آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

حلق و تقصیر در حج تمتع و عمره مفرده سر تراشى (حلق) و کوتاه کردن مقدارى از موى سر و یا گرفتن ناخن (تقصیر) در حجّ تمتع و عمره، از عباداتى است که مظهر و نشانه خضوع و خشوع بنده در برابر خالق توانا و متعال است. خداوند - سبحان - بندگانى را که به میهمانى خود خوانده و آنها در جرگه اطاعت او قدم نهاده اند و از بندگى غیرش (بتها، قدرتها، هوا و ه جدّ بزرگ ما حضرت آدم - على نبینا و علیه السلام - از انجام این فریضه در حجّ خود کوتاهى نکرد، بلکه همانطور که امام محمّد باقر - علیه السلام - فرمود: خداى - سبحان - جبرئیل را به همراه یاقوتى از بهشت ف حلق (سر تراشى) این سنت الهى، در دوران جاهلیت هم بجا آورده مى شده و معتمرین هر گاه عمره خود را بجاى مى آوردند سرشان را نیز مى تراشیدند. در تاریخ آمده: در سریّه عبداللَّه بن جحش أسدى، او با همراهان خویش در قریه نَخْله فرود آمدند و جهت کسب اطلاع از کاروان قریش که حامل مویز و پوست و دیگر کالاى تجارتى بود به کمین نشستند. روز آخر رجب بود که کاروان رسید. رجال قریش که اوّل بار از دیدن مسلمانان بیمناک شدند، با مشاهده ن قرآن کریم سرتراشى در حجّ را علامت ایمان میهمانان خانه خدا ذکر مى کند، و در رؤیاى صادق رسول خ مى کند، و مى گوید: سلیمان از امام صادق - علیه السلام - سؤال کرد: چرا حلق و سر تراشى بر در این روایت، حلق و سر تراشى در مناسک حجّ و یا عمره مفرده، علا صاحب مسالک الأفهام مى گوید: کلمه «ینبغى» در روایات، دلالت و ظهور در استحباب دارد ولیکن مرحوم آیةالله محمد باقر شریف زاده، محشّى آن کتاب مى نویسد: بعد از تخییر در آیه شریفه: «آمنین محلّقین رؤسکم و مقصرین...» و سه مرتبه دعاى رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلّم - در سال بعد از حدیبیّه - براى کسانى که در عمره مفرده سر تراشیدند - در عمره مفرده: «اللّهمّ اغفر للمحلّقین...» و یکمرتبه براى کسانى که ناخنها را گرفته و یا مقدارى از موى سر را کوتاه کردند، و با توجه به روایات مربوط به «صَروره»، چگونه مى توان گفت کلمه «ینبغى» ظهور در استحباب دارد؟! بلکه باید گفت که در این روایات دلالت بر وجوب مى کند. بعلاوه این که: مفهوم «جمله شرطیه» در صحیحه معاویة بن عمار، از امام صادق - علیه السلام - : «ینبغى للصرورة أن یحلق و إن کان قد حَجَّ فإن شاء فقصّر و إن شاء حلق»غ چ - - وسائل الشیعه، ج 10، ص 185، ح 1. وجوب حلق را براى صروره اثبات و تعیین مى کندئچ و تخییر بین تقصیر و حلق را نفى - مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، الفاضل الجواد الکاظمینى، ج 2، ص 253. مى نماید. و وجوب تعیینى با تخییر سازگار نخواهد بود.چ - جواهر الکلام، ج 19، ص 236. روایات دیگرى؛ مانند روایت أبى سعید، حلق را بر سه طایفه واجب مى شمارد که در آن تصریح بر وجوب حلق براى صروره است. عن أبیسعید، عن أبیعبداللّه - علیه السلام - قال: «یجب الحلق على ثلاثة نفر؛ رجل لبد، و رجل حَجَّ بدءاً و لم یحجّ قبلها، و رجل عقص رأسها». «سر تراشیدن در منا بر سه گروه از مردان واجب است. 1 - کسانى که موى سر خود را به عسل و یا صماغ و یا شئ لزجى آلوده مى کنند. 2 - کسانى که سال اوّل حج آنهاست و قبل از آن، حج بجا نیاورده اند، 3 - افرادى که موهاى خود را جمع کرده و گره زده و در هم پیچیده اند».