حرم منطقه آزاد (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
«حرم» در لغت به معنى «سرزمین مقدس و مورد احترام» است و در فرهنگ فقه اسلام به منطقه خاصى که شامل شهر مکه و بخشى از اطراف آن است، اطلاق مىشود. میزان قداست و احترام این سرزمین را در اسلام، از احکام ویژهاى که بر آن مقرر شده و نیز از خصایصى که دارا مىباشد مىتوان به دست آورد. خصایص حرم این سرزمین از ابتدا با یک سلسله خصایص و ممیزّاتى معرفى شده که قداست و احترام خاصى را باعث شده است. بسیارى از این خصایص قبل از اسلام - در ادیان گذشته - نیز مورد اهتمام قرار گرفته است. در این مقال کوتاه مىتوان به چند مورد از این خصایص اشاره نمود: 1 - حرم نخستین مرکز توحید و اوّلین سرزمینى است که منادیان الهى توحید، تفکّر توحیدى ناب را در آن سرزمین بنیاد نهاده و نداى آن را براى انسانها سردادهاند.1 به این لحاظ، جهان اسلام باید حرم را پایگاه اصلى تفکر توحیدى خالص بدانند و در همه ادوار تاریخ بویژه در تحوّلاتى که در جهت استقرار حاکمیت توحید انجام مىپذیرد، این جایگاه رفیع و مقدس را براى حرم از یاد نبرند و بدان به عنوان قلب الهامبخش توحید ناب جهان اسلام بنگرند و چنین نقش سازندهاى را به آن بازگردانند. 2 - این سرزمین، حرم ابراهیم بنیانگذار مکتب رهائى بخش توحید است و اختصاص این سرزمین به ابراهیم آنطور که از برخى از روایات2 به دست مىآید، قداست و احترام خاصى را در مورد آن برمىانگیزد که در حقیقت هر نوع تقدیس و احترام این حرم، خود نوعى تعظیم شخصیت این پیامبر بزرگ الهى توحید و احترام از مکتب رهائى بخش او محسوب مىگردد. 3 - حرم به لحاظ شهر مکه نیز که از قداست خاصى برخوردار است و در نصوص اسلامى اعم از قرآن و سنت بر بزرگداشت این شهر تأکید شده است3 داراى عظمت و قداست ویژهاى است که شهر مکه را در خود جاى داده است. 4 - مسجدالحرام با تمامى عظمت و احترامى که در اسلام دارد، در این سرزمین (حرم) قرار گرفته است در این مورد کافى است به اهمیت و نقشى که مسجدالحرام در قرآن و شریعت اسلام دارد4 توجه کافى مبذول گردد و از این نقطه نظر نیز موقعیت حرم بررسى و مورد مطالعه قرار گیرد. تمامى دلها رو به سمت مسجدالحرام است: «فَوَلِّ وَجْهکَ شَطْر المَسجدالحرام»5 و مسجدالحرام مبدأ معراج پیامبر است.6 مسجدالحرامى که: «جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد»7 است و پاکسازى و سالمسازى محیط آن براى عبادت مورد تأکید قرار گرفته و در میان مساجد از ویژگى و امتیاز خاصى برخوردار گردیده است. 5 - حرم شامل کعبه و بیتاللَّه الحرام است و از این نقطه نظر نیز امتیاز و اهمیت و احترام فوقالعادهاى را کسب نموده است؛ کعبهاى که: «جعلاللَّه البیت الحرام قیاماً للناس»8 است و در حدیث آمده است: «ما خلق اللَّه بقعة اَحَبّ الیه من الکعبه». 6 - فلسفه احرام در حج و عمره، مراعات احترام خاص حرم است.9 7 - کسى که در حرم دفن شود در حریم رحمت الهى قرار خواهد گرفت (من دفن فى الحرم امن من الفزع الاکبر من بر الناس و فاجرهم).10 احکام ویژه حرم با توجه به اهمیت و احترام خاصى که حرم از نقطه نظرهاى مختلف حائز آن است؛ در فقه اسلامى داراى احکام ویژهاى است که برخى از آنها را به اشاره در اینجا مىآوریم: 1 - این منطقه به عنوان سرزمین امنیت معرفى شده: «اولم نمکن لهم حرماً امناً»11 و کشتن حیوانات (غیراهلى) در این منطقه ممنوع است و در فقه براى مرتکبین آن مجازاتهاى خاصى مقرر شده است. (من دخله من الوحش والطیر کان امناً من ان یهاج او یوذى حتى یخرج). 