بیژن عبدالکریمی

بیژن عبدالکریمی

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۵۴ مورد از کل ۵۴ مورد.
۴۱.

مصرف «هنر» در عصر شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مصرف هنر فناوری و رسانه شبکه اجتماعی فرا واقعیت سوبژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۲۷۴
با ظهور رسانه های جدید، مصرف نه تنها در جهت تأمین نیاز، استفاده و استعمال، بلکه به عنوان پدیده ای معرفت شناختی اهمیت یافت. در دوران معاصر و پس از ظهور رسانه ها و آشکارگی تفاوت طبقات و اطلاع از زیست دیگری، مصرف به عنوان پدیده ای نشانه شناختی در جهت تأمین نیاز هویتی معرفتی افراد نقش ایفا کرد. در عصر شبکه های اجتماعی، این نقش آفرینی با مصرفِ محتوای برساخت شده توسط دیگری، عمیق تر شد و رابطه اپیستمولوژیک سوبژه و ابژه، به دلیل یکپارچگی فاعل شناسا و متعلق شناخت بر هم خورد. در این سیر، هر امری در جهان مجازی، تغییر ماهیت داد و مصرفی شد. مصرفی شدن امور، یعنی دورریزشدن، منقضی شدن و از بین رفتن آن ها. پرسش اینجاست که وضعیت هنر در این دوران چگونه است؟ با نگاهی مبنایی به آراء هایدگر و سپس به آثار متقدم ژان بودریار نظیر جامعه مصرفی و پل زدن آن با آثار متأخر وی نظیر هوش شر: معاهده شفافیت و نظرافکندن به آراء متفکران عصر شبکه های اجتماعی می توان چنین گفت که هنر نیز مانند تمام امور دیگر، به یک پدیده مصرفیِ صرف در شبکه های اجتماعی بدل شده و رابطه خود را با حقیقت و واقعیت از دست داده است. حیرت آور اینکه در این دوره و به نحو عمیقی، در این زمینه تحقیقات دچار اختلال شده، چراکه پژوهش، خود به مثابه عنصر مصرفی و کارکردی بدل شده است.
۴۲.

از انگاره خدا در مابعدالطبیعه کلاسیک تا طرح جایگزین نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا تفسیر چشم انداز خواست قدرت اخلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۳۵۶
نیچه معتقد بود اهل مابعدالطبیعه، باورهای خود را راستین پنداشته و برای پندارهای خود حقیقتی عینی قائل اند. نیچه مدعی است همه ارزش ها و باورهای آدمی از جمله باور به خدا، از چشم انداز خواست قدرت و به منظور حفظ و صیانت از زندگی و سودمندی آدمی به وجود آمده است؛ بی آنکه بتوان برای این پندارها وجودی عینی قائل شد. این دقیقاً همان جایی است که نیچه مابعدالطبیعه غربی را آسیب پذیر می یابد زیرا متعاطیان این دانش، حقیقت فی نفسه ای را مطابق با تفسیر و برداشت خود درنظر گرفته و با این کار، نقش صیانت از زندگی را از کار ویژه های خداوند حذف کرده و آن را به ضد خود تبدیل کردند. نیچه در مقابل، برمبنایی پراگماتیستی ایده خدا را تحلیل و در گامی بعد، بازسازی کرده است. این نوشتار تلاش دارد با نظر به تحلیل تاریخ متافیزیک در اندیشه نیچه و ارتباط آن با ایده کلاسیک خداوند و همچنین تلاش برای طراحی دیگرگونه انسانی در جهان آینده، طرح این فیلسوف در باب خداوند را نشان دهد..
۴۳.

هنر و امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر امکان گسست سوبژکتیویسم تفکر هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۳۱۶
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
۴۴.

نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیات زمان برگسون هایدگر دیرند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۹ تعداد دانلود : ۲۳۵
این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می گردد برای فهم حیات همان گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می داند، مانند توجه به مفهوم زمان به عنوانِ کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم کفایت زبان در فهم حیات را نقد می کند. به طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفه برگسون به عنوانِ کلیدی برای فهم حیات به دست داده می شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفه مدرن معرفی می کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفه برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقدِ نظریات برگسون دربابِ زبان، سعی می کند برای فهم حقیقت به وسیله مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریقِ مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجودِ تمام نقدهایی که بر فلسفه حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می داند.
۴۵.

انتقادات ویکو به تفکّر دکارتی، به منزله یکی از مهم ترین سرآغازگاه های ظهور تفکّر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ویکو دکارت صیرورت ذات بشر تفکر تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۹ تعداد دانلود : ۲۰۰
خاستگاه اندیشه تاریخی ویکو به عنوان پیشگام متفکّران تاریخی اندیش طرح انتقادات از روش دکارتی است. تفکّر تاریخی اندیش، نحوه اندیشیدن را متأثر از شرایط زمانی و تاریخی می داند و به تاریخی بودن هرگونه فهم، تفکّر و تعقّل قائل است. در مقابل تفکّر غیرتاریخی به همسانی تعقّل در همه شرایط و به عبارتی به یک نوع عقلانیّت قائل است. انتقاد ویکو به تفکّر دکارتی ناظر به همین دیدگاه است. ویکو، تلاش دکارت برای یقینی کردن همه علوم با ملاک وضوح و تمایز را مورد نقد قرار می دهد و معتقد است که در علوم انسانی و از جمله تاریخ، نمی توان به این وضوح و تمایز دست یافت. ویکو - برخلاف دکارت- به صیرورت و تحوّل دائمی ذات و سرشت انسان و به تبع آن تفکّر و تعقّل وی در طول تاریخ معتقد است و این تحوّل را بر اساس دوره های مختلف تاریخ و شکل های متناظر آن مورد توجّه قرار می دهد. ویکو حاصل روش دکارتی را که مبتنی بر تحلیل و انفکاک است، گسست انسان از تاریخ و اجتماع می داند. از نظر ویکو معرفت راستین درباره هر چیز، دانش از راه علل یا به عبارتی دانش تاریخی درباره آن است. ویکو گرچه تاریخ را ساخته آدمی می داند، امّا هدایتگر آن را مشیّت الهی معرّفی می کند. در این مقاله کوشش شده است تا از رهگذر مقایسه تفکر تاریخی ویکو با تفکر ذات گرایانه دکارتی و ریاضیاتی گرایی وی به فهم بهتری هم از سرشت تفکّر تاریخی و هم تفکّر ذات گرایانه و غیر تاریخی نائل شویم.
۴۶.

هنر روزنه ای به امر معنوی در تفکر هایدگر

کلید واژه ها: هایدگر امر معنوی هنر تفکر سوبژکتیویسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۵۵
در جهان جدید، تفکر متافیزیکی، یعنی تفکر مفهومی، گزاره محور، منطق سالار و به منزله ی امری تکنیکی، قابل انتقال و بین الاذهانی، در سراسر کره ی زمین سیطره ای تام یافته است، تا آنجا که بشر متافیزیک زده ی روزگار ما اُنس و آشنایی خویش را با هرگونه معرفت معنوی، غیرعلمی، غیرنظری، غیرعینی و غیرروشمند، که در سنن نظری تاریخی به منزله ی بخشی بنیادی از تجربیات بشری تلقی می شد، از دست داده است. این در حالی است که معرفتِ علمی یعنی شناختِ عینی و روشمند، یگانه صورتِ آگاهی نبوده و تنها بخشی از کل تجربه ی بشری را شکل می دهد. در کنار معرفت علمی، آنچنان که در همه ی سننِ تاریخیِ غیرمتافیزیکی تأکید شده است، معرفت معنوی بخشی بنیادی و اجتناب ناپذیر از تجربیات انسانی را تشکیل می دهد.از منظر هایدگر، سوبژکتیویسم متافیزیکی منجر به «بی خانمانی» انسانِ مدرن شده است. او به منظورِ نقدِ  سوبژکتیویسمِ متافیزیکی و گسست از آن و به قصد نشان دادن اینکه برخلاف تفکر متافیزیکی نه می توان انسان را به یک سوبژه (فاعل شناسای علمی و نظری) تقلیل داد و نه می توان جهان را تنها یک ابژه برای سوبژه جهت شناسایی در نظر گرفت و نه می توان رابطه ی سوبژه ابژه، یعنی رابطه ی نظری و علمی را مهم ترین رابطه و بنیادِ هرگونه رابطه ی میان انسان و جهان دانست، به هنر و تجربه ی هنری ارجاع داده است.این پژوهش می کوشد تا نشان دهد که در اندیشه ی هایدگر، هنرمندان با اجازه دادن به حضور یافتنِ «عدم» در کار هنری، نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کنند، بلکه با آگاه کردن ما به تمایز میان «وجود» و «موجود»، موجب گسست ما از سوبژکتیویسم شده و در نتیجه موجب گشایش روزنه ای به امر معنوی می شوند.
۴۷.

