آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

 آمده است: آنگاه که خداوند به ملائکه فرمود: «انّى جاعل فى الأرض خلیفة، قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدّس لک...» هنگامى که پروردگار تو به فرشتگان فرمود: «من در روى زمین جانشین قرار خواهم داد، فرشتگان گفتند (پروردگارا!) آیا کسى را در زمین قرار مى‏دهى که در آسمان دنیا، و دقیقاً مقابل کعبه، خانه‏اى وجود دارد که نام آن «ضُراح» است. قتاده از رسول خدا - ص - نقل کرده که فرمود: بیت المعمور مسجدى است در آسمان که زیر آن کعبه قرار گرف طواف آدم - ع - ابن عباس گفته است: نخستین کسى که اساس خانه کعبه را نهاد و در آن نماز گزارد و بر آن طواف کرد، آدم بود.آ1ل او هفت طواف در شب و پنج طواف در روز انجام داد. ل‏ - اخبار مکه، ص 30؛ محمد طاهر الکردى المکى، التاریخ القویم لمکه و بیت الله الکریم، ج 3، ص 22؛ مکتبة النهضة الحدیثه بمکّه المکّرمه، 1385 ه بدنبال بناى کعبه، ملائکه شیوه طواف کردن بر گِرد آن را به آدم آموختند. حرم الهى نیز به اندازه کنونى آن، تعیین شد - نه کمتر و نه زیادتر - بدان جهت راهنماى آدم در انجام مناسک حج جبر طواف پیامبران‏ پس از مرگ حضرت آدم - ع - شیث نیز به همان شیوه حج خداى متعال هود [بن عبداللَّه بن رباح بن] خلود بن عاد بن عوص بن ارم بن سام بن نوح را مبعوث فرمودف سال‏ها مى‏گذرد و به دوران حضرت ابراهیم خلیل - ع - کعبه و حج‏گزارى رونقى تازه پیدا مى‏کند. در تاریخ آمده است: آنگاه که هاجر اسماعیل را بزاد، ساره بر او رشک برد و گفت: او و فرزندش را از اینجا ببرد! پس ابراهیم هاجر و اسماعیل را برداشت و به مکه آورد و در نزد خانه کعبه فرود طواف ابراهیم‏ محمد بن اسحاق نقل مى‏کند که چون ابراهیم خلیل‏الرحمان از ساختن بیت‏الحرام آسوده شد، جبرائیل پیش او آمد و گفت: «هفت بار بر کعبه طواف کن» و او همراه اسماعیل هفت دور طواف کرد و در هر دور طواف، هر دو به تمام گوشه‏هاى کعبه دست م فرشتگان ضمن طواف، به ابراهیم - ع - سلام دادند. ابراهیم پرسید: شما در طواف خود چه مى‏گویید؟ گفتند: پیش از روزگار آدم - ع - «سبحان‏الله والحمدلله ولااله الا الله والله اکبر» مى‏گفتیم و چون به آدم گفتیم، فرمود: بر این کلمات، «و لاحول و لاقوة الاَّ بالله» را هم بیفزایید. ابراهیم فرمود: بر آن «العلى العظیم» را هم بیفزایید و فرشتگان چن از امام صادق - ع - سؤال شد: آیا قبل از بعثت نبى‏اکرم - ص - حج گزارده مى‏شد؟ فرمود: آرى و تصدیق آن در قرآن گفتار شعیب است که هنگام ازدواج موسى گفت: «على أن تاجرنى ثمانى حجج»؛ «(تصمیم دارم یکى از دو دخترم را به ازدواج تو درآورم، بر این مهر که) هشت طواف ایرانیان قدیم‏ کعبه نزد ایرانیان قدیم نیز از قداست ویژه‏اى برخوردار بوده است، برخى از اولاد ابراهیم‏اند و پیشینیان ایشان براى بزرگداشت جدّ خود ابراهیم خلیل به زیارت بیت‏الله مى‏رفتند و کعبه را طواف مى‏کردند تا شعار نیاى خویش را بر پاى دارند و انساب خود را حفظ کنند. آخرین پادشاه پارسى که به حج بیت‏الله رفت ساسان بن بابک بود... شاعر باستانى تازى در این باره گفته است: زمزمت الفرس على زمزم و ذلک من سالفها الأقدم‏ ما از زمانهاى پیش خانه خدا را حج مى‏گزاردیم و در اباطح آن ایمن بودیم - اَبْطَح یعنى مسیل، جمع آن اباطح است. و بعد از ظهور اسلام یکى از شاعران ایرانى چنین گفته است: ومازلنا بحج البیت قِدْما و نُلْقى بالاَباطح اَمیناً ما از زمانهاى پیش خانه خدا را حج مى‏گزاردیم و در اباطح آن ایمن بودیم. و ساسانُ بنُ بابَک سارَ حَتّى أتى البیت العتیق بأصْیَدینا و ساسان پسر بابک همراه با دلیران مغرور ما راه پیمود تا به بیت‏العتیق رسید. وطافَ بِه و زمزم عند لیکن با گذشت زمان، آگاهان دین‏ساز، بازیگران دنیاخواه و کج‏اندیشان جاهل، بگونه‏هاى مختلف به تحریف این فریضه الهى پرداختند. یعقوبى مى‏نویسد: عمرو بن لحى - و نام لحى، ربیعة بن حارثة بن عمرو بن عامر است - به سرزمین شام رفت و آنجا مردمى از عمالقه بودند که بت مى‏پرستیدند، پس به آنها گفت: این بتهایى که شما مى‏پرستید چیستند؟ گفتند: اینها بتهایى هستند که آنها را پرستش مى‏کنیم و از آنها یارى مى‏خواهیم، پس یارى کرده مى‏شویم و بوسیله آنها باران مى‏خواهیم پس سیراب مى‏شویم، عمر بن لحى گفت: یکى از این بتها را به من نمى‏بخشید تا آن را به زمین عرب برم، همانجا که عرب براى زیارت خانه خدا مى‏آیند؟ پس بتى به نام «هبل» به او دادند و آن را به مکه آورد و نزد کعبه نهاد و آن اوّل بتى بود که در مکه نهاده شد، سپس «اساف» و «نائله» را آوردند و هرکدام را بر یکى از ارکان کعبه نهادند و طواف کننده، طواف خود را از اساف شروع مى‏کرد و آن را مى‏بوسید و نیز به آن ختم مى‏ک مشرکان هرگاه در مراسم حج طواف و وقوف در عرفات و منى را انجام مى‏دادند، سرهاى خود را کنار بت منات مى‏تراشیدند و براى آن نیت حج مى‏کردند و تلبیه مى‏گف بدعت‏ها و رسوم غلط جاهلى، یکى پس از دیگرى آشکار گردید و طواف این فریضه الهى، و کعبه این جلوه‏گاه توحید، جایگاهى براى ابراز وجود هرزگان و هوسرانان گردید، برهنه طواف کردن براى گروهى سنّت شد و از این رهگذر قداست خانه خدا را خدشه‏دار کردند. به تاریخچه این ماجرا توجه کنید: عرب در کیشهاى خود دو صنف بودند: حُمْس و حلّه، عربهاى حمس در کار دین بر خود سخت مى‏گرفتند و هنگام انجام دادن اعمال حج، غذاى روغنى نمى‏پختند و شیرى اندوخته نمى‏کردند، و میان شیردهى و شیرخوارگانش مانع نمى‏شدند تا خود آن را رها سازند مو و ناخن نمى‏گرفتند و روغن استعمال نمى‏کردند و دست به زنان نمى‏بردند و خود را خوشبو نمى‏کردند و گوشتى نمى‏خوردند و در حج خود کرک و پشم و مویى نمى‏پوشیدند و لباس نوى به تن مى‏کردند و با نعلین خویش گرد خانه طواف مى‏نمودند و از نظر تعظیم پا روى‏ برهنگان در مطاف‏ ابن جریح نیز مى‏گوید: چون خداوند اصحاب ابرهه حبشى را با پرنده‏اى به نام ابابیل نابود ساخت، همه اعراب، قریش و ساکنان مکه را تعظیم مى‏کردند و به همین سبب در بزرگداشت حرم و مشاعر و ماههاى حرام، دقت بیشترى مى‏نمودند. به افراد قریش و ساکنان مکه هم مى‏گفتند: ما اهل خدا و فرزندان ابراهیم خلیل‏الرحمان و حاکمان بیت‏الحرام و ساکنان حرم خداوندیم و براى هیچکس از اعراب حق و منزلت ما نیست و به همین سبب در آیین خود کارهاى تازه و بدعت‏هایى آوردند و آن را میان خود معمول کردند؛ از جمله این بدعت‏ها این بود که مى‏گفتند: هرکس از غیر اَحْمَسى‏ها که براى نخستین بار به حج مى‏آید - چه مرد و چه زن - باید طواف اول خویش را برهنه و مادرزاد انجام دهد، یا آنکه جامه‏اى از کسى که احمسى باشد عاریه یا کرایه کند واَحْمَسى به مردم مکه که قبایل قریش و کنانه و خزاعه بودند و به دیگر مردمى که آیین آنان را داشتند گفته مى‏شد. افرادى که احمسى نبودند بر در مسجد مى‏ایستادند و مى‏گفتند: چه کسى جامه و پوششى به عاریه مى‏دهد؟ اگر کسى کرایه مى‏داد در آن جامه طواف مى‏کردند در غیر این صورت، جامه خود را بیرون در مسجد از تن خارج و برهنه مادرزاد وارد محل طواف مى‏شدند، نخست کنار بت اساف رفته، آن را دست مى‏کشیدند و سپس حجرالاسود را لمس کرده و طواف خود را از سمت راست آغاز مى‏نمودند، در حالى‏که کعبه سمت چپ آنان قرار داشت. و چون هفت دورشان تمام مى‏شد باز حجرالأسود را استلام کرده و آنگاه به بت نائله دست مى‏کشیدند و طوافشان در اینجا تمام مى‏شد و چون از محلّ طواف بیرون مى‏آمدند، جامه خود را به همان حال پیدا مى‏کردند، در حالى‏که هیچکس به آن دست نمى‏زد، آن را مى‏پوشیدند و پس از آن دیگر برهنه طواف نمى‏کردند و فقط کسانى که احمسى نبودند و براى نخستین بار به حج یا عمره مى‏آمدند در طواف اوّل خود برهنه طواف مى‏کردند. غیر احمسى‏ها اگر لباس دیگرى داشتند، لباسى را که با آن طواف کرده بودند، پس از طواف از بدن خارج نموده میان بت اساف و نائله مى‏انداختند و آن جامه همچنان آنجا ا این عمل قداست حرم را شکست و جوانان هوسران را بر آن داشت تا در کنار بیت‏الله الحرام به نظاره برهنگان بپردازند: روزى بانویى زیبا براى طواف آمد، جامه‏اى عاریه مى‏خواست کسى پیدا نشد که به او جامه عاریه دهد، بناچار لباسهاى خود را خارج و برهنه مشغول طواف شد، و در حالى که هر دو دست خود را بر جلو خویش گذاشته بود، شعر مى‏خواند و مى‏گفت: الیوم یبدو بعضه او کله و ما بدا منه فلا أجله‏ «امروز قسمتى یا همه‏اش آشکار است و آنچه از آن آشکار است روا نمى‏دارم». جوانان مکه نگاهش مى‏کردند.ئ. اندیشه‏اى خرافى‏ این که چرا اعراب جاهلى برهنه طواف مى‏نمودند، و یا اگر با لباس طواف مى‏کردند چرا پس از طواف، لب جامه‏اى هم ک در برخى روایات از ابن عباس و نیز قتاده نقل شده که: گروهى از قریش و نیز طایفه اسامى برخى از قبایل آن روز حجاز که برهنه طواف مى‏کردند، عبارتند از: بنوحمس‏ از قریش، اوس، خزرج، خزاعه، ثقیف، بنى‏عامر بن صعصعه، بطون کنانة بن بکر و... اینان عقاید خرافى و ناپسند دیگرى نیز داشته‏اند: گوشت نمى‏خوردند، همیشه از پشت خانه‏ها داخل مى‏شدند، هیچ وقت از پشم و مو استفاده نمى‏کردند، براى پوشاندن اطفال پوست گوسفند یا بز را یک جا درآورده، در پائین آن و در محل پاهاى حیوان دو سوراخ درست کرده آن را - نظیر شلوار - به تن اطفال خود مى‏کردند و همواره برهنه طواف مى‏نمودند...ص‏7 منصور از مجاهد نقل مى‏کند در باره این آیه که خداوند مى‏فرماید «و هنگامى که کار زشت مى‏کردند مى‏گفتند: پدران خود را دیدیم که بر این کار عمل مى‏کردند و خداوند ما را به آن فرمان داده است» م طاووس نیز گفته است: خداوند در این آیه مردم را به پوشیدن ابریشم و دیباج امر نفرموده، لیکن بدان علت که گروهى برهنه طواف مى‏کردند و این چنین بود که وقتى به مکه‏ مى‏آمدند لباس‏هاى خود را خارج مسجد درآورده، سپس وارد مى‏شدند، پس این آیه نازل شد که «یا بنى‏آدم خذوا زینتکم عند کل مسج مخالفت با برهنگى‏ در فضاى تاریک عصر جاهلى، وجدان‏هاى بیدارى نیز یافت مى‏شد که با بدعت‏ها و رسوم زشت آن دوران به مخالفت برخیزند عبدالمطلب از شمار این کسان بود. یعقوبى در این باره مى‏نویسد: پایان یک بدعت‏ بدعت برهنه طواف کردن که در دوران جاهلى مرسوم بود، پس از بعثت رسول اکرم - ص - همچنان در مکّه باقى ماند تا آن که پیامبر - ص ابى الصباح کنانى از امام صادق - ع - نقل مى‏کند که فرمود: پیامبر - ص - پس از مراجعت از جن پیامبر - ص - سرانجام با اعزام على - ع - پرونده این بدعت ناپسند را بستند و پس از آن، با اقتدار کامل به مکه آمده آنجا را از پلیدیها پاک کردند. طواف پیامبر - ص - ابن عباس مى‏گوید: پیامبر - ص - در حالى وارد مکه شدند که برگرد کعبه 360 بت بود برخى از آنها را با سرب استوار کرده بودند... پیامبر با چوبدستى خود به بت‏ها اشاره مى‏فرمودند و بت فرو مى‏افتاد آنگاه همچنان سواره هفت دور طواف فرمود و با همان چوبدستى‏ حجرالاسود را استلام کرد و چون طواف ایشان تمام شد از مرکوب خود پیاده شدند و کنار مقام ابراهیم آمدند و... اهالى مکه نیز د پس از بعثت رسول اکرم - ص - دستورات و قوانین حیات بخش اسلام، آرام آرام بدعت‏ها و سنت‏هاى غلط جاهلى را از بین برد و با تبیین و تشریح فلسفه طواف و نشان دادن الگو، فصل جدیدى در انجام صحیح مناسک حج گشوده شد که در شماره بعد به بررسى ابعاد گوناگون آن خواهیم پرداخت. ...................) Anotates (.................
