موازنه گستردگی/عمق؛ مدل سازی تصمیم گیری مدیریتی در شرایط عدم قطعیت با رویکرد رفتاری – شناختی (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (دانشگاه آزاد)
آرشیو
چکیده
این پژوهش باهدف مدل سازی الگوی تصمیم گیری مدیریتی در شرایط عدم قطعیت به منظور توسعه شواهد تجربی لازم برای گسترش به کارگیری رویکردهای رفتاری - شناختی در مطالعات علوم اعصاب شناختی سازمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نظر دیدگاه فلسفی اثبات گرا، با رویکرد استدلال استقرایی و استراتژی تجربی و در قالب یک طرح شبه آزمایشگاهی اجرا شده است. 62 نفر (33 زن) در قالب دو گروه آزمودنی شامل افراد باسابقه مدیریت حرفه ای در سطوح میانی سازمان (29 نفر) و افراد فاقد سابقه مدیریتی (31) نفر، یک آزمون رفتاری تصمیم گیری مدیریتی در شرایط عدم قطعیت در چارچوب موازنه گستردگی/عمق را انجام دادند. مدل سازی داده های به دست آمده از آزمون رفتاری با استفاده از روش رگرسیون خطی نشان داد که مدل های توانی بهتر از مدل های خطی داده ها را در هر دو گروه توصیف می کند. علاوه بر این، بررسی الگوی تصمیم گیری مدیریتی در شرایط عدم قطعیت تفاوت معنی داری در بین مدیران و افراد فاقد سابقه مدیریتی نشان نداد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که از منظر موازنه گستردگی/عمق تفاوت معنی داری بین مدیران و نامدیران در موقعیت های تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت وجود ندارد و بنابراین موازنه گستردگی/عمق را می توان به عنوان یک میان بر شناختی در موقعیت های تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت نظر گرفت.Breadth/Depth Balance; Modelling Managerial Decision-Making under Uncertainty with a Cognitive-Behavioral Approach
The present research aims to develop the theoretical framework necessary to apply cognitive-behavioral approaches to decision-making as one of the crucial functions of managers in organizations through creating empirical evidence in managerial decision-making patterns under conditions of uncertainty. According to the cognitive-behavioral approach in this study, a behavioral task of decision-making under uncertainty is used in the Breadth/Depth balance framework. Sixty-two people (33 women) in two groups of subjects, including people with professional management experience (29) and people without management experience (31 people) have undertaken the task. Modeling the data obtained from the behavioral test using the linear regression method showed that the modeling using power models describes the data better than the linear model in both groups. In addition, examining the managerial decision-making pattern in the conditions of uncertainty using the Wilcoxon statistical test did not show any significant difference between managers and non-managers. The results show no significant difference between managers and non-managers in the Breadth/Depth where both groups tend to full breadth in low-capacity conditions, and as the capacity increases, they transit to more depth. Therefore, the trade-off can be considered a cognitive heuristic, due to which people show close to optimal behavior. Further efforts to improve the quality of managerial decision-making, especially in the Breadth/Depth frameworks formulated with the balance of breadth/depth, should be focused on analysis and intervention in essential cognitive functions.