تحقق قتل با ترکِ فعل در فقه اسلامی
آرشیو
چکیده
مسئله ی امکان یا عدم امکان ارتکاب جرم قتل از طریق ترکِ فعل از مسائل محل بحث، در فقه جزای اسلامی است که از دیرباز مورد توجه فقها بوده است؛ این که آیا جرم قتل ممکن است در شرایط خاص با ترکِ فعل تحقق پیدا کند؟ در این مقاله براساس روش توصیفی تحلیلی به بررسی آن پرداخته شده است. از دیدگاه جمهور فقهای اسلامی (مالکیه، شافعیه، حنابله، امامیه، زیدیه و ظاهریه) تحقق جرم قتل هم با فعل مثبت و هم با ترکِ فعل امکان پذیر است. در مذهب حنفی، ابویوسف و محمد معتقدند که این نوع قتل در زمره ی قتل به واسطه ی سبب به شمار می آید؛ اما ابوحنیفه معتقد است که هلاکت انسان به وسیله ی ترک اساساً قتل نیست و مستوجب ضمان نمی باشد. آن دسته از فقهایی که در مورد اعتبار ترک به عنوان عنصر مادی جرم قتل تردید دارند بیان می دارند ترک و امتناع، امری عدمی است و عدم نمی تواند سبب وجود شود. براساس یافته های این تحقیق و باتوجه به شواهد فقهی موجود در باب جنایات، قائل بودن به تحقق جرم قتل به وسیله ی ترک در صورت قصد ارتکاب قتل، وجود الزام شرعی دالّ بر انجام یک وظیفه/ تعهد و استطاعت ممتنع در انجام فعل با روح شریعت همخوانی بیشتری دارد و از میان دیدگاه های موجود این رأی راجح به نظر می آید. بر این اساس، در صورتی که شخص، دارای یک الزام شرعی/قانونی یا قراردادی باشد، خودداری او از انجام این تعهد، صرف یک ترکِ فعل خالص و ناب نبوده، بلکه، نوعی از نقض قرارداد است و این نقض خود، چون یک عمل جلوه گر می شود و به عبارتی دیگر، ترکِ فعل خالص، خود، موجد مسؤولیت جنایی نیست و آنچه به صورت عینی رؤیت می شود، کنش های انسانی است که صورت فعل دارند. در این میان، باید تفکیک ظریفِ میان خودداری کردن و نقض کردن را مورد توجه قرار داد.Substantiation of Murder through Act of Omission in Islamic Jurisprudence
The issue of whether it is possible to commit the crime of murder by act of omission is a topic of discussion in Islamic penal jurisprudence, which has been concerned by jurists for a long time; that is, whether the crime of murder may be realized in certain circumstances by act of omission. This research uses the descriptive-analytical method to study the issue. The majority of Islamic jurists (Mᾱlkῑs, Shᾱfi'ῑs, Hanbalῑs, Imᾱmῑs, Zaidῑs, and Zᾱhirῑs), believe that it is possible to commit the crime of murder both through affirmative action and act of omission. In Hanafῑ school, Abu Yusuf and Muhammad believe that this type of murder is among the murders caused by reason; however, Abu Hanῑfa believes that the destruction of a human being by act of omission is not basically murder and is not liable to indemnification (ḍimān). Those who doubt the validity of act of omission as a material element of the crime of murder, state that act of omission and refusal are non-existent which cannot cause existence. Based on the findings of this research and available jurisprudential evidence, the belief that the crime of murder by omission is fulfilled in the case of intent to commit murder and the existence of a religious obligation indicating the performance of a duty/obligation and the abstained ability to perform the deed, are more consistent with the spirit of Shari'a, which among the existing views, this opinion seems preferable. Accordingly, if a person has a Shar'i/legal or contractual obligation, his refusal to fulfill this obligation is not just a pure act of omission, but rather, it is a type of breaching contract, that itself manifests as an act. In other words, omission of a pure act itself does not create criminal responsibility, and what is seen objectively is the human actions that have the form of an action. However, it is important to consider the subtle distinnction between abstaining and violating in this context.