آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

مقدمه: توسعه شهر و نیازهای شهرنشینی، توجه به مطالبات بهزیستی افراد را به امری ضروری مبدل کرده است. اهمیت پاسخ گویی به ارتقا کیفی محیط در راستای تأمین رضایت شهروندان، ضمن کارآمدی کالبدی، ضرورت ملاحظات کیفیت های تجربی محیط را در فرآیند چیدمان فضایی نشان می دهد؛ چراکه برآوردهای منحصراً مادی و برخورد یک جانبه عملکردگرا در طراحی، با تضعیف مطلوبیت کیفی و خلق محیطی ناکارآمد در تأمین نیازها، تجربه زیسته انسان ها را با محدودیت روبرو کرده است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف تبیین اثرگذاری پیکره بندی فضایی بر تلقی کیفی افراد از محیط انجام شده است. با فرض وجود ارتباط میان کیفیت محیطی با سازمان فضایی و در تلاش برای پاسخگویی به چگونگی این ارتباط اقدام شده است.روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش تحلیلی- تفسیری انجام شده و رویکرد روش شناسی آن کیفی است. آن دسته معیارهای کیفیت محیطی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و مبانی نظری را که بیشترین قرابت مفهومی با منطق اجتماعی فضا داشته اند، با تکنیک دلفی در دو مرحله تدقیق یافت و به وسیله پرسشنامه مکان محور در معابر تفکیک یافته بر اساس میزان شاخص هم پیوندی، مستخرج از تحلیل چیدمان فضا نظرسنجی انجام شده است. حجم نمونه 384 نفر ساکنان مهرشهر بوده که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل نتایج از شیوه استدلال منطقی استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، فاز یک محله مهرشهر در شهر کرج، به دلیل پیکره بندی فضایی الگوی باغ شهری است که نسبتاً بدون تغییر ساختاری از زمان طراحی تاکنون حفظ شده است.یافته ها: بر اساس یافته ها، ویژگی های زمینه ای معابر با هم پیوندی بالا، از دیدگاه ساکنان، بیشترین مطلوبیت را در ارتباط با شاخص های سنجش کیفی محیط مربوط به مؤلفه کالبدی- عملکردی منتج شده است. معابر با هم پیوندی پایین، بالاترین رضایتمندی مؤلفه ادراکی- زیباشناختی را دارا بوده و درنهایت، معابر با هم پیوندی متوسط، تأمین کننده بستر تعاملی فرهنگی- اجتماعی غنی تری بوده است.نتایج: ظرفیت فضاها با هدف اعتلای تجربه کیفی محیط، تنها توسط مناسبات و خصوصیات شاکله ای فضا تأمین نشده و عموماً چگونگی استفاده از فضا، منوط به مداخلات تجربی استفاده کنندگان است که تأثیرات فراوانی بر فرآیند طراحی تا بهره برداری از فضاهای عمومی خواهد داشت.

Explain the effect of experimental environmental qualities on the spatial configuration of gardencity Case study: Mehrshahr gardencity

Introduction: Urban development and urbanization needs have made it necessary to pay attention to the welfare demands of individuals. The importance of responding to the improvement of the quality of the environment in order to ensure the satisfaction of citizens, while physical efficiency, shows the need to consider the experimental qualities of the environment in the process of spatial arrangement; Because exclusively materialistic estimates and one-sided functionalist approach in design, by undermining the qualitative desirability and creating an inefficient environment in meeting the needs, the lived experience of human beings has been limited.Research Aim: This research was done with the aim of explaining the effect of spatial configuration on people's qualitative perception of the environment. Assuming the existence of a relationship between environmental quality and spatial organization and trying to answer how this relationship has been done.Methodology: The present research is done by analytical-interpretive method and its methodological approach is qualitative. Those environmental quality criteria based on library studies and theoretical foundations that had the most conceptual similarity with the social logic of space were verified in two stages by Delphi technique and by location-based questionnaire in passages separated by the degree of interconnection index, extracted from The layout analysis of the survey space has been performed. The sample size was 384 residents of Mehrshahr who were selected by cluster random sampling. In order to analyze the results, the method of logical reasoning has been used.Studied Areas: The study area, phase one of Mehrshahr neighborhood in Karaj, is due to the spatial configuration of the urban garden cities model, which has been preserved relatively without structural changes since the design.Results: Based on the findings, the field characteristics of high-correlation passages, from the residents' point of view, have resulted in the most desirability in relation to the quality assessment indicators of the environment related to the physical-functional component. Low-interconnected passages had the highest satisfaction of the perceptual-aesthetic component, and finally, medium-interconnected passages provided a richer socio-cultural interaction.Conclusion: The capacity of spaces with the aim of enhancing the quality experience of the environment is not provided only by the relations and structural features of the space and generally how to use the space depends on the experimental interventions of users that will have many effects on the design process to use public spaces.

تبلیغات