پیدایش طواف در روایتى به نقل از امام صادق - ع (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
آمده است: آنگاه که خداوند به ملائکه فرمود: «انّى جاعل فى الأرض خلیفة، قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدّس لک...» هنگامى که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: «من در روى زمین جانشین قرار خواهم داد، فرشتگان گفتند (پروردگارا!) آیا کسى را در زمین قرار مىدهى که در آسمان دنیا، و دقیقاً مقابل کعبه، خانهاى وجود دارد که نام آن «ضُراح» است. قتاده از رسول خدا - ص - نقل کرده که فرمود: بیت المعمور مسجدى است در آسمان که زیر آن کعبه قرار گرف طواف آدم - ع - ابن عباس گفته است: نخستین کسى که اساس خانه کعبه را نهاد و در آن نماز گزارد و بر آن طواف کرد، آدم بود.آ1ل او هفت طواف در شب و پنج طواف در روز انجام داد. ل - اخبار مکه، ص 30؛ محمد طاهر الکردى المکى، التاریخ القویم لمکه و بیت الله الکریم، ج 3، ص 22؛ مکتبة النهضة الحدیثه بمکّه المکّرمه، 1385 ه بدنبال بناى کعبه، ملائکه شیوه طواف کردن بر گِرد آن را به آدم آموختند. حرم الهى نیز به اندازه کنونى آن، تعیین شد - نه کمتر و نه زیادتر - بدان جهت راهنماى آدم در انجام مناسک حج جبر طواف پیامبران پس از مرگ حضرت آدم - ع - شیث نیز به همان شیوه حج خداى متعال هود [بن عبداللَّه بن رباح بن] خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح را مبعوث فرمودف سالها مىگذرد و به دوران حضرت ابراهیم خلیل - ع - کعبه و حجگزارى رونقى تازه پیدا مىکند. در تاریخ آمده است: آنگاه که هاجر اسماعیل را بزاد، ساره بر او رشک برد و گفت: او و فرزندش را از اینجا ببرد! پس ابراهیم هاجر و اسماعیل را برداشت و به مکه آورد و در نزد خانه کعبه فرود طواف ابراهیم محمد بن اسحاق نقل مىکند که چون ابراهیم خلیلالرحمان از ساختن بیتالحرام آسوده شد، جبرائیل پیش او آمد و گفت: «هفت بار بر کعبه طواف کن» و او همراه اسماعیل هفت دور طواف کرد و در هر دور طواف، هر دو به تمام گوشههاى کعبه دست م فرشتگان ضمن طواف، به ابراهیم - ع - سلام دادند. ابراهیم پرسید: شما در طواف خود چه مىگویید؟ گفتند: پیش از روزگار آدم - ع - «سبحانالله والحمدلله ولااله الا الله والله اکبر» مىگفتیم و چون به آدم گفتیم، فرمود: بر این کلمات، «و لاحول و لاقوة الاَّ بالله» را هم بیفزایید. ابراهیم فرمود: بر آن «العلى العظیم» را هم بیفزایید و فرشتگان چن از امام صادق - ع - سؤال شد: آیا قبل از بعثت نبىاکرم - ص - حج گزارده مىشد؟ فرمود: آرى و تصدیق آن در قرآن گفتار شعیب است که هنگام ازدواج موسى گفت: «على أن تاجرنى ثمانى حجج»؛ «(تصمیم دارم یکى از دو دخترم را به ازدواج تو درآورم، بر این مهر که) هشت طواف ایرانیان قدیم کعبه نزد ایرانیان قدیم نیز از قداست ویژهاى برخوردار بوده است، برخى از اولاد ابراهیماند و پیشینیان ایشان براى بزرگداشت جدّ خود ابراهیم خلیل به زیارت بیتالله مىرفتند و کعبه را طواف مىکردند تا شعار نیاى خویش را بر پاى دارند و انساب خود را حفظ کنند. آخرین پادشاه پارسى که به حج بیتالله رفت ساسان بن بابک بود... شاعر باستانى تازى در این باره گفته است: زمزمت الفرس على زمزم و ذلک من سالفها الأقدم ما از زمانهاى پیش خانه خدا را حج مىگزاردیم و در اباطح آن ایمن بودیم - اَبْطَح یعنى مسیل، جمع آن اباطح است. و بعد از ظهور اسلام یکى از شاعران ایرانى چنین گفته است: ومازلنا بحج البیت قِدْما و نُلْقى بالاَباطح اَمیناً ما از زمانهاى پیش خانه خدا را حج مىگزاردیم و در اباطح آن ایمن بودیم. و ساسانُ بنُ بابَک سارَ حَتّى أتى البیت العتیق بأصْیَدینا و ساسان پسر بابک همراه با دلیران مغرور ما راه پیمود تا به بیتالعتیق رسید. وطافَ بِه و زمزم عند لیکن با گذشت زمان، آگاهان دینساز، بازیگران دنیاخواه و کجاندیشان جاهل، بگونههاى مختلف به تحریف این فریضه الهى پرداختند. یعقوبى مىنویسد: عمرو بن لحى - و نام لحى، ربیعة بن حارثة بن عمرو بن عامر است - به سرزمین شام رفت و آنجا مردمى از عمالقه بودند که بت مىپرستیدند، پس به آنها گفت: این بتهایى که شما مىپرستید چیستند؟ گفتند: اینها بتهایى هستند که آنها را پرستش مىکنیم و از آنها یارى مىخواهیم، پس یارى کرده مىشویم و بوسیله آنها باران مىخواهیم پس سیراب مىشویم، عمر بن لحى گفت: یکى از این بتها را به من نمىبخشید تا آن را به زمین عرب برم، همانجا که عرب براى زیارت خانه خدا مىآیند؟ پس بتى به نام «هبل» به او دادند و آن را به مکه آورد و نزد کعبه نهاد و آن اوّل بتى بود که در مکه نهاده شد، سپس «اساف» و «نائله» را آوردند و هرکدام را بر یکى از ارکان کعبه نهادند و طواف کننده، طواف خود را از اساف شروع مىکرد و آن را مىبوسید و نیز به آن ختم مىک مشرکان هرگاه در مراسم حج طواف و وقوف در عرفات و منى را انجام مىدادند، سرهاى خود را کنار بت منات مىتراشیدند و براى آن نیت حج مىکردند و تلبیه مىگف بدعتها و رسوم غلط جاهلى، یکى پس از دیگرى آشکار گردید و طواف این فریضه الهى، و کعبه این جلوهگاه توحید، جایگاهى براى ابراز وجود هرزگان و هوسرانان گردید، برهنه طواف کردن براى گروهى سنّت شد و از این رهگذر قداست خانه خدا را خدشهدار کردند. به تاریخچه این ماجرا توجه کنید: عرب در کیشهاى خود دو صنف بودند: حُمْس و حلّه، عربهاى حمس در کار دین بر خود سخت مىگرفتند و هنگام انجام دادن اعمال حج، غذاى روغنى نمىپختند و شیرى اندوخته نمىکردند، و میان شیردهى و شیرخوارگانش مانع نمىشدند تا خود آن را رها سازند مو و ناخن نمىگرفتند و روغن استعمال نمىکردند و دست به زنان نمىبردند و خود را خوشبو نمىکردند و گوشتى نمىخوردند و در حج خود کرک و پشم و مویى نمىپوشیدند و لباس نوى به تن مىکردند و با نعلین خویش گرد خانه طواف مىنمودند و از نظر تعظیم پا روى برهنگان در مطاف ابن جریح نیز مىگوید: چون خداوند اصحاب ابرهه حبشى را با پرندهاى به نام ابابیل نابود ساخت، همه اعراب، قریش و ساکنان مکه را