آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۵

چکیده

در رویکرد مبناگرایی برای توجیه معرفتی، اولیّات گزاره های ضروری اند که پایه و اساس گزاره های دیگر قرار می گیرند. اشکالی درباره ضرورت صدق اولیات مطرح شده است. همین امر موجب توجه فیلسوفان مسلمان از جمله علامه مصباح یزدی و آیت الله عابدی شاهرودی به مسئله تبیین ضرورت صدق این گزاره هاست. این نوشتار در تلاش است با مقایسه تطبیقی نظرات این دو اندیشمند، تبیین رویکرد و بیان اشتراکات و تفاوت های دو نظریه، به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو روش اتقان بیشتری داشته و کارآمدی لازم برای توجیه ضرورت صدق اولیات را دارند؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده، از منابع کتابخانه ای بهره خواهد برد. با بررسی نظریات این نتیجه قابل طرح است که روش علامه مصباح با ابتنا بر علم حضوری است. اگرچه تکیه بر اتقان شهود و علم حضوری می تواند راهکاری مناسب برای تبیین مطابقت با واقع باشد، چالش هایی نیز دارد. درمقابل نظریه آیت الله عابدی شاهرودی از راه تحلیل ساختار شناخت به ضروری بودن این قضایا برای شناخت می رسد. ضمن اینکه شباهت هایی مثل توجه به علم حضوری در هر دو نظریه وجود دارد، اشکالاتی به نظریه علامه مصباح قابل طرح است که به نظریه استاد عابدی شاهرودی وارد نیست.

A Comparative Study of the Criterion of Truth of the Fundamental Statements from the Point of View of Allameh Misbah Yazdi and Ayatollah Abedi Shahroudi

In the foundationalist approach to epistemic justification, the fundamental are the necessary propositions that are the basis of other propositions. A problem has been raised about the necessity of the truth of the fundamentals. This is the reason why Muslim philosophers, including Allameh Mesbah Yazdi and Ayatollah Abedi Shahroudi, paid attention to the problem of explaining the necessity of the truth of these propositions. By comparing the opinions of these two thinkers, explaining the approach and expressing the commonalities and differences of the two theories, this article is trying to answer the question, which of the two methods has more mastery and has the necessary efficiency to justify the necessity of the truth of the principles? The research method in this article is descriptive-analytical and library-based. By examining the theories, it can be concluded that Allameh Misbah's method is based on intuitive knowledge. Although relying on the mastery of intuition and hands-on science can be a suitable solution to explain the correspondence with reality, it also has challenges. On the other hand, the theory of Ayatollah Abedi Shahroudi, by analyzing the structure of cognition, reaches thenecessity of these cases for cognition. While there are similarities in both theories, such as paying attention to intuitive knowledge, there are problems with Allameh Misbah's theory, while they may not be found in Professor Abedi Shahroudi's theory.

تبلیغات