پیشینه تاریخى طواف‏
سید على قاضى عسکر یکى از واجبات حج، طواف بیت‏الله الحرام است. بر هر انسان حج‏گزارى که حج تمتع بجاى مى‏آورد، سه طواف واجب است: طواف عمره تمتع، طواف حج تمتع و طواف نسا. در این نوشتار پیشینه تاریخى طواف، و اهمیّت آن، مورد بررسى قرار گرفته است. طواف در لغت: «طواف» مصدرِ «طاف»، «یطوف» بوده و در لغت گرد چیزى گشتن و در اصطلاح پیرامون کعبه گردیدن است. - جبران مسعود، الرائد، ج 2، ص 980، دارالعلم للملایین، چاپ ششم، 1990؛ فرهنگ فارسى عمید، ص 1405، ج 2، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم، 1360ه . ش. پیشینیه طواف به هزاران سال قبل از هبوط حضرت آدم - علیه‏السلام - به زمین بازمى‏گردد. فرشتگان در ناحیه «ردْم» از آدم استقبال کرده، به او گفتند: ما دو هزار سال‏ پیش از تو به این خانه حج گزاردیم. آدم پرسید: شما هنگام طواف چه مى‏گویید؟ گفتند مى‏گوییم: «سبحان‏اللَّه والحمدلله ولااله الاالله والله اکبر».پ - ابوالولید ازرقى، اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوى دامغانى، ص 36 چاپ و نشر بنیاد، تهران 1368 ه . ش. فساد و خونریزى کند؟ ما تسبیح و حمد تو را به جا مى‏آوریم». خداوند در برابر گستاخى فرشتگان، بر آنان خشم گرفت و ارتباط آنان هفت سال با حق تعالى قطع شد، سپس آنها درخواست توبه کردند. به آنان فرمان داده شد تا بر گرد بیت‏المعمور طواف کنند. هفت سال اطراف آن طواف کردند و از آنچه گفته بودند طلب آمرزش نمودند، خداوند نیز توبه آنان را پذیرفت و از آنها راضى شد.ت پس از آن، خداوند - تلفیقى از روایات مستدرک‏الوسایل، حاج میرزا حسین نورى طبرسى، م 1320 ه . ق، ج 6، ص 372 تا 369، مؤسسة آل البیت - ع - قم، 1408 ه . ق. تعالى درست مقابل بیت المعمور - در روى کره زمین - خانه خویش را بنا نهاد.8 - همان. - الضراح بالضم: البیت المعمور. برابرى آن با کعبه بگونه‏اى‏است که اگر پایین بیاید، روى کعبه خواهد آمد.س‏ - بحار ، ج 58: ص 56 - 55 . ابن کوّاء از على - ع - پرسید: بیت المعمور چیست؟ حضرت فرمود: بیت‏المعمور همان «ضُراح» است که بر فراز آسمانهاى هفت‏گانه، و زیر عرش قرار دارد. هر روز هفتاد - در مجمع البیان آمده است که بیت المعمور در آسمان چهارم است. مجمع البیان، ج 5، ص 163. هزار فرشته وارد آن مى‏شوند و تا روز قیامت بازنمى‏گردند.ع‏ - اخبار مکه، ص 41. ته است.ک - الدرالمنثور، ج 7، ص 629. بیت المعمور را بدان جهت این نام نهادند که همه روزه هفتاد هزار فرشته در آن نماز مى‏گزارند و شبانگاه فرود آمده گرد کعبه طواف مى‏کنند و آنگاه بر پیامبر - ص - درود مى‏فرستند و پس از آن برمى‏گردند و تا روز قیامت، دیگر نوبت به آنها نخواهد رسید.ى‏ - اخبار مکه ج 1، ص 40. ق. اخبار مکه، ص 36. ازرقى مى‏نویسد: «آدم که بخاطر عصیان خداوند از بهشت رانده شد و به زمین فرود آمد گفت: پروردگارا! براى من چه پیش آمده است که آواى فرشتگان را نمى‏شنوم و وجودشان را دیگر احساس نمى‏کنم؟ فرمود نتیجه (ترک اولى‏ و) خطاى تو است، ولى برو و براى من خانه‏اى بساز، بر گِرد آن طواف کرده و مرا یاد کن، همانگونه که دیدى فرشتگان رفتار مى‏کنند و بر گِرد عرش من مى‏گردند... آدم به مکه رسید و بیت‏الحرام را ساخت و جبرئیل - ع - با بال خود به زمین زد و پایه استوارى در پایین‏ترین نقطه زمین براى او آشکار ساخت و فرشتگان سنگهایى در آن ریختند...