تعظیم مىکردند و به همین سبب در بزرگداشت حرم و مشاعر و ماههاى حرام، دقت بیشترى مىنمودند. به افراد قریش و ساکنان مکه هم مىگفتند: ما اهل خدا و فرزندان ابراهیم خلیلالرحمان و حاکمان بیتالحرام و ساکنان حرم خداوندیم و براى هیچکس از اعراب حق و منزلت ما نیست و به همین سبب در آیین خود کارهاى تازه و بدعتهایى آوردند و آن را میان خود معمول کردند؛ از جمله این بدعتها این بود که مىگفتند: هرکس از غیر اَحْمَسىها که براى نخستین بار به حج مىآید - چه مرد و چه زن - باید طواف اول خویش را برهنه و مادرزاد انجام دهد، یا آنکه جامهاى از کسى که احمسى باشد عاریه یا کرایه کند واَحْمَسى به مردم مکه که قبایل قریش و کنانه و خزاعه بودند و به دیگر مردمى که آیین آنان را داشتند گفته مىشد. افرادى که احمسى نبودند بر در مسجد مىایستادند و مىگفتند: چه کسى جامه و پوششى به عاریه مىدهد؟ اگر کسى کرایه مىداد در آن جامه طواف مىکردند در غیر این صورت، جامه خود را بیرون در مسجد از تن خارج و برهنه مادرزاد وارد محل طواف مىشدند، نخست کنار بت اساف رفته، آن را دست مىکشیدند و سپس حجرالاسود را لمس کرده و طواف خود را از سمت راست آغاز مىنمودند، در حالىکه کعبه سمت چپ آنان قرار داشت. و چون هفت دورشان تمام مىشد باز حجرالأسود را استلام کرده و آنگاه به بت نائله دست مىکشیدند و طوافشان در اینجا تمام مىشد و چون از محلّ طواف بیرون مىآمدند، جامه خود را به همان حال پیدا مىکردند، در حالىکه هیچکس به آن دست نمىزد، آن را مىپوشیدند و پس از آن دیگر برهنه طواف نمىکردند و فقط کسانى که احمسى نبودند و براى نخستین بار به حج یا عمره مىآمدند در طواف اوّل خود برهنه طواف مىکردند. غیر احمسىها اگر لباس دیگرى داشتند، لباسى را که با آن طواف کرده بودند، پس از طواف از بدن خارج نموده میان بت اساف و نائله مىانداختند و آن جامه همچنان آنجا ا این عمل قداست حرم را شکست و جوانان هوسران را بر آن داشت تا در کنار بیتالله الحرام به نظاره برهنگان بپردازند: روزى بانویى زیبا براى طواف آمد، جامهاى عاریه مىخواست کسى پیدا نشد که به او جامه عاریه دهد، بناچار لباسهاى خود را خارج و برهنه مشغول طواف شد، و در حالى که هر دو دست خود را بر جلو خویش گذاشته بود، شعر مىخواند و مىگفت: الیوم یبدو بعضه او کله و ما بدا منه فلا أجله «امروز قسمتى یا همهاش آشکار است و آنچه از آن آشکار است روا نمىدارم». جوانان مکه نگاهش مىکردند.ئ. اندیشهاى خرافى این که چرا اعراب جاهلى برهنه طواف مىنمودند، و یا اگر با لباس طواف مىکردند چرا پس از طواف، لب جامهاى هم ک در برخى روایات از ابن عباس و نیز قتاده نقل شده که: گروهى از قریش و نیز طایفه اسامى برخى از قبایل آن روز حجاز که برهنه طواف مىکردند، عبارتند از: بنوحمس از قریش، اوس، خزرج، خزاعه، ثقیف، بنىعامر بن صعصعه، بطون کنانة بن بکر و... اینان عقاید خرافى و ناپسند دیگرى نیز داشتهاند: گوشت نمىخوردند، همیشه از پشت خانهها داخل مىشدند، هیچ وقت از پشم و مو استفاده نمىکردند، براى پوشاندن اطفال پوست گوسفند یا بز را یک جا درآورده، در پائین آن و در محل پاهاى حیوان دو سوراخ درست کرده آن را - نظیر شلوار - به تن اطفال خود مىکردند و همواره برهنه طواف مىنمودند...ص7 منصور از مجاهد نقل مىکند در باره این آیه که خداوند مىفرماید «و هنگامى که کار زشت مىکردند مىگفتند: پدران خود را دیدیم که بر این کار عمل مىکردند و خداوند ما را به آن فرمان داده است» م طاووس نیز گفته است: خداوند در این آیه مردم را به پوشیدن ابریشم و دیباج امر نفرموده، لیکن بدان علت که گروهى برهنه طواف مىکردند و این چنین بود که وقتى به مکه مىآمدند لباسهاى خود را خارج مسجد درآورده، سپس وارد مىشدند، پس این آیه نازل شد که «یا بنىآدم خذوا زینتکم عند کل مسج مخالفت با برهنگى در فضاى تاریک عصر جاهلى، وجدانهاى بیدارى نیز یافت مىشد که با بدعتها و رسوم زشت آن دوران به مخالفت برخیزند عبدالمطلب از شمار این کسان بود. یعقوبى در این باره مىنویسد: پایان یک بدعت بدعت برهنه طواف کردن که در دوران جاهلى مرسوم بود، پس از بعثت رسول اکرم - ص - همچنان در مکّه باقى ماند تا آن که پیامبر - ص ابى الصباح کنانى از امام صادق - ع - نقل مىکند که فرمود: پیامبر - ص - پس از مراجعت از جن پیامبر - ص - سرانجام با اعزام على - ع - پرونده این بدعت ناپسند را بستند و پس از آن، با اقتدار کامل به مکه آمده آنجا را از پلیدیها پاک کردند. طواف پیامبر - ص - ابن عباس مىگوید: پیامبر - ص - در حالى وارد مکه شدند که برگرد کعبه 360 بت بود برخى از آنها را با سرب استوار کرده بودند... پیامبر با چوبدستى خود به بتها اشاره مىفرمودند و بت فرو مىافتاد آنگاه همچنان سواره هفت دور طواف فرمود و با همان چوبدستى حجرالاسود را استلام کرد و چون طواف ایشان تمام شد از مرکوب خود پیاده شدند و کنار مقام ابراهیم آمدند و... اهالى مکه نیز د پس از بعثت رسول اکرم - ص - دستورات و قوانین حیات بخش اسلام، آرام آرام بدعتها و سنتهاى غلط جاهلى را از بین برد و با تبیین و تشریح فلسفه طواف و نشان دادن الگو، فصل جدیدى در انجام صحیح مناسک حج گشوده شد که در شماره بعد به بررسى ابعاد گوناگون آن خواهیم پرداخت. ...................) Anotates (.................
پیشینه تاریخى طواف
