مباحث و گفتگوهای جدیدی در ارتباط با حوزه جامعه شناسی معرفت مطرح است به طوری که بعضی احساس می کنند جامعه شناسی معرفت جدیدی شکل گرفته که نه تنها با جامعه شناسی معرفت کلاسیک متفاوت است بلکه با آن در تضاد است. در این راستا مقاله حاضر ایده ها و جریانات مهم در شکل گیری جامعه شناسی معرفت کلاسیک با تنوع برداشت ها و تاکیدات را تشریح نموده و از جمله مساله فرهنگ را که عامل برجسته در بحث های اخیر است در آن جریانات مورد بحث قرار می دهد. مقاله، سپس زنجیره تاریخی توسعه و تحول نظری در این رشته را به تاکیدات و برداشت های جامعه شناسی معرفت "جدید" می رساند و نشان می دهد که عمده این مباحث در دوره کلاسیک جامعه شناسی معرفت نه مغفول بوده اند و نه مهجور