ولی الله دبیدی روشن

ولی الله دبیدی روشن

مدرک تحصیلی: استاد گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۴ مورد.
۲۱.

تأثیر 4 هفته تمرینات هوازی بر وضعیت اکسایشی تحریک شده با هموسیستئین در هیپوکمپ پشتی موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دمانس تمرین هوازی استرس اکسایشی مواد ضد اکسایشی هیپوکمپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 536 تعداد دانلود : 243
هرچند که تمرین منظم بدنی برای بدن مفید است، اما اطلاعات اندک و سردرگم کننده ای در خصوص این موضوع که آیا ورزش منظم می تواند باعث ایجاد استرس اکسایشی در مغز، به وی ژه در هیپوکمپ پشتی شود یا خیر وجود دارد. هدف این مطالعه، تعیین اثر 4 هفته تمرین هوازی بر سوپراکسید دیسموتاز و مالوندی آلدهید در هیپوکمپ پشتی موش های نر بود. در این خصوص تعداد 82 سر موش 3 ماهه با وزن 40 ±300 گرم به طور تصادفی به دو گروه شامل طرح مطالعه مقدماتی (برای تعیین دوز مؤثر هموسستئین یعنی 1/0، 2/0، 3/0 و 6/0 مولار بر تغییرات فرسایشی مغز واختلالات حافظه) و طرح مطالعه اصلی و زیر گروه های مربوطه دسته بندی شدند. موش های گروه تمرین هوازی به مدت 4 هفته، هفته ای 5 جلسه با سرعت 12 تا 14متر در دقیقه و به مدت 10 تا30 دقیقه روی نوارگردان دویدند. در پایان هفته چهارم، سوپر اکسیددیسموتاز و مالوندی آلدهید هیپوکمپ پشتی به ترتیب با روش های الایزا واسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده ازمون های t مستقل و وابسته در سطح 05/0 p ≤ تحلیل شدند. نتایج نشان داد که القای هموسیستئین ( با دوز 6/0 مولار) به درون هیپوکمپ پشتی، باعث افزایش معنی دار مالوندی آلدهید در این ناحیه و اختلال حافظه در موش های صحرایی گردید. به علاوه، انجام 4 هفته تمرین هوازی باعث افزایش قابل توجه مقدار سوپر اکسید دیسموتاز وکاهش غیر معنی دار مقادیر مالوندی آلدهید در مقایسه با گروه کنترل با سن مشابه شد. این نتایج نقش انجام تمرین منظم بدنی در حفظ و بهبود عملکرد مغز را نشان می دهد و به نظر می رسد افزایش عوامل ضد اکسایشی و احتمالاً نوروژنز، به عنوان یک سازوکار فیزیولوژیک در بهبود حافظه ناشی از ورزش نقش دارند.
۲۲.

اثر تمرین استقامتی همراه با مکمل کلسیم بر برخی شاخص های هیستومورفومتری اپی فیز نزدیک درشت نی موش های بدون تخمدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موش صحرایی یائسگی تمرینات تحمل وزن مکمل کلسیم هیستومورفومتری استخوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 57
زنان سالمند در معرض افزایش خطر از دست دادن استخوان و شکستگی آن قرار دارند. مشخص شده کلسیم کافی و تمرینات تحمل وزن، تکامل اسکلتی را تحت تأثیر قرار می دهند، اما اثرات ترکیبی کلسیم و تمرینات تحمل وزن، به ویژه بر هیستومورفومتری استخوان، کاملاً مشخص نشده است. در این مطالعه اثرات مصرف مکمل کلسیم، تمرینات تحمل وزن و ترکیبی از این دو را بر اپی فیز نزدیک استخوان درشت نی در موش های بدون تخمدان بررسی شده است. پنجاه و دو سر موش صحرایی جوان ماده بالغ از نژاد Sprague Dawleyکه به صورت تصادفی به گروه های پایه (برای تعیین مقادیر شاخص های هیستومورفومتری، سه ماه پس از برداشتن تخمدان و قبل از آغاز مرحله اصلی تحقیق)، تمرین استقامتی، مکمل کلسیم، ترکیب تمرین و کلسیم و سرانجام گروه کنترل (که هیچ گونه مداخله تمرینی یا مکمل گیری را طی دوره اصلی اجرای پروتکل تحقیق تجربه نکردند) تقسیم شدند. گروه تمرینی، در طول هشت هفته پروتکل دوی فزاینده را با سرعت 12 تا 20 متر در دقیقه، به مدت 10 تا 59 دقیقه و پنج جلسه در هفته اجرا کردند. گروه کلسیم از طریق گاواژ، روزانه 35 میلی گرم کلسیم به ازای هرکیلوگرم وزن بدن دریافت کردند. پس از هشت هفته، پارامترهای هیستومورفومتری اپی فیز بالایی استخوان درشت نی با استفاده از دستگاه آنالیز تصویر برداری نیمه اتوماتیک مجهز به آکولارمیکرومتر اندازه گیری شد. داده ها با آزمون t وابسته و تحلیل واریانس یک طرفه در سطح 05/0≥P تحلیل شد. نتایج نشان داد برداشتن تخمدان به کاهش فاصله بافت اسفنجی و همچنین ضخامت و حجم بافت های استخوانی متراکم و اسفنجی اپی فیز نزدیک استخوان درشت نی منجر شده است. دویدن روی نوارگردان و مکمل کلسیم باعث افزایش معنی دار این شاخص ها، در مقایسه با گروه کنترل شد. به علاوه، پارامترهای هیستومورفومتری اپی فیز نزدیک استخوان درشت نی به میزان قابل توجهی در گروه ترکیبی بالاتر از هریک از گروه های مجزای کلسیم یا تمرینی بود. همچنین هرچند اثربخشی تمرین بر پارامترهای هیستومورفومتری در کل بهتر از کلسیم بود، اما تفاوت آماری معنی داری بین این دو گروه مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهد سبک زندگی عاملی مهم در بروز یا پیشگیری از پوکی استخوان است و انجام تمرینات تحمل وزن یا مکمل کلسیم می تواند اثر مهاری یا عکس در فرآیند کاهش ناشی از یائسگی در هیستومورفومتری استخوان های تحمل وزن داشته باشد.
۲۳.

تاثیر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز قبل و پس از آن بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهار کننده آن در خون موش های ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعال کننده پلاسمینوژن بافتی تمرینات بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 567 تعداد دانلود : 531
برای مطالعه اثر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از ان بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع I (PAI-1) در خون، 48 سر موش صحرایی نر ویستار 3 ماهه به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیرگروه های مربوط شامل پایه، حاد قبل از یک دوره تمرین، استراحتی پس از 8 هفته تمرین، حاد پس از 8 هفته تمرین، استراحتی به دنبال 8 هفته قرارگیری در قفس، حاد پس از 8 هفته قرارگیری در قفس تقسیم شدند (هر گروه 8 سر موش). برنامه های تمرین استقامتی 8 هفته ای (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه) و فعالیت وامانده ساز (5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا حد واماندگی) روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه و پس از دست کم 12 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای انالیز آزمایشگاهی t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1 از روش الایزا استفاده شد. پس از بررسی داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز قبل و پی اط تمرینات منظم بدنی موجب تخریب فرایند فیبروینولیز می شود. به طور جالب توجهی این تخریب ناشی از فعالیت وامانده ساز در گروه تمرینی پس از 8 هفته تمرین بدتر از گروه کنترل بود، به طوری که موجب افزایش معنی دار t-PA (04/0 = P) و PAI-1 (000/0 = P) و غیر معنی دار t-PA/PAI-1 (857/0 = P) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل شد . از سوی دیگر، تمرین منظم بدنی به افزایش معنی دار t-PA (001/0 = P) و کاهش غیرمعنی دار PAI-1 (104/0= P) در مقایسه با گروه کنترل انجامید. بر اساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرینات منظم بدنی تاثیر زیادی بر خرابی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر دستگاه هموستای ندارد، اما تمرین منظم با شدت متوسط موجب بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز می شود.
۲۵.

تاثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر تغییرات غلظت لاکتات PH خون و توان بی هوازی تکواندوکاران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بی هوازی لاکتات تکواندوکاران جوان بی کربنات سدیم PH خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 948 تعداد دانلود : 424
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر مصرف مکمل بی کربنات سدیم بر تغییرات غلظت لاکتات، PH خون و توان بی هوازی به دنبال اجرای دو وهله آزمون پرش های عمودی متوالی (آزمون ارگوجامپ) در تکواندوکاران جوان بوده است. تعداد 16 تکواندوکار جوان مرد با میانگین سنی 70/1 ± 75/17 سال، وزن 65/3 ± 86/64 کیلوگرم و با سابقه تمرین 07/1 ± 05/6 سال به صورت داوطلبانه، انتخاب شدند و بر اساس وزن، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی و در یک طرح دوسوکور به دو گروه بی کربنات سدیم (گروه مکمل) و دارونما (هر گروه 8 نفر) تقسیم گردیدند. مقدار بی کربنات مصرفی گروه مکمل برابر 065/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و مقدار دارونما(نشاسته) نیز تقریباً به همین اندازه بود که یک ساعت قبل از شروع آزمون ها، در روز پس آزمون مصرف شد. آزمون مورد نظر، به منظور برآورد توان بی هوازی، شامل انجام آزمون پرش های عمودی متوالی به مدت 30 ثانیه روی دستگاه ارگوجامپ بود که این آزمون در دو وهله با فاصله استراحت یک ساعت بین آنها در پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمودنی ها اجرا شد. خونگیری در دو مرحله (پیش و پس آزمون) و هر مرحله در 3 نوبت (قبل و بلافاصله پس از دو وهله انجام آزمون) به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آزمون تعقیبی LSD و t مستقل در سطح معنی داری 05/0> P تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داده اند مصرف بی کربنات سدیم موجب افزایش غیرمعنی دار تغییرات سطوح لاکتات خون و توان بی هوازی تکواندوکاران به ویژه در دومین وهله از انجام آزمون ارگوجامپ شده است. همچنین مشاهده شد، مصرف این مکمل تأثیر معنی داری بر PH خون آزمودنی ها در مراحل مختلف دارد. مقایسه گروه ها نشان داد، هیچ گونه اختلاف معنی داری بین پاسخ لاکتات و توان بی هوازی دو گروه وجود ندارد، اما بین مقادیر PH خون گروه ها در آزمون اول و دوم در پس آزمون اختلاف معنی داری وجود دارد (010/0=1P ، 012/0=2P). با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت احتمالاً مصرف این مکمل در رشته هایی مانند تکواندو که در آن ورزشکار باید در طول یک روز در چندین مسابقه شرکت کند، تأثیر قابل توجهی بر عملکرد بی هوازی و لاکتات خون ندارد.
۲۶.

اثر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل ضد اکسایشی بر تغییرات سلولاریتی مغز استخوان ران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس اکسایشی سلولاریتی مغز استخوان کورکومین استات سرب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 346 تعداد دانلود : 235
مغز استخوان منبع اصلی انواع مختلف سلول های خونی است، ازاین رو، اغلب برای ارزیابی عوامل درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین منظم بدنی و مکمل کورکومین بر سلولاریتی مغز استخوان موش های در معرض استات سرب بررسی شد. به این منظور، 48 موش ویستار به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های 1) پایه، 2) شم، 3) سرب، تمرین هوازی + سرب ، 5) کورکومین + سرب و 6) تمرین هوازی + کورکومین + سرب دسته بندی شدند. گروه های 3 تا 6 فقط 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زیر صفاقی دریافت کردند، درحالی که گروه های 5 و 6 در همین مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 میلی گرم محلول کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را نیز دریافت کردند. به علاوه، گروه های 4و 6 تمرین دویدن فزاینده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه اجرا کردند. سلولاریتی، مغز استخوان ران با دستگاه آنالیزکننده تصویر بررسی و بر حسب درصد مغز سلولی بیان شد. سطوح مالوندی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و مقادیر سرب خون به ترتیب با روش های اسید تیوباربیوتوریک، الایزا و اسپکتوفتومتری تعیین شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح 05/0 P? تحلیل شد. سلولاریتی مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگیری کمتر از دیگر گروه ها بود. از سوی دیگر، سطوح مالوندی آلدهید و سرب در گروه های تمرین هوازی و کورکومین به طور معنی داری کمتر از گروه های سرب بود. این نتایج نشان می دهد قرارگیری در معرض سرب ممکن است یک عامل خطر برای بیماری های هماتولوژیکی و ایمونولوژیکی باشد. همچنین اجرای تمرین هوازی و مصرف مکمل ضداکسایشی کورکومین ممکن است تاثیرات سودمندی در پیشگری از کاهش سلولاریتی مغز استخوان در اثر القای سرب داشته باشد. با توجه به تغییر شاخص های اکسایشی/ ضداکسایشی در پژوهش حاضر، سلولاریتی اندک در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدی می توان به افزایش فشار اکسایشی نسبت داد.
۲۷.

تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی هوازی HS موش های صحرایی و شاخص های التهابی CRPT

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 925
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر چهار هفته بی تمرینی پس از دوازده هفته تمرینات تداومی و تناوبی هوازی بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد (HS-CRP) در موش های صحرایی (با وزن 93/4 ±625/325 گرم و سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها گذشته بود) بود. به همین منظور 80 سر موش صحرایی ماده مسن نژاد ویستار با ژنوم 14848 با شرایط وزنی و سنی مشابه انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه اصلی تداومی، تناوبی هوازی و کنترل و ده زیر گروه – هر گروه شامل 8 سر موش – تقسیم شدند. پروتکل تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. آنگاه پروتکل بی تمرینی به مدت 4 هفته اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی در چهار مرحله با شرایط مشابه انجام و مقادیر HS-CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک و شاخص های کنترلی HDL-C ، LDL-C نیز به روش آنزیماتیک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس و اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (Post Hoc) شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج اولیه پژوهش نشان داد مقادیر HS-CRP هر دو گروه تمرینی در شش هفته نخست کاهش غیرمعناداری داشته، اما با تداوم تمرینات تا هفته دوازدهم، کاهش معناداری رخ داده است. نتایج اصلی این پژوهش حاکی از افزایش غیرمعنادار HS-CRP در هر دو گروه تمرینی و افزایش معنادار در گروه کنترل طی چهارهفته بی تمرینی است. آزمون آنالیز واریانس و به دنبال آن آزمون تعقیبی شفه نشان داد که این تفاوت مقادیر HS-CRP پس از 6 و 12 هفته تمرین و 4 هفته بی تمرینی تنها بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. با توجه به این نتایج می توان گفت تمرینات تداومی و تناوبی هوازی موجب مهار پاسخ التهابی شده و مقادیر این شاخص طی دوره بی تمرینی تحت تاثیر نوع تمرین قرار نگرفته است.
۲۸.

تاثیر یک جلسه دو وامانده ساز با شدت های متفاوت بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آدیپونکتین دویدن وامانده ساز زنان فعال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 129 تعداد دانلود : 440
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک جلسه دو درمانده ساز با شدت کم (55 تا 65 درصد)، شدت متوسط (65 تا 75 درصد) و شدت زیاد (75 تا 85 درصد) حداکثر اکسیژن مصرفی بر مقادیر آدیپونکتین زنان فعال بود. برای این منظور 30 زن سالم با میانگین سن 07/1 ± 6/21 سال، وزن 35/3 ± 7/59 کیلوگرم و حداکثر اکسیژن مصرفی 58/0 ± 1/39 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در دقیقه که هیچ گونه سابقه بیماری قلبی – عروقی و دیابت نداشتند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه فعالیت با شدت کم (LAG)، فعالیت با شدت متوسط (MAG) و فعالیت با شدت زیاد (HAG) تقسیم شدند.پروتکل آزمون گیری شامل دو پیشرونده تا حد واماندگی روی نوارگردان بدون شیب بود که با توجه به روش کارونن در گروه های LAG، MAG و HAG به ترتیب با شدت 55 تا 65 درصد، 65 تا 75 درصد و 75 تا 85 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی اجرا شد. خونگیری در دو مرحله قبل و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت و با شرایط کاملاً مشابه و به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی انجام شد. در هر مرحله 7 میلی لیتر خون در وضعیت نشسته از ورید پیش بازویی گرفته شد و پس از انتقال به آزمایشگاه و تهیه سرم از آن برای آنالیز متغیرهای تحقیق استفاده شد. برای تعیین مقادیر آدیپونکتین سرمی، گلوکز و انسولین ناشتایی از تست الایزا و برای اندازه گیری TG و LDL-C از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های t وابسته و آنالیز واریانس در سطح 05/0 ≤ P تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر آدیپونکتین در هر سه گروه LAG، MAG و HAG افزایش یافت ولی افزایش فقط در گروه LAG معنادار بود. از سوی دیگر، تغییرات مقادیر آدپپونکتین بین سه گروه معنادار نبود. به علاوه، مقادیر پیش و پس آزمون مقادیر گلوکز در هر سه گروه و تغییرات انسولین فقط در گروه های MAG و HAG به لحاظ آماری معنادار بود. هم چنین فقط تغییرات انسولین بین دو گروه MAG و HAG معنادار نبود. براساس یافته های تحقیق، با افزایش شدت ورزش و در نتیجه کاهش مدت ورزش، تغییرات کم تری در مقادیر آدیپونکتین سرم زنان جوان فعال ایجاد می شود.
۳۰.

تاثیر تمرینات استقامتی بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی و چربی های خونی موش های صحرایی ماده مسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی دستگاه هموستازی چربی های خونی ترومبوز موش های صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 754 تعداد دانلود : 665
هدف این پژوهش بررسی تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی بر برخی شاخص های دستگاه هموستازی و چربی های خونی موش های صحرایی ماده ویستار با وزن 93/4  62/325 گرم و سن 21 ماه بود که دست کم سه ماه از پایان دوران باروری آنها سپری شده بود. به همین منظور 40 موش صحرایی انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه تمرینی وکنترل و زیر گروه های میان آزمون و پس آزمون تقسیم شدند. پس از آشنایی دو هفته ای حیوانات با محیط جدید آزمایشگاه و نحوه دویدن روی نوارگردان گروه تمرینی به مدت 12 هفته (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت و مدت پیشرونده) تمرین دویدن را روی نوارگردان اجرا کردند. خون گیری در سطح پایه با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه در سه مرحله پیش آزمون انتهای هفته های ششم و دوازدهم انجام شد. برای آنالیز آزمایشگاهی مقادیر فیبرینوژن و زمان نسبی ترومبوپلاستین فعال شده(APTT) از روش انعقادی و برای بررسی چربی های خونی نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون «تی» مستقل و آنالیز واریانس دو طرفه در اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی (LSD) در سطح 05/0 P تحلیل شد. نتایج نشان داد تمرین استقامتی به ترتیب کاهش و افزایش معنادار مقادیر فیبرینوژن و (APTT) در مراحل مختلف تحقیق و همچنین در مقایسه با گروه کنترل موجب شده است. از سوی دیگر کاهش (TC) در مراحل مختلف تحقیق معنادار نیست. به علاوه کاهش مقادیر (VLDL-C) فقط در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پایه معنادار است. با وجود این تفاوت بین گروهی مقادیر همه تمام چربی های خونی مورد نظر در پژوهش و نسبت های آنها (VLDL-C LDL-C HDL-C TC TG TC/ HDL-C و LDL-C/HDL-C) به دنبال 6 و12 هفته تمرین معنادار است. براساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرین استقامتی با شدت متوسط و سازگاری های حاصل از آن آثار مثبتی بر دستگاه هموستازی و پیشگیری از فرایند ترومبوز دارد.
۳۱.

تاثیر 6 هفته راه رفتن تناوبی در آب بر میزان 3 - متوکسی - 4 - هیدروکسی فنیل گلیکول - سولفات در دختران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راه رفتن تناوبی در آب 3- متوکسی-4- هیدروکسی فنیل گلیکول-سولفات دختران افسرده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 593 تعداد دانلود : 691
برای بررسی تأثیر 6 هفته راه رفتن تناوبی در آب برتغییرات MHPGسولفات ادراری در دختران افسرده ، 24 دانش آموز دختر 18-15 ساله(وزن65/9 ±44/52 کیلو گرم و قد 19/5±19/159 سانتی متر) که افسردگی شان با استفاده از آزمون استاندارد همیلتون محرز شده بود، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی پیاده روی تناوبی در آب با رعایت اصل اضافه بار در قالب نوبت ها و تکرارهای مختلف به مدت 6 هفته و هفته ای 3 جلسه با شدت 60 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب اجرا شد. نمونه های ادراری با رعایت شرایط ویژه به مدت 24 ساعت در قبل و پس از اجرای پروتکل تمرینی جمع آوری شد. برای اندازه گیری MHPG سولفات ادراری از روش HPLC-flurometric detection استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و وابسته در سطح تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش معنی دار MHPG و VO2max در گروه تمرینی به دنبال 6 هفته تمرین، در مقایسه با گروه کنترل بود (001/0p<) . بر اساس این یافته ها نتیجه گیری می شود اجرای تمرینات استقامتی در آب تأثیر مطلوبی برکاهش افسردگی دختران افسرده دارد.
۳۲.

تاثیر یک دوره تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیتی، و میزان تنگی نفس در جانبازان شیمیایی ریوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جانبازان شیمیایی ریوی تمرین هوازی منتخب FEV1 FVC تحمل فعالیتی تنگی نفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : 137 تعداد دانلود : 345
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر یک دوره برنامه تمرین هوازی منتخب با چرخ کارسنج بر میزان FEV1 و FVC، تحمل فعالیت، و میزان تنگی نفس جانبازان شیمیایی ریوی مبتلا به برونشیولیت ابلیترانس بر اثر تحمیل گاز خردل. 14 نفر از جانبازان شیمیایی ریوی که بر اثر تماس با گاز خردل دچار ضایعه ریوی در حد متوسط شدند، با میانگین سنی 08/8±89/44 سال، وزن 57/12±41/77 کیلوگرم، (FEV1)42/9±81/61 درصد پیش بین انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (6نفر) و تجربی (8نفر) تقسیم شدند. ابتدا میزان تنگی نفس بیماران از طریق پرسش نامه ATS ارزیابی شد. بیماران مانور اسپیرومتری FVC و FEV1را انجام دادند. آزمون تحمل فعالیت (آزمون میدانی مسافت 6 دقیقه راه رفتن) در روز دیگر به اجرا درآمد. سپس، برای تعیین HRmax، آزمون بیشینه اصلاحی بروس روی نوارگردان انجام گرفت. گروه تجربی به مدت 4 هفته برنامه تمرین هوازی منتخب روی چرخ کارسنج را با شدت 70 تا 80 درصد HRmax در هر نوبت به مدت 20 تا 30 دقیقه و سه بار در هفته اجرا کردند. بعد از اتمام برنامه تمرینی از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. در تحلیل آماری داده ها، از t همبسته و مستقل استفاده شد. اختلاف معناداری آماری در سطح 05/0≥P در نظر گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد اجرای برنامه تمرین هوازی بر میزان FEV1 و FVC گروه تجربی اثرگذار بود و در پس آزمون با اندکی افزایش مواجه شد، اما معنادار نبود (مقادیر p به ترتیب361/0و 09/0). از سوی دیگر، تغییرات بین گروهی FEV1 و FVCبه دنبال تمرین تفاوت معناداری نداشت (مقادیرP به ترتیب 724/0و 443/0). اما به دنبال تمرین تفاوت معناداری در میانگین تحمل فعالیت گروه تجربی (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل به دست آمد (000/0P=). میانگین میزان تنگی نفس گروه تجربی، در پس آزمون (000/0P=) و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان داد (001/0P=). به طور خلاصه می توان گفت که برنامه تمرین منتخب، میزان FEV1 وFVC جانبازان شیمیایی ریوی را به طور معناداری دگرگون نکرد، در حالی که میزان تحمل آنان در برابر اجرای فعالیت هوازی و میزان تنگی نفس بیماران به طور معناداری بهبود پیدا کرد.
۳۴.

اثر وضعیت آب گیری بدن بر فاصله QTC در کشتی گیران فرنگی کار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کشتی گیران آب زدایی آب گیری مجدد طولانی شدن QTC

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 754 تعداد دانلود : 837
طولانی شدن فاصله QTC از شاخص هایی است که زمینه را برای ایجاد بی نظمی های قلبی و مرگ ناگهانی فراهم می کند. هدف این پژوهش مطالعه اثر آب زدایی و آب گیری مجدد بر فاصله CQT در کشتی گیران فرنگی کار بود. 14 کشتی گیر با میانگین وزن 20/10± 17/77 کیلوگرم و سن 59/2±14/18سال به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی 3 تا 4 درصد از وزن خود را از طریق آب زدایی در سونای خشک از دست دادند، درحالی که گروه کنترل در حین سونا به تناسب وزن از دست رفته شان، از آب معدنی استفاده کردند. پروتکل کارسنج دستی نیز طوری اجرا شد که در آن 6 دقیقه تمرین تناوبی به صورت 8 تکرار 15 ثانیه ای با شدت بالا و 30 ثانیه بازگشت فعال متعاقب هر وهله تلاش بیشینه با چرخاندن چرخ طیار در حالت بدون بار در دو گروه اجرا شد. نمونه گیری خونی و ادراری و همچنین الکتروکاردیوگرام 12 کاناله در سه مرحله قبل از سونا، در وضعیت های آب زدایی و آب گیری مجدد انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج نشان داد مقادیر QTC در گروه تجربی بلافاصله پس از آب زدایی تفاوت معنی داری نداشت (43/0=p) اما پس از آب گیری مجدد افزایش معنی داری در مقایسه با مرحله آب زدایی (038/0=p) و همین طور مرحله آب گیری طبیعی قبل از سونا (039/0=p) نشان داد. به علاوه، تغییرات QTC گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل در مرحله آب گیری مجدد معنی دار بود. با توجه به نتایج حاصله می توان گفت کاهش سریع وزن از طریق آب زدایی ممکن است پیامد های خطرناکی را به ویژه در چندین ساعت پس از آب زدایی به دنبال داشته باشد.
۳۵.

تاثیر یک جلسه دویدن استق715امتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و گرمای ملالایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی در دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دو استقامتی فزاینده استرس گرمایی ملایم دستگاه انعقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 996 تعداد دانلود : 185
برای مطالعه تاثیر یک جلسه دویدن استقامتی فزاینده در دو محیط با دمای طبیعی و دمای ملایم بر برخی شاخص های دستگاه انعقادی، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی دانشگاه مازندران انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه، NTG یا تمرین در محیط با دمای طبیعی (2 ± 23 درجه سانتیگراد)، HTG یا تمرین در محیط با دمای ملایم (2 ± 33 درجه سانتیگراد) و گروهی موسوم به HG که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط با دمای ملایم قرار داشتند، تقسیم شدند. رطوبت آزمایشگاه برای هر سه گروه در دامنه 5 ±55 درصد حفظ شد. پروتکل آزمون گیری با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی هر فرد روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری با شرایط کاملاً مشابه در سه مرحله پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از فعالیت و به د نبال 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای تعیین مقادیر فیبرینوژن، APTT و PT از روش های انعقادی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر، آنالیز واریانس و t مستقل در سطح 05/0≤ P تحلیل شد. نتایج حاکی از افزایش غیرمعنادار مقادیر فیبرینوژن سه گروه و افزایش معنادار مقادیر APTT گروه های HTG و NTG در مراحل مختلف تحقیق بود. افزایش زمان PT نیز در گروه NTG در مرحله میان و پس آزمون و هم چنین در گروه های NTG و HTG در مرحله پس آزمون در مقایسه با مقادیر پایه معنادار بود. بررسی تغییرات بین گروهی نیز اختلاف معناداری را به لحاظ آماری در مقادیر PT بین گروه های NTG و HG در مرحله پس آزمون نشان داد. براساس این یافته ها می توان گفت که انجام فعالیت بدنی با شدت متوسط موجب بروز تغییراتی در دستگاه انعقادی شده ولی استرس گرمایی ملایم تاثیر زیادی بر دستگاه انعقاد خون نداشته است.
۳۶.

تاثیر دمای محیط بر تغییر ناشی از تمرین برونگرایی مقادیر پروتئین شوک گرمایی در دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس گرمایی فعالیت استقامتی دختران فعال پروتئین شوک گرمایی تمرین برونگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 898 تعداد دانلود : 28
یکی از راه هایی که سلول ها می توانند در قبال آسیب یا مرگ سلولی ناشی از هر گونه استرس از جمله ورزش مقاومت کنند سنتز پروتئین های شوک گرمایی(HSP) است. در حالی که مطالعات قبلی افزایش این پروتئین ها را به دنبال تمرین های استقامتی گزارش کرده اند این مطالعه به بررسی تاثیر دمای محیط بر پاسخ HSP72 دختران فعال به دنبال تمرین برونگرایی با وزنه میپردازد. پس از انجام مقدمات پژوهش 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی (سن 63/2±44/20 سال وزن 21/11±1/59 کیلوگرم حداکثر اکسیژن مصرفی21/5±84/36 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن در دقیقه) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین برونگرا با وزنه در محیط با گرمای ملایم (WHG) تمرین برونگرا در محیط طبیعی(WNG) و قرارگرفتن در معرض محیط با گرمای ملایم (HG) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل چهار نوبت تمرین برونگرایی جلو بازو بود که دو نوبت آن با 25 تکرار با 50 درصد و دو نوبت نیز با 20-15 تکرار با 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. خون گیری در شرایط مشابه در سه مرحله (پیش آزمون میان آزمون و 30 دقیقه پس از پایان آزمون) و به دنبال 14-12 ساعت ناشتایی شبانه از ورید پیش بازویی دست غیر برتر انجام شد. نمونه های خونی در چند نوبت به آزمایشگاه منتقل شدند و مقادیر HSP72 سرمی با استفاده از روش ساندویچ الایزا و مقادیر کراتین کیناز و کورتیزول نیز به ترتیب به روش آنزیماتیک و الایزا سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر t مستقل و آزمون های تعقیبی LSD و شفه در سطح 05/0 P≤ تحلیل شد. نتایج نشان داد افزایش مقادیر HSP72 در مرحله میانی در هر دو گروه تمرین برونگرا معنی دار و این افزایش در مرحله پسآزمون تنها در گروه WNG معنی دار بوده است. به علاوه تغییرات بین گروهی مقادیر این شاخص معنی دار نبوده است. بر اساس این یافته ها می توان گفت اعمال گرمای ملایم تاثیر قابل توجهی بر تغییرات ناشی از تمرین برونگرایی مقادیر پروتئین شوک گرمایی نداشته است.
۳۷.

تاثیر سه و پنج جلسه تمرین تداومی بر پروتئین واکنش دهنده C موش های ویستار با ژنوم 14848(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP شاخص های التهابی تمرین تداومی هوازی HS

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 868 تعداد دانلود : 687
پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت HS-CRP، حساس ترین شاخص التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی – عروقی است. برای بررسی تاثیر دوازده هفته تمرین تداومی سه و پنج جلسه ای در هفته بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد، 56 موش ها صحرایی ماده نژاد ویستار با ژنوم 14848 (با وزن 93/4± 6/325 گرم، سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروی آنها گذشته بود) انتخاب و به طور تصادفی به گروه کنترل و گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به گروه های تمرینی تداومی 3 جلسه و 5 جلسه در هفته تقسیم شدند. برنامه تمرینی تداومی سه یا پنج جلسه در هفته به مدت 12 هفته با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. خونگیری حالت ناشتایی در سه مرحله پیش آزمون و به دنبال شش و دوازده هفته تمرین انجام شد. مقادیر HS-CRP گروه کنترل پس از شش و دوازده هفته، افزایش معناداری داشت، در حالی که در هر دو گروه تمرین تداومی در شش هفته نخست تمرین، کاهش غیرمعناداری مشاهده شد که این کاهش در پایان هفته دوازدهم به لحاظ آماری معنادار بوده است. از سوی دیگر، بررسی تغییرات HS-CRP بین سه گروه نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرینی 3 و 5 جلسه ای در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد، در حالی که این تفاوت بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت اگرچه درمجموع اثربخشی تمرینات 5 جلسه ای بیش تر از تمرینات 3 جلسه ای در هفته است، ولی برای مهار پاسخ التهابی، طول دوره تمرینی مهم تر از تعداد جلسات تمرینی در هفته است.
۳۸.

تاثیر سه روز دوی متوالی و غیر متوالی 1600 متر بر دستگاه ایمنی دختران دانشجوی تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستگاه ایمنی دوی 1600 متر متوالی و غیر متوالی دختران فعال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 472 تعداد دانلود : 344
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سه روز دوی متوالی و غیر متوالی 1600 متر بر دستگاه ایمنی دختران دانشجوی تربیت بدنی بود. بدین منظور 25 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه مازندران در محدوده سنی 18-22 سال به طور تصادفی به گروه تجربی- دوهای متوالی و غیر متوالی- وگروه کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی سه روز غیر متوالی(شنبه دوشنبه و چهار شنبه)را دویدند و سپس با یک هفته استراحت مجدداً همان آزمودنی ها برنامه دو را در سه روز متوالی(شنبه یک شنبه و دوشنبه) دویدند. نمونه های خونی بلافاصله پس از هر بار دوی 1600 متر در روزهای اول دوم و سوم به طور مجزا از گروه تمرینی پس از دو متوالی و نیز دو غیر متوالی گرفته شد. نمونه های خونی گروه کنترل نیز بدون اجرای دوهای متوالی و غیر متوالی هم زمان و همانند گروه تجربی گرفته شد. برای تعیین مقادیر استراحتی قبل از اجرای دوی 1600 متر نوبت اول از گروه های تجربی و کنترل همزمان نمونه خونی با عنوان پیش آزمون گرفته شد. نمونه های خونی با استفاده از دستگاه الکترونیکی شمارش گر سلولی اندازه گیری و سپس داده ها با آزمون اندازه گیری های مکرر و آنالیز واریانس و آزمون های تعقیبی (LSD)و شفه در سطح معناداری 05/0 ≤ P تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد تغییرات درون گروهی مقادیر گلبول های سفید تام خون در گروه تجربی- دو متوالی و غیر متوالی- افزایش معناداری داشته است. همچنین تغییرات معناداری در مقادیر این شاخص بین گروه تجربی- دو متوالی و غیر متوالی- با گروه کنترل به دنبال پس آزمون اول دوم و سوم مشاهده شد. این تفاوت در بین گروه تجربی دو متوالی و گروه تجربی دو غیر متوالی مشاهده نشد. همچنین تغییرات درون گروهی و بین گروهی سایر شاخص ها از لحاظ آماری معنادار نبوده است. بر اساس این یافته ها می توان گفت اگرچه فعالیت ورزشی متوالی و غیر متوالی گلبول های سفید تام خون را تغییر داد ولی تکرار جلسات تمرینی در روزهای متوالی تاثیر قابل توجهی بر این شاخص نداشت.
۴۰.

تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استرس گرمایی HSP72

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 250 تعداد دانلود : 834
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر یک جلسه دو استقامتی تا حد واماندگی در محیط با دمای متفاوت بر پاسخ HSP72 در دختران جوان فعال بوده است. به این منظور، 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی که حایز شرایط شرکت در تحقیق بودند، انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین در محیط با دمای طبیعی (NTG) ، تمرین در محیط با استرس گرمایی ملایم (HTG) و گروهی که بدون انجام تمرین فقط در معرض محیط گرم قرار داشتند (HG)، تقسیم شدند. پروتکل آزمون گیری شامل دویدن فزاینده تا حد واماندگی بود که با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خونگیری در سه مرحله (پایه، میان آزمون و 30 دقیقه پس از اتمام فعالیت) و با شرایط کاملاً مشابه و پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی شبانه از ورید پیش بازویی انجام شد. نمونه ها به سرعت به آزمایشگاه منتقل شده و پس از سانتریفوژ و تهیه سرم، برای آنالیز متغیرهای اصلی و کنترلی تحقیق استفاده شدند. برای تعیین مقادیر HSP72 سرمی از تست ساندویچ الایزا با حساسیت زیاد و برای تعیین کراتین کیناز نیز از روش آنزیماتیک استفاده شد. داده ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون اندازه گیری مکرر، آنالیز واریانس و T مستقل و آزمون های تعقیبیLSD و شفه در سطح 05/0 P? تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر یک از متغیرهای گرما، ورزش و ترکیب این دو موجب افزایش HSP72 شده و این تغییرات در مرحله میان آزمون نسبت به سطوح پایه فقط در گروه HTG معنادار بوده است (03/0 = P). به علاوه تغییرات بین گروهی مقادیر این شاخص در حین فعالیت در گروه هایNTG و HTG نیز معنادار بوده است (02/0 = P) . براساس این یافته هـای می توان گفت که انجام فعالیت بدنی در محیط گرم در مقایسه با محیط با دمای طبیعی به افزایش بیشتر مقادیر HSP72 منجر می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان