بازخوانی مسئله شر و راه حل های آن در اندیشه علامه طباطبایی (ره) بر اساس سه نظریه معرفة النفس، نظریه اعتباریات و نظریه هبوط (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مسئله شر نقضی بر منظومه علم مطلق، قدرت مطلق و خیرخواهی مطلق خداوند تلقی شده است. در این مسئله، چند نوع دفاع از وجود خداوند وجود دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از دفاع مبتنی بر موهوم یا عدمی انگاشتن شر، دفاع مبتنی بر حاصل جمع برتر خیرها، و دفاع مبتنی بر توجه به سایر صفات خداوند یا توجه به اختیار انسان. علامه طباطبائی پاسخی در باب شرور داده است که راهی چندجانبه را طی می کند. وی بر اساس فلسفه هبوط زمینی آدم و به دنبال آن هم آغوشی آدمی با اعتباریات، از سویی، و ازخودبیگانگی آدمی، از سوی دیگر، تبیینی برای سختی ها و شرور داده است. هبوط زمینی انسان، که ناشی از توجه به بدن زمینی به همراه غفلت از توجه به حضور خداوند است، معرفتی جدید و به دنبال خود عالَمی جدید برای انسان رقم می زند که همراه رنج ها و سختی هاست. در این عالَم جدید، اعتبار از حقیقت و تشریع از تکوین جدا می گردد و همین بستری می شود تا شرور تکوینی نیز از شرور اعتباری و تشریعی منحاز شوند، به گونه ای که گاهی یک شر تکوینی امری خیر اعتبار و تلقی شود. آدمی دردها و رنج های تکوینی را می تواند وسیله ای جهت امتحان و توجه به حضور خداوند قرار دهد، و در این صورت دردها و رنج ها نه تنها تسکین و معنا می یابند، بلکه ناپدید می شوند. شرور حقیقی یا اعتباری هم می توانند بر اساس معنایی که پیدا می کنند در همین وضعیت دنیایی خود خیر تلقی شوند.Rereading the Problem of Evil and Its Solutions in Allamah Sayyid Muhammad Husayn Tabataba'i's Thought Based on His Three Theories of “Self-knowledge”, “Iʾtibāriyyāt” and “Fall of Adam”
The problem of evil is considered in conflict with the omniscience, omnipotence, and omnibenevolence of God. In this regard, different theodicies have been proposed, the most important of which are based on: the evil is imaginary or of non-existence, the sum of good is more than the sum of evil, other attributes of God should be considered, or the evil is the result of human’s volition. Tabataba'i’s response to the problem of evil is multifaceted. His response is based on his special conception of the philosophy of Adam's fall, the inextricable link between the human and Iʾtibāriyyāt (i.e. the perceptions based on the mental constructs), and self-alienation. Adam’s fall, which is due to man’s attention to his earthly body along with neglecting the presence of God, has created a new knowledge and a new world for him, which is accompanied by suffering. In this new world, mental constructs are separated from realities, as well as legislation from creation. As a result, cosmic evils are set apart from the legislative ones which are based on mental constructs; so that sometimes, a cosmic evil is considered good. One can acknowledge the pain and suffering as a means of testing and paying attention to God's presence, and in this way, he/she will face a world where pain and suffering not only become relieved and meaningful but also disappear. Accordingly, both real (cosmic) evils and the ones based on mental constructs (Iʾtibāriyyāt) can also be considered good in their current earthly situation based on their meaning in this kind of understanding.