سید على قاضى عسکر یکى از واجبات حج، طواف بیتالله الحرام است. بر هر انسان حجگزارى که حج تمتع بجاى مىآورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع، طواف حج تمتع و طواف نسا. در این نوشتار پیشینه تاریخى طواف، و اهمیّت آن، مورد بررسى قرار گرفته است. طواف در لغت: «طواف» مصدرِ «طاف»، «یطوف» بوده و در لغت گرد چیزى گشتن و در اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است. - جبران مسعود، الرائد، ج 2، ص 980، دارالعلم للملایین، چاپ ششم، 1990؛ فرهنگ فارسى عمید، ص 1405، ج 2، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1360ه . ش. پیشینیه طواف به هزاران سال قبل از هبوط حضرت آدم - علیهالسلام - به زمین بازمىگردد. فرشتگان در ناحیه «ردْم» از آدم استقبال کرده، به او گفتند: ما دو هزار سال پیش از تو به این خانه حج گزاردیم. آدم پرسید: شما هنگام طواف چه مىگویید؟ گفتند مىگوییم: «سبحاناللَّه والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر».پ - ابوالولید ازرقى، اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى، ص 36 چاپ و نشر بنیاد، تهران 1368 ه . ش. فساد و خونریزى کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا مىآوریم». خداوند در برابر گستاخى فرشتگان، بر آنان خشم گرفت و ارتباط آنان هفت سال با حق تعالى قطع شد، سپس آنها درخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شد تا بر گرد بیتالمعمور طواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند و از آنچه گفته بودند طلب آمرزش نمودند، خداوند نیز توبه آنان را پذیرفت و از آنها راضى شد.ت پس از آن، خداوند - تلفیقى از روایات مستدرکالوسایل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، م 1320 ه . ق، ج 6، ص 372 تا 369، مؤسسة آل البیت - ع - قم، 1408 ه . ق. تعالى درست مقابل بیت المعمور - در روى کره زمین - خانه خویش را بنا نهاد.8 - همان. - الضراح بالضم: البیت المعمور. برابرى آن با کعبه بگونهاىاست که اگر پایین بیاید، روى کعبه خواهد آمد.س - بحار ، ج 58: ص 56 - 55 . ابن کوّاء از على - ع - پرسید: بیت المعمور چیست؟ حضرت فرمود: بیتالمعمور همان «ضُراح» است که بر فراز آسمانهاى هفتگانه، و زیر عرش قرار دارد. هر روز هفتاد - در مجمع البیان آمده است که بیت المعمور در آسمان چهارم است. مجمع البیان، ج 5، ص 163. هزار فرشته وارد آن مىشوند و تا روز قیامت بازنمىگردند.ع - اخبار مکه، ص 41. ته است.ک - الدرالمنثور، ج 7، ص 629. بیت المعمور را بدان جهت این نام نهادند که همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مىگزارند و شبانگاه فرود آمده گرد کعبه طواف مىکنند و آنگاه بر پیامبر - ص - درود مىفرستند و پس از آن برمىگردند و تا روز قیامت، دیگر نوبت به آنها نخواهد رسید.ى - اخبار مکه ج 1، ص 40. ق. اخبار مکه، ص 36. ازرقى مىنویسد: «آدم که بخاطر عصیان خداوند از بهشت رانده شد و به زمین فرود آمد گفت: پروردگارا! براى من چه پیش آمده است که آواى فرشتگان را نمىشنوم و وجودشان را دیگر احساس نمىکنم؟ فرمود نتیجه (ترک اولى و) خطاى تو است، ولى برو و براى من خانهاى بساز، بر گِرد آن طواف کرده و مرا یاد کن، همانگونه که دیدى فرشتگان رفتار مىکنند و بر گِرد عرش من مىگردند... آدم به مکه رسید و بیتالحرام را ساخت و جبرئیل - ع - با بال خود به زمین زد و پایه استوارى در پایینترین نقطه زمین براى او آشکار ساخت و فرشتگان سنگهایى در آن ریختند...سل - اخبار مکه، ص 29. در تاریخ الخمیس آمده است: ملائکه به آدم گفتند: ما هزار سال پیش از تو حج مىگزاردیم، سپس پیشاپیش آدم حرکت کردند تا او هفت دور طواف نمود.ذ - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. آدم گرد کعبه طواف مىکرد، همانگونه که ملائکه پیرامون عرش خدا طواف مىکردند.ه - همان، ص 13. عبدالله بن ابى سلیمان آزاد کرده بنى مخزوم مىگوید: چون آدم از بهشت فرود آمد، نخست هفت بار گرد کعبه طواف کرد و سپس دو رکعت نماز روبروى کعبه گزارد... و از آن هنگام که آدم طواف کرد طواف بر گرد کعبه معمول و سنت شد.و - اخبار مکه، ص 261. که خداوند تبارک و تعالى یاقوت سرخ فامى را بر آدم فرو فرستاد و آدم آن را در جاى کنونى خانه کعبه قرار داد و پیوسته پیرامون آن طواف مىکرد...لا - ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 7، نشر صدوق 1368 ه . ش. فرشتگان در طواف کعبه ازرقى مىنویسد: «در یکى از کتابهاى پیشینیان نخستین که در آن موضوع کعبه آمده بود، چنین دیدم که هیچ فرشتهاى را خداوند به زمین نمىفرستد مگر آنکه او را به زیارت کعبه فرمان مىدهد و آن فرشته از کنار عرش احرام بسته و لبیک گویان فرود مىآید، نخست حَجَر را مىبوسد و استلام مىکند و سپس هفت دور، بر خانه طواف مىکند و داخل کعبه دو رکعت نماز مىگزارد، آنگاه به آسمان صعود مىکند.ه - اخبار مکه، ص 31. ائیل امین بود. او پذیرش توبه آدم - ع - را به آن حضرت ابلاغ نمود، سپس مناسک حج را به او آموخت؛ از جمله آن مناسک، هفت دور طواف گرد خانه خدا بود.لا - فیض کاشانى، کتاب وافى، ج 8، ص 130، مکتبة الامام امیرالمؤمنین - ع - اصفهان 1372 ه . ش. پس از بناى خانه کعبه به دست حضرت آدم - ع - اقوام و ملل گوناگون احترام خاص و ویژهاى براى آن قائل شدند، هر یک بگونهاى حج گزارده، گرداگرد بیتاللَّه الحرام طواف مىکردند. مسعودى فاصله زمانى هبوط آدم تا مبعث پیامبر اسلام - ص - را حدود چهار هزار و هشتصد و یازده سال و شش ماه و ده روز ذکر مىکند.ًّ - ابوالحسن على بن حسین مسعودى، مروج الذهب، ج 1، ص 619. گزارد.» - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. مجاهد گفته است: هفتاد و پنج پیامبر حج گزاردند و همگان طواف کردند.ز - اخبار مکه، ص 57 . از طواف حضرت نوح نیز در روایات سخن به میان آمده است.ش وگرچه در نقلى - وافى، ج 8، ص 159. گفته شده که از فاصله زمانى حضرت نوح تا حضرت ابراهیم - علیهماالسلام - هیچیک از پیامبران حج نگزارده، پیرامون خانه خدا طواف نکردهاند. لیکن یعقوبى مىنویسد: - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دورى از - اعراف: 72 - 65؛ هود 60 - 50 و 89؛ شعراء 140 - 123. محرمات دعوت مىکرد و آنها تکذیبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت، پس کسانى از خود را به سوى کعبه فرستادند تا براى آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف کعبه و مراسم زیارت آن مشغول بودند...2 - احمد بنابى یعقوب، تاریخیعقوبى، ج1، ص20، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363 ه .ش. آورد و خود از آن دو جدا گردید. هاجر به او گفت: «ما را به که مىسپارى؟» گفت: «به پروردگار این خانه» و آنگاه گفت: «اللهمّ انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرّم...» - سوره 14، آیه 37. سپس خداى متعال ابراهیم را فرمود: «کعبه را بسازد و ستونهاى آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسک حج را به آنان بیاموزد پس ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه را برافراشتند...»ن - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 27. ىکشیدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردند.ه - التاریخ القویم، ج 3، ص 47؛ اخبار مکه، ص 55. معلّم ابراهیم - ع - و فرزندش اسماعیل نیز، چونان حضرت آدم - ع - جبرائیل بود، آنان را نزد حجرالأسود آورده، ابتدا خود آن را استلام نمود، به ابراهیم و اسماعیل نیز گفت استلام کنند، سپس همراه با هم، هفت مرتبه طواف نمودند.4 - وافى، ج 8، ص 138. ین کردند. - اخبار مکه، ص 37. پس از حضرت ابراهیم - ع - موسى - ع - نیز حج گزارده، هفت مرتبه گرداگرد این خانه طواف نموده است.ت - اخبار مکه، ص 60 . مجاهد نقل کرده که: موسى بر شترى سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبهاى بر تن داشت، یکى را ازار ساخته و دیگرى را رداء و بر کعبه طواف کرد...ه - اخبار مکه، ص 57. حج» براى من خدمت کنى»*اً و نگفت هشت «سال». همانا آدم و نوح حج قصص: 27 . گزاردند. سلیمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد. موسى سوار بر شترى سرخ رنگ حج گزارده مىفرمود: «لبیک لبیک...»ُ - تفسیر البرهان1: 155/10 - بحار 99: 64/41. پیامبران الهى هر یک بگونهاى تلبیه گفته، حج مىگزاردند، آنگونه که ازرقى مىگوید: یونس بن مَتى مىگفته است «لبیک فراج الکرب لبیک» و موسى مىگفته است: «لبیک انا عبدک لبیک لبیک» و عیسى مىگفته است: «لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک.»خ - اخبار مکه، ص 61. از آنان به احترام خانه کعبه و جدّشان ابراهیم - ع - و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش، به زیارت بیتالحرام مىرفتند و بر آن طواف مىبردند و آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان، سرملوک ساسانى بود... در روایات اسلامى راجع به حفر چاه زمزم به وسیله عبدالمطلب آوردهاند که: وقتى عبدالمطلب زمزم را کشف کرد دو آهوى طلا و چند شمشیر و زر بسیار به دست آورد که ساسان پادشاه ایران به حرم کعبه اهدا کرده بود... عبدالمطلب باب کعبه را با آنها بساخت*ٍ. - تاریخ مکه 1/22. یاقوت حموى هم به نقل از مسعودى*غ آورده است که «ایرانیان عقیده دارند که - معجمالبلدان 3/148؛ مروج الذهب 1/336 . بئر لاسماعیلَ تَروْى الشّار بینا و کعبه و زمزم را طواف کرد، آن چاه را که از اسماعیل است و نوشندگان را سیراب مىکند. به موجب این اخبار، ایرانیان صدر اسلام افتخار مىکردند در عصرى که مشرکان جزیرةالعرب کعبه را با بتهاى خود ملوث کرده زشتترین گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتکب مىشدند، به زیارت حج مىرفتند و هدایایى به کعبه تقدیم مىداشتند. طواف در جاهلیت در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلى نیز، مراسم حج و طواف خانه خدا، همچنان وجود داشت. قریش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پارهاى از احکام دین ابراهیم را به دست داشتند، خانه کعبه را زیارت مىکردند و مناسک حج را به پا مىداشتند، مهماننواز بودند و ماههاى حرام را بزرگ مىداشتند.ُ - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 331؛ مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363. رد.ه - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 231 و 232. برخى علاوه بر طواف خانه، برگرد بت نیز طواف مىکردند. عمرو بن لُحَىّ، بت عزّى را در منطقه نخله قرار داد و هنگامى که از حج و طواف خود بر کعبه آسوده مىشدند، از احرام بیرون نمىآمدند تا کنار بت عزى مىرفتند و بر آن طواف مىکردند و سپس همانجا از احرام بیرون مىآمدند.اً - اخبار مکه، ص 102. بت و بتخانه عزى در راه مکه به عراق و بالاتر از ذات عرق قرار داشته است.پ - اخبار مکه ازرقى، ص 102. تند...ع - اخبار مکه، ص 101. زمین مسجد نمىنهادند. - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 335. عربهاى حله - یعنى قبیلههاى تمیم و ضَبَّه و مُزَیْنه و رِباب و عُکْل و ثَوْر و قیس عیلان همهاش به جز عدوان و ثقیف و عامر بن صعصعه، و ربیعة بن نزار همهاش و قضاعه و حضرموت و عک و قبیلههایى از ازد ... هرگاه به مکه مىرسیدند، پس از انجام مناسک، جامههایى را که پوشیده بودند بیرون مىآوردندگ و دیگر آن را نمىپوشیدند و به این - همان. جامهها «لُقى» مىگفتند. بدین جهت اگر مىتوانستند جامههاى حمس را به کرایه یا عاریه مىپوشیدند و در آنها طواف مىکردند وگرنه برهنه طواف خانه را انجام مىدادند.، - سیره ابن هشام، ج 1، ص 219. فتاده باقى مىماند و هیچکس به آن دست نمىزد تا از میان مىرفت. تمام این کارها که ساخته و پرداخته ابلیس و موجب دگرگونى آیین حنیف ابراهیم - ع - مىگشت، سنت شده بود.ب. - اخبار مکه، ص 142 و 143. - اخبار مکه، ص 143. وجود چنین مناظرى جوانان هوسران را تحریک مىکرد تا گاهى در خانه خدا، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگى را پیشه خود سازند.. - اخبار مکه، ص 144. گاهى نیز زنان و مردان جداگانه طواف مىکردند: ابن عباس مىگوید: برخى از قبایل عرب از جمله بنىعامر و دیگران، برهنه طواف مىکردند. مردان روزها و زنان شبها...، اینها مىگفتند در جامههایى که در آن مرتکب گناه شدهایم، طواف نمىکنیم... برخى از زنان ایشان، تسمهها و بریدههایى از تهیگاه خود مىآویختند و ظاهراً عورت خود را مىپوشاندند... . - اخبار مکه، ص 146. اس خود را از تن بیرون آورده، به کنار خانه مىانداختند؟ ریشه در یک اندیشه خرافى داشت. ابى سلیمان از پدرش نقل مىکند که فاخته دختر زهیر بن حارث بن اسد بن عبدالعزى که مادر حکیم بن خزام است، در حالى که حامله بود، وارد کعبه شد. درد زایمان او را گرفت و حکیم را داخل کعبه به دنیا آورد.ت. - در مستدرک الصحیحین ج 3، ص 483 آمده است، اخبار متواتره دلالت بر آن دارند که على - ع - در کعبه زاده شده است و در نورالابصار نیز آمده که قبل از على - ع - هیچکس در کعبه متولد نشده است. فضائل الخمسه، ج 1، ص 214، مؤسسة الأعلمى - بیروت. فاخته را، در سفره چرمى از کعبه بیرون بردند و محلّى را که در آن زاییده بود، با آب زمزم شستند. . - اخبار مکه، ص 140. ه در آن زاییده بود گوشهاى انداختند و در اصطلاح به چنین جامهاى «لُقا» مىگویند و چنین بود که عموم مردم گرد کعبه برهنه و بدون هیچ جامهاى طواف مىکردند، مگر حمسىها (یعنى قریشیان و هم پیمانان ایشان) که با جامه طواف مىکردند. اگر کس دیگرى غیر از آنان با جامه طواف مىکرد چون طوافش تمام مىشد چه مرد و چه زن، آن جامه را کنار خانه مىانداخت و هیچکس به آن دست نمىزد و آن را حرکت نمىداد تا آنکه زیر گامهاى مردم و بر اثر تابش آفتاب و باد و باران پوسیده مىشد. در این باره ورقة بن نوفل چنین سروده است: «همین اندوه براى او بس است که گویى همچون جامه مطرود (لُقى) زیر دست و پاى طواف کنندگان بر کعبه افتاده است» مقصودش این است که کسى با او تماس نمىگیرد».ف - اخبار مکه، ص 139 و 140. اى از یمنىها براساس همان اندیشههاى خرافى، برهنه طواف مىگزاردند و عجیبتر آنکه ابن عباس مىگوید: برخى نه تنها در مطاف، بلکه قبل از ورود به مکّه و دخول حرم، لباسها را از تن خارج، و عریان وارد مکه مىشدند!!). - الدر المنثور، ج 3، ص 146. - سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 72، مؤسسة الاعلمى بیروت، 1390 ه . ق. لزوم پوشش در طواف وضعیت به اندازهاى اسفبار بود که اگر کسى با لباس طواف مىکرد و آن لباس را بر تن مىداشت و دیگران مىدیدند، او را مىزدند و جامه را از تن او بیرون مىکردند. سیوطى گوید: در این مورد آیه آمد که: بگو چه کسى حرام کرد زینت خدا را که براى بندگانش فراهم فرموده است و خوراکها و روزىهاى پاکیزه را.ف7 - آیات 27 و 30 سوره اعراف؛ جلالالدین سیوطى - الدرالمنثور فى التفسیر المأثور، جزء 3، ص 146، دارالکتب العلمیه، 1990 م. نظور برهنه طواف کردن ایشان است.ت7 - اخبار مکه، ج 1، ص 176. ابن عباس در ذیل آیه شریفه «خذوا زینتکم عند کلّ مسجد»*ظ7 گفته است: چون اعراف: 31 . مردانى بودند که برهنه طواف مىکردند، پس خداوند آنان را به زینت فرمان داد و مراد از زینت همان لباس، پوشاننده عورت و انواع لباسهاى خوب است.7 - الدّر المنثور، ج 3، ص 145. د».ُ7 - الدرالمنثور، ج 3، ص 146. مرحوم علامه طباطبایى - قدسّ سرّه - معتقدند: آیه اختصاص به برهنه طواف کردن و پوشیدن لباس نداشته، و کلیه آیاتى که در آغاز آن خطاب بنىآدم آمده است، احکام عامى را بیان مىکنند که اختصاص به ملّت خاصى ندارد. روایات وارده در این زمینه را نیز از اخبار آحادى مىدانند که به هیچ وجه حجیّت ندارد. سپس مىفرمایند: ابن عباس در این روایت یک حقیقت خارجى را تطبیق بر آیه قرآن کرده است.ک 7 - سید محمد حسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 87 و 88 . عبدالمطلب پرستش بتها را رها کرد و خدا رابه یگانگى شناخت و به نذر وفا نمود و سنتهایى نهاد که بیشتر آنها در قرآن آمد و در سنت رسول خدا هم پذیرفته شد و آنها عبارتند از: وفاى به نذر، صد شتر در دیه پرداختن، حرمت نکاح با محارم، موقوف کردن درآمدن به خانهها از پشت آنها، بریدن دست دزد، نهى از زنده بگور کردن، مباهله (نفرین کردن بر یکدیگر)، حرمت میگسارى، حرمت زنا، حد زدن زناکار، و قرعه زدن، و آنکه نباید هیچکس برهنه گرد کعبه طواف نماید و پذیرایى از مهمان و آنکه نباید هزینه حج را جز از مالهاى پاکیزه خویش بپردازند و بزرگ داشتن ماههاى حرام.س7 - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 363. قدرت یافت و در سال نهم هجرى على بن ابیطالب - ع - را به مکّه اعزام و آن حضرت در منى پیام رسول خدا - ص - را به مردم ابلاغ و این عمل نابخردانه را ممنوع نمود. على - ع - فرمود: پیامبر - ص - به من امر نموده تا دستور خدا را به مردم ابلاغ کرده، به آنان بگویم از این پس عریان بر گِرد خانه خدا طواف نکنند و پس از این سال نیز مشرکان دیگر حق نزدیک شدن به مسجدالحرام را ندارند.ز7 - نورالثقلین، ج 2، ص 179. ترمذى نیز از زید بن یُثَیْع نقل مىکند که از على - ع - سؤال کردم: مأموریت شما در حج چه بود؟ حضرت پاسخ فرمود: چهار چیز: 1 - اینکه برهنه در کنار کعبه طواف نکنند...ض7 - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68. گ تبوک تصمیم به انجام حج گرفتند [لیکن] فرمودند: در خانه خدا مشرکان عریان طواف مىکنند و تا چنین وضعى ادامه دارد من دوست نمىدارم حج بگزارم.قچ - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68 ر عصر جاهلى براى کعبه قداست خاصّى قائل بودند. آنان براى عبادت و شکرگزارى به درگاه حضرت حق، به آنجا آمده، طواف مىکردند. ابن شهرآشوب در این زمینه مىنویسد: ابوطالب در حجر اسماعیل در خواب دید دربى از آسمان به سوى او گشوده شد و نورى از آن ساطع است و ابوطالب را در خود گرفت. پس از بیدار شدن، خواب را براى راهب جحفه نقل کرد. راهب ابوطالب را بشارت داد که فرزندى بزرگوار و شجاع نصیب او خواهد شد. ابوطالب نیز به سوى کعبه بازگشت و در حالى که طواف مىکرد این اشعار را مىسرود: أطوف للاله حول البیت ادعوک بالرغبة محیى المیت بأن ترینى السبط قبل الموت أغر نوراً یا عظیم الصوت منصلتاً بقتل اهل الجبت و کل من دان بیوم السبت... چ - ابىجعفر رشیدالدین محمدبن على بن شهرآشوب م 588، مناقب، ج 2، ص 254، انتشارات علامه، قم.
پیشینه تاریخى طواف
سید على قاضى عسکر یکى از واجبات حج، طواف بیتالله الحرام است. بر هر انسان حجگزارى که حج تمتع بجاى مىآورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع، طواف حج تمتع و طواف نسا. در این نوشتار پیشینه تاریخى طواف، و اهمیّت آن، مورد بررسى قرار گرفته است. طواف در لغت: «طواف» مصدرِ «طاف»، «یطوف» بوده و در لغت گرد چیزى گشتن و در اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است. - جبران مسعود، الرائد، ج 2، ص 980، دارالعلم للملایین، چاپ ششم، 1990؛ فرهنگ فارسى عمید، ص 1405، ج 2، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1360ه . ش. پیشینیه طواف به هزاران سال قبل از هبوط حضرت آدم - علیهالسلام - به زمین بازمىگردد. فرشتگان در ناحیه «ردْم» از آدم استقبال کرده، به او گفتند: ما دو هزار سال پیش از تو به این خانه حج گزاردیم. آدم پرسید: شما هنگام طواف چه مىگویید؟ گفتند مىگوییم: «سبحاناللَّه والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر».پ - ابوالولید ازرقى، اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى، ص 36 چاپ و نشر بنیاد، تهران 1368 ه . ش. فساد و خونریزى کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا مىآوریم». خداوند در برابر گستاخى فرشتگان، بر آنان خشم گرفت و ارتباط آنان هفت سال با حق تعالى قطع شد، سپس آنها درخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شد تا بر گرد بیتالمعمور طواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند و از آنچه گفته بودند طلب آمرزش نمودند، خداوند نیز توبه آنان را پذیرفت و از آنها راضى شد.ت پس از آن، خداوند - تلفیقى از روایات مستدرکالوسایل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، م 1320 ه . ق، ج 6، ص 372 تا 369، مؤسسة آل البیت - ع - قم، 1408 ه . ق. تعالى درست مقابل بیت المعمور - در روى کره زمین - خانه خویش را بنا نهاد.8 - همان. - الضراح بالضم: البیت المعمور. برابرى آن با کعبه بگونهاىاست که اگر پایین بیاید، روى کعبه خواهد آمد.س - بحار ، ج 58: ص 56 - 55 . ابن کوّاء از على - ع - پرسید: بیت المعمور چیست؟ حضرت فرمود: بیتالمعمور همان «ضُراح» است که بر فراز آسمانهاى هفتگانه، و زیر عرش قرار دارد. هر روز هفتاد - در مجمع البیان آمده است که بیت المعمور در آسمان چهارم است. مجمع البیان، ج 5، ص 163. هزار فرشته وارد آن مىشوند و تا روز قیامت بازنمىگردند.ع - اخبار مکه، ص 41. ته است.ک - الدرالمنثور، ج 7، ص 629. بیت المعمور را بدان جهت این نام نهادند که همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مىگزارند و شبانگاه فرود آمده گرد کعبه طواف مىکنند و آنگاه بر پیامبر - ص - درود مىفرستند و پس از آن برمىگردند و تا روز قیامت، دیگر نوبت به آنها نخواهد رسید.ى - اخبار مکه ج 1، ص 40. ق. اخبار مکه، ص 36. ازرقى مىنویسد: «آدم که بخاطر عصیان خداوند از بهشت رانده شد و به زمین فرود آمد گفت: پروردگارا! براى من چه پیش آمده است که آواى فرشتگان را نمىشنوم و وجودشان را دیگر احساس نمىکنم؟ فرمود نتیجه (ترک اولى و) خطاى تو است، ولى برو و براى من خانهاى بساز، بر گِرد آن طواف کرده و مرا یاد کن، همانگونه که دیدى فرشتگان رفتار مىکنند و بر گِرد عرش من مىگردند... آدم به مکه رسید و بیتالحرام را ساخت و جبرئیل - ع - با بال خود به زمین زد و پایه استوارى در پایینترین نقطه زمین براى او آشکار ساخت و فرشتگان سنگهایى در آن ریختند...سل - اخبار مکه، ص 29. در تاریخ الخمیس آمده است: ملائکه به آدم گفتند: ما هزار سال پیش از تو حج مىگزاردیم، سپس پیشاپیش آدم حرکت کردند تا او هفت دور طواف نمود.ذ - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. آدم گرد کعبه طواف مىکرد، همانگونه که ملائکه پیرامون عرش خدا طواف مىکردند.ه - همان، ص 13. عبدالله بن ابى سلیمان آزاد کرده بنى مخزوم مىگوید: چون آدم از بهشت فرود آمد، نخست هفت بار گرد کعبه طواف کرد و سپس دو رکعت نماز روبروى کعبه گزارد... و از آن هنگام که آدم طواف کرد طواف بر گرد کعبه معمول و سنت شد.و - اخبار مکه، ص 261. که خداوند تبارک و تعالى یاقوت سرخ فامى را بر آدم فرو فرستاد و آدم آن را در جاى کنونى خانه کعبه قرار داد و پیوسته پیرامون آن طواف مىکرد...لا - ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 7، نشر صدوق 1368 ه . ش. فرشتگان در طواف کعبه ازرقى مىنویسد: «در یکى از کتابهاى پیشینیان نخستین که در آن موضوع کعبه آمده بود، چنین دیدم که هیچ فرشتهاى را خداوند به زمین نمىفرستد مگر آنکه او را به زیارت کعبه فرمان مىدهد و آن فرشته از کنار عرش احرام بسته و لبیک گویان فرود مىآید، نخست حَجَر را مىبوسد و استلام مىکند و سپس هفت دور، بر خانه طواف مىکند و داخل کعبه دو رکعت نماز مىگزارد، آنگاه به آسمان صعود مىکند.ه - اخبار مکه، ص 31. ائیل امین بود. او پذیرش توبه آدم - ع - را به آن حضرت ابلاغ نمود، سپس مناسک حج را به او آموخت؛ از جمله آن مناسک، هفت دور طواف گرد خانه خدا بود.لا - فیض کاشانى، کتاب وافى، ج 8، ص 130، مکتبة الامام امیرالمؤمنین - ع - اصفهان 1372 ه . ش. پس از بناى خانه کعبه به دست حضرت آدم - ع - اقوام و ملل گوناگون احترام خاص و ویژهاى براى آن قائل شدند، هر یک بگونهاى حج گزارده، گرداگرد بیتاللَّه الحرام طواف مىکردند. مسعودى فاصله زمانى هبوط آدم تا مبعث پیامبر اسلام - ص - را حدود چهار هزار و هشتصد و یازده سال و شش ماه و ده روز ذکر مىکند.ًّ - ابوالحسن على بن حسین مسعودى، مروج الذهب، ج 1، ص 619. گزارد.» - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. مجاهد گفته است: هفتاد و پنج پیامبر حج گزاردند و همگان طواف کردند.ز - اخبار مکه، ص 57 . از طواف حضرت نوح نیز در روایات سخن به میان آمده است.ش وگرچه در نقلى - وافى، ج 8، ص 159. گفته شده که از فاصله زمانى حضرت نوح تا حضرت ابراهیم - علیهماالسلام - هیچیک از پیامبران حج نگزارده، پیرامون خانه خدا طواف نکردهاند. لیکن یعقوبى مىنویسد: - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دورى از - اعراف: 72 - 65؛ هود 60 - 50 و 89؛ شعراء 140 - 123. محرمات دعوت مىکرد و آنها تکذیبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت، پس کسانى از خود را به سوى کعبه فرستادند تا براى آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف کعبه و مراسم زیارت آن مشغول بودند...2 - احمد بنابى یعقوب، تاریخیعقوبى، ج1، ص20، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363 ه .ش. آورد و خود از آن دو جدا گردید. هاجر به او گفت: «ما را به که مىسپارى؟» گفت: «به پروردگار این خانه» و آنگاه گفت: «اللهمّ انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرّم...» - سوره 14، آیه 37. سپس خداى متعال ابراهیم را فرمود: «کعبه را بسازد و ستونهاى آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسک حج را به آنان بیاموزد پس ابراهیم و اسماعیل پایههاى خانه را برافراشتند...»ن - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 27. ىکشیدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردند.ه - التاریخ القویم، ج 3، ص 47؛ اخبار مکه، ص 55. معلّم ابراهیم - ع - و فرزندش اسماعیل نیز، چونان حضرت آدم - ع - جبرائیل بود، آنان را نزد حجرالأسود آورده، ابتدا خود آن را استلام نمود، به ابراهیم و اسماعیل نیز گفت استلام کنند، سپس همراه با هم، هفت مرتبه طواف نمودند.4 - وافى، ج 8، ص 138. ین کردند. - اخبار مکه، ص 37. پس از حضرت ابراهیم - ع - موسى - ع - نیز حج گزارده، هفت مرتبه گرداگرد این خانه طواف نموده است.ت - اخبار مکه، ص 60 . مجاهد نقل کرده که: موسى بر شترى سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبهاى بر تن داشت، یکى را ازار ساخته و دیگرى را رداء و بر کعبه طواف کرد...ه - اخبار مکه، ص 57. حج» براى من خدمت کنى»*اً و نگفت هشت «سال». همانا آدم و نوح حج قصص: 27 . گزاردند. سلیمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد. موسى سوار بر شترى سرخ رنگ حج گزارده مىفرمود: «لبیک لبیک...»ُ - تفسیر البرهان1: 155/10 - بحار 99: 64/41. پیامبران الهى هر یک بگونهاى تلبیه گفته، حج مىگزاردند، آنگونه که ازرقى مىگوید: یونس بن مَتى مىگفته است «لبیک فراج الکرب لبیک» و موسى مىگفته است: «لبیک انا عبدک لبیک لبیک» و عیسى مىگفته است: «لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک.»خ - اخبار مکه، ص 61. از آنان به احترام خانه کعبه و جدّشان ابراهیم - ع - و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش، به زیارت بیتالحرام مىرفتند و بر آن طواف مىبردند و آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان، سرملوک ساسانى بود... در روایات اسلامى راجع به حفر چاه زمزم به وسیله عبدالمطلب آوردهاند که: وقتى عبدالمطلب زمزم را کشف کرد دو آهوى طلا و چند شمشیر و زر بسیار به دست آورد که ساسان پادشاه ایران به حرم کعبه اهدا کرده بود... عبدالمطلب باب کعبه را با آنها بساخت*ٍ. - تاریخ مکه 1/22. یاقوت حموى هم به نقل از مسعودى*غ آورده است که «ایرانیان عقیده دارند که - معجمالبلدان 3/148؛ مروج الذهب 1/336 . بئر لاسماعیلَ تَروْى الشّار بینا و کعبه و زمزم را طواف کرد، آن چاه را که از اسماعیل است و نوشندگان را سیراب مىکند. به موجب این اخبار، ایرانیان صدر اسلام افتخار مىکردند در عصرى که مشرکان جزیرةالعرب کعبه را با بتهاى خود ملوث کرده زشتترین گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتکب مىشدند، به زیارت حج مىرفتند و هدایایى به کعبه تقدیم مىداشتند. طواف در جاهلیت در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلى نیز، مراسم حج و طواف خانه خدا، همچنان وجود داشت. قریش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پارهاى از احکام دین ابراهیم را به دست داشتند، خانه کعبه را زیارت مىکردند و مناسک حج را به پا مىداشتند، مهماننواز بودند و ماههاى حرام را بزرگ مىداشتند.ُ - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 331؛ مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363. رد.ه - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 231 و 232. برخى علاوه بر طواف خانه، برگرد بت نیز طواف مىکردند. عمرو بن لُحَىّ، بت عزّى را در منطقه نخله قرار داد و هنگامى که از حج و طواف خود بر کعبه آسوده مىشدند، از احرام بیرون نمىآمدند تا کنار بت عزى مىرفتند و بر آن طواف مىکردند و سپس همانجا از احرام بیرون مىآمدند.اً - اخبار مکه، ص 102. بت و بتخانه عزى در راه مکه به عراق و بالاتر از ذات عرق قرار داشته است.پ - اخبار مکه ازرقى، ص 102. تند...ع - اخبار مکه، ص 101. زمین مسجد نمىنهادند. - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 335. عربهاى حله - یعنى قبیلههاى تمیم و ضَبَّه و مُزَیْنه و رِباب و عُکْل و ثَوْر و قیس عیلان همهاش به جز عدوان و ثقیف و عامر بن صعصعه، و ربیعة بن نزار همهاش و قضاعه و حضرموت و عک و قبیلههایى از ازد ... هرگاه به مکه مىرسیدند، پس از انجام مناسک، جامههایى را که پوشیده بودند بیرون مىآوردندگ و دیگر آن را نمىپوشیدند و به این - همان. جامهها «لُقى» مىگفتند. بدین جهت اگر مىتوانستند جامههاى حمس را به کرایه یا عاریه مىپوشیدند و در آنها طواف مىکردند وگرنه برهنه طواف خانه را انجام مىدادند.، - سیره ابن هشام، ج 1، ص 219. فتاده باقى مىماند و هیچکس به آن دست نمىزد تا از میان مىرفت. تمام این کارها که ساخته و پرداخته ابلیس و موجب دگرگونى آیین حنیف ابراهیم - ع - مىگشت، سنت شده بود.ب. - اخبار مکه، ص 142 و 143. - اخبار مکه، ص 143. وجود چنین مناظرى جوانان هوسران را تحریک مىکرد تا گاهى در خانه خدا، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگى را پیشه خود سازند.. - اخبار مکه، ص 144. گاهى نیز زنان و مردان جداگانه طواف مىکردند: ابن عباس مىگوید: برخى از قبایل عرب از جمله بنىعامر و دیگران، برهنه طواف مىکردند. مردان روزها و زنان شبها...، اینها مىگفتند در جامههایى که در آن مرتکب گناه شدهایم، طواف نمىکنیم... برخى از زنان ایشان، تسمهها و بریدههایى از تهیگاه خود مىآویختند و ظاهراً عورت خود را مىپوشاندند... . - اخبار مکه، ص 146. اس خود را از تن بیرون آورده، به کنار خانه مىانداختند؟ ریشه در یک اندیشه خرافى داشت. ابى سلیمان از پدرش نقل مىکند که فاخته دختر زهیر بن حارث بن اسد بن عبدالعزى که مادر حکیم بن خزام است، در حالى که حامله بود، وارد کعبه شد. درد زایمان او را گرفت و حکیم را داخل کعبه به دنیا آورد.ت. - در مستدرک الصحیحین ج 3، ص 483 آمده است، اخبار متواتره دلالت بر آن دارند که على - ع - در کعبه زاده شده است و در نورالابصار نیز آمده که قبل از على - ع - هیچکس در کعبه متولد نشده است. فضائل الخمسه، ج 1، ص 214، مؤسسة الأعلمى - بیروت. فاخته را، در سفره چرمى از کعبه بیرون بردند و محلّى را که در آن زاییده بود، با آب زمزم شستند. . - اخبار مکه، ص 140. ه در آن زاییده بود گوشهاى انداختند و در اصطلاح به چنین جامهاى «لُقا» مىگویند و چنین بود که عموم مردم گرد کعبه برهنه و بدون هیچ جامهاى طواف مىکردند، مگر حمسىها (یعنى قریشیان و هم پیمانان ایشان) که با جامه طواف مىکردند. اگر کس دیگرى غیر از آنان با جامه طواف مىکرد چون طوافش تمام مىشد چه مرد و چه زن، آن جامه را کنار خانه مىانداخت و هیچکس به آن دست نمىزد و آن را حرکت نمىداد تا آنکه زیر گامهاى مردم و بر اثر تابش آفتاب و باد و باران پوسیده مىشد. در این باره ورقة بن نوفل چنین سروده است: «همین اندوه براى او بس است که گویى همچون جامه مطرود (لُقى) زیر دست و پاى طواف کنندگان بر کعبه افتاده است» مقصودش این است که کسى با او تماس نمىگیرد».ف - اخبار مکه، ص 139 و 140. اى از یمنىها براساس همان اندیشههاى خرافى، برهنه طواف مىگزاردند و عجیبتر آنکه ابن عباس مىگوید: برخى نه تنها در مطاف، بلکه قبل از ورود به مکّه و دخول حرم، لباسها را از تن خارج، و عریان وارد مکه مىشدند!!). - الدر المنثور، ج 3، ص 146. - سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 72، مؤسسة الاعلمى بیروت، 1390 ه . ق. لزوم پوشش در طواف وضعیت به اندازهاى اسفبار بود که اگر کسى با لباس طواف مىکرد و آن لباس را بر تن مىداشت و دیگران مىدیدند، او را مىزدند و جامه را از تن او بیرون مىکردند. سیوطى گوید: در این مورد آیه آمد که: بگو چه کسى حرام کرد زینت خدا را که براى بندگانش فراهم فرموده است و خوراکها و روزىهاى پاکیزه را.ف7 - آیات 27 و 30 سوره اعراف؛ جلالالدین سیوطى - الدرالمنثور فى التفسیر المأثور، جزء 3، ص 146، دارالکتب العلمیه، 1990 م. نظور برهنه طواف کردن ایشان است.ت7 - اخبار مکه، ج 1، ص 176. ابن عباس در ذیل آیه شریفه «خذوا زینتکم عند کلّ مسجد»*ظ7 گفته است: چون اعراف: 31 . مردانى بودند که برهنه طواف مىکردند، پس خداوند آنان را به زینت فرمان داد و مراد از زینت همان لباس، پوشاننده عورت و انواع لباسهاى خوب است.7 - الدّر المنثور، ج 3، ص 145. د».ُ7 - الدرالمنثور، ج 3، ص 146. مرحوم علامه طباطبایى - قدسّ سرّه - معتقدند: آیه اختصاص به برهنه طواف کردن و پوشیدن لباس نداشته، و کلیه آیاتى که در آغاز آن خطاب بنىآدم آمده است، احکام عامى را بیان مىکنند که اختصاص به ملّت خاصى ندارد. روایات وارده در این زمینه را نیز از اخبار آحادى مىدانند که به هیچ وجه حجیّت ندارد. سپس مىفرمایند: ابن عباس در این روایت یک حقیقت خارجى را تطبیق بر آیه قرآن کرده است.ک 7 - سید محمد حسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 87 و 88 . عبدالمطلب پرستش بتها را رها کرد و خدا رابه یگانگى شناخت و به نذر وفا نمود و سنتهایى نهاد که بیشتر آنها در قرآن آمد و در سنت رسول خدا هم پذیرفته شد و آنها عبارتند از: وفاى به نذر، صد شتر در دیه پرداختن، حرمت نکاح با محارم، موقوف کردن درآمدن به خانهها از پشت آنها، بریدن دست دزد، نهى از زنده بگور کردن، مباهله (نفرین کردن بر یکدیگر)، حرمت میگسارى، حرمت زنا، حد زدن زناکار، و قرعه زدن، و آنکه نباید هیچکس برهنه گرد کعبه طواف نماید و پذیرایى از مهمان و آنکه نباید هزینه حج را جز از مالهاى پاکیزه خویش بپردازند و بزرگ داشتن ماههاى حرام.س7 - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 363. قدرت یافت و در سال نهم هجرى على بن ابیطالب - ع - را به مکّه اعزام و آن حضرت در منى پیام رسول خدا - ص - را به مردم ابلاغ و این عمل نابخردانه را ممنوع نمود. على - ع - فرمود: پیامبر - ص - به من امر نموده تا دستور خدا را به مردم ابلاغ کرده، به آنان بگویم از این پس عریان بر گِرد خانه خدا طواف نکنند و پس از این سال نیز مشرکان دیگر حق نزدیک شدن به مسجدالحرام را ندارند.ز7 - نورالثقلین، ج 2، ص 179. ترمذى نیز از زید بن یُثَیْع نقل مىکند که از على - ع - سؤال کردم: مأموریت شما در حج چه بود؟ حضرت پاسخ فرمود: چهار چیز: 1 - اینکه برهنه در کنار کعبه طواف نکنند...ض7 - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68. گ تبوک تصمیم به انجام حج گرفتند [لیکن] فرمودند: در خانه خدا مشرکان عریان طواف مىکنند و تا چنین وضعى ادامه دارد من دوست نمىدارم حج بگزارم.قچ - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68 ر عصر جاهلى براى کعبه قداست خاصّى قائل بودند. آنان براى عبادت و شکرگزارى به درگاه حضرت حق، به آنجا آمده، طواف مىکردند. ابن شهرآشوب در این زمینه مىنویسد: ابوطالب در حجر اسماعیل در خواب دید دربى از آسمان به سوى او گشوده شد و نورى از آن ساطع است و ابوطالب را در خود گرفت. پس از بیدار شدن، خواب را براى راهب جحفه نقل کرد. راهب ابوطالب را بشارت داد که فرزندى بزرگوار و شجاع نصیب او خواهد شد. ابوطالب نیز به سوى کعبه بازگشت و در حالى که طواف مىکرد این اشعار را مىسرود: أطوف للاله حول البیت ادعوک بالرغبة محیى المیت بأن ترینى السبط قبل الموت أغر نوراً یا عظیم الصوت منصلتاً بقتل اهل الجبت و کل من دان بیوم السبت... چ - ابىجعفر رشیدالدین محمدبن على بن شهرآشوب م 588، مناقب، ج 2، ص 254، انتشارات علامه، قم.