نیهیلیسم و امر نو در تفکر نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متافیزیک نیهیلیسم انحطاط امر نو فیلسوف هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
در تفکر نیچه نقدهای بنیادینی نسبت به فرهنگ غربی وجود دارد، فرهنگی که برخاسته از تاریخ تفکر متافیزیکی غرب است. به اعتقاد نیچه فرهنگ غربی به عنوان مجموعه ای از نظام های ارزشگذارانه متافیزیکی بستر جریان نیهیلیسم و بی معنایی ارزش ها را فراهم ساخته است. نیچه با روش تبارشناسانه ، ریشه شناسانه و تاریخی، منطق انحطاط متافیزیک را ذیل نقدهای خویش در سه حوزه فلسفه، اخلاق و دین به نمایش گذاشته و راه رهایی از متافیزیک غربی و نیهیلیسم حاصل از آن را به منزله امر نو با بازارزیابی ارزش ها در شخصیت فیلسوف هنرمند دنبال می کند. از منظر نیچه، فیلسوف هنرمند در فراسوی هرگونه تقابل متافیزیکی قرار دارد و به واسطه سلسه مراتبی که ناشی از اراده معطوف به قدرت می باشد به تفاوت خویش با دیگران واقف است و شورِ فاصله، او را در کاست نیرومندان قرار داده، با قدرت آفرینشگری خود در مرزها و خطرها می زید و در الگوی سبک فاخر یعنی سبک زندگی متفاوتی که هماهنگی عقل و احساس یا به عبارتی وحدت آپولونی دیونوسوسی را به همراه دارد، امر نو و ارزش های جدید را برای عبور از نیهیلیسم بنیان می نهد و به جهان معنوی خویش آری می گوید.
۴۸.

رابطه عشق الهی و عشق به دیگری از دیدگاه سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سورن کی یرکگور آثار عشق عشق مسیحی آگاپه فیلیا اروس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
این نوشتار از چرایی سخن کی یرکگور در باب عشق نشأت می گیرد. کی یرکگور، آغازگر جریان فلسفی اگزیستانسیالیسم و یکی از الهی دانان بزرگ قرن نوزدهم به شمار می آید. عشق، یکی از ارکان اساسی تفکر کی یرکگور است، چنان که یکی از کتب مهم خود را بدان اختصاص داده و آن را آثار عشق نام نهاده است. کی یرکگور در یکی از مهم ترین آثار خود (آثار عشق)، دنیای تازه ای از مفاهیم مرتبط با عشق خلق کرده، و تفسیر تازه ای از عشق مسیحی را مطرح کرده است. او در این کتاب، با تفکیک عشق الهی از عشق اروتیک، مفاهیم جدیدی را مطرح می کند. افراد بسیاری به خصوص در دوره جدید، عشق را از مقوله عواطف و احساسات می دانند؛ اما برای کی یرکگور چنین نیست. برای او عشق مقوله ای فلسفی، وجودی و بنیادی است. او عشق مسیحی را یگانه عشقِ حقیقی می داند و بر این باور است که در متن مقدس نیز عشق راستین در ربط و نسبت با خداوند معنا پیدا کرده است. در این مقاله قصد داریم تا آراء کی یرکگور را در باب عشق الهی و عشق به «دیگری» و رابطه میان آن دو بازگو کرده و سپس به نقد و ارزیابی آن بنشینیم.
۴۹.

گفتمان فرهنگی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قبال هنر و هنرمند با رویکرد نظریه لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفتمان ایران لاکلائو مفصل بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۵۶
این پژوهش، به ارائه تحلیل گفتمانی بر مبنای نظریه لاکلائو و موفه، از چگونگی سیاست گذاری نظام جمهوری اسلامی از بدو انقلاب تا به اکنون، در قبال هنرمندان، پرداخته است. در هر جامعه ای هنرمند، به عنوان قشر پیشرو و دارای ویژگی اندیشه ورزانه، تلقی شده که نقش عمده ای در تاثیرگذاری بر جامعه، ایفا می کند. این تحقیق تلاش کرده است تا استدلال کند که سوژگی مد نظر گفتمان جمهوری اسلامی ایران، برای بسط در میان قشر هنرمند، بر مبنای گونه های مختلف مفصل بندی گفتمان، با توجه به شرایط زمینه ای دولت های متفاوت (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب)، حاوی شاخصه های مختلف و متعددی بوده است که بعضا دربرگیرنده تضادهای درونی در موقعیت ایده آل سوژگی گفتمان فرهنگی-سیاسی ج.ا، ایران است. حاصل کار بر این نکته تاکید کرده که؛ حوزه فرهنگ ریشه در تفکرات بنیادینی دارد که در دال مرکزی پایه ریزی شده است. اگر این پایه ریزی به شکل آزادانه، تمام حوزه های فکری و فرهنگی خود را پوشش داد، می توان به آن امیدوار بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف در زمره «پژوهش های توسعه ای» بوده و به لحاظ روش، از نوع «تحلیل محتوا» بهره برده و از نظر رویکرد، بر آراء «لاکلائو و موفه» استوار است.
۵۰.

انتقاد به عقل رایج دوره روشنگری از منظر تفکّر تاریخی هردر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: تاریخیّت حیات آدمی تاریخیّت اندیشه روح قومی پویایی تاریخ تحقّق مفهوم انسانیّت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۳۳
تفکّر تاریخی، به نحوه نگرشی اطلاق می شود که آدمی و تفکّر او را در بستر تاریخی و اجتماعی اش مورد ملاحظه قرار داده و هرگونه فهم، شناخت، تفسیر و کنش آدمی را تاریخی می داند. در مقابل، تفکّر غیرتاریخی تحت تأثیر اندیشه ذات گرایانه ارسطویی و عقل ریاضیاتی دکارتی، به معنایی واحد و جهان شمول از عقل قائل است که آن را معیار و محک سنجش همه دوره های تاریخی تلقّی می کند. پرسش اصلی مقاله این است که هردر با چه نگرشی، تفسیر رایج عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار می دهد و بررسی وجوه انتقادات او در این زمینه، هدف این پژوهش است. از این رو با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاه های او پرداخته شده است. فلسفه تاریخ هردر مبتنی بر اصل پویایی تاریخ است و این پویایی حاصل حرکت و پویایی سرشت انسان به تبع حرکت و پویایی تفکّر و اندیشه او می باشد. هردر معتقد به تاریخی بودن تفکّر و به تبع آن زبان، فرهنگ، دین و به طور کلّی تمامی شئونات بشری است و همه اقوام را بر اساس شرایط تاریخی شان در تحقّق هدفی مشترک یعنی «انسانیت» سهیم می داند. از این رو، وی به عنوان یکی از فیلسوفان تاریخی اندیش، موضع متفکّران عصر روشنگری را مورد انتقاد قرار می دهد و با تلقّی رایج این عصر که عقل مدرن را محک و معیار سنجش همه امور می دانست، مخالفت می کند. فرضیه این پژوهش این است که هردر تفکّر غیرتاریخی را انتزاعی، غیرواقع بینانه و ناتوان از درک واقعیت های تاریخی و فرهنگی هر عصر و دوره تاریخی می داند و معتقد است درک و شناخت صحیح، درک و شناخت تاریخی است.
۵۱.