2 - به دلیل منطقه امن بودن حرم (اولم یرونا جعلناه حرماً امناً)12 هر فرد مسلمان تا هنگامى که در این منطقه زندگى مىکند از مصونیت جانى برخوردار است، (من دخل الحرم من الناس مستجیراً به فهو آن من سخط اللَّه عزّوجلّ). 3 - در این منطقه جنگ و خونریزى ممنوع است. 4 - ورود به حرم باید با تشریفات خاصّى انجام گیرد که از آن به احرام تعبیر مىشود و داراى احکام خاصى مىباشد. 5 - افراد غیر مسلمان حق سکونت در منطقه حرم را ندارند و بسیارى از فقها ورود غیرمسلمانان را به این منطقه چه به عنوان اقامت و چه براى عبور ممنوع دانستهاند.13 این حکم شامل سفرا و نمایندگیهاى خارجى و افراد غیرمسلمانى که حامل پیام مىباشند و نیز هیأتهایى که براى عقد قرارداد قصد ورود به منطقه حرم را دارند نیز مىگردد و از اینرو در چنین مواردى مىتوانند براى انجام مقاصد خود از افراد مسلمان استفاده نمایند و یا در خارج حرم با پیشواى مسلمین و نمایندگان رسمى وى ملاقات کنند.14 براساس این قانون اقلیتهاى مذهبى متعهد (اهل ذمه) نیز از اقامت در این منطقه محروم مىباشند و براى عبور نیز باید اجازه رسمى کسب نمایند و دولت اسلامى مىتواند طى قراردادى در ازاى این اجازه، مقررات مالى وضع نماید.15 6 - کندن درختان و ریشه گیاهان حرم ممنوع است و همچنین بریدن شاخهها. در این مورد فقها مجازاتهاى مالى خاصى را مقرر نمودهاند16 و حکم مصونیت درختان و گیاهان حرم را در باره محرم و افراد عادى نیز نافذ شمردهاند.17 7 - تردد مسلحانه در منطقه حرم ممنوع مىباشد، (لاتخرجوا بالسیوف الى الحرم).18 8 - از سکونت کسانى که عامل فساد و الحاد هستند در منطقه حرم جلوگیرى مىشود و با آنها به خشونت رفتار مىشود، (من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم). منظور از کسانى که در حرم قصد الحاد به ظلم دارند آنهائى هستند که قصد ارتکاب اعمالى چون سرقت، ستمگرى، تجاوز به حقوق مردم و هر نوع ظلم داشته باشند که از اقامت آنها در حرم جلوگیرى مىشود، (یتقى ان یسکن الحرم).19 9 - اشیائى که در حرم پیدا مىشود حکم خاصى دارد20 و اصولاً از دست زدن به اشیاء گمشده حرم، منع شده است، (لا تمسّ ابداً حتى یجىء صاحبها).21 10 - کسى که در خارج حرم مرتکب جنایتى شود و سپس به حرم پناهنده گردد تا در حرم است از اجراى حد، معاف مىباشد، لیکن براى چنین کسى محدودیتهائى ایجاد مىگردد تا ناگزیر از حرم خارج گردد و حد بر وى جارى شود. امّا کسانى که در حرم مرتکب جنایتى شوند، به دلیل اینکه خود احترام حرم را نادیده گرفتهاند از مصونیت حرم محروم مىشوند و بر آنها حد جارى مىگردد.22 11 - نماز در حرمین براى مسافر اختیارى است که تمام بخواند یا قصر و این حکم گرچه اختصاص به مسجدالحرام دارد ولى جمعى از فقها این حکم را در مورد شهر مکه نیز قائل شدهاند که حتى اگر مسافر در حال عبور از شهر مکه باشد مىتوانند نماز خود را تمام بخواند. 