زچ - وسائل الشیعه، ج 10، ص 185، باب 7، ح 3. آمد. و بالاتر این که در همه عمره ها و حج هایى که رسول خدا - ص - بجا آورد، نیامده است که به تقصیر تنها اکتفا کرده باشد اگر چه مباح بوده است. براى خانمها به هیچ وجه جایز نیست سر خود را بتراشند زیرا رسول خدا - ص - از آن نهى ن همچنین در منتهى و تحریر.4چ - جواهرالکلام، ج 19، ص 236. آنچه ذکر شد، مطابق با فتاواى بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى - ره - و آیةالله العظمى اراکى - حفظه الله - است که در موارد سه گانه فوق، بنا بر احتیاط واجب حلق را لازم مى دانند.آچ - تحریرالوسیله، امام خمینى - ره - ، ج 2، ص 413. سرتراشى پیامبر را تراشید. امام صادق - علیه السلام - مى فرماید: در همان روز رسول گرامى اسلام فرمود: «اللّهم اغفر للمحلّقین مرّتین، قیل و للمقصّرین یا رسول اللّه؟ قال: و للمقصر در حدیثى دیگر امام زین العابدین - علیه السلام - فرمود: «استغفر رسول اللَّه - صلى الله علیه و آله و سلّم - للمحلّقین ثلاث مرّات و للمقصّرین مرّةً واحدة». رسول خدا - ص - براى کسانى که سرتراشیدند سه مرتبه و براى کسانى که تقصیر کردند یک مرتبه طلب آمرزش و رحمت نمود.آاً - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 276، ح 5 - مسلسل 1346؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 187، ح 11. شبیه روایت فوق با تعبیرى دیگر از امام صادق - علیه السلام - نقل شده است: سالم بن أبى فضل - أبى فصیل - خدمت امام صادق - علیه السلام - رسید و سپس پرسید: «دخلنا بعمرة نقصّر أو نحلق؟ فقال - علیه السلام - : احلق فإنَّ رسول اللّه - صلى اللّه علیه و آله - ترحّم على المحلّقین ثلاث مرّات، و على المقصّرین مرّة واحدة». ما داخل در اعمال عمره مفرده شده ایم - در آخرین جزء اعمال عمره مفرده - تقصیر کنیم و یا سر بتراشیم؟ حضرت در پاسخ فرمود: شما سر بتراشید؛ زیرا رسول خدا - ص - براى سر تراشیدگان در اینجا سه مرتبه طلب رحمت نمود، و براى کسانى که به تقصیر اکتفا کردند، فقط یک مرتبه مغفرت خواست.ق اً - وسائل الشیعه، ج 10، ص 187، ح 13؛ دعائم الاسلام، ج 1، ص 330؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 946، ح 318. مضامین فوق در کتب أهل سنت مانند صحیح مسلم و بخارى نیز آمده است.اً - صحیح مسلم، ج 2، باب «تفضیل الحلق على التقصیر»، ص 945؛ صحیح بخارى، ج 1، باب «الحلق و التقصیر عند الإحلال»، ص 702. سرتراشى پیغمبر اکرم - ص - در حجّةالوداع رسول گرامى در سال دهم هجرت، با جمعى از یارانش، جهت انجام حج (حجّةالوداع) به مکّه معظمه آمدند، روز عید قربان در منا عدّه اى تقصیر کردند و عدّه اى دیگر همانند رسول خدا - صلّى اللّه علیه و آله و سلّم - سرتراشیدند. معاویة بن عمّار مى گوید: امام صادق - علیه السلام - فرمود: «... والّذى حلق رأس النبیّ - صلى اللّه علیه و آله و سلم - فیحجّته معمّر بن عبداللّه، فقالت قریش أیمعمّر: إذن رسول اللّه - صلى اللّه علیه و آله و سلم - فییدک و فییدک الموسى، فقال معمّر: أیواللّه، إنّى لأعدّه فضلاً من اللّه عظیماً علیّ». «کسى که سر مبارک پیغمبر