ردپای برگسون در تفسیر هایدگر از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر برگسون زمان حیث زمانی ارسطو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۷۲
در ابتدای کتاب وجود زمان نام برگسون در کنار نام ارسطو آمده است، جایی که هایدگر سعی دارد مفهوم حیث زمانی را از زمان سنتی مورد استفاده در فلسفه تمایز دهد. حال سؤال اینجاست که پس از اشاره هایدگر به نام ارسطو، چرا نام برگسون به میان می آید؟ اگر منظور آخرین فیلسوف است چرا هوسرل را نام نمی برد که استاد خود هایدگر بود و سخنرانی اش با عنوان زمان-آگاهی قرار بود تحت نظارت هایدگر به چاپ برسد؟ چرا نامی از هگل به میان نمی آید که تفسیرش از زمان در فصل ماقبل آخر وجود و زمان، موضوع بحث هایدگر قرار می گیرد؟ چرا نامی از دیلتای نیست که موضوعات تفکرش در زمینه زمان قبل از نوشتن کتاب وجود و زمان موردتوجه هایدگر بود؟ البته هایدگر در انتهای بخش دوم وجود و زمان و در قالب یک پانوشت بار دیگر به نام برگسون اشاره و ادعا می کند که تنها قصدش، تمایز قائل شدن میان نظر خودش در باب «زمان» با برگسون است، هرچند اخیراً توسط علاقه روزافزون به مکتب برگسونی و تأثیر او بر فلسفه قرن بیستم به دلیل تأثیر او بر ژیل دلوز تحقیقات پژوهشگران نشان از وامداری هایدگر از فلسفه برگسون دارد. دامنه این تحقیقات گرچه به مسئله تأثیر برگسون بر پدیدارشناسی و هایدگر هم کشیده شده اما برخی پرسش ها هنوز بی پاسخ هستند که این مقاله سعی در پاسخ به آنها را دارد
۵۲.

نقش برگسون در جنبش پدیدارشناسی براساس تفسیر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی حیث زمانی برگسون هایدگر دیرند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۸۱
پدیدارشناسی یکی از مهم ترین جریان های فلسفه معاصر است که اگرچه هوسرل بنیان گذار آن محسوب می شود، ریشه های شکل گیری آن در آثار فلاسفه ای همچون دکارت، کانت و برگسون یافت می شود. هایدگر پدیدارشناسی را از استاد خود آموخت و آن را به عنوان روشی برای فهم وجود به کار برد. پدیدارشناسی در هایدگر از شکل ساده هوسرلی به روشی کارآمد برای فهم حقیقت تبدیل می شود که بخشی از این تحول مدیون اثری است که برگسون بر تفکر هایدگر دارد. ازنظر هایدگر، برگسون با طرح اهمیت آگاهی در فهم حیات آن گونه که هست، در شکل گیری پدیدارشناسی هوسرل نقش دارد. ماکس شلر در ترجمه آثار برگسون به زبان آلمانی و توجه به فلسفه او نقش مهمی دارد. تلاش شلر در پرداخت به فلسفه برگسون، به اثر هوسرل تحقیق در زمان آگاهی درونی کشیده می شود که بخش هایی از آن در آثار بعدی اش منتشر می شود. علاوه بر این، برگسون ازطریق تفاوت قائل شدن میان زمان معمولی با زمان واقعی یا «دیرند» و نقش دیرند در فهم حیات، راه جدیدی را برای فهم واقعیت به فلاسفه معرفی می کند. برای هایدگر، پدیدارشناسی بدون فهم مسئله زمان و محورقراردادن دازاین به عنوان موجودی زمان مند امکان پذیر نیست. پدیدارشناسی یکی از پیچیده ترین مباحث فلسفه قرن بیستم است و ساده ترین روش برای فهم آن توجه به ریشه های شکل گیری آن است. باتوجه به اینکه درزمینه تأثیر فلسفه برگسون بر جنبش پدیدارشناسی تحقیقات کافی صورت نگرفته است، در این مقاله سعی شده تا حد امکان بخشی از این نیاز پوشش داده شود.
۵۳.

معماری معاصر ایران و مسئله هویت: بازنمایی رئالیستی از خوانش انتقادی پست مدرنیسم در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت رویداد پست مدرنیسم رئالیسم انتقادی معماری معاصر ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۸
پست مدرنیسم، وجه غالب باور فرهنگی زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت هویت را آشکار می کند. این پژوهش کیفی داده بنیاد، با هدف تأویل هویت معماری معاصر ایران بر مبنای پست مدرنیته و اندیشه انتقادی، به دنبال پاسخ این پرسش است که هویت چگونه می تواند به مثابه رویکردی انتقادی، بر بازشناسی معماری پست مدرن، به ویژه در دوره ایران معاصر، تأثیر داشته باشد؟ یافته ها نشان می دهند پیامد جمع بندی متغیرهای علّی پژوهش در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن چه هست و بازنمایی از آن چه باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال شدن است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه بودن را بازمی آفریند.
۵۴.

صورت و سیرت لباس ایرانی پیش از اسلام با استناد بر آثار هنری و منابع مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لباس سیرت لباس پیش از اسلام آثار هنری منابع مکتوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۵
 بررسی پوشاک یکی از روش های شناخت فرهنگ جوامع و پیش درآمد شناخت ریشه های فرهنگی، رفتارهای اجتماعی و نظام های دینی، عقیدتی و اقتصادی است. لباس از ابتدای شکل گیری تمدن، در اشکال مختلف و در تناسب با نیازهای انسان شکل و فرم گرفته است و به شاخصه های فرهنگی، زیبایی شناختی، باورها، کاربردها، کارکردها، قدرت، سیاست و جایگاه اجتماعی اشاره دارد. پژوهش حاضر با هدف تأیید این فرضیه که لباس ایرانی حامل پیام و روایتگر ارتباط منطقی با مفاهیمی است که از فرهنگ ایرانی نشأت گرفته اند، به این پرسش پاسخ خواهد داد که آیا ازطریق بررسی نمونه آثار مکتوب و تصویری می توان به این ارتباط دست یافت؟ اگرچه روش تحلیلی- تاریخی، جوابگوی بخشی از حقیقت موضوع است ولی به واسطهٔ درهم تنیدگی ماهیت موضوع با اعتقادات، آیین ها و فرهنگ ایرانی باید از روش فراتاریخی نیز برای خوانش و تفسیر موضوع بهره برد. شیوهٔ جمع آوری اطلاعات این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است و به جست وجوی پیوندهای منطقی موجود در تاریخ و هنر ایران و تفسیر و تحلیل برمبنای داده های موجود در قالب آثار هنریِ شکل گرفته در بستر تاریخ می پردازد. نتایج و شواهد کسب شده از این پژوهش به وابستگی نوع پوشش با دین و آیین و دیگر مباحث مرتبط با فرهنگ اشاره داشته و روایتگر این موضوع است که انواع لباس در فرهنگ ایرانی، همواره متناسب با شرایط، نوع بینش و توسعهٔ نظام فکری ایرانی طراحی شده اند و با افزایش تجربهٔ زیستی و مدنیّت، این دانش پاسخی مناسب تر، متنوع تر، کاربردی تر و دقیق تر به تناسبات انسانی داده است. ارتباط نوع خاصی از لباس با مفاهیم مرتبط با آن به صورت شناسه ای هویت ساز، ابعاد نمادین و رازهای تاریخی را رمزگشایی کرده و مؤید ارتباط منطقی میان صورت و سیرت لباس ایرانی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان