آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

مقاله حاضر که با هدف شناخت مبانی نظری و ریشه یابی موضوع شکاف و تعارض نسل ها به عنوان یکی از مهم ترین و فعال ترین شکاف های اجتماعی در جوامع پرتحول معاصر - در رویکردهای کلان جامعه شناختی به نگارش در آمده است، به معرفی و نقد دو رهیافت اصلی در این زمینه یعنی رهیافت نسل تاریخی با محوریت نظریه نسلی مانهایم و رهیافت تضاد ساختاری با عطف به نظریه تضاد نسلی بوردیو، می پردازد. رویکرد نخست، شکاف نسل ها را نتیجه اجتناب ناپذر تجارب ویژه نسل های مختلف تاریخی می داند، در حالی که در رهیافت دوم، منشا اصلی منازعات نسلی، توزیع نامتوازن منابع قدرت و ثروت و سرمایه های در اختیار نسل ها در عرصه های مختلف اجتماعی است. مدعای ما این است که هرچند به لحاظ تحلیلی، رویکردهای مذکور مکمل یکدیگر و شکاف و تعارضات نسلی در ابعاد مختلف آن، با تکیه بر مفاهیم مطرح در هر دو رویکرد دقیق تر تبیین خواهد شد، اما از نقطه نظر راهکارهای اصلاح گرایانه و سیاست گذاری اجتماعی برای کاهش تنش بین نسل ها، افزایش عدالت و همبستگی بین نسلی و تعامل طبیعی و موزون میان نسل های مختلف اتخاذ هر یک از رویکردهای یادشده از پیامدهای ویژه خود برخوردار بوده و در عمل، کارایی یکسان ندارند.

تبلیغات