مهرپرستی از آیین های کهنی است که هزاران سال پیش در ایران و هند و رم رایج بوده و در راس این آیین، ایزدی به نام «مهر» قرار داشته است. با توجه به اینکه مهر، روزگاری بزرگ ترین ایزد بوده است، می توان گفت که ایزدان همراه او، یعنی ماه، ناهید، خورشید، باد و ایزدانی نظری سروش و رشن (ایزد دادگری)، تحت فرمان «مهر» آفرینش را پاسبانی می کرده و از شمار یاران او محسوب می شده اند. به تعبیری دیگر اثربخشی آن ها زمانی معنا می یافته است که در کنار «مهر» و نه مستقل از او مطرح باشند.
در این میان خورشید از دیرباز در کنار «ایزدمهر» مطرح بوده است و با توجه به پرستش آن دو از سوی اقوام ایرانی و غیرایرانی و با توجه به هم نامی و داشتن ویژگی های مشترک، به مرور زمان یکسان شمرده شده اند و بدین گونه خورشیدپرستی مترادف مهرپرستی دانسته شده اشت.
از آنجا که در ریگ ودا، اوستا و سایر متون مذهبی کهن، «مهر» و خورشید جدای از هم مطرح شده اند، می توان به روشنی دریافت که در اصل یکی نبوده. در این جستار برآنیم تار این موضع را بررسی کنیم و به جایگاه و نقش «مهر» و خورشید در منظومه های حماسی ملی بپردازیم و نشان دهیم که در بسیاری از موارد خورشید در معنای «ایزدمهر» به کار رفته و ویژگی های اور را دارا شده است.