12 - به استناد آیه 25 سوره حج: «جعلهاللَّه للناس سواء العاکف فیه والباد» بسیارى از فقهاى اهل تسنن از آن جمله عبداللَّه بن عمر خرید و فروش خانههاى مکه را حرام شمرده و اجاره دادن و مالالاجاره آن را نامشروع دانستهاند. دارقطنى در این زمینه حدیثى از عبداللَّه بن عمر نقل کرده است که: «من اکل کراء بیوت مکه اکل ناراً» «کسى که مال الإجاره خانههاى مکه را بخورد چنان است که آتشى خورده است». احمد بن حنبل گفته است خانههاى مکه را مىتوان تملّک کرد و به ارث برد ولى نمىتوان آنها را اجاره داد. در این زمینه حدیثى از پیامبر - ص - نقل شده که فرمود: «من احتاج سکن و من استغنى اسکن»، «کسى که به خانه مکه احتیاج دارد در آن سکونت مىگزیند و کسى که نسبت به آن بىنیاز است دیگرى در آن خانه اسکان داده مىشود».23 در احادیث شیعه نیز آمده است که: «انه (على - علیهالسلام -) کره اجارة بیوت مکه و قرء سواء العاکف فیه و الباد».24 «على - علیهالسلام - اجاره دادن خانههاى مکه را بد مىشمرد و به این آیه استناد مىنمود». و در حدیث دیگر از امیرالمؤمنین على - علیهالسلام - فرمود: «ان رسولاللَّه - ص - نهى اهل مکه عن اجارة بیوتهم و ان تعلقوا علیها ابوابا»25. «رسول خدا - ص - مردم مکه را از اجاره دادن خانههایشان به کسانى که براى زیارت بیتاللَّه الحرام مىآمدند نهى نمود و آنها را از گذاردن در، بر خانههاى خود منع فرمود». در رساله على بن جعفر به نقل از برادر بزرگوارش امام موسى بن جعفر آمده است: «لیس ینبغى لأحد من اهل مکه ان یمنع الحاج شیئاً من الدورینز لونها»26 «شایسته نیست کسى از اهل مکه، حجاج را از سکونت گزیدن در خانههاى مکه مانع شود». حرم از آن همه مسلمین است بسیارى از مفسرین در تفسیر آیه: «ان الذین کفروا و یصدون عن سبیلاللَّه والمسجدالحرام الذى جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم»27 حکم همگانى بودن را که در آیه، به مسجدالحرام نسبت داده شده بر همه منطقه حرم شامل دانستهاند؛28 زیرا مشرکین نه تنها از مسجدالحرام بلکه پیامبر - ص - و مسلمین را از ورود به حرم منع مىنمودند و نیز با وجود اینکه پیامبر - ص - از مکه و از خانه خود به معراج رفت. در سوره اسراء آمده است: «سبحان الذى اسرى بعبده لیلاً من المسجدالحرام» و اطلاق مسجدالحرام به همه منطقه حرم به لحاظ جزء اشراف آن مىباشد. مفهوم همگانى بودن مسجدالحرام یا منطقه حرم، این است که در نگهداشتن حرمت و قداست این سرزمین و انجام مناسک حج و عمره فرقى بین ساکنان آن و کسانى که از خارج به این سرزمین وارد مىشوند وجود ندارد و اهل این منطقه هیچگونه خصوصیتى را دارا نیستند. احترام حرم و عبادت و مناسک آن حق عمومى مسلمین است و هر نوع ایجاد مزاحمت و ممانعت در این راه تجاوز به حقوق همگانى مسلمین جهان محسوب مىگردد و نوعى الحاد و ظلم است که مرتکبین آن باید با شدیدترین مجازات تنبیه شوند (نذقه من عذاب الیم). دنباله آیه: «و من یرد فیه بالحاد بظلم» در حقیقت بیان جزاى صدر آیه است؛ به این معنا که اگر کسى این حق همگانى مردم را مورد تجاوز قرار دهد، نوعى الحاد و از روى ستمگرى است و عذاب الیم جزاى او است.29 مفهوم این سخن آن است که قدسیّت و تعظیم و معنویت حرم چیزى نیست که در انحصار فرد یا گروه خاصى قرار گیرد؛ بلکه این سخن که حقیقت عبادت حج و عمره است متعلق به جهان اسلام بوده و همه مسلمین بطور یکسان از این حق برخوردار مىباشند. و بالاخره مفاد آیه چنین است که: پاسدار حرم و حامى قدسیت آن و خادم این معبد و بپا دارنده احترام این سرزمین، همه کسانى هستند که حق عبادت در آن را دارند؛ بنابراین اصل قرآنى حرم باید تحت نظارت و مراقبت معنوى نمایندگان واقعى ملل مسلمان جهان اداره شود و شؤون روحانى و عبادى حرم برعهده هیئت نمایندگى جهان اسلام باشد. منطقه بینالملل اسلامى تردیدى نیست که مفهوم: «الذى جعله للناس» بیرون آوردن حرم از انحصار یک گروه یا یک مذهب خاص است، همانطورى که مفهوم: «سواء العاکف فیه و الباد» برابرى انسانهاى موحد و عبادتگذار خدا در این سرزمین، به لحاظ انجام مناسک عبادى است و این نوع آزادى، خواه ناخواه شامل کلیّه اعتقادها و دیدگاههایى مىشود که در چهارچوب اصول اسلامى و قرآنى در میان مسلمانان وجود دارد. بنابراین اصل، هرگاه عبادت مسلمین در حرم و مسجدالحرام در چهارچوب اصول یک مذهب و یک دیدگاه منحصر گردد و دیدگاهها و عقاید دیگر مسلمین، کنترل و محدود شود، و آزادى عمل در عبادت، از غیر پیروان مذهب انحصارى گروه حاکم، سلب گردد، در حقیقت مصداق دیگرى از آیه: «و من یرد بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم» خواهد بود. امروز عاکفین در این سرزمین عبادت و توحید اعتقاد و دیدگاه خاصى دارند و اصول و فروع اسلام را در چهارچوب معینى تفسیر مىکنند ولى آنها که از خارج این سرزمین براى عبادت مىآیند (الباد) برداشتى دیگر از اسلام دارند. در چنین شرایطى حکم صریح قرآن چیست. قرآن بر خلاف مذهب وهابیت - که واردین را مجبور به رعایت مذهب عاکفین مىکند و آزادى عبادت را از آنان در زمینه اعتقادات خود سلب مىنماید - بطور صریح مىگوید: «سواء العاکف فیه و الباد». حرم سرزمین آزاد اسلامى به اعتقاد بسیارى از علماى اسلام «منطقه حرم»، سرزمین آزاد است و براى هر واردى جایز است هر کجاى حرم که خواست منزل گزیند و صاحب خانه موظف است او را جاى دهد چه بخواهد و چه نخواهد.30 در صدر اسلام خانههاى شهر مکه همواره به روى زائران باز بود و خانهها بدون در بود و صحابه از اینکه عدهاى از مردم مکه به خاطر سرقتها مجبور شدند براى خانههاى خود درب بگذارند، ابراز ناخشنودى مىنمودند و مىگفتند: «آیا خانههاى خود را به روى حجاج مىبندید؟»31 خلفا در زمان حج دستور مىدادند درهاى خانههاى شهر مکه را از جاى برکنند تا خانهها به روى حجاج باز باشد به همین دلیل فقهاى اسلامى در مورد سرزمین حرم به لحاظ قابل تملک بودن آن سه نظریّه ابراز نموهاند: 1 - سرزمین حرم و مکه قابل تملّک نیست و حرم منطقه آزاد اسلامى است و سکونت در آن براى عموم مسلمین آزاد مىباشد و در نتیجه نه ارث برده مىشود و نه اجاره داده مىشود نه قابل فروش است. 2 - قابل تملک است، به ارث تملک مىشود و قابل بیع نیز مىباشد ولى در ازاى اسکان زوار بیتاللَّه الحرام کسى نمىتواند مال الإجارهاى دریافت نماید. 3 - از اموال عمومى است و در اختیار دولت اسلامى (امام) قرار دارد و هر نوع تصرّف در این سرزمین باید براساس مصالح جهان اسلام به صلاحدید امام مسلمین انجام گیرد. منشأ این اختلاف فقهى آن است که شهر مکه مفتوح العنوه است یا سرزمین صلح محسوب مىگردد، جمعى از فقها مانند مالک و ابوحنفیه و اوزاعى سرزمین مکه را مفتوح العنوه مىدانند که پیامبر - ص - پس از فتح مکه این سرزمین را تقسیم ننمود و آن را به حال خود گذاشت تا اهل مکه و کسانى که بعداً در آن سرزمین سکونت مىکنند استفاده نمایند. بنابراین رأى، سرزمین مکه قابل فروش و اجاره نیست، هرکس به آن وارد شود مىتواند از آن براى سکونت خویش استفاده کند و هرکس سبقت بجوید از اولویت برخوردار خواهد بود. به اعتقاد شافعى: مکه از اراضى صلح است و پیامبر - ص - با تهدید و اعلان جنگ، وارد حرم شد و گفتار تاریخى آن حضرت که فرمود: «من اغلق بابه فهو امن و من دخل دار ابىسفیان فهو امن» نشانگر آن بود که مردم مکه نه از روى صلح بلکه از روى قهر تسلیم شدند ولى برخى به استناد تسلیم مردم مکه، آن را ارض صلح نامیدهاند. در حدیث علقمة بن نضله آمده است که: «کانت تدعى بیوت مکه على عهد رسول اللَّه - ص - السوائب لاتباع من احتاج سکن و من استغنى اسکن».32 و در حدیث عبداللَّه بن عمر نیز آمده است: «قال رسولاللَّه - ص - ان اللَّه حرم مکة فحرام بیع رباعها و اکل ثمنها - و من اکل من اجر بیوت مکه شیئاً فانما یاکل ناراً».33 در حدیث دارقطنى از عبداللَّه بن عمر آمده است: «قال رسولاللَّه - ص - مکه مناخ الاتباع رباعها و لا تواجر بتوتها».34 مبتنى کردن مسأله آزاد بودن سرزمین حرم به تشخیص مفتوحالعنوه بودن و یا ارض صلح بودن آن از دو نظر قابل مناقشه است. 1 - عناوینى چون مفتوحالعنوه که داراى احکام خاص فقهى است با نقل تاریخى ثابت نمىشود؛ زیرا از یکسو اینگونه مسائل معمولاً مورد اختلاف مورخین است و از سوى دیگر در نقلهاى تاریخى اتقان و اعتبار شرعى لازم وجود ندارد.35 2 - روایات و متونى که در باره رباع مکه و بیوت حرم نقل شده هیچگونه دلیل و قرینهاى در آنها دیده نمىشود که ممنوعیت بیع و اجاره آنها به دلیل مفتوحالعنوه بودن باشد، شاید - به احتمال قوى - نظر به مفاد آیه «سواء العاکف فیه والباد» چنین سیرهاى در زمان پیامبر - ص - و خلفا در مورد حرم معمول بوده است. لیکن برخى از فقها حکم آیه را مبنى بر مساوى بودن اهل مکه و زائرین براساس مفتوحالعنوه بودن آن در زمان رسول خدا دانستهاند36 و بنابراین نظریه، حکم آیه قانون علىحده و جدا از حکم مفتوح العنوه نیست. به اعتقاد فقهاى شیعه، در صورت مفتوحالعنوه بودن مکه، تملک و خرید و فروش آن ممنوع مىشود و هر متصرفى مىتواند مادام که در آن زندگى مىکند به تعمیر و تجدید بناى آن اقدام نماید.37 شیخ طوسى در کتاب شریف الخلاف، دلالت آیه را بر عدم جواز بیع و اجاره خانههاى مکه، مورد تأیید قرار مىدهد و مىگوید مراد از «مسجدالحرام» در آیه، همه منطقه حرم است و در این مورد به آیه اوّل سوره اسراء (سبحانالذین اسرى بعبده لیلاً من المسجدالحرام) استدلال مىکند که با وجود آغاز معراج پیامبر - ص - از خانه خدیجه و یا شعب ابىطالب، در این آیه به آن مکان، «مسجدالحرام» اطلاق شده است.38 در صحیحه حسین بن ابى العلاء نیز از امام صادق - علیهالسلام - آمده است: معاویه اولین کسى است که برخانهاش در مکه درب نصب نمود و حجاج را از ورود به خانهاش منع کرد، تا آنکه این آیه نازل شد: «سواء العاکف فیه و الباد» و رسم در بین مردم چنان بود که وقتى به مکه مىآمدند بر حاضرین وارد مىشدند و تا پایان حج از امکانات سکناى آنها بهره مىبردند.39 فرمان على - علیهالسلام - در عصر خلافت امام، کارگزار آن حضرت در مکه قثم بن عباس بود که مسؤولیت اداره این مرکز را از جانب امام برعهده داشت در یکى از دستورالعملهاى حکومتى که از طرف امام به نام حاکم مکه صادر شد، از قثم بن عباس خواسته شده بود که مردم مکه را وادار کند که از کسانى که در مکه سکونت مىکنند اجاره بهایى دریافت ننمایند. امام در این فرمان به آیه: «سواء العاکف فیه و الباد» استناد کرده بود و براى رفع هرگونه بهانه و شبههاى دو واژه «عاکف» و «باد» را نیز تفسیر نموده بود: عاکف کسى است که در مکه اقامت گزیده است و بادى کسى است که براى به جا آوردن حج به مکه آمده و از اهالى مکه محسوب نمىشود.40 این فرمان که در رابطه با مسأله حج و اقامه این فریضه بزرگ سیاسى - عبادى صادر شده و با جمله: «اما بعد فاقم للناس الحج و ذکرهم بایاماللَّه» آغاز گردید، نشانگر اهمیت مسأله حرم و شهر مکه و رابطه آن با اقامه صحیح حج مىباشد. آزادسازى و بینالملل اسلامى کردن حرم و شهر مکه تنها از بعد مالکیتپذیرى این سرزمین و یا از دید اقتصادى حائز اهمیت نیست و بىشک این فرمان که از متن قرآن برخاسته است به این منظور نبوده است که حجاج و زائران بیتاللَّهالحرام با پرداخت اجارهبها در تنگناى اقتصادى قرار نگیرند؛ بلکه روح این فرمان آن است که این منطقه به دلیل محض بودن براى عبادت و قدسیت حج و از هر نوع اعمال فشارها و تحمیلها و ایجاد تنگناها بدور ماندن به عنوان «للناس» و همگانى اعلام گردیده و اختصاصات دیگر که نوعى سلب آزادى در عمل و اقامه حج است الغا شده است. پاورقىها: - 1 - وسائل الشیعه، ج 9 ، ص 334 . 2 - حدیث عبداللَّه بن زید: ان ابراهیم حرم مکه و دعى لها و انى حرمت المدینة و روایة ابن زبالة: حرم ابراهیم مکة و حرمى المدینة. 3 - بحارالانوار، ج 99 ، ص 75 . 4 - به روایات مربوط به اهمیت و نقش مسجدالحرام در وسائلالشیعه، ج 3 و ج 5 مراجعه شود و نیز ج 9 صفحه 3 (حرمالمسجد لعلة الکعبه و حرم الحرام لعلة المسجد). 5 - بقره: 146 . 6 - اسراء: 1 . 7 - حج: 25 . 8 - مائده: 97 . 9 - وسائلالشیعه ج 9 ، ص 3 . 10 - همان مأخذ ص 381 . 11 - قصص آیه 57 ، وسائل الشیعه، ج 9 ، ص 176 و 202 . 12 - عنکبوت آیه 67 ، وسائل الشیعه ج 9 ، ص 176 و 202 . 13 - مسالک مرحوم شهید ثانى: و اما الحرم فلا یجوز لهم دخوله مطلقاً. 14 - المبسوط، ج 2 ، ص 48 . 15 - حقوق اقلیتها صفحه 175 . 16 و 17 - تحریرالوسیله ج 1 ، صفحه 411 ، وسائلالشیعه، ج 9 ، ص 172 . 18 - وسائل الشیعه، ج 9 ، ص 359 ، حدیث 3 . 19 - وسائلالشیعه، ج 9 ، ص 341 . 20 - تحریرالوسیله ج 2، ص 225 . 21 - وسائلالشیعه، ج 9 ، ص 361 . 22 - همان مأخذ، ج 18 ، ص 346 . 23 - الجامع لاحکام القرآن، ج 11 ، ص 32 . 24 - تفسیر البرهان، ج 3 ، ص 84 ، حدیث 7 . 25 - همان مأخذ، حدیث 8 . 26 - همان مأخذ، حدیث 9 . 27 - حج: 25 . 28 - تفسیر الجامع لاحکام القرآن ، ج 12 ، ص 32 ، تفسیر تبیان، ج 7 ، ص 305 ، زبدة البیان، ص 221، فقهالقرآن، ج 1 ، ص 318 . 29 - تفسیر المیزان ، ج 14 ، ص 402 . 30 - تفسیر الجامع لاحکام القرآن ، ج 11 ، ص 32 . 31 - همان مأخذ. 32 - الجامع لاحکام القرآن ، ج 11 ، ص 33 . 33 و 34 - همان مأخذ ، جامع الصغیر سیوطى ، ج 6 ، ص 3 و بیهقى ، ج 6 ، ص 35 . 35 - کتاب البیع ، حضرت امام - رضوان اللَّه تعالى علیه - ج 3، ص 72 . 36 - زبدةالبیان لاحکام القرآن صفحه 221 . 37 - همان مأخذ. 38 - به نقل از مسالک الافهام الى آیات الاحکام، ج 2 ، ص 287 . 39 - اصول کافى، ج 1، ص 232 . مرآت العقول، ج 3 ، ص 266 . تهذیب، ج 5 ، ص 463. 40 - نهجالبلاغه، نامه 67 . (مر اهل مکه الّا یاخذوا من ساکن اجراً فاناللَّه سبحانه یقول: «سواء العاکف فیه و الباد»، فالعاکف: المقیم به والبادى: الذى یحجّ الیه من غیر اهله وفّقنا اللَّه و ایّاکم لمحابه والسلام).