س‏ل‏ - اخبار مکه، ص 29. در تاریخ الخمیس آمده است: ملائکه به آدم گفتند: ما هزار سال پیش از تو حج مى‏گزاردیم، سپس پیشاپیش آدم حرکت کردند تا او هفت دور طواف نمود.ذ - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. آدم گرد کعبه طواف مى‏کرد، همانگونه که ملائکه پیرامون عرش خدا طواف مى‏کردند.ه - همان، ص 13. عبدالله بن ابى سلیمان آزاد کرده بنى مخزوم مى‏گوید: چون آدم از بهشت فرود آمد، نخست هفت بار گرد کعبه طواف کرد و سپس دو رکعت نماز روبروى کعبه گزارد... و از آن هنگام که آدم طواف کرد طواف بر گرد کعبه معمول و سنت شد.و - اخبار مکه، ص 261. که خداوند تبارک و تعالى یاقوت سرخ فامى را بر آدم فرو فرستاد و آدم آن را در جاى کنونى خانه کعبه قرار داد و پیوسته پیرامون آن طواف مى‏کرد...لا - ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 7، نشر صدوق 1368 ه . ش. فرشتگان در طواف کعبه‏ ازرقى مى‏نویسد: «در یکى از کتابهاى پیشینیان نخستین که در آن موضوع کعبه آمده بود، چنین دیدم که هیچ فرشته‏اى را خداوند به زمین نمى‏فرستد مگر آنکه او را به زیارت کعبه فرمان مى‏دهد و آن فرشته از کنار عرش احرام بسته و لبیک گویان فرود مى‏آید، نخست حَجَر را مى‏بوسد و استلام مى‏کند و سپس هفت دور، بر خانه طواف مى‏کند و داخل کعبه دو رکعت نماز مى‏گزارد، آنگاه به آسمان صعود مى‏کند.ه - اخبار مکه، ص 31. ائیل امین بود. او پذیرش توبه آدم - ع - را به آن حضرت ابلاغ نمود، سپس مناسک حج را به او آموخت؛ از جمله آن مناسک، هفت دور طواف گرد خانه خدا بود.لا - فیض کاشانى، کتاب وافى، ج 8، ص 130، مکتبة الامام امیرالمؤمنین - ع - اصفهان 1372 ه . ش. پس از بناى خانه کعبه به دست حضرت آدم - ع - اقوام و ملل گوناگون احترام خاص و ویژه‏اى براى آن قائل شدند، هر یک بگونه‏اى حج گزارده، گرداگرد بیت‏اللَّه الحرام‏ طواف مى‏کردند. مسعودى فاصله زمانى هبوط آدم تا مبعث پیامبر اسلام - ص - را حدود چهار هزار و هشتصد و یازده سال و شش ماه و ده روز ذکر مى‏کند.ًّ - ابوالحسن على بن حسین مسعودى، مروج الذهب، ج 1، ص 619. گزارد.» - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. مجاهد گفته است: هفتاد و پنج پیامبر حج گزاردند و همگان طواف کردند.ز - اخبار مکه، ص 57 . از طواف حضرت نوح نیز در روایات سخن به میان آمده است.ش‏ وگرچه در نقلى - وافى، ج 8، ص 159. گفته شده که از فاصله زمانى حضرت نوح تا حضرت ابراهیم - علیهماالسلام - هیچیک از پیامبران حج نگزارده، پیرامون خانه خدا طواف نکرده‏اند. لیکن یعقوبى مى‏نویسد: - التاریخ القویم، ج 3، ص 14. و او عاد را به عبادت و اطاعت پروردگار و دورى از - اعراف: 72 - 65؛ هود 60 - 50 و 89؛ شعراء 140 - 123. محرمات دعوت مى‏کرد و آنها تکذیبش نمودند تا خدا سه سال باران را از آنان بازگرفت، پس کسانى از خود را به سوى کعبه فرستادند تا براى آنها از خدا باران بخواهند و آنها چهل روز به طواف کعبه و مراسم زیارت آن مشغول بودند...2 - احمد بن‏ابى یعقوب، تاریخ‏یعقوبى، ج‏1، ص‏20، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363 ه .ش. آورد و خود از آن دو جدا گردید. هاجر به او گفت: «ما را به که مى‏سپارى؟» گفت: «به پروردگار این خانه» و آنگاه گفت: «اللهمّ انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرّم...» - سوره 14، آیه 37. سپس خداى متعال ابراهیم را فرمود: «کعبه را بسازد و ستون‏هاى آن را برافرازد و مردم را به حج بخواند و مناسک حج را به آنان بیاموزد پس ابراهیم و اسماعیل پایه‏هاى خانه را برافراشتند...»ن‏ - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 27. ى‏کشیدند و چون هفت دور طواف تمام شد هر دو پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز گزاردند.ه - التاریخ القویم، ج 3، ص 47؛ اخبار مکه، ص 55. معلّم ابراهیم - ع - و فرزندش اسماعیل نیز، چونان حضرت آدم - ع - جبرائیل بود، آنان را نزد حجرالأسود آورده، ابتدا خود آن را استلام نمود، به ابراهیم و اسماعیل نیز گفت استلام کنند، سپس همراه با هم، هفت مرتبه طواف نمودند.4 - وافى، ج 8، ص 138. ین کردند. - اخبار مکه، ص 37. پس از حضرت ابراهیم - ع - موسى - ع - نیز حج گزارده، هفت مرتبه گرداگرد این‏ خانه طواف نموده است.ت - اخبار مکه، ص 60 . مجاهد نقل کرده که: موسى بر شترى سرخ به حج آمد و از منطقه روحاء گذشت و دو جامه پنبه‏اى بر تن داشت، یکى را ازار ساخته و دیگرى را رداء و بر کعبه طواف کرد...ه - اخبار مکه، ص 57. حج» براى من خدمت کنى»*اً و نگفت هشت «سال». همانا آدم و نوح حج قصص: 27 . گزاردند. سلیمان بن داود همراه با جن و انس و پرنده و باد حج انجام داد. موسى سوار بر شترى سرخ رنگ حج گزارده مى‏فرمود: «لبیک لبیک...»ُ - تفسیر البرهان‏1: 155/10 - بحار 99: 64/41. پیامبران الهى هر یک بگونه‏اى تلبیه گفته، حج مى‏گزاردند، آنگونه که ازرقى مى‏گوید: یونس بن مَتى مى‏گفته است «لبیک فراج الکرب لبیک» و موسى مى‏گفته است: «لبیک انا عبدک لبیک لبیک» و عیسى مى‏گفته است: «لبیک انا عبدک، ابن امتک، بنت عبدیک لبیک.»خ - اخبار مکه، ص 61. از آنان به احترام خانه کعبه و جدّشان ابراهیم - ع - و هم توسل به هدایت او و رعایت نسب خویش، به زیارت بیت‏الحرام مى‏رفتند و بر آن طواف مى‏بردند و آخرین کس از ایشان که به حج رفت، ساسان پسر بابک جدّ اردشیر بابکان، سرملوک ساسانى بود... در روایات اسلامى راجع به حفر چاه زمزم به وسیله عبدالمطلب آورده‏اند که: وقتى عبدالمطلب زمزم را کشف کرد دو آهوى طلا و چند شمشیر و زر بسیار به دست آورد که ساسان پادشاه ایران به حرم کعبه اهدا کرده بود... عبدالمطلب باب کعبه را با آنها بساخت*ٍ. - تاریخ مکه 1/22. یاقوت حموى هم به نقل از مسعودى*غ آورده است که «ایرانیان عقیده دارند که - معجم‏البلدان 3/148؛ مروج الذهب 1/336 . بئر لاسماعیلَ تَروْى الشّار بینا و کعبه و زمزم را طواف کرد، آن چاه را که از اسماعیل است و نوشندگان را سیراب مى‏کند. به موجب این اخبار، ایرانیان صدر اسلام افتخار مى‏کردند در عصرى که مشرکان جزیرةالعرب کعبه را با بتهاى خود ملوث کرده زشت‏ترین گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتکب مى‏شدند، به زیارت حج مى‏رفتند و هدایایى به کعبه تقدیم مى‏داشتند. طواف در جاهلیت‏ در دوران قبل از اسلام و در عصر جاهلى نیز، مراسم حج و طواف خانه خدا، همچنان وجود داشت. قریش و عموم فرزندان معدّ بن عدنان پاره‏اى از احکام دین ابراهیم را به دست داشتند، خانه کعبه را زیارت مى‏کردند و مناسک حج را به پا مى‏داشتند، مهمان‏نواز بودند و ماههاى حرام را بزرگ مى‏داشتند.ُ - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 331؛ مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، 1363. رد.ه - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 231 و 232. برخى علاوه بر طواف خانه، برگرد بت نیز طواف مى‏کردند. عمرو بن لُحَىّ، بت عزّى‏ را در منطقه نخله قرار داد و هنگامى که از حج و طواف خود بر کعبه آسوده مى‏شدند، از احرام بیرون نمى‏آمدند تا کنار بت عزى مى‏رفتند و بر آن طواف مى‏کردند و سپس همانجا از احرام بیرون مى‏آمدند.اً - اخبار مکه، ص 102. بت و بتخانه عزى در راه مکه به عراق و بالاتر از ذات عرق قرار داشته است.پ - اخبار مکه ازرقى، ص 102. تند...ع - اخبار مکه، ص 101. زمین مسجد نمى‏نهادند. - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 335. عربهاى حله - یعنى قبیله‏هاى تمیم و ضَبَّه و مُزَیْنه و رِباب و عُکْل و ثَوْر و قیس عیلان همه‏اش به جز عدوان و ثقیف و عامر بن صعصعه، و ربیعة بن نزار همه‏اش و قضاعه و حضرموت و عک و قبیله‏هایى از ازد ... هرگاه به مکه مى‏رسیدند، پس از انجام مناسک، جامه‏هایى را که پوشیده بودند بیرون مى‏آوردندگ و دیگر آن را نمى‏پوشیدند و به این - همان. جامه‏ها «لُقى‏» مى‏گفتند. بدین جهت اگر مى‏توانستند جامه‏هاى حمس را به کرایه یا عاریه مى‏پوشیدند و در آنها طواف مى‏کردند وگرنه برهنه طواف خانه را انجام مى‏دادند.، - سیره ابن هشام، ج 1، ص 219. فتاده باقى مى‏ماند و هیچکس به آن دست نمى‏زد تا از میان مى‏رفت. تمام‏ این کارها که ساخته و پرداخته ابلیس و موجب دگرگونى آیین حنیف ابراهیم - ع - مى‏گشت، سنت شده بود.ب. - اخبار مکه، ص 142 و 143. - اخبار مکه، ص 143. وجود چنین مناظرى جوانان هوسران را تحریک مى‏کرد تا گاهى در خانه خدا، دست به بازوان زنان بزنند و هرزگى را پیشه خود سازند.. - اخبار مکه، ص 144. گاهى نیز زنان و مردان جداگانه طواف مى‏کردند: ابن عباس مى‏گوید: برخى از قبایل عرب از جمله بنى‏عامر و دیگران، برهنه طواف مى‏کردند. مردان روزها و زنان شبها...، اینها مى‏گفتند در جامه‏هایى که در آن مرتکب گناه شده‏ایم، طواف نمى‏کنیم... برخى از زنان ایشان، تسمه‏ها و بریده‏هایى از تهیگاه خود مى‏آویختند و ظاهراً عورت خود را مى‏پوشاندند... . - اخبار مکه، ص 146. اس خود را از تن بیرون آورده، به کنار خانه مى‏انداختند؟ ریشه در یک اندیشه خرافى داشت. ابى سلیمان از پدرش نقل مى‏کند که فاخته دختر زهیر بن حارث بن اسد بن عبدالعزى که مادر حکیم بن خزام است، در حالى که حامله بود، وارد کعبه شد. درد زایمان او را گرفت و حکیم را داخل کعبه به دنیا آورد.ت. - در مستدرک الصحیحین ج 3، ص 483 آمده است، اخبار متواتره دلالت بر آن دارند که على - ع - در کعبه زاده شده است و در نورالابصار نیز آمده که قبل از على - ع - هیچکس در کعبه متولد نشده است. فضائل الخمسه، ج 1، ص 214، مؤسسة الأعلمى - بیروت. فاخته را، در سفره چرمى از کعبه بیرون بردند و محلّى را که در آن زاییده بود، با آب زمزم شستند. . - اخبار مکه، ص 140. ه در آن زاییده بود گوشه‏اى انداختند و در اصطلاح به چنین جامه‏اى «لُقا» مى‏گویند و چنین بود که عموم مردم گرد کعبه برهنه و بدون هیچ جامه‏اى طواف مى‏کردند، مگر حمسى‏ها (یعنى قریشیان و هم پیمانان ایشان) که با جامه طواف مى‏کردند. اگر کس دیگرى غیر از آنان با جامه طواف مى‏کرد چون طوافش تمام مى‏شد چه مرد و چه زن، آن جامه را کنار خانه مى‏انداخت و هیچکس به آن دست نمى‏زد و آن را حرکت نمى‏داد تا آنکه زیر گام‏هاى مردم و بر اثر تابش آفتاب و باد و باران پوسیده مى‏شد. در این باره ورقة بن نوفل چنین سروده است: «همین اندوه براى او بس است که گویى همچون جامه مطرود (لُقى‏) زیر دست و پاى طواف کنندگان بر کعبه افتاده است» مقصودش این است که کسى با او تماس نمى‏گیرد».ف‏ - اخبار مکه، ص 139 و 140. اى از یمنى‏ها براساس همان اندیشه‏هاى خرافى، برهنه طواف مى‏گزاردند و عجیب‏تر آنکه ابن عباس مى‏گوید: برخى نه تنها در مطاف، بلکه قبل از ورود به مکّه و دخول حرم، لباس‏ها را از تن خارج، و عریان وارد مکه مى‏شدند!!). - الدر المنثور، ج 3، ص 146. - سید محمد حسین طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 72، مؤسسة الاعلمى بیروت، 1390 ه . ق. لزوم پوشش در طواف‏ وضعیت به اندازه‏اى اسفبار بود که اگر کسى با لباس طواف مى‏کرد و آن لباس را بر تن مى‏داشت و دیگران مى‏دیدند، او را مى‏زدند و جامه را از تن او بیرون مى‏کردند. سیوطى گوید: در این مورد آیه آمد که: بگو چه کسى حرام کرد زینت خدا را که براى بندگانش فراهم فرموده است و خوراکها و روزى‏هاى پاکیزه را.ف‏7 - آیات 27 و 30 سوره اعراف؛ جلال‏الدین سیوطى - الدرالمنثور فى التفسیر المأثور، جزء 3، ص 146، دارالکتب العلمیه، 1990 م. نظور برهنه طواف کردن ایشان است.ت7 - اخبار مکه، ج 1، ص 176. ابن عباس در ذیل آیه شریفه «خذوا زینتکم عند کلّ مسجد»*ظ7 گفته است: چون اعراف: 31 . مردانى بودند که برهنه طواف مى‏کردند، پس خداوند آنان را به زینت فرمان داد و مراد از زینت همان لباس، پوشاننده عورت و انواع لباس‏هاى خوب است.7 - الدّر المنثور، ج 3، ص 145. د».ُ7 - الدرالمنثور، ج 3، ص 146. مرحوم علامه طباطبایى - قدسّ سرّه - معتقدند: آیه اختصاص به برهنه طواف کردن و پوشیدن لباس نداشته، و کلیه آیاتى که در آغاز آن خطاب بنى‏آدم آمده است، احکام عامى را بیان مى‏کنند که اختصاص به ملّت خاصى ندارد. روایات وارده در این زمینه را نیز از اخبار آحادى مى‏دانند که به هیچ وجه حجیّت ندارد. سپس مى‏فرمایند: ابن عباس در این روایت یک حقیقت خارجى را تطبیق بر آیه قرآن کرده است.ک 7 - سید محمد حسین طباطبائى، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 87 و 88 . عبدالمطلب پرستش بتها را رها کرد و خدا رابه یگانگى شناخت و به نذر وفا نمود و سنتهایى نهاد که بیشتر آنها در قرآن آمد و در سنت رسول خدا هم پذیرفته شد و آنها عبارتند از: وفاى به نذر، صد شتر در دیه پرداختن، حرمت نکاح با محارم، موقوف کردن درآمدن به خانه‏ها از پشت آنها، بریدن دست دزد، نهى از زنده بگور کردن، مباهله (نفرین کردن بر یکدیگر)، حرمت میگسارى، حرمت زنا، حد زدن زناکار، و قرعه زدن، و آنکه نباید هیچکس برهنه گرد کعبه طواف نماید و پذیرایى از مهمان و آنکه نباید هزینه حج را جز از مالهاى پاکیزه خویش بپردازند و بزرگ داشتن ماههاى حرام.س‏7 - تاریخ یعقوبى، ج 1، ص 363. قدرت یافت و در سال نهم هجرى على بن ابیطالب - ع - را به مکّه اعزام و آن حضرت در منى پیام رسول خدا - ص - را به مردم ابلاغ و این عمل نابخردانه را ممنوع نمود. على - ع - فرمود: پیامبر - ص - به من امر نموده تا دستور خدا را به مردم ابلاغ کرده، به آنان بگویم از این پس عریان بر گِرد خانه خدا طواف نکنند و پس از این سال نیز مشرکان دیگر حق نزدیک شدن به مسجدالحرام را ندارند.ز7 - نورالثقلین، ج 2، ص 179. ترمذى نیز از زید بن یُثَیْع نقل مى‏کند که از على - ع - سؤال کردم: مأموریت شما در حج چه بود؟ حضرت پاسخ فرمود: چهار چیز: 1 - اینکه برهنه در کنار کعبه طواف نکنند...ض‏7 - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68. گ تبوک تصمیم به انجام حج گرفتند [لیکن] فرمودند: در خانه خدا مشرکان عریان طواف مى‏کنند و تا چنین وضعى ادامه دارد من دوست نمى‏دارم حج بگزارم.ق‏چ‏ - تفسیر قرطبى، ج 8، ص 68 ر عصر جاهلى براى کعبه قداست خاصّى قائل بودند. آنان براى عبادت و شکرگزارى به درگاه حضرت حق، به آنجا آمده، طواف مى‏کردند. ابن شهرآشوب در این زمینه مى‏نویسد: ابوطالب در حجر اسماعیل در خواب دید دربى از آسمان به سوى او گشوده شد و نورى از آن ساطع است و ابوطالب را در خود گرفت. پس از بیدار شدن، خواب را براى راهب جحفه نقل کرد. راهب ابوطالب را بشارت داد که فرزندى بزرگوار و شجاع نصیب او خواهد شد. ابوطالب نیز به سوى کعبه بازگشت و در حالى که طواف مى‏کرد این اشعار را مى‏سرود: أطوف للاله حول البیت ادعوک بالرغبة محیى المیت‏ بأن ترینى السبط قبل الموت أغر نوراً یا عظیم الصوت‏ منصلتاً بقتل اهل الجبت و کل من دان بیوم السبت... چ‏ - ابى‏جعفر رشیدالدین محمدبن على بن شهرآشوب م 588، مناقب، ج 2، ص 254، انتشارات علامه، قم. 

تبلیغات