گرامى - ص - را در حجّةالوداع تراشید، معمّر بن عبداللّهش اً - صاحب وسائل الشیعه: معمر بن عبداللّه را مع بود. در آن روز بعضى از افراد قبیله قریش که جهت بجا آوردن حج همراه آن حضرت بودند، رو به معمّر کرده گفتند: اینک رسول خدا - صلّى اللّه علیه و آله و سلم - جهت حلق، جلو تو نشسته است و تیغ برّان نیز در دست تو است!» معمّر جواب داد: این اطمینان و امرى که به من محوّل شده است، آن را فضل بزرگى از ناحیه خدا بر خود مى دانم.س اً - وسائل الشیعه، ج 10، ص 189. این روایت را شیخ صدوق - ره - در من لایحضره الفقیه و همچنین شیخ کلینى - ره - در ف جایگاه حلق یا تقصیر در اعمال منا روز عید قربان بعد از رمى جمره عقبه و قربانى کردن، نوبت به تراشیدن سر یا تقصیر مى رسد که اکثر فقها فتوا بر وجوباً رعایت ترتیب را مى دهند. همانطورکه در مختصرالنافع و قواعد الأحکام و مبسوط و استبصار آمده است. و اکثر آنها ابتدا استدلال مى کنند به ظهور آیه شریفه: «ولاتحلّقوا رؤوسکم حتّى یبلغ الهدى محلّه». «سرها را نتراشید تا این که قربانى به جاى خود برسد؛ یعنى ذبح گردد».پ - بقره: 192. سپس استدلال مى کنند به سیره و روایات صحیح موجود در باب، که بیانگر ترتیب فوق استثپ این ترتیب را بسیارى از علماى اهل سنت نیز لازم و واجب مى دانند. - اگر چه بعضى از فق - کسى بواسطه مریضى و یا مشکل خاصّى نتواند اعمالش را به پایان برساند. هست، خود را از احرام بیرون آورد. در این صورت جمیع محرمات بر او حلال مى شود.پ - تحریرالوسیله، ج 1، ص 421. چگونگى سر تراشى در منا سرتراشى و تقصیر از اعمال عبادى است و قصد قربت در آن معتبر است، کسى که سر مى تراشد - یا تقصیر مى کند - سزاوار است امورى را مراعات کند: 1 - مستحب است رو به قبله بنشیند. 2 - نام خدا را بر زبان جارى کند. 3 - تراشیدن سر را از جلو، سمت راست، آغاز کند و به پشت سر، برابر گوش سمت راست، ختم نماید و سپس از جلو سر سمت چپ شروع کند و همانند سمت راست، به پشت سر به پایان برساند. 4 - در حین تراشیدن سر به دعاى مأثوره مشغول باشد؛ همانطور که امام باقر - علیه السلام - هنگام تراشیدن سر در منا، این کلمات را با خود زمزمه «هنگامى که خواستى سر بتراشى رو به قبله بنشین و از جلو سر آغاز کن و ادامه بده تا روى دو استخوان پشت سر و مقابل گوش ها و با خود بگو: اللّهم...». و همچنین گفته شده، در موقع سر تراشیدن سه بار تکبیر بگویید و این دعا را با خود بخوانید: «اللّهمّ هذه ناصیتى بیدک فاجعل لیبکلّ شعرة نوراً یوم القیامة، واغفر لیذنبى یا واسع المغفرة، والحمدللّه على ما هدانا و الحمدللّه على ما أنعم به علینا». و بعد از تراشیده شدن سر سه بار دیگر تکبیر بگوئید و دعاى ذیل را نیز بخوانید: «الحمدللّه الذى قضى عنّى نسکی، اللّهمّ إئتنیبکلّ شعرة حسنة و امح عنّیبها سیّئة و ارفع لیبها درجةً، واغفرلیو للمحلّقین و المقصرین و جمیع المسلمین، اللّهمّ زدنا ایمانا و یقیناً و عوناً، و اغفرلنا و لآبائنا و أمّهاتنا و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله الطاهرین».، پ - راهنماى حرمین شریفین، ج 4، ص 155. و نیز دعاهاى دیگر... که به همین مقدار بسنده مى کنیم. چگونگى سرتراشى نزد اهل سنت از اهل سنت نیز همانند آنچه گذشت، روایاتى وارد شده که یکى از آنها را در اینجا مى آوریم: عن أنس بن مالک، قال: «لمّا رمى رسول اللّه - صلى اللّه علیه [و آله] و سلم - الجمرة و نحر نسکه و حلق. ناول الحالق شقّه الأیمن فحلقه ثم دعا أبا طلحة الأنصارى فأعطاه إیّاه ثمّ ناوله الشِّقَّ الأیسر فقال - ص - احلق فحلقه فاعطاه أبا طلحة فقال - ص - : اقْسِمْهُ بین الناس». رئیس فرقه مالکیه مى گوید: «چون رسول خدا - ص - در سرزمین منا رمى جمره عقبه کرد و قربانى نمود، براى سرتراشى و حلق، قسمت راست سر را در اختیار سر تراش (حلّاق) که گویا معمّر بن عبداللَّه بوده است - گذاشت و او هم آن قسمت را تراشید و بعد اباطلحه انصارى را خواست و موها را در اختیار او گذاشت و به همان نحو سمت چپ را تراشید، آنگاه به فرمان پیامبر اکرم - صلّى اللّه علیه و آله و ابوالبخترى در روایتى از امام باقر و امام زین العابدین - علیهماالسلام - نقل مى کند که امام مجتبى و امام حسین - علیهماالسلام - دستور مى فرمودند: تا موهایشان را در منا دفن کنند.آث روایت فوق، در صدد بیان پاره اى از حکمت هاى حلق و تقصیر است و این گونه روایات بسیار است. که در پایان - همانند ابتداى بحث - باید گفت: حلق و روایات در این باب انسان را توجه به بندگى محض و اخلاص در مقابل پروردگار مى دهد و مى خواهد در پایان اعمال حجّ با علامت بردگى، بندگى خودش را در مقابل حضرت حق - جلّ و علا - اعلان نماید و از آلودگى هاى ظاهرى و باطنى که نشانه غیر خداست، پاک گردد و چه زیبا است عبارتى که مرحوم فیض کاشانى در أسرار حجّ از امام صادق - علیه السلام - نقل مى کند: «إذا اردت الحج فجرّد قلبک للّه - تعالى - من کل شاغل و حجاب کلّ حجاب و فوّض أمورک کلّها إلى خالقک و توکّل علیه فیجمیع ما تظهر من حرکاتک و سکناتک... واحلق العیوب الظاهرة و الباطنة بحلق شعرک و ادخل فیأمان الله و کنفه و ستره و کلاءته من متابعة مرادک بدخولک الحرم...». «آنگاه که اراده و قصد رفتن به حجّ را نمودى، دل و قلبت را اختصاص به صاحب خانه ده و از هر چیزى که تو را مشغول به خود مى کند و مانع از ارتباط بیشتر با حضرت حقّ مى گردد باز دار؛ [زیرا] علاقه به او باید جلوگیر همه موانعى شود که انسان را از او باز مى دارد. همه کارهایت را واگذار به آفریننده خود کن، و در همه حرکات و خیزشها و آرامش ها بر او تکیه و توکّل نما... با تراشیدن موى سر خود (حلق) همه زشتیها و ناپاکیهاى برون (ظاهرى) و درون (داخلى) را از خود دورساز و سپس با دخول در حرم او به وادى أمن و جوار رحمت و زیبایى هاى پنهان و ثمرات پربار پیروى حضرت حقّ - جل و علا - پاى نه». ث - محجّةالبیضاء فى تهذیب الأحبّاء، ج 2، ص 9 - 208. پى نوشتها: ...................) Anotates (................. واسها و...) گریخته اند و در بند اسارت عشق به اللَّه به حالت احرام در آمده اند و به اعمالى همچون: طواف کعبه، سعى بین صفا و مروه، وقوف در عرفات و مشعرالحرام، رمى جمرات و قربانى پرداخته اند و خواسته اند بندگى و خضوع خالصانه خود را به اثبات برسانند، در این هنگام خداوند - منّان - از آنان مى خواهد علامت بندگى و خشوع و تسلیم کامل؛ یعنى حلق در عمره مفرده و حجّ تمتع، و تقصیر در عمره تمتع را با شیوه خاص به همراه قصد تقرب به او، برخود ظاهر سازند و با این فریضه الهى از احرام خارج گردندحف. - در پایان مقاله چگونگى خروج مصدود و محصور را از احرام بیان خواهیم کرد. رستاد، آنگاه سر آدم - علیه السلام - توسط خود او و یا جبرئیل تراشیده شدپف. - على بن محمد العلوى قال: سألت ابا جعفر - علیه السلام - عن آدم حیث حَجَّ بما حلق رأسه؟ فقال: نزل علیه جبرائیل - علیه السلام - بیاقوتة من الجنّة، فأمّرها على رأسه، فتناثر شعره. فروع کافى، ج 4، ص 195 - الحجّ فى الکتاب و السنّة، ص 446 - وسائل الشیعه، ج 10، ص 178، ح 2. مودن عُکّاشة بن مِحْصَنّف که سرتراشیده بود، - عکاشة بن مِحْصن از اصحاب باشخصیت رسول خدا - ص - بود که به مدینه منوره هجرت کرد و در غَزواتى همچون بدر، اُحد و خندق بهمراه آن حضرت شرکت نمود. ابن اثیر، أسد الغابه، ج 4، ص 3. آسوده خاطر شدندو به همدیگر گفتند: اینان براى انجام عمره آمده اند و از ایشان خطرى متوجه ما نخواهد شدذف. - سیره ابن هشام، ج 2، ص 253؛ مغازى واقدى، ج 1، ص 14؛ کامل ابن اثیر، ج 2، ص 113. بنابر نقل مغازى عامربن ربیعه سر عکاشه را تراشید و او مى گفت نظر واقد و عکاشه این بود که جهت حساس نشدن قریش، باید تغییر قیافه داد لذا آنها سر تراشیدند و شبیه معتمرین گردیدند. دا - صلى اللَّه علیه و آله و سلّم - مى فرماید: «لتد خلّنَّ المسجد الحرام اِن شاء اللَّه آمنین محلّقین رؤسکم و مقصّرین لاتخافون». «به طور قطع همه شما با اراده و مشیت خداوند و در نهایت آرامش و امنیّت به مسجد الحرام داخل مى شوید، در حالى که سرهاى خود را تراشیده و ناخن و موهاى خود را کوتاه نموده و از هیچ کس ترس و وحشت ندارید.»خ - فتح: 27. صاحب جواهر - ره - در وجوب سر تراشى در منا براى کسى که اوّلین بار موفق به انجام دادن حج مى شود (و حاجى صرورهف است)، به روایت سلیمان بن مهران استشهاد - این واژه در کتب احادیث و فقهى مشهور است و بر کسى اطلاق مى شود که اولین سفر زیارت حجّ اوست. صروره واجب است نه بر دیگران؟ حضرت در جواب فرمود: «لیصیر بذلک موسماً بسمة الآمنین ألاتسمع قولَ اللَّه - عزّوجلّ - لید خلنّ المسجدالحرام اِن شاء اللَّه آمنین محلّقین رؤسکم و مقصّرین لا تخافونة». - گر چه شأن نزول آیه شریفه، عمره مفرده اى است که رسول خدا - ص - در ذیقعده سال هفتم هجرت بعد از صلح حدیبیّه به همراه یاران خود انجام داده است و لکن امام صادق - ع - به عموم آیه شریفه تمسک نموده اند و گویا الغاء حضوصیت کرده اند. «زیرا با عمل سر تراشى علامت ایمان را در خود ظاهر نموده است» (و سپس فرمود) آیا نشنیده اید گفتار خداوند - عزّ و جلّ - را «لتدخلنَّ...ق چ» - بحار الانوار، ج 96، ص 303؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 187، ح 14. مت تسلیم و بندگى در مقابل حضرت حقّ - جلّ و علا - شمرده شده است. صاحب جواهر الکلام مى فرماید: ظاهر این است که «وجوب» سر تراشى براى صروره اراده شده است؛ زیرا وجهى براى حمل آیه شریفه و این دسته از روایات بر «تأکید»، وجود ندارد. و مطلب دیگر: این که در روایت حسنه و صحیحه،ًّچ کلمه «ینبغی» به معناى «سزاوار - صحیحه معاویة بن عمار با توجه به سلسله روات آن، هم حسن و هم صحیح خوانده شده است. است»، وجود دارد که چه بسا از آن اراده وجوب شده است.»چ - جواهرالکلام، ج 19، ص 235. پس در مجموع براى کسانى که اولین بار جهت حجّ بیت الله الحرام مى روند سرتراشى واجب است و براى دیگر افراد از مردان که دومین بار حج آنها و یا بیشتر است مسلّم سرتراشى افضل از تقصیر است. امام صادق - علیه السلام - فرمودند: «الحلق أفضل، لأنّ رسول اللّه - صلى الله علیه و آله و سلم - حلق رأسه فى حجّةالوداع، و فیعمرة الحدیبیة». سر تراشیدن فضلیتش بیشتر است، زیرا پیغمبر خدا - ص - در حجّةالوداع و در عمره مفرده اى که در حدیبیه بجا آوردند - سر مبارک را تراشید.8چ همانطورى که مفصل آن خواهد - بحارالانوار، ج 96، ص 301، ح 40. موده استچ و فقهاى ما ادعاى اجماع بر حرمت آن دارند؛ مانند علّامه در مختلف و - وسائل الشیعه، ج 10، ص 189، باب 8، ح 4: عن جعفر بن محمد - علیمهاالسلام - عن آبائه فى وصیة النبی- صلّى اللَّه علیه و آله و سلم - لعلی- علیه السلام - : قال: یا علیّ لیس على النساء جمعة - إلى أن قال - ولااستلام الحجر و لاحلق. اکرم - ص - در عمره مفرده رسول خدا - صلّى اللّه علیه و آله و سلّم - آن عبد صالح و برگزیده خدا، هنگامى که در سال بعد از صلح حدیبیه، عمره مفرده بجا آورد، در عمل پایانى عمره مفرده، با این که مخیّر بین حلق و تقصیر بود تیغ را به دست خراش بن أمیّه خزاعىن چ داد و او سر مبارک آن حضرت - خراش بن أمیّه أهل مدینه منوّره بود، در غزوه خیبر و حدیبیّه حاضر شد. در حدیبیه پیغمبر اکرم - ص - او را به مکّه فرستاد، قبیله قریش شتر او را گرفتند و پاهاى شتر را قطع کردند و خواستند او را بکشند که عده اى از قبیله - أحابیش - مانع شدند، سپس آزاد شد و به مدینه خدمت رسول خدا - ص - برگشت. أسدالغابه، ابن أثیر، ج 2، ص 108. ین»؛ یعنى دو مرتبه فرمود: بار خدایا بیامرز سر تراشیدگان را - گفته شد یا رسول اللّه. مقصرین چطور؟ سپس یک مرتبه براى مقصرین دعا کرد.طاً - وسائل الشیعه، ج 10، ص 186، ح 6 . مر بن عبدالله بن حارثة بن نضر بن عوف... معرفى مى کند. ولیکن دیگران گفته اند: او معمّر بن عبداللّه بن نافع است که در روزهاى نخستین رسالت به پیغمبر خدا - ص - ایمان آورد و در زمان مهاجرت از مکّه معظّمه به حبشه هجرت کرد و با تأخیر به مدینه منوره آمد و عمرى طولانى نمود. ابن اثیر، اسدالغابة، ج 4، ص 400. روع کافى از معاویة بن عمار نقل نموده اند. عبدالرحمن بن أبى عبداللّه نیز از امام صادق - علیه السلام - نقل مى کند که فرمود: «کان رسول اللّه - صلّى اللّه علیه و آله - یوم النحر یحلق رأسه و یقلّم أظفاره و یأخذ من شاربه و من اطراف لحیته». «هرگاه روز عید قربان مى شد، رسول خدا - صلى الله علیه و آله و سلم - سر خود را مى تراشید و ناخن هایش را مى گرفت و سبیل ها و اطراف ریش مبارکش را کوتاه مى نمود».خ - فروع کافی، ج 4، ص 502، ح 3 ؛ الحجّ فى الکتاب و السنه، ص 445. امام خمینى - ره - به احتیاط واجب باید در منا اوّل رمى جمره کند و بعد از آن ذبح کند و بعد تقصیر یا حلق. آراء المراجع، ص 375 آیةالله العظمى اراکى: به حسب جمع بین روایات ترتیب مستحب است ولى چون شهرت بر وجوب قائم شده، احوط رعایت ترتیب است در صورت امکان. مناسک سه حاشیه اى، ص 327. ها، تهیه قربانى را قبل از سرتراشى یا تقصیر کافى مى دانند و مى گویند ترتیب مستحب است؛ مانند شیخ طوسى در کتاب خلاف و ابن ادریس در کتاب سرائر. سلسلة ینابیع الفقهیّه، ج 8، کتاب السرائر، ص 555. با سر تراشى و یا تقصیر در عمره مفرده، حاجى از احرام خارج مى گردد و همه محرمات احرام بر او حلال مى شود و امّا در حجّ تمتع پس از سرتراشى یا تقصیر جمیع محرمات غیر از بوى خوش و زن بر مرد، مرد بر زن - حلال مى شود.ک پ - آراء المراجع، ص 386 ؛ مناسک حجّ، سه حاشیه اى، ص 326، مسأله 22 . امّا مصدودى پ و محصورن پ: جایز است با قربانى کردن و تقصیر نمودن، در هرجا که - کسى که دشمن او را منع از اعمال عمره و یا حج نموده است. مى نمود: «اللّهمّ أعطنیبکلّ شعرة نوراً یوم القیامة». «بار خدایا در برابر هر مویى که تراشیده مى شود، نورى را در روز قیامت به من عنایت فرما».» پ - التهذیب، ج 5، ص 244، ح 826 ؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 190، باب 10، ح 1. و نیز در کتاب فقه الرضا از حضرت على بن موسى الرضا - علیه السلام - نقل شده که فرمود: «إذا أردت أن تحلق رأسک فاستقبل القبلة و ابدأ بالناصیة، واحلق إلى العظمین النابتین بحذاء الأذنین و قل: اللّهمّ أعطنیبکلّ شعرة نوراً یوم القیامة».ل پ - مستدرک الوسائل، ج 2، ص 182، کتاب الحجّ؛ من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 329، با اختلاف اندکى در تعبیرات و الفاظ. سلّم - جهت تبرّک، در میان مردم تقسیم کرد».ئث - صحیح مسلم، ج 2، ص 948، ح 1305، باب 56، کتاب الحجّ. 5 - موهاى تراشیده شده در منا دفن شود. سیره ائمه معصومین - علیهم السلام - این بوده که بعد از تراشیدن سر، موهاى خود را در سرزمین منا در میان خیمه خود دفن مى کردند. روایات متعددى در این باب وجود دارد که فقهاى ما بر اساس آن روایات فرموده اند: مستحب است حاجى موى سر خود را در منا، در خیمه خود دفن کند.ًّث - مناسک حجّ امام خمینى - ره - با حواشى مراجع عظام، ص 335. و در کتاب شریف فقه الرضا آمده است: «وادفن شعرک بمنى»؛ «موهاى تراشیده - قرب الاسناد، ص 65؛ بحارالانوار، ج 96، ص 302، ح 1. شده ات را در منا دفن نما».ش ث - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 329؛ بحارالانوار، ج 96، ص 304. در روایت دیگر، أبیشبل از امام صادق - علیه السلام - نقل مى کند که فرمود: «إنّ المؤمن إذا حلق رأسه بمنى ثمّ دفنه جاء یوم القیامة و کل شعرة لها لسان طلق تلبّیباسم صاحبها». «آنگاه که مؤمن در منا سر خود را مى تراشد و سپس دفن مى کند، روز قیامت هر تار مویى براى او و به نام او تلبیه (لبّیک اللّهمّ لبیک...) مى گوید.حث - وسائل الشیعه، ج 10، ص 184، باب 6، ح 3؛ فروع کافى، ج 4، ص 502، ح 1. و بهتر این است که حاجى بعد از حلق (سرتراشى) از اطراف ریش و شارب خود را گرفته و ناخن را کوتاه نماید و به مفاد بعضى روایات در ذیل آیه شریفه «ثمّ لیقضوا تفثهم و لیوفوا نذورهم...»هث عمل کند مانند روایت احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى از امام رضا - حج: 29. - علیه السلام - که فرمود: «التفث؛ تقلیم الأظفار و طرح الوسخ و طرح الإحرام عنه». «تفث؛ یعنى گرفتن ناخنها و دور کردن کثافات و آنچه در مدت احرام از ناحیه محرمات احرام پیش آمده است».4 ث - فروع کافی، ج 4، ص 504، ح 12؛ معانى الأخبار، ص 339.

تبلیغات