آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

قرن المنازل، یکى از میقات هاى حج است که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آن را تعیین نموده اند. این میقات که در مسیر مناطقِ شرق مکه به این شهر واقع است، مهم ترین و مشهورترین میقات براى حاجیانِ این نواحى به شمار مى آید.(1)از این رو، شناختِ موقعیت جغرافیایى و وضعیت کنونى و نام هاى پیشین و امروزین این مکان، از اهمیت شایانى برخوردار است.
با مراجعه به آثارى که از این میقات سخن به میان آورده اند، اختلاف هایى در نام و محلّ دقیق و موقعیت آن دیده مى شود که همواره سرگردانى محققّان و دیگر مراجعان را به دنبال داشته است. مى توان گفت که منشأ بخشى از این اختلافات در تشابه اسمى و سبب نام گذارى این میقات است و بخشى دیگر در توصیف هاى موقعیت جغرافیایى آن مى باشد.
محقّق معاصر، آقاى على ابراهیم المبارک، در پژوهشى گسترده، در آثار جغرافى دانان، سفرنامه نویسان و لغت نگاران و نیز کتاب هاى فقهى نگارش یافته در باره حج، کوشیده است ضبط صحیحِ نام این میقات، موقعیّت جغرافیایى و محل دقیق و نخستین آن را با ارائه قرائن و شواهدى بایسته تعیین کند و نگاشته هایى را که در تعارض با آن بوده، به بوته نقد بگذارد.(2)
1 . حاجیان مناطق شرق، عبارت اند از: ساکنان طائف، نجد، استان الشرقیه، سواحل شرقى جزیرة العرب، بحرین، عمان، یمن. حاجیان کشورهاى شرق و شمال شرق آسیا که از طریق این سرزمین ها به مکه مکرمه مى روند.
2 . نویسنده محترم، در مقدمه کتاب خویش اشاره کرده است که این اثر با پژوهشى وسیع و طاقت فرسا در کتاب خانه هاى بحرین، کویت، عربستان و ایران و سفر به مناطق مورد بحث و در مدت 12 سال ـ از 1409 تا 1421 هـ . ق. ـ به ثمر رسیده است. از این رو، مى توان گفت که تلاش شایسته مؤلف، افزون بر آشنایىِ وى با منطقه جزیره و گزارش هاى بسیار و دقت هاى ایشان در این اثر، پژوهشى ارزنده و در خور تأمل را فراهم آورده است.
البته، به گفته نویسنده گرامى، بخش هایى از این پژوهش با شتابزدگى در شماره هاى 10، 11 و 12 مجله «میقات الحج» نگارش یافته که با کتاب حاضر تفاوت هاى چشمگیرى دارد.نویسنده، مباحث خویش را در پنج فصل سامان داده است:
فصل 1 : ابتدا از سبب نگارش و ثمره این بحث و علل اختلاف در موضوع سخن گفته، آنگاه به بررسى واژه «قرن المنازل» و توصیف هاى بیان شده براى «القرن» و تشابه اسمىِ آن مى پردازد.
فصل 2 : به بررسى در باره «قرن المنازل» و «وادى محرم» پرداخته و به یکى نبودن آن دو نظر مى دهد.
فصل 3 : در این فصل، یکى بودن «قرن المنازل» با «السیل الکبیرِ» کنونى را به اثبات مى رساند.
فصل 4 : با بررسى راه هاى طائف به مکه و بیان فاصله آنها از «قرن المنازل»، شواهد دیگرى بر ادعاى خود ارائه مى کند.
فصل 5 : که آخرین فصل کتاب است، به مناقشه در برخى موضوعات جنبى مى پردازد; از جمله یکى بودن «السیل الکبیر» با «ذات عِرق» و اشتراک «السیل الکبیر» با «وادى محرم» در میقات را مورد بررسى و نقد قرار مى دهد.
آنچه در ادامه آمده، گزارش گونه اى است از این اثرِ پژوهشىِ ارزشمند:
1 . قرن المنازل...
با تأمل در سخنان مطرح شده در باره «قرن المنازل»، مى توان اختلافات موجود را در سه احتمال منحصر دانست:
نخست آنکه، قرن المنازل همان «وادى مَحرم» است که در نزدیکى «الهَدا» واقع شده.
دوم، قرن المنازل همین مکانى است که امروزه «السیل الکبیر» نامیده مى شود.
سوم، قرن المنازل منطقه وسیعى است که هر دو محل را در بر مى گیرد; به این صورت که «السیل الکبیر» بخش پایین آن و «وادى مَحرم» و «الهَدا» سرزمین هاى بالایى آن است.
در این میان، نکته حایز اهمیت آن است که این اختلاف، سبب ایجاد دو مکان براى احرام گشته، با نام هاى «میقات وادى السیل» و «میقات وادى مَحرم» (یا میقات هَدا)، و حال آن که بى تردید، تنها یکى از آن دو، میقاتِ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بوده و احرام از آن محل جایز است و محل دیگر باید «محاذى میقات» به شمار آید که تنها به حکم برخى فقیهان، محرم شدن در آن بى اشکال است.
البته گفتنى است، بیشتر میقات هایى که پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله) تعیین کرده اند، امروزه تغییر نام و مکان یافته است. نام نخست برخى از آنها به فراموشى سپرده شده و امروزه به نامى دیگر مشهوراند; مانند: میقات «ذات عِرق» که «الضَریبه» و «الخریبات» نام گرفته و «یَلَملَم» که «السَعدیه» و «قَرن المنازل» که «السیل» و «الهَدا» نامیده مى شوند. همچنین در برخى میقات هاى نخست، به جهت فراهم نبودن آب و دیگر نیازهاى حاجیان و یا در امان نبودن از راهزنان، احرام بستن از آن محل رها شده و حاجیان در مکان مجاور آن، که امکانات خوراک و پوشاک کافى فراهم است، لباس احرام بر تن مى کنند. مانند: «جُحفه» که امروزه محل نخستین آن ترک شده و راهیان حج از «رابُغ»، که محاذى جُحفه است، محرم مى شوند.
به هر حال، پیش از بررسى موقعیت جغرافیایى قرن المنازل، سخن از تشابه اسمى و ضبط دقیقِ نام آن، امرى ضرورى است.
این میقات را «قرن» نامیده اند; زیرا کوهى کوچک و تنها در آنجا وجود دارد و «قرن المنازل» نامیده شده; زیرا محلى است که راه هاى حاجیان مناطق شرقى، نجد و طائف و یمن به هم نزدیک مى شوند و آنگاه این نام بر آن آبادى و وادى نیز نهاده شده است.
این میقات، در روایات و آثار لغت نویسان و فقهانِ پیشین، «قرن منازل» شناخته مى شد. البته در بعضى روایات، نام آن «قرن» بدون هیچ اضافه نیز آمده است. همچنین برخى پیشینیان از جمله ابن اثیر و قاضى عیاض آورده اند که آن را «قرن الثّعالب» نیز مى نامند و بعضى دیگر نیز آن را «قرن المحرم» و «قرن الحوض» و «قرن المیقات» خوانده اند.
در علتِ نامیدن این مکان به «قرن المنازل» دو احتمال وجود دارد:
1 . «قرن» به معناى کوه کوچک و یا کوه تنها است; همچنان که ابن فارس، حموى، فیروزآبادى و قاضى عیاض به آن تصریح کرده اند و شاید اضافه شدن آن به منازل، به این جهت باشد که تنها کوه در منازل مسیرِ طائف به مکه است.
اما آنچه سبب ضعف این احتمال مى شود آن است که «قرن المنازل» نام کوه نیست، بلکه نام یک آبادى یا یک وادى است که امروزه نیز به همین اسم شناخته مى شوند. البته مى توان گفت که نامگذارى این آبادى یا وادى به «قرن المنازل» به سبب وجود کوهى کوچک و تک در آن مکان یا در مجاورت آن است که شواهدى نیز بر این مطلب مى توان یافت.
به این ترتیب، نامیدن آن آبادى و وادى به «قرن»، یا به سبب وجود کوهى کوچک و تک در آنجا است و یا «قرن» نام کوهى در آن منطقه بوده که به این روستا و وادى نیز اطلاق شده است و البته، در این صورت افزودن این اسم به «المنازل» جاى بررسى بیشتر دارد.
2 . احتمال دیگر آن است که واژه «قرن المنازل» از «اقتران المنازل» به معناى «نزدیک شدن منزل ها» گرفته شده است; زیرا در این منطقه، منزلگاه ها و توقفگاه هاى آنان، که از نجد، طائف، عراق و یمن (البته از جاده صنعا) عازم مکه هستند، به یکدیگر نزدیک مى شود و حاجیان برخى از این مسیرها در این محل به هم مى پیوندند.
مؤید این نظریه، اختلاف روایاتى است که درباره قرن المنازل آمده، که برخى آنجا را میقات اهل نجد و طائف و بعضى میقات اهل نجد و یمن و گروهى میقات اهل نجد و بعضى میقات اهل طائف دانسته اند.
همچنین عبارتى که در معجم البلدان، از قابسى نقل شده، تأیید دیگرى بر درستى این احتمال است.
وى «قَرْن» را کوهى مشرف بر محل دانسته و «قَرَن» را مکانى شمرده که راه هاى متعددى از آن منشعب مى شود.
بنابراین، مى توان گفت که این میقات را «قرن» نامیده اند; زیرا کوهى کوچک و تنها در آنجا وجود دارد و «قرن المنازل» نامیده شده; زیرا محلى است که راه هاى حاجیان مناطق شرقى، نجد و طائف و یمن به هم نزدیک مى شوند و آنگاه این نام بر آن آبادى و وادى نیز نهاده شده است.
«قَرْن» یا «قَرَن»؟
درباره شکل صحیح واژه «قرن» سه نظریه وجود دارد: برخى «قَرَن» را صحیح دانسته اند و بعضى «قَرْن» را و گروهى نیز با فتحه و سکون، هر دو را درست شمرده اند.
جوهرى در «الصحاح» نظریه نخست را برگزیده و نوشته است: القَرَن; نام محلى است و آن میقات اهل نجد مى باشد و اویس قرنى اهل همانجا بوده است.
بیشتر لغت نویسان، با آن که سخن وى را نقل کرده اند، اما آن را نپذیرفته و «القَرْن» را صحیح دانسته اند; مانند فیومى در «المصباح المنیر» و ابن اثیر در «النهایه» و بغدادى در «مراصد الاطلاع» و ابن منظور در «لسان العرب».
افزون بر این، برخى دیگر آشکارا سخن جوهرى را اشتباه دانسته و حتى نسبت «اویس قرنى» به آنجا را نادرست شمرده اند; مانند: فیروزآبادى در «القاموس». وى لقب اویس را منسوب به یکى از پدرانش دانسته است.
«معجم البلدان» نیز به نقل از غورى، وى را منسوب به قبیله اى از یمن شمرده است.
در این میان، زبیدى در «تاج العروس»، با آن که نظریه جوهرى درباره «قرن المنازل» را نادرست دانسته و از استاد خویش نقل کرده که در هیچ گویشى واژه «قَرَن» با فتحه ثبت نشده، اما مى نویسد: در «الجمهره» و «الجامع» قزّاز این واژه با فتحه ضبط شده که البته این سخن وى با مشابه همین نقل در «لسان العرب» تعارض آشکار دارد; زیرا که ابن منظور در آنجا به نقل از «الجمهره» و «الجامع»، «القَرْن» را اسم یک مکان و «القَرَن» را قبیله اى از یمن خوانده است.
به ناچار دو احتمال در سخن مؤلف تاج العروس وجود دارد:
الف : وى این سخن را از لسان العرب آورده اما در نقل آن اشتباه کرده است.
ب : آن را به نقل از دیگرى آورده لیکن چون گوینده آن را مشخص نکرده، در تعارض با کلام نویسنده لسان العرب، داراى ارزش چندانى نیست.
خلاصه سخن آن که: از آنچه درباره این واژه مطرح شده، همان واژه «قَرَن المُنازل» صحیح است که بیشتر اهل لغت نیز به آن قائل شده اند.
ویژگى هاى مکانى
در توصیف «قرن المنازل» نیز اختلافاتى وجود دارد; برخى آن را نام یک «کوه»، بعضى «منطقه»، بعضى دیگر یک «آبادى» و گروهى نیز «وادى» خوانده اند:
1 معجم البلدان به نقل از مهلبى، مى گوید: آن، روستایى است در 51 مایلى مکه و 36 مایلى طائف.
ابن قدامه مى نویسد: روستایى است میان طائف و مکه.
ابن خرداذبه و ادریسى آن را روستایى بزرگ و شیخ احمد رضا و برخى دیگر روستایى در طائف دانسته اند.
2 . فیروز آبادى، زبیدى، حموى و صفى الدین بغدادى آن را یک وادى شمرده اند.
3 . اصمعى، مطرزى، قابسى، فیومى، صفى الدین بغدادى، ملا على، بلادى و برخى دیگر بر این باورند که آن، کوهى است مشرف بر عرفات.
4 . جوهرى، ابن اثیر، رازى و ابن منظور آن را یک محل نامیده اند که میقات اهالى نجد مى باشد.
پر واضح است که سخن گروه چهارم با نظریه دسته اول و دوم هیچ تعارضى ندارد; زیرا که اعم از هر دو است. اما اطلاق یک محل بر کوه سخنى غیر معمول است.
همچنین نظریه گروه اول و دوم قابل جمع است; زیرا شهرهاى بسیارى هستند که به اسم وادیى که درآن قرار گرفته اند، شهرت یافته اند و به عکس، برخى وادى ها نام شهرى را که در آن واقع شده اند به خود گرفته اند; مانند: شهرِ «ینبع» که نام خود را از «وادى ینبع» در غرب مدینه وام گرفته است. بنابراین، «قرن المنازل» نیز مى تواند هم اسم آن روستا و هم نام آن وادى باشد.
البته باید مشخص شود که محل دقیق میقات کجاست؟ آن روستایى است که در آن منطقه واقع است و با این نام شناخته مى شود، یا تمام آن وادى است; زیرا که حکم احرام در این دو صورت تفاوت خواهد داشت.
اما گروه سوم که قرن المنازل را کوه دانسته اند، منشأ سخن آنان به بیان اصمعى باز مى گردد که گفته است: «القرن جبل مطل على عرفات» قرن، کوهى مشرف بر عرفات است. با اندکى دقت در عبارت اصمعى آشکار مى گردد که وى سخنى از «قرن المنازل» به میان نیاورده بلکه «القرن» را بدون اضافه به کار برده است و البته واژه «القرن» به تنهایى بر محل هاى متعددى اطلاق مى شود که برخى در همان منطقه و بعضى در دیگر مناطق قرار دارد; از جمله، بر «قرن المنازل» که میقات آن منطقه است و بر «قرن الثعالب» که کوه یا موضعى در منا است و بر «قرن البوباه» و «قرن الذهاب» و «قرن غزال» و... آن چنان که بلادى در کتاب خود «قرن»ها را در حجاز از بسیارى غیرقابل شمارش دانسته است.
* * *
از سوى دیگر باید توجه داشت که اختلاف در میقات، امروزه نه فقط در میان حاجیان این مناطق، بلکه در احکام فقیهان و کتاب هایشان نیز آشکارا راه یافته و در نتیجه برخى از آنان قرن المنازل را کوهى مشرف بر عرفات خوانده و بعضى دیگر آن را همان قرن الثعالب دانسته اند.
اما از آنجا که فقها و اهل حدیث معمولاً اینگونه مطالب را از اهل لغت وجغرافیدانان وام مى گیرند، منشأ توهم ایشان را باید در آثار همین دانشمندان جستجو کرد. با پژوهش در نگاشته هاى پیشینیان به روشنى مى توان منشأ ادعاى اول را همان سخن اصمعى دانست که پاسخ آن پیشتر گذشت و اما مبناى کلام دوم را باید نقل معجم البلدان از قاضى عیاض برشمرد که قرن المنازل را همان قرن الثعالب دانسته و آنگاه دیگران به تبع او این مطلب را در آثار خود (مانند النهایه، لسان العرب و مراصد الاطلاع) آورده اند.
بر این ادعا نیز کلمات پژوهشگران در یکى نبودن قرن الثعالب و قرن المنازل، پاسخ مناسبى خواهد بود; از آن جمله، در «اخبار مکه» آمده است: قرن الثعالب کوهى است مشرف بر بخش پایین سرزمین منا که با مکه 1500 ذراع فاصله دارد. «ریاض المسائل» نیز شبیه همین سخن را نقل کرده است. «معجم متن اللغه» قرن المنازل را نام یک آبادى یا تمام آن وادى دانسته که میقات اهل نجد است وقرن الثعالب را مکانى نزدیک مکه مى داند.
همچنین «معجم معالم الحجاز» سخن قاضى عیاض را نادرست شمرده و قرن الثعالب را در منا مى داند و رویانى نیز از بعضى قدماى شافعى نقل کرده که این دو، نام دو مکان است; یکى در پایین وادى، که قرن المنازل خوانده مى شود و دیگر در قسمت بالاى آن، که قرن الثعالب مى نامند.
بنابر این، کوهى را که اصمعى در توصیف «قرن» بدان اشاره کرده، از آنجا که آن را مشرف بر عرفات دانسته، نمى تواند قرن المنازل و یا قرن الثعالب باشد و باید احتمالات دیگرى بررسى گردد:
الف : وادى محسّر: گاه واژه «قرن» بر کوهى که در «وادى محسر» قرار دارد اطلاق شده است.
حربى در «المناسک» این قرن را در مسیر منا به عرفات و در انتهاى وادى محسّر شمرده و روایتى را از عطا نقل کرده که به این مطلب اشاره دارد.
همچنین فاکهى در «اخبار مکه» خبرى را از ابن عباس روایت کرده که این سخن را تأیید مى کند.
با این حال، این کوه را به سبب بُعد مسافت، نمى توان مشرف بر عرفات دانست بلکه تنها مشرف بر وادىِ محسّـِر و مزدلفه است.
ب : جبل کَرا: در برخى از آثار، جبل کرا را کوهى در آبادى هاى نزدیک طائف معرفى نموده اند که محصولات باغى آن به مکه آورده مى شود. اما نام قرن را نمى توان بر این کوه نهاد; زیرا چنانکه پیشتر بیان شد، قرن به کوهى کوچک و تک گفته مى شود و حال آن که جبل کرا کوهى کشیده است که طول آن به 15 کیلو متر مى رسد.
ج : جبل الرحمه: مؤلف کتاب «معجم معالم الحجاز» و برخى دیگر، کوهى را که اصمعى مشرف بر عرفات معرفى کرده، همان جبل الرحمه دانسته اند که در عرفات واقع است. این احتمال را برخى توصیف ها، که براى قرن آمده، تقویت مى کند. اما این نظریه نیز پذیرفته نیست; زیرا این کوه در وسط صحراى عرفات قرار گرفته و نمى توان آن را مشرف بر عرفات دانست.
د : قرن النابت: فاکهى در «اخبار مکه» به قرنى اشاره مى کند که در عرفات واقع است و به آن «النابت» گفته مى شود که این احتمال نیز پاسخى مانند احتمال پیشین دارد.
هـ : کوهى در وادى عرنه: احتمال دیگر آن است که کوه مورد اشاره اصمعى، همان کوهى است که در مرز وادى عرفه و داخل وادى عرنه قرار گرفته و چون بیرون از منطقه عرفات و بر مرز آن واقع شده، مى توان آن را مشرف بر عرفات خواند.
فاکهى روایتى را از ابن عباس نقل کرده که شاهدى بر این احتمال است.
افزون بر این، احتمالات دیگرى نیز درباره کلام اصمعى بیان شده، اما بى تردید قرنى که او توصیف نموده، قرن المنازل نیست.
خلاصه سخن آن که، گرچه سخنان متفاوتى درباره «قرن المنازل» مطرح شده، لیکن با این حال، تردیدى نیست که این مکان یکى از میقات هاى حج است که از سوى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)تعیین گردیده، بدین جهت، در ادامه سخن برآنیم تا محل دقیق «قرن المنازل» را مشخص کنیم تا آشکار شود که قرن المنازل در «وادى محرم» و نزدیک «الهَدا» واقع شده یا همان مکانى است که امروزه «السیل الکبیر» نامیده مى شود و یا چنانکه برخى معتقدند این دو مکان، هر دو در وادى قرن المنازل قرار گرفته اند و تمام آن منطقه میقات است.
2 . وادى محرم...
«وادى مَحرم» نام محلى در نزدیکى طائف است که بسیارى از حاجیانِ آن نواحى، که از مسیر «الهُدا» عازم مکه هستند، در آنجا مُحرم مى شوند. البته برخى نیز آن را «میقات الهدا» و «محرم الهدا» مى نامند; زیرا در بخش پایین آن وادى و در سمت مکه، آبادى «الهدا» قرار دارد.
این وادى از سمت غرب، میان کوه هاى «غفار» و از شرق به کوه «غمیر» و از سمت جنوب در دامنه کوه «کَرا» قرار گرفته است و مسیرآن به مکه، از کوه کرا و وادى نعمان و عرفات مى گذرد.
در کتاب هاى بسیارى شواهد و قرائن متعدد بر یکى بودن وادى محرم و قرن المنازل ارائه شده است. این شواهد را مى توان به سه دسته تقسیم کرد: 1. سخنان آنان که قرن المنازل را همان «الهدا» دانسته اند 2. توصیفاتى که قرن المنازل را کوهى مشرف بر عرفات گفته 3. برخى مشخصات که براى این قرن بیان شده است.
عیاشى از کسانى است که نگاشته اش شاهد بر یکى بودن قرن المنازل و وادى محرم دانسته شده; وى در سفر نامه اش، به هنگام توصیف مکان هایى که در مسیر الهدا به طائف، از آنها گذر نموده، از میقات اهل نجد نام برده است.با این حال، وى در عباراتش هیچ سخنى از قرن المنازل به میان نیاورده، بلکه میقات نجدیان را در آن مسیر «قرن الثعالب» گفته است و چنانکه اشاره شد در روایات میقاتِ اهل طائف و نجد هیچ نامى از قرن الثعالب به میان نیامده و این نامگذارى تنها در آثار برخى از لغت نگاران دیده مى شود که نادرستى آن بیان شد.
همچنین نویسنده کتاب «الرحله المقدسه»، به هنگام توصیف میقات اهل نجد و طائف، بیان کرده است که نام این مکان در زمان پیامبر، قرن المنازل یا وادى محرم بوده است.
خطا بودن این سخن نیز آشکار است; چنانکه اشاره کردیم «وادى محرم» نامى است که در کتاب هاى متقدمان یافت نمى شود تا چه رسد به زمان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) .
سوّمین شخصى که وادى محرم و قرن المنازل را یکى دانسته، عبدالحمید مرداد است. وى در چندین مورد از کتابش، «رحلة العمر»، این دو اسم را نام یک مکان و همان میقات نجدیان و اهل طائف برشمرده است.
پاسخ این مدعا نیز با اندکى تأمل درکتاب وى آشکار مى گردد; زیرا موارد متعددى را مى توان در این اثر یافت که گویاى کم آگاهى و آشنا نبودن نویسنده با نام ها و موقعیت هاى جغرافیایى منطقه است. از این رو، به نظر مى رسد که وى با مشاهده محرم شدن حاجیان در وادى محرم و تطبیق این موضوع با روایات میقات، این محل را همان قرن المنازل معرفى کرده است.
دومین قرینه یکى بودنِ این دو مکان، توصیفى است که این دو را کوهى مشرف بر عرفات برشمرده، که البته به منشأ و نادرستى این سخن اشاره کردیم.
و سومین شاهد آن است که در عبارات برخى جغرافى دانان آمده است: قرن المنازل میقات اهل یمن و در مسیر آنجا به مکه واقع شده است و لازمه این موضوع، قرار داشتن قرن در جنوب شرقى مکه و در نزدیکى «الهدا» و یکى بودن آن با وادى محرم است; زیرا یمن در جنوب مکه به سمت شرق قرار دارد و نمى توان قرن المنازل را با «السیل الکبیر» که در شمال شرقى مکه است، یکى دانست.
در پاسخ این ادعا باید گفت: اولاً بیشتر فقیهان اهل سنت، قرن المنازل را میقات اهل نجد گفته اند و عموم روایاتشان نیز شاهد آن است و دانشمندان امامیه نیز هم نظرند که قرن المنازل میقات اهل طائف است و بیشتر روایاتى که نقل مى کنند، گویاى این سخن است. البته در روایات اندکى، قرن المنازل، میقات اهل یمن و نجدیان عقیق نیزگفته شده است; همچنان که براى اهل یمن، میقات یلملم نیز ذکر شده است.
جمع این روایات به دو گونه ممکن است; نخست آن که مى توان گفت: این روایات شاهد آن است که ساکنان منطقه وسیع نجد از دو مکان مى توانند محرم شوند; حاجیان شمال نجد همراه با اهل عراق از «عقیق» و حاجیان منطقه شرق نجد، از «قرن المنازل».
دوم آن که براى حاجیان نجد، دو مسیر وجود دارد: یکى از «عقیق» به مکه است و دیگرى از «قرن المنازل». به مانند همین سخن براى ساکنان یمن نیز گفته شده است; یعنى حاجیان یمنى براى رسیدن به مکه دو مسیر را مى توانند بپیمایند: یکى مسیر داخلى یمن که از «قرن المنازل» مى گذرد و دیگرى مسیر ساحلى، که از «یلملم» عبور مى کند.
به این ترتیب، میقات بودن قرن المنازل براى حاجیانِ یمن، لازمه اش در جنوب شرقى مکه قرار داشتن آن و یکى بودن با وادى محرم نیست.
و افزون بر این، عبارات متعددى در آثار سفرنامه نویسان و دانشمندان جغرافیا یافت مى شود که آشکارا مسیر حاجیان یمن را از «السیل» نعرى کرده است.
همچنین برخى نویسندگان مسیر اهل یمن را از «نخله یمانیه» گفته اند و «نخله یمانیه» نیز در شمال شرق مکه و نزدیک به «السیل» و جاده آن قرار دارد.
و بعضى دیگر در توصیف مسیر یمن به مکه، از «زیمه» و «سوله» نام برده اند که این دو محل نیز، در کنار نخله یمانیه واقع اند.
و نیز در برخى نقل ها، در مسیر یمن به مکه نام «چاه ابن المرتفع» و «المشاش» آمده که هر دو محل هایى نزدیک السیل مى باشد. علاوه بر اینها، در آثار عده اى از معاصرین نیز تصریح شده که نام کنونى قرن المنازل «السیل الکبیر» بوده است.
از سوى دیگر قرائن و شواهد بسیارى وجود دارد که یکى نبودن «قرن المنازل» و «وادى محرم» را تأیید مى کند; از جمله مى توان به آثارى اشاره کرد که جاده جبل کرا و مسیر الهدا (در کنار وادى محرم) به مکه را توصیف کرده و نام مکان هاى این مسیر را آورده اند و حال آن که از قرن المنازل هیچ سخنى نگفته اند.
خلاصه سخن آن که، هیچ یک از شواهد وقرائن ارائه شده نمى تواند یکى بودن قرن المنازل با وادى محرم را به اثبات رساند، بلکه تردیدى در جدا بودن این دو از یکدیگر نیست.
3 . السیل الکبیر...
السیل الکبیر منطقه اى است میان مکه و طائف که با کوه هاى متعدد احاطه شده و از مرکز آن تا مکه، حدود 78 کیلومتر و از محلى که حاجیان در آن محرم مى شوند تا این شهر 75 کیلومتر و فاصله اش تا طائف 53 کیلومتر مى باشد.
در گذشته، منزلگاه و استراحتگاهى در آن منطقه به پا بوده و امروزه به جاى آن، میان دو نخله شامیه و یمانیه روستایى بزرگ با برخى مراکز دولتى به چشم مى خورد.
سبب نامگذارى این منطقه به «السیل» وجود نهرى است که در تمام سال، در آن جارى است. منطقه کوچک دیگرى نیز به همین نام وجود دارد که آن را «السیل الکبیر» گویند.
از آثار پیشینیان و معاصران، قرائن و شواهد بسیارى در دست است که یکى بودن این مکان با میقات قرن المنازل را تأیید مى کند; آنچنان که جاى هیچ تردید باقى نمى گذارد; از جمله آنها کلمات پژوهشگران و دانشمندان و مردم منطقه است. با پژوهش در آثارى که در باره این منطقه نگاشته شده، عبارات بسیارى مى توان یافت که برخى با صراحت نام امروزین قرن المنازل را السیل الکبیر گفته اند و بعضى نیز توصیفات و سخنانشان گویاى آن است.
رشدى الصالح مى نویسد: قرن المنازل در مسیر نجد و یمن قرار دارد و امروزه آن را السیل مى گویند.
عبدالوهاب عزام نیز آورده است: «السیل» منطقه پهناورى است که اطراف آن را کوهها احاطه کرده اند. این منطقه در مسیر مکه و ریاض واقع شده و حاجیان نجد و طائف از آنجا محرم مى شوند و در آن، روستاى قرن المنازل قرار دارد که در کتاب هاى فقهى به عنوان میقات ساکنان نجد از آن نام برده شده است.
عبدالجبار و عبدالعزیز الرفاعى در بخشى از گزارش خود از عربستان مى نویسند:
آنگاه به سمت السیل الکبیر رفتیم که در گذشته به قرن المنازل شهرت داشت و حاجیان طائف و نجد در آن محرم مى شوند.
شیخ فرج عمران نیز نوشته است: محل احرامى که اکنون به السیل شهرت یافته، یکى از میقات هایى است که پیامبر خدا براى ساکنان مناطق شرقى تعیین فرمود و همان است که قرن المنازل نامیده مى شده و پیامبر آن را براى اهل طائف معین کرده است.
همچنین محمد طاهر کردى، حمد جاسر، عبدالله بن خمیس و ابن بلهید و بسیارى دیگر به این موضوع تصریح کرده اند.
افزون بر این، در برخى سفرنامه ها و گزارش هاى نگارش یافته از این منطقه، نقل قول هاى متعددى از ساکنان و آگاهان به نام هاى این سرزمین آمده که گویاى یکى بودن السیل الکبیر امروزین با قرن المنازل گذشته است.
در آثار دانشمندان جغرافیاى پیشین نیز، که به تعیین موقعیت جغرافیایى قرن المنازل پرداخته اند، توصیفات و خصوصیاتى دیده مى شود که با مشخصات جغرافیایى وادى محرم هیچ تناسبى نداشته، بلکه با خصوصیات السیل الکبیر برابرى دارد و این خود شاهدى است گویا بر یکى بودن این دو مکان. از جمله این وصف ها مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
صبح الأعشى، ابن قدامه و ابن خردادبه در توصیف مسیر مکه به قرن المنازل، از محلى با نام «چاه ابن مرتفع» یاد کرده اند. این محل امروزه در مسیر حاجیان عراق به مکه و اکنون مجاور جاده السیل و به دور از وادى محرم قرار دارد.
همچنین از عبارتى که در معجم البلدان، مراصد الاطلاع، المصباح المنیر و برخى منابع دیگر آمده، چنین بر مى آید که قرن المنازل در «نخله یمانیه» یا نزدیک آن بوده است و از آن جهت که «نخله یمانیه» در شمال مکه و در مسیر عراق و با فاصله زیاد از وادى محرم قرار گرفته، نمى توان قرن المنازل را با وادى محرم یکى دانست، بلکه منطقه اى که در این حوزه و در مسیر نخله یمانیه واقع شده، السیل الکبیر است.
افزون بر این، در آثار پیشینیان، قرن المنازل در نزدیکى «زیمه» و «سوله» و در مسیرى که از آن دو مکان مى گذرد وصف شده است و «زیمه» و «سوله» دو آبادى در نخله یمانیه است.
همچنین در مسیر طائف به قرن المنازل و مکه، از مکانى به نام «مشاش» نام برده شده و «مشاش» محلى است در مسیر جاده السیل الکبیر و میان مکه و شرائع (حنین) قرار دارد.
همچنین در مسیر قرن المنازل به طائف، از گردنه یا مکانى کوهستانى به اسم «بوباه» یاد شده است. این محل که امروزه «بهیته» نامیده مى شود، در بخش فوقانى نخله یمانیه و در نزدیکى جاده السیل الکبیر واقع است.
علاوه برموارد بالا، قرینه ها و نمونه هاى متعدد دیگرى نیز موجود است که به جهت اختصار، در این نوشتار ذکر نگردید، که نمى توان پذیرفت میقات قرن المنازل وادى محرم باشد بلکه تنها با یکى بودن این میقات با السیل الکبیر امروزین تناسب دارد.
4 . راه هاى ارتباطى...
یکى دیگر از راه هاى شناخت موقعیتِ «قرن المنازل»، بررسى مسیرهاى ارتباطى میان طائف و مکه است که آشکارا یکى بودن آن را با «السیل الکبیر» امروزین به اثبات مى رساند. در ادامه براى تأیید بیشتر موضوع به بررسى برخى از این راه ها مى پردازیم:
الف : مسیر قرن، همان مسیر حرکت کاروان هاست
از جمله امورى که یکى بودن قرن المنازل را با السیل الکبیر تأیید مى کند، نامى است که برخى سفرنامه نویسان بر مسیر السیل نهاده اند.
محمد صادق پاشا و البتنونى و بعضى دیگر، در سفرنامه هاى خود این مسیر را «راه کاروان»، «جاده» و «مسیر شتران» نامیده اند. پر واضح است که بیشتر حاجیانِ این مسیر، از مناطق دور دست; مانند عراق و بحرین ونجد مى آمده اند و به سبب طولانى بودن مسافت تنها مى توانسته اند از براى حمل بارهاى خود از شتر استفاده کنند. از سوى دیگر مسیر وادى محرم به سبب گذر از کوه هاى کرا، راهى سنگلاخ، سخت و داراى گردنه هاى باریک بوده که براى عبور شتران و کاروان ها کار را بس دشوار مى نموده و در عوض راه یمانیه ـ که از السیل عبور مى کند ـ مسیرى آسان و بدون مشکل بوده که امکان تردد کاروان هاى متعدد و شتران آنها را داشته است
ب : آسان بودن مسیر السیل
افزون بر این، نقل شده که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در مسیر غزوه اى که به طائف داشتند، همراه با سپاهیان، از قرن المنازل عبور کرده اند. بى تردید هر فرمانده لشکرى جز در شرایط خاص، سعى مى کند سپاهیان خود را از مسیرى به میدان کارزار منتقل کند که توان کمترى از آنان هدر رود و صدمه کمترى را متحمل شوند و با وصفى که از مسیر وادى محرم و الهدا آوردیم، مسلّما پیامبر خدا از راه السیل که از گردنه ها و مشکلات آن مسیر عارى بوده، عبور نموده اند.
همچنین آسان بودن گذر از مسیر السیل و سختى و دشوارى راه کرا در آثار جغرافى دانان و سفرنامه نویسان آشکارا دیده مى شود.
از جمله عبدالحمید مرداد در توصیف این دو راه، گذر از مسیر کرا را به سبب دشوارى راه هاى کوهستانى آن، تنها با کمک قاطر و الاغ ممکن دانسته است.محمد صادق پاشا در «الطائف» و عیاشى در«ماء الموائد» ملک عبدالله در «مذکراتى» و عبدالله بن خمیس در «المجاز بین الیمامه و الحجاز» نیز به سختى راه وادى محرم و آسانى مسیر السیل تصریح نموده اند.
علاوه بر بررسى موقعیت جغرافیایى راه ها، محاسبه مقدار مسافت هاى میان قرن المنازل تا مکه از یک سو و تا طائف از سوى دیگر و مقایسه آن با مقدار مسافت هاى وادى محرم تا این دو شهر شواهد مفید دیگرى را بر یکى بودن قرن المنازل با السیل الکبیر به دست مى دهد.
5 . پاسخ به چند ابهام...
1 . برخى گفته اند: «السیل» همان میقات ذات عرق است و این ادعا را به عبدالله بن باز (مفتى سابق عربستان)نسبت داده و نقل کرده اند که وى در چاپ اول مناسک خود گفته است: «السیل، همان ذات عرق است و قرن المنازل همان الهدا است.» اما در چاپ هاى بعد نظر خود را تغییر داد و السیل را با قرن المنازل یکى دانست.
گرچه ما ناقل این سخن و مصدر آن را نیافتیم اما با فرض درستىِ این نقل، پاسخ آن روشن و آشکار است; نخست آن که تغییر نظر شیخ در چاپ هاى بعد، بهترین شاهد بر نادرستى ادعاى اول اوست و دوم آن که گرچه ایشان عالم بزرگ عربستان و از فقهاى سلفیون بوده، اما از آنجا که تعیین موقعیت جغرافیایى، از مسائل فقهى به شمار نمى آید و در حیطه دانش جغرافیا است، اظهار نظر در باره آن، نیاز به آگاهى و تخصص در این حیطه دارد که شیخ به این تخصص شهرتى نداشته است.
و افزون بر این، چنانکه پیشتر ملاحظه کردید، دلایل و شواهدى که ارائه کردیم، آشکارا بر خلاف این ادعا است.
همچنین ملک عبدالله بن الحسین، به هنگام توصیف مسیر کاروان هاى مکه به طائف، از زیمه و سوله و ذات عرق نام مى برد و نام کنونى آن را السیل مى داند.
اما آنچه ملک عبدالله در کتاب خود آورده، علاوه بر تعارض با کلام دانشمندان و محققان و جغرافى دانان، که بدان اشاره کردیم و مخالفت با دلایل یکى بودنِ قرن المنازل و السیل مشکل دیگرى نیز دارد; زیرا ذات عرق در مسیر مکه به طائف نیست بلکه در مسیر مکه به عراق قرار دارد و البته این دو مسیر در مشاش از نخله یمانیه به هم مى پیوندند و احتمالا به سبب نزدیک بودن السیل با ذات عرق، این دو یکى دانسته شده است.
گفتنى است که مسیر مکه به طائف به دو گونه است:
الف : مکه، شرایع (حنین)، سوله، زیمه، السیل الکبیر (قرن المنازل)، مشاش، طائف.
ب : مکه، منا، مزدلفه، عرفه، نعمان، جبل الکرا، الهدا (وادى محرم)، طائف.
و اما ذات عرق در شمال غربى قرن المنازل و شمال شرقى مکه و در مسیر عراق قرار گرفته است.
مسیر مکه به عراق: مکه، مسلخ، غمره، ذات عرق، بستان، مشاش.
همچنین با بررسى موقعیت جغرافیایى ذات عرق و السیل و دقت نظر در نقشه هاى ترسیم شده از این دو محل و همچنین بررسى اقوال جغرافى دانان، یکى نبودن و فقط نزدیک بودن این دو مکان به روشنى آشکار مى گردد.
برآنیم تا محل دقیق «قرن المنازل» را مشخص کنیم تا آشکار شود که قرن المنازل در «وادى محرم» و نزدیک «الهَدا» واقع شده یا همان مکانى است که امروزه «السیل الکبیر» نامیده مى شود و یا...
خلاصه سخن آن که: به فرض پذیرفتن این ادعا، السیل الکبیر یا میقات قرن المنازل است و یا ذات عرق; و در هر دو صورت یکى از میقات هاى پیامبر خدا است که از منظر فقاهتى محرم شدن در هر یک از آن دو صحیح و جایز است. اما الهدا (وادى محرم) چنانچه همان میقات قرن المنازل باشد (که اثبات کردیم که نیست) احرام از آن جایز است و اگر چنین نباشد محاذى میقات خواهد بود که محرم شدن از آن صحیح نیست، مگر به حکم فقیهانى که احرام را از محاذى روا دانسته اند.
2 . همچنین برخى جاده السیل را نوساز دانسته و از این رو مسیر قدیم حاجیان را جاده الهدا و در نتیجه مکان محرم شدن را نیز همان وادى شمرده اند.
نادرستى این مدعا با مراجعه به آثار دانشمندان جغرافى دان پیشین، که راه هاى مکه به طائف را توصیف نموده اند، به روشنى آشکار مى گردد; زیرا که نگاشته هاى آنان از گذشته دور مسیر کاروان هاى جاده یمانیه (نخله یمانیه) بوده که امروز همان جاده السیل است.همچنین بعضى نویسندگان معاصر کوشیده اند که الهدا (وادى محرم) را داخل در قرن المنازل معرفى کنند، به این صورت که تمام آن منطقه را قرنى دانسته اند که قرن المنازل در قسمت پایین و وادى محرم در بخش بالاى آن قرار گرفته است و مدّعى شده اند که بر هر یک از دو منطقه «السیل الکبیر» و «وادى محرم» نام قرنى که میقات شرعى است اطلاق شود و از این رو وادى محرم میقاتى مستقل نیست بلکه داخل در قرن المنازل است و قرن بر تمام این وادى گفته مى شود; چه از مسیر السیل الکبیر به آن وارد شویم، چه از مسیر الهدا.
پاسخ این است که در آثار پیشینیان، هیچ سخن یافت نمى شود که وادى قرن المنازل را بر وادى الهدا و جبل کرا که در آنجا قرار دارد، شامل بداند بلکه شواهد گویاى مجاورت قرن المنازل با نخله یمانیه است و اطلاق قرن بر وادى محرم سخنى غیر مشهور و نادرست است.
همچنین تمام شواهدى که براى تعیین موقعیت جغرافیایى میقات پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) ارائه کردیم، بر قرار داشتن این میقات در بخش پایین وادى اشاره دارد و سخنى از بخش بالاى آن و وادى محرم در میان نیست.
خلاصه سخن آن که، بى تردید ملاک و مبناى تعیین دقیق «میقات قرن المنازل» تنها کلمات پیشینیان است که بر یکى بودن آن با «السیل الکبیر» امروزین گواه است.

تبلیغات