها تأثیر گذارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که متغیر «دین و مذهب» در حقوق شهروندی سه گانه مندرج در قانون اساسی ایران، نقش تعیین کننده ای در حفظ وحدت ملی، به ویژه وحدت دینی دارد؛ درحالی که این متغیر در حقوق شهروندی درج شده در قانون اساسی پاکستان، در کنار اعطای حق آزادی به همگان (اعم از قومی، مذهبی، فرقه ای و حزبی در انجام اعمال و شعائر خود)، موجب شکاف و برخورد میان اقشار گوناگون جامعه شده و به جای وحدت ملی، از قابلیت ایجاد انشقاق ملی برخوردار است.
۷.

مقایسه مفهوم «حاکمیت ملی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انقلاب اسلامی انقلاب مشروطیت ایران حاکمیت ملی قانون اساسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۲ تعداد دانلود : ۷۷۶
مطالعه و بررسی قانون اساسی هر کشور بنیانی برای شناسایی و تحلیل بسیاری از مفاهیم کلیدی جغرافیای سیاسی مانند «مفهوم حاکمیت ملی» در آن است. کشور ایران در کمتر از یک سده دو انقلاب بزرگ یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی را تجربه کرده است. پس از رخداد هر دو انقلاب، دو قانون اساسی تدوین شد که هر یک سرآغازی برای عملکرد حکومت و ملت در سرزمین ملی به شمار می رفته اند. پرسش اصلی مقاله حاضر، که با استفاده از روش «تحلیلی» نگاشته شده، این است که مفهوم حاکمیت ملی در دو قانون چه تفاوت ها و تشابهاتی داشته و چگونه به رابطه حکومت با ملت و سرزمین شکل بخشیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شرایط و عوامل تأثیرگذار داخلی و خارجی به لحاظ زمانی و مکانی بر چگونگی تدوین این دو قانون و نیز در ابراز مفهوم حاکمیت ملی در آن ها مؤثر بوده است. مقایسه مفهوم حاکمیت ملی نشان می دهد که قانون اساسی مشروطه و متمم آنْ حاکمیت را فقط از آنِ ملت می داند. درحالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت مطلق را از آنِ خداوند می داند، ولی به حاکمیت انسان نیز قائل است. همچنین، مقایسه شیوه اعمال حاکمیت ملی در قانون اساسی مشروطه عمدتاً از طریق انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی است؛ درحالی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مردم برای تعیین نوع نظام سیاسی و تصمیم گیری در مسائل مهم اقتصادی و سیاسی از طریق همه پرسی، انتخابات، و نیز نظارت بر کارگزاران حکومتی به اعمال حاکمیت می پردازند. ازاین رو، می توان گفت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نسبت مفهوم جامع تری از حاکمیت ملی ارائه می دهد.
۹.

بازتاب های جهانی شدن سیاسی بر سازمان همکاری شانگهای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جهانی شدن منطقه گرایی جهانی شدن سیاسی سازمان همکاری شانگهای سازمانهای منطقه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۸ تعداد دانلود : ۷۱۶
پدیده یا فرایند جهانی شدن بیانگر نوعی پراکنش کرویکالا، اندیشه و ... است که اثرات متعددی بر شاخص های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها دارد. جهانی شدندربعد سیاسی ازویژگهای متعددی برخوردار است مانند فرسایش حاکمیت های ملی، شدت گیری روندهای منطقه گرایی و ورود بازیگران جدید در عرصه تصمیم سازی سیاسی در سطح ملی و فراملی. سازمان های منطقه ای از جمله بازیگران جدید در صحنه بین الملل هستند که در نیمه دوم قرن بیستم در طی روند منطقه گرایی که با جهانی شدن همزمان بوده است به سرعت در مناطق جغرافیایی جهان گسترش یافته اند. یکی از بزرگترین سازمان های منطقه ای درجهان به لحاظ وسعت و جمعیت، «سازمان همکاری شانگهای» می باشد که در سال 2001 تأسیس شده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از رویکرد اثبات گرایانه به بررسی و تحلیل چگونگی تاثیرات جهانی شدن سیاسی بر این سازمان می پردازد. نتایج این نوشتار نشان می دهد دو مولفه در ارتقای تاثیرپذیری «سازمان همکاری شانگهای» از «جهانی شدن سیاسی»نقش داشته اند: اول، ملاحظات نظامی- امنیتی و اهداف سیاسی بنیان گذاران سازمان؛ دوم، تاثیر پذیری کشورهای آسیای مرکزی عضو سازمان از مسائلی همچون افراط گرایی مذهبی، تجزیه طلبی و تروریسم.
۱۱.

دلایل افول دیدگاه فضایی- کمی در مطالعه های جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد سیستمی جغرافیای سیاسی روش کمی دیدگاه فضایی رویکرد علم فضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۰ تعداد دانلود : ۷۲۲
طی بروز انقلاب فضایی کمی در علم جغرافیا، تحول هایی در اندیشه و روش شناسی این علم به وجود آمد. این دیدگاه بر شاخه های تخصصی جغرافیا به شکل های گوناگون تأثیر گذاشت. جغرافیای سیاسی در دهه های 1950 و 1960 همچنان جهت گیری سنتی یعنی دیدگاهی محیطی و ناحیه ای داشت، اما پس از وقفه ای طولانی، انقلابی در آن ایجاد شد. درواقع، زمانی دیدگاه فضایی کمی در پژوهش های جغرافیای سیاسی به کار گرفته شد که روند تکاملی خود را در دیگر شاخه های جغرافیا طی کرده بود و از درون آن، رویکردهای فضایی و سیستمی بیرون آمده و جغرافیای رفتاری متأثر از آن شکل گرفته بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند که چرا دیدگاه فضایی با تأخیر در مطالعه های جغرافیدانان سیاسی به کار گرفته شد و پس از آن نیز در دهه 1970 از محوریت مطالعه ها خارج شد. نتایج نشان می دهد عواملی مانند ناسازگاری پژوهش های بنیادی با روش پوزیتیویستی در جغرافیای سیاسی؛ تناسب نداشتن نظریه های محوری در دیدگاه فضایی- کمی با مسائل مطرح در جغرافیای سیاسی؛ نادیده گرفتن قدرت و سیاست در دیدگاه فضایی موجب شدند این دیدگاه با تأخیر به مطالعه های جغرافیدانان سیاسی وارد شود. همچنین تغییر الگو در علم جغرافیا در دهه 1970 و تغییر در نظام بین الملل، موجب شد دیدگاه فضایی در دهه 1970 از محور مطالعه های جغرافیدانان سیاسی خارج شود؛ هرچند امروزه جایگاه خود را به عنوان یکی از دیدگاه های مطرح حفظ کرده است.
۱۲.

نقش فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT)در تحولات سال 2011 منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (مطالعه موردی مصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصر فناوری اطلاعات وارتباطات تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۱ تعداد دانلود : ۷۰۶
«فناوری اطلاعات و ارتباطات»(ICT ) مجموعه ابزارها، ماشین ها، دانش فنی، روش ها و مهارت های استفاده از آن ها برای تولید، دادوستد، پردازش، انباشت، بازیافت، جابه جایی، انتقال و مصرف «اطلاعات» است که طی روند جهانی شدن، توانسته است امکان شکل گیری شبکه های رسمی و غیررسمی گوناگون را در اختیار افراد، گروه ها وسازمان ها قرار دهد و «زمان» و «مکان» را برای بسیج آن ها وشکل بخشی به حرکت-ها و جنبش ها فشرده سازد. «منطقه خاورمیانه و شمال افریقا» با موقعیت جغرافیایی ویژه، استقرار سه تنگه مهم (هرمز، باب المندب و سوئز)، حجم عظیم ذخایر انرژی و مسیرهای انتقال آن دارای اهمیت ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئواستراتژیکی خاصی است. همچنین عناصر مشترکی مانند دین، زبان، نژاد وگذشته ی استعماری، سرعت پخش پدیده ها را حتی به طور طبیعی در سراسر این گستره ی به هم پیوسته افزایش می دهد. در سال های اخیر، به ویژه در اواخر سال 1389(2011)، «فناوری های اطلاعات و ارتباطات» توانسته اند نقش مهمی در گسترش خیزش های این منطقه ایفا نمایند. به نظر می رسد، دگرگونی های سیاسی درکشور مصر به دلیل توان تأثیرگذاری بالای ویژگی های منحصر به فردش در جهان اسلام و عرب، که از گذشته پیشرو تحولات فکری بوده، در تعیین مسیر آینده فرآیندهای جغرافیای سیاسی منطقه نقش مهمی خواهد داشت. این مقاله به شیوه ی توصیفی- تحلیلی به این می پردازد که چگونه تحولات سیاسی در «خاورمیانه و شمال آفریقا»، به خصوص درکشور«مصر»، تحت تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ویژه «شبکه های اجتماعی»، قرارگرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این فناوری ها توانسته اند در مدت زمان کوتاهی ازطریق ارتقای سطح آگاهی های مردم، ایجاد دگرگونی در نوع و نحوه ی خواسته ها، تشدید و سازماندهی اعتراضات، جذب طرفداران درون وبرون مرزی با مهندسی کردن انتشار خبرهای مربوط به قیام نه تنها در ایجاد تحولات، بلکه در تسریع آن در سراسر منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا، به ویژه مصر، نقش مهمی ایفا نمایند.
۱۳.

Geographic Explanation of Foundations of the Identity at Local, National, and Global Scales(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Geographic Explanation Place Foundations of Identity Geographical Scale

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۷ تعداد دانلود : ۷۵۶
Human being as a social creature is always interacting with his “place” of living. In fact, “place” is part of the earth which has a variety of connections, communication networks, or social processes acting at three main local, national, and global geographic scales. Although in humanities, identity is considered as a social phenomenon, in geography, it is the results of interactions between “human” and his living “place”. It requires “geographic explanation” of foundations or factors affecting the identity. If “geographic explanation” is considered as the explanation and interpretation of the “why” or “how” of the emergence of a geographic phenomenon or event and its outcomes, this study intends to geographically explain the foundations of identity at local, national, and global scales. It intends to find answer to the key question that “why” and “how” “geography” affects the “identity” formation at various “geographic scales”, employing analytical - descriptive method.
۱۴.

تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت انسان مکان تبیین جغرافیایی مقیاس محلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۹۱۰
دو رکن اصلی جغرافیا را انسان و مکان شکل می دهد؛ به گونه ای که برخی جغرافی دانان از جغرافیا با عنوان علم مکان ها یاد می کنند. بحث درباره هر مکان، اغلب در سه مقیاس جغرافیایی، یعنی محلی، ملی و جهانی مطرح می شود؛ زیرا در هر مقیاس، مجموعه متنوعی از پیوندها و شبکه های ارتباطی یا فرایندهای اجتماعی جریان دارند. برخلاف رشته های دیگر علوم انسانی، «هویت» در علم جغرافیا حاصل تعاملات متقابل بین انسان و مکان زندگی اوست. از این رو باید ضمن تبیین جغرافیاییِ این پدیده، مؤلفه های تأثیرگذار بر آن شناسایی شوند. «تبیین جغرافیایی» چیزی نیست جز توضیح و تفسیر درباره «چرایی» یا «چگونگی» ظهور یک پدیده یا رخداد جغرافیایی و نتایج حاصل از آن. این نوشتار در راستای پرداختن به تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی، بر این نکته تأکید می ورزد که «چرا» و «چگونه»، «جغرافیا» بر شکل گیری «هویت» در «مقیاس محلی» تأثیر می گذارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نه تنها هویت هر مکان در مقیاس محلی (روستا، محله، شهر و ناحیه جغرافیایی)، به دلیل آنکه از عناصر کالبدی و کارکردی ویژه خود تشکیل شده «منحصربه فرد» است، بلکه «هویت ساکنان» این مکان ها نیز جدا از«هویت مکان» آنها نیست. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی است که با بهره گیری از روش پژوهش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است.
۱۵.

A Critique on Shia Geopolitics Discourse; With Emphasis on Genealogical Approach(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Iran Keywords: Genealogy Discourse Territoriality Shia Geopolitics Shia Crescent

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸۷ تعداد دانلود : ۸۲۶
The results of the research show that located of Shia Iran in Matrix Sunni countries in the Persian Gulf, Always one of The West Maneuver Fields was for political Pressure action against Iran. So that The schemes such as “Iran Fears”, “Shiite Crescent”, and “The New Middle East” from regional and trans-regional actors purely has been a strategy to drive out Iran from playground area. Geopolitics In modern thoughts was in based on place as a key factor in understanding the geopolitical zones. But, in the postmodern thoughts, is emphasized on “Space” Instead of “Place” are emphasis on near discourses to each other in public space. For example, the shia geopolitics unlike geopolitical objective effects, has no Visual effects neither the territory nor any level of mapping. But a kind of an attempt to strengthen new words Discourse after Cold War is that threatened the Shia is intended to produce soft power for the west Countries. The idiom of Shia Geopolitics is revealed a Power structure system which can be realized to incentive coined the term. This paper is trying with the re-reading of terminology of Shia Geopolitics, stressed Iran’s, through a “Conceptual Genealogy”, that is done in form of “Discourse Method”, and disclosure of the"" invisible structures of power ""to give a better understanding of these term.
۱۶.

تحلیل دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت جهانی شدن مدیریت مرز سلسله مراتب مرزی مطالعات مرز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۳ تعداد دانلود : ۸۶۴
مرز به عنوان پدیده ای پویا، یکی از موضوعات بنیادی مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می رود. در گذشته، بیشتر مطالعات مرزی، تقریباً به طور انحصاری بر حکومت ها متمرکز بودند، اما امروزه مرز، خطی قلمداد می شود که مقیاس های فضایی و اجتماعی متنوع را از یکدیگر جدا می کند. درواقع، بیشتر پژوهش های کنونی در جغرافیای انتقادی، بازتاب دهندة گرایش مجدد به وجود مرز است. در این مطالعات، مرزها به عنوان سازه های اجتماعی پویا درک می شوند. چنین آثاری، حول محور جدال و مناظره ای بین ایستایی و تغییر، ثبات و پویایی درباره موضوع «تحدید حدود فضایی» تولید و بازتولید اجتماعی مرزها سازماندهی شده اند. با توجه به دگرگونی های جهان امروز و نیز وجود خلأ ادبیات نظری درباره مرز و تحولات آن در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، ضرورت انجام دادن این پژوهش کاملاً احساس می شود. این تحقیق، بنیادی- نظری است و به روش تحلیلی، به بررسی دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرزی می پردازد. نتایج نشان می دهد جهان سرشار از مرزهای مختلف است و امروزه مرزها نه تنها در اطراف حاکمیت های سرزمینی حکومت ها، بلکه در اطراف ملت ها، گروه ها، مذاهب و افراد نیز کشیده شده اند. از این رو، مطالعه مرز مستلزم وجود دیدگاهی سلسله مراتبی و چندبعدی است.
۱۷.

تبیین نظری بسترهای شکل گیری رقابت های ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استراتژی کلان پیمان رقابت ژئوپلیتیک ساختار ژئوپلیتیک مسائل سرزمینی و مرزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۷۷۲
مفهوم رقابت در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، یکی از بنیادهای اساسی این دانش است که پویایی و تحرک ژئوپلیتیک با توجه به این مفهوم خواست های متفاوت و متعارضی را نمایش می دهد. به نظر می رسد خواسته ها و نیازهای انسان سیری ناپذیر است؛ بنابراین، برای تأمین قدرت و منزلت ژئوپلیتیکی به اقدامات رقابتی دست می زند؛ همچنان که فلسفة قانون رقابت، استیلا، برتری و دست یابی به فرصت هاست. رقابت که مقیاس های متفاوتی از محلی، ملی، منطقه ای و جهانی به خود می گیرد، سبب دسترسی حکومت ها و گروه ها به منابع فضایی (اعم از مادی و معنوی) می شود. از سوی دیگر، منافع مشترک مادی و معنوی در رقابت ژئوپلیتیک جای خود را به منافع تقابلی می دهد. همانطور که از منافع مشترک، همکاری، پیمان و ژئوپلیتیک صلح حاصل می شود، اما از منافع تقابلی، رقابت، منازعه و جنگ شکل می گیرد. این پژوهش با رویکرد تفسیری- تحلیلی به دنبال تبیین بنیادهای نظری مفهوم پایه ای رقابت در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است. بنیاد پژوهش کنونی بر این پایه قرار گرفته است که عوامل مفهومی (بسترهای) مؤثر در شکل گیری رقابت های ژئوپلیتیک کدام اند؟ فرضیه ای که به ذهن متبادر می شود این است که هرچند رقابت بین دولت ها در امتداد ابعاد زمان و موقعیت جغرافیایی شکل های متفاوتی به خود می گیرد، اما مسائلی از قبیل مسائل سرزمینی، تغییر ساختار ژئوپلیتیکی، آمادگی های نظامی، پیمان ها و راهبرد کلان می تواند بسترساز رقابت، و پایداری رقابت های ژئوپلیتیکی شود.
۱۹.

نقش تغییرات مورفولوژی رودخانه ی مرزی هیرمند در روابط سیاسی ایران و افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روابط سیاسی ایران و افغانستان رودخانه های مرزی مرز مشترک هیرمند مورفولوژی رودخانه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۶۱ تعداد دانلود : ۶۶۵
مرزها پدیده هایی هستند که اساساً ماهیّتی انسانی دارند که انسان به واسطه ی درک اختلاف های میان خود، آنها را ترسیم می کنند و در زمینه ی مطالعاتی جغرافیای سیاسی، به عنوان یکی از موضوع های محوری شمرده می شوند. در این میان، رودخانه ها به عنوان مرزهای طبیعی دو واحد سیاسی، به دلیل ماهیّت تغییرپذیری و تنوّع مورفولوژیکی خود، آثار محسوسی بر روابط سیاسی دو کشور به ویژه بر سر مسائل مرزی دارند. رودخانه ی هیرمند، واقع در مرز ایران و افغانستان به دلایل مختلف طبیعی و انسانی از زمان شکل گیری مرز، همواره روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از عوامل مؤثر در مسائل مرز رودخانه ای دو کشور، ناشی از شرایط مورفولوژیکی رودخانه ی هیرمند و تغییر مسیر های متعدّد آن در ادوار کوتاه مدّت است، به طوری که مسائل پیچیده و متعدّدی را در نظام حقوقی آن ایجاد کرده است. این مقاله، درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ""آیا بروز اختلاف های مرزی ایران و افغانستان بر روی رودخانه ی هیرمند، ناشی از خصوصیات مورفولوژی (یا الگو) و سیمای طبیعی رودخانه است یا تنها درنتیجه ی مناسبات سیاسی دو کشور؟"" نتایج پژوهش نشان می دهد، مورفولوژی رودخانه ی هیرمند، به ویژه در بازه ی مرزی از نوع الگوی شریانی است که بیشترین تغییرات را نسبت به دیگر الگوهای رودخانه ای دارد و مرز دو کشور کاملاً آگاهانه بر روی بخش هایی از تغییرپذیرترین بستر رودخانه قرار داده شده است. این امر موجب بروز اختلاف های مرزی میان ایران و افغانستان از ابتدا تا کنون بوده است و به احتمال در آینده نیز، زمینه ساز مشکلات بی شماری برای هر دو کشور، به ویژه برای بخش ایرانی خواهد بود. به طورکلّی مهم ترین پیامدهای ناشی از تغییرات مورفولوژی این رودخانه که بر روابط سیاسی دو کشور تأثیرگذار بوده است عبارت اند از، اختلافات بر سر تعیین دقیق مرز در بستر تغییرپذیر رودخانه، اختلافات ناشی از ناپایداری الگوی توزیع حق آبه میان دو کشور و سرانجام اختلافات ناشی از تعیین وسعت و قلمرو محدوده ی مرزی. روش پژوهش مقاله از نوع توصیفی تحلیلی و بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و همچنین اندازه گیری های تاریخی تغییرات مورفولوژی رودخانه ی هیرمند است که با استفاده از داده های سنجش از دور و مقایسه ی تصاویر ماهواره ای TM-5 در دو بازه ی زمانی بیست ساله انجام شده است.
۲۰.

مطالعه تطبیقی مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران قانون اساسی انقلاب اسلامی انقلاب مشروطه قلمرو و قلمروسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۸ تعداد دانلود : ۷۵۰
«قانون اساسی» یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه جغرافیای سیاسی است زیرا حکومت ها برای اعمال حاکمیت بر قلمرو، منابع و مردم کشور خود، نیازمند تدوین قانون اساسی و اجرای آن هستند. وقوع انقلاب، از پدیده هایی است که معمولاً تدوین یک قانون اساسی جدید را در پی دارد. کشور ایران نیز در طول یکصد سال گذشته، دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده که به دنبال هر دو انقلاب، دو قانون اساسی جدید یعنی «قانون اساسی مشروطه» و «قانون اساسی جمهوری اسلامی» شکل گرفته است. محور نوشتار حاضر، بر مقایسه دو مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» و ابعاد آنها در این قوانین اساسی استوار است و در انجام آن از «روش توصیفی تحلیلی» بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق، نشانگر تفاوت این مفاهیم در دو قانون اساسی است بدین گونه که در قانون اساسی مشروطه، مفهوم «قلمرو» بخشی از فضای جهانی می باشد که به یک حکومت معین تعلق دارد، حقوق حاکمیت و مالکیت در آن اعمال می شود و دارای محدوده و مرزهای مشخص می باشد. اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قلمرو چنین مضمونی را دارا می باشد، بلکه در بسیاری از اصول آن مفهومی «فرا قلمرو» ارائه شده است که مترادف با «امت» بوده و چندان قائل به مرزهای کشور نیست. از نظر «قلمروسازی» و ابعاد آن (سازماندهی سیاسی فضا، قلمروداری و قلمروخواهی) نیز این دو قانون متفاوت از هم هستند. به عنوان نمونه در «قانون اساسی مشروطه» صرفاً به بحث «سازماندهی سیاسی فضا» و «قلمروداری» پرداخته شده است، درحالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» علاوه بر اینها، «قلمروخواهی» نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، در «قانون اساسی مشروطه»، بیشترین اصول در ارتباط با «سازماندهی سیاسی فضا» است. در حالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» بیشترین «اصول» مرتبط با «قلمروداری» است. این تحقیق نشان می دهد که علت وجود تفاوت ها در مفهوم قلمرو و قلمروسازی، تفاوت در شرایط فضایی و دیدگاه های خاص نخبگان و قانون گذاران